لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ تهران ۱۹:۰۱

آیا طرح انتقال آب از دریای خزر به فلات مرکزی امکان پذیر است؟



هفته گذشته محمود احمدی نژاد درمراسم افتتاح عمليات اجرائی پروژه انتقال آب به کوير گفت حلقه مفقوده توسعه فلات مرکزی ايران کمبود آب و توسعه معادن غنی در اين منطقه نيازمند آب است و اين پروژه در سه بخش اجرا ميشود که اولين پروژه از «ساری» آغاز و به شهرهای سمنان، قم، کاشان و اصفهان متصل می شود.

رادیو فردا درآغاز گفتگویی با بديع الزمان بديع الزمانی پژوهشگر در حال حاضر در گواتمالا که از مبتکرين طرح ايجاد کانال ميان خليج فارس و در يای خزر به نام «ايران رود» است می پرسد آيا لزوم اجرای چنين پروژه ای برای ايران ديده می شود.



please wait

No media source currently available

0:00 0:07:35 0:00
لینک مستقیم


به نظر شما لزومی دارد در ايران چنين پروژه‌ای پياده شود؟

پروژه‌ای که ما چندين سال پيش در زمان رياست جمهوری آقای خاتمی پيشنهاد کرده بوديم بسيار بزرگتر و کاملا با اين طرح متفاوت بود به نام پروژه «آبراه سراسری ايران رود». طرح ما ايجاد کانالی بود به عرض ۲۱۰ متر از خليج فارس تا دريای خزر که شهرک هايی سر راه آن ساخته می‌شد و طرح بسيار بزرگی بود.

از نظر انجام پذيری هم در دنيای امروز با فن‌آوريهای موجود تقريبا می‌توان گفت هر چيزی امکان پذير است.

جدا از امکان پذيری اين طرح، آيا تحقيقات کافی انجام شده که هزينه‌ها و منافعی که چنين طرحی می‌تواند دربرداشته باشد چيست؟

در مورد طرح آقای احمدی نژاد من جزييات را نمی‌دانم بنابراين به خودم اجازه نمی‌دهم اظهار نظری کنم. ولی در مورد طرح ايران رود، ما پژوهش‌های علمی انجام داديم در مورد امکان پذيری آن. از نظر هزينه‌ها آن چه ما پيشنهاد داديم اين بود که يک کنسرسيوم بين‌المللی تشکيل شود و هر کشوری، دولتی يا شخصی از هر جای دنيا می‌توانست سهام اين شرکت را بخرد، در نتيجه هم هزينه‌های اين طرح با راه‌های گوناگونی که ما در نظر داشتيم تقريبا بدون اين که برای ايران خرجی داشته باشد برآورده می‌شد و هم يک دوستی و همکاری بين المللی ايجاد می‌شد که خود به خود يک نوع امنيت از نظر سياسی و استراتژيک برای ايران ايجاد می‌کرد.

اين پروژه برای کسانی که قرار بود سهام آن را بخرند، چه منافعی داشت؟

اين پروژه بسيار بزرگی بود، کمابيش ۱۳۰۰ کيلومتر طول داشت و سر راه اين آبراه بزرگ شهرک‌ها و ايستگاه قطار ساخته می‌شد. کشتيرانی، حمل و نقل و حتی احداث فرودگاه‌ها در اين طرح درآمدزا بود. چنانچه اين طرح اجرا می‌شد، هر کشوری يا بنيادی يا فردی به اندازه سهمی که گذاشته بود می‌توانست از اين سودآوری استفاده کند.

مثلا اگر کشور افغانستان نياز به واردات کالاهايی داشت کشتی‌ها وارد آبراه ايران رود می‌شدند و به نزديکی مرز افغانستان می‌رفتند يا در مورد کشورهای ديگر و ما ازاين کار می‌توانستيم درآمد بسياری داشته باشيم. در واقع راه جديدی باز می‌شد و اينها همه تعرفه و درآمدی داشت و می‌توانست برای همه سودآور باشد.

البته اجازه دهيد بگويم اين طرح بسيار بزرگ و دراز مدتی بود بين ۲۰ تا ۳۰ سال. چنانچه کنسرسيوم درستی تشکيل می‌شد و اجازه می‌دادند متخصصان خارجی از چين گرفته تا آمريکا و ژاپن و انگلستان وارد کار می‌شدند، اين پروژه چيزی حدود ۲۰ تا ۳۰ سال طول می‌کشيد تا به سرانجام برسد.

جامعه ايران چه نيازی به چنين طرحی دارد، آيا اين نياز احساس می‌شود يا تنها يک طرح رويايی است برای عده‌ای که علاقمند به اين مسئله هستند؟

در مورد طرح کانال پاناما ۴۰۰ سال صحبت می‌کردند و در آغاز اين انديشه، برخی می‌گفتند اين پروژه خيالی است ولی سرانجام ديديم که عملی شد. اين که آيا اين طرح برای ايران فايده‌ای دارد يا نه مثل اين است که بپرسيم کشيدن راه آهن يا بزرگراه برای يک کشور فايده دارد يا نه؟ خوب روشن است که فايده دارد.

نخستين فايده به تخمين ما ايجاد حدود دو ميليون شغل بود. رفت وآمد بسيار ساده‌تر می‌شد و درآمد زيادی نصيب ايرانی‌ها می‌کرد. از نظر محيط زيستی هم طرح ايران رود موجب می‌شد تا حدودی آب و هوای کوير و شهرهای کرانه کوير بهتر شود.

مراحل بعدی اين بود که آب شور را بگيريم و از راه طبيعی تصفيه کنيم، در نتيجه می‌توانستيم کشت و کار گسترده ای در سراسر اين مسير داشته باشيم. يعنی کشاورزی بيشتر محصول بيشتر و پول بيشتر برای کشاورزان و رونق اقتصادی برای ايران.

شما اشاره کرديد به مسئله محيط زيست. اتفاقا دغدغه بسياری از مدافعان حفظ محيط زيست نه تنها در ايران بلکه در کشورهای مختلف همين پروژه‌های بزرگ است. مثلا پروژه سد اسوان در مصر و طرح‌های بزرگ ديگری در چين که در عمل ثابت شده تمام اين ‌پروژه‌های عظيم چند وجهی می‌تواند تعادل سيستم اکولوژی منطقه را برهم زند. در اين پروژه به اين مسايل و دغدغه ها نيز توجه شده بود؟

برای پروژه ايران رود برای هر ۱۰ کيلومتر يک کارشناس محيط زيست و يک کارشناس باستان‌شانسی در نظر گرفته بوديم، هم برای چيزهای باستانی که ممکن است پيدا شود و هم برای مسايل محيط زيستی.

ما اگر نگاه کنيم می‌بينيم کوير ايران دست کم ۱۵۰۰ سال کوير بوده است. اين کوير چه درآمدی برای مردم ايران داشته؟ يک آبراه به عرض ۲۱۰ متر کوير گسترده ايران را نابود نخواهد کرد. بايد اطمينان خاطر دهم تمام اين مسايل بررسی شده و نه تنها برای محيط زيست ضرری نخواهد داشت بلکه می‌توان يک بيايان بی آب و علف را آبياری و در آن کشاورزی کرد.

به طور طبيعی هميشه در مورد طرح‌ها ديدگاه‌های مختلف وجود دارد. در مورد سد اسوان هم نگرانی‌ها در مورد آثار باستانی مصر بود که زير آب فرو می‌رفت. اما در مورد ايران خوشبختانه تاکنون چنين مشکلی در پيش بين‌هايمان نداشتيم، ولی از آن جايی که عمق آبراه ايران رود در بعضی نقاط به حدود ۱۰۰۰ متر می‌رسد برای هر ۱۰ کيلومتر پيش بينی کرده بوديم کارشناس باستان‌شناسی داشته باشيم که اگر چيزهای باستانی پيدا شد به درستی عمل کنند و اين چيزها وارد موزه‌ها شود.

درمورد به هم ريختن سيستم اکولوژی منطقه چه مسايلی وجود دارد؟

آبراه سراسری ايران رود درياچه ايجاد نمی‌کرد فقط آبراه بود. يک آبراه ۲۱۰ متری در دل يک کوير بزرگ اکولوژی را زياد تغيير نمی‌دهد. ما اگر احساس را کنار بگذاريم و دو دو تا چهارتا کنيم بايد ببينيم خوبی‌های يک طرح چيست و بدی‌های آن کدام است و برای اينها شماره بگذاريم مثلا اگر خوبی‌هايش ۵۲۵ مورد است و بدی‌هايش ۵ مورد، آيا عقل و خرد به ما می‌گويد پروژه را انجام دهيم يا نه.

با توجه به ساختار سياسی موجود و سطح مديريتی که اکنون در اقتصاد ايران حاکم است، آيا انجام چنين پروژه عظيمی قابل تصور است؟

همين ماه پيش سدی که قرارگاه خاتم‌الانبيا در کرمان ساخته بود و قرار بود افتتاح شود شکست و يا تونلی که می‌خواستند به شمال بزنند چند دهه طول کشيد و من هنوز هم مطمئن نيستم تمام شده باشد. با توجه به چنين سابقه‌ای متاسفانه من دلم به درد می‌آيد که بگويم با اين وضعيت کنونی چنين طرحی را عملی نمی بينم.
XS
SM
MD
LG