در ارزيابی قدرت، ثروت و نفوذ کشور ها در صحنه سياست و اقتصاد جهانی ملاک های گوناگونی به کار گرفته ميشود، از توانايی های نظامی گرفته تا وزنه ديپلماتيک، ظرفيت علمی و فنی ، شبکه دستگاه های توليدی، ارزش پول، ابعاد بازرگانی خارجی و غيره.
مهم ترين سرچشمه قدرت
ظرفيت علمی و فنی يک کشور، که طبعا بر ديگر ملاک های قدرت تاثيری تعيين کننده دارد، بيش از همه در گرو کيفيت دانشگاه های آن است. اغراق آميز نخواهد بود اگر موقعيت آموزش عالی را، در يک کشور، مهم ترين عامل تعيين کننده جايگاه آن در سلسله مراتب کنونی قدرت به شمار آوريم و تحول آنرا به عنوان نخستين متغير تاثير گذار بر نقش آينده همان کشور در شطرنج سياست و اقتصاد جهانی به شمار آوريم.
همزمان با پيشروی فرآيند جهانی شدن، آموزش عالی نيز بيش از بيش خصلت سياره ای به خود ميگيرد.
بازار جهانی آموزش عالی به واقعيت بدل شده و شمار روز افزونی از استادان، محققان و دانشجويان ميان کشور ها و قاره های گوناگون در رفت و آمدند. همزمان، قطب های تازه آموزش عالی همچون شرکت های معظم فرامليتی خدمات خود را در نقاط مختلف جهان عرضه ميکنند.
دانشگاه های آمريکايی، که سهام بعضی از آنها در بورس خريد و فروش ميشود، هزاران دانشجو را در شعبات خارجی خود در اروپا، آسيا، آمريکای لاتين و خاورميانه آموزش ميدهند. دانشگاه معروف سوربن فرانسه، در ابوظبی شعبه دارد. دانشگاه های استراليا در شمار زيادی از کشور های منطقه آسيای آرام دانشکده تاسيس کرده اند. کم نيستند دانشجويان آفريقايی که در کشور های خود، ولی در شعبات دانشگاه های آفريقای جنوبی، تحصيل ميکنند.
همزمان با «جهانی شدن» و «منطقه ای شدن» آموزش عالی، تلاش برای ارزيابی درجه اعتبار دانشگاه ها در مقياس بين المللی گسترش می يابد. بازار جهانی آموزش عالی، که هر سال صد ها ميليارد دلار در آن جا به جا ميشود، طبعا به عرصه رقابتی بزرگ بدل شده است. شمار روز افزونی از جوانان امروز، که رهبران فردای جهانند، برای دستيابی به بهترين امکانات آموزشی، دانشگاه های جهان را زير ذره بين قرار ميدهند و ملاک هايی را جستجو ميکنند که به کمک آنها بتوانند مدعيان را محک بزنند.
در اين عرصه سرشار از رقابت، مراکزی به وجود ميآيند که تخصص آنان نمره دادن به موسسات آموزش عالی در سراسر جهان است. يکی از مهم ترين اهرم هايی که در اين زمينه معروفيت يافته، «طبقه بندی شانگهای» است که هفته گذشته تازه ترين روايت آن (سال ۲۰۱۰) منتشر شد و ماند هر سال مورد استقبال رسانه ها و محافل علمی قرار گرفت.
ملاک ها
اين طبقه بندی هر سال از سوی دانشگاه جيائو تونگ شانگهای در چين منتشر ميشود. به درخواست رييس اين دانشگاه، که قصد داشت دانشجويانش را برای کسب تخصص به بهترين آموزش عالی در جهان بفرستد، پرفسور نيان کی لو، استاد شيمی همان دانشگاه، به کمک همکارانش، «نخستين طبقه بندی شانگهای» را در سال ۲۰۰۳ منتشر کرد.
اين طبقه بندی بر پايه ملاک هايی چون شمار برندگان جايزه نوبل در ميان استادان و يا شاگردان قديمی يک دانشگاه، شمار محققينی که نامشان در رشته تخصصی آنها بيشتر ذکر شده، تعداد مقالات آنها که در نشريات معتبر علمی انتشار يافته و غيره، انجام ميگيرد. اين ملاک ها، و چگونگی طبقه بندی دانشگاه های جهان، طبعا انتقاد های فراوانی را بر انگيخته است. با اين حال «طبقه بندی شانگهای» هر سال به عنوان يک ارزيابی مهم مورد توجه قرار ميگيرد و به آن استناد ميشود.
در آخرين «طبقه بندی شانگهای»، که دومين هفته ماه آگوست سال ۲۰۱۰ انتشار يافت، به روال سال های گذشته پانصد دانشگاه مورد بررسی قرار گرفته اند. آنچه در اين فهرست بيش از همه جلب توجه ميکند، جايگاه بسيار برتر دانشگاه های آمريکايی است که عملا به کانون های بسيار مقتدر دانش و تکنولوژی در جهان بدل شده اند، بخش بسيار بزرگی از نخبگان کره زمين را به سوی خود ميکشانند و شمار زيادی از رهبران آينده را تربيت ميکنند.
از بيست دانشگاهی که بيست رده نخست «طبقه بندی شانگهای» را به خود اختصاص داده اند، هفده دانشگاه آمريکايی، دو دانشگاه انگيسی و يک دانشگاه ژاپنی است. از يکصد دانشگاه نخست در اين فهرست، پنجاه و چهار دانشگاه به آمريکا، يازده دانشگاه به انگلستان، پنج دانشگاه به آلمان، پنج دانشگاه به ژاپن و مابقی به ديگرکشور ها تعلق دارند.
و اما از ايران، در اين فهرست مرکب از پانصد موسسه، تنها نام دانشگاه تهران ديده ميشود، آنهم در رده چهار صد و هشتاد و هشتم. البته صد دانشگاه آخر اين فهرست، از جمله دانشگاه تهران، نمره ۴۰۱ را دارند، ولی در طبقه بندی، تنها دوازده دانشگاه بعد از دانشگاه تهران قرار گرفته اند.
يکی از خطر های بزرگ، برای آموزش عالی ايران، قطع شمار زيادی از پل های ارتباطی آن با معتبر ترين و پويا ترين کانون های علمی و فنی در جهان و به ويژه در ايالات متحده آمريکا است. زيان بسيار بزرگ حاصل از اين ضربه هولناک سال های سال بر دانشگاه های ايران سنگينی خواهد کرد.
مهم ترين سرچشمه قدرت
ظرفيت علمی و فنی يک کشور، که طبعا بر ديگر ملاک های قدرت تاثيری تعيين کننده دارد، بيش از همه در گرو کيفيت دانشگاه های آن است. اغراق آميز نخواهد بود اگر موقعيت آموزش عالی را، در يک کشور، مهم ترين عامل تعيين کننده جايگاه آن در سلسله مراتب کنونی قدرت به شمار آوريم و تحول آنرا به عنوان نخستين متغير تاثير گذار بر نقش آينده همان کشور در شطرنج سياست و اقتصاد جهانی به شمار آوريم.
همزمان با پيشروی فرآيند جهانی شدن، آموزش عالی نيز بيش از بيش خصلت سياره ای به خود ميگيرد.
بازار جهانی آموزش عالی به واقعيت بدل شده و شمار روز افزونی از استادان، محققان و دانشجويان ميان کشور ها و قاره های گوناگون در رفت و آمدند. همزمان، قطب های تازه آموزش عالی همچون شرکت های معظم فرامليتی خدمات خود را در نقاط مختلف جهان عرضه ميکنند.
دانشگاه های آمريکايی، که سهام بعضی از آنها در بورس خريد و فروش ميشود، هزاران دانشجو را در شعبات خارجی خود در اروپا، آسيا، آمريکای لاتين و خاورميانه آموزش ميدهند. دانشگاه معروف سوربن فرانسه، در ابوظبی شعبه دارد. دانشگاه های استراليا در شمار زيادی از کشور های منطقه آسيای آرام دانشکده تاسيس کرده اند. کم نيستند دانشجويان آفريقايی که در کشور های خود، ولی در شعبات دانشگاه های آفريقای جنوبی، تحصيل ميکنند.
همزمان با «جهانی شدن» و «منطقه ای شدن» آموزش عالی، تلاش برای ارزيابی درجه اعتبار دانشگاه ها در مقياس بين المللی گسترش می يابد. بازار جهانی آموزش عالی، که هر سال صد ها ميليارد دلار در آن جا به جا ميشود، طبعا به عرصه رقابتی بزرگ بدل شده است. شمار روز افزونی از جوانان امروز، که رهبران فردای جهانند، برای دستيابی به بهترين امکانات آموزشی، دانشگاه های جهان را زير ذره بين قرار ميدهند و ملاک هايی را جستجو ميکنند که به کمک آنها بتوانند مدعيان را محک بزنند.
در اين عرصه سرشار از رقابت، مراکزی به وجود ميآيند که تخصص آنان نمره دادن به موسسات آموزش عالی در سراسر جهان است. يکی از مهم ترين اهرم هايی که در اين زمينه معروفيت يافته، «طبقه بندی شانگهای» است که هفته گذشته تازه ترين روايت آن (سال ۲۰۱۰) منتشر شد و ماند هر سال مورد استقبال رسانه ها و محافل علمی قرار گرفت.
ملاک ها
اين طبقه بندی هر سال از سوی دانشگاه جيائو تونگ شانگهای در چين منتشر ميشود. به درخواست رييس اين دانشگاه، که قصد داشت دانشجويانش را برای کسب تخصص به بهترين آموزش عالی در جهان بفرستد، پرفسور نيان کی لو، استاد شيمی همان دانشگاه، به کمک همکارانش، «نخستين طبقه بندی شانگهای» را در سال ۲۰۰۳ منتشر کرد.
اين طبقه بندی بر پايه ملاک هايی چون شمار برندگان جايزه نوبل در ميان استادان و يا شاگردان قديمی يک دانشگاه، شمار محققينی که نامشان در رشته تخصصی آنها بيشتر ذکر شده، تعداد مقالات آنها که در نشريات معتبر علمی انتشار يافته و غيره، انجام ميگيرد. اين ملاک ها، و چگونگی طبقه بندی دانشگاه های جهان، طبعا انتقاد های فراوانی را بر انگيخته است. با اين حال «طبقه بندی شانگهای» هر سال به عنوان يک ارزيابی مهم مورد توجه قرار ميگيرد و به آن استناد ميشود.
در آخرين «طبقه بندی شانگهای»، که دومين هفته ماه آگوست سال ۲۰۱۰ انتشار يافت، به روال سال های گذشته پانصد دانشگاه مورد بررسی قرار گرفته اند. آنچه در اين فهرست بيش از همه جلب توجه ميکند، جايگاه بسيار برتر دانشگاه های آمريکايی است که عملا به کانون های بسيار مقتدر دانش و تکنولوژی در جهان بدل شده اند، بخش بسيار بزرگی از نخبگان کره زمين را به سوی خود ميکشانند و شمار زيادی از رهبران آينده را تربيت ميکنند.
از بيست دانشگاهی که بيست رده نخست «طبقه بندی شانگهای» را به خود اختصاص داده اند، هفده دانشگاه آمريکايی، دو دانشگاه انگيسی و يک دانشگاه ژاپنی است. از يکصد دانشگاه نخست در اين فهرست، پنجاه و چهار دانشگاه به آمريکا، يازده دانشگاه به انگلستان، پنج دانشگاه به آلمان، پنج دانشگاه به ژاپن و مابقی به ديگرکشور ها تعلق دارند.
و اما از ايران، در اين فهرست مرکب از پانصد موسسه، تنها نام دانشگاه تهران ديده ميشود، آنهم در رده چهار صد و هشتاد و هشتم. البته صد دانشگاه آخر اين فهرست، از جمله دانشگاه تهران، نمره ۴۰۱ را دارند، ولی در طبقه بندی، تنها دوازده دانشگاه بعد از دانشگاه تهران قرار گرفته اند.
يکی از خطر های بزرگ، برای آموزش عالی ايران، قطع شمار زيادی از پل های ارتباطی آن با معتبر ترين و پويا ترين کانون های علمی و فنی در جهان و به ويژه در ايالات متحده آمريکا است. زيان بسيار بزرگ حاصل از اين ضربه هولناک سال های سال بر دانشگاه های ايران سنگينی خواهد کرد.