لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۲:۵۰

دگرگونی استراتژی دريایی آمريکا در خليج فارس


حسین آرین، کارشناس نظامی
حسین آرین، کارشناس نظامی
آمريکا که در چند سال گذشته همواره دو فروند از ناوهای هواپيما بر خود را به خليج فارس و آب های اطراف آن گسيل ميداشت، اول مرداد ماه امسال، پس از پنج ماه تاخير، دومين ناو هواپيما برخود را به نام "ترومن" روانه خليج فارس کرد.
علت اين تاخير، سردرگمی های ناشی از کاهش بودجه نظامی آمريکا بود که به نگرانيهای وسيعی در وزارت دفاع آمريکا (پنتاگون) و در مجتمع های صنايع نظامی اين کشوردامن زده است. دولت اوباما تصميم دارد تا پايان ماه سپتامبرسال جاری، ۸۵ ميليارد دلار از هزينه های دولتی بکاهد و سهم پنتاگون در اين صرفه جوئی ۴۳ ميليارد دلار است.
در اين گيرودارصرفه جوئی در حاليکه برنامه ريزان پنتاگون به بازبينی اهداف استراتژيک و نظامی آمريکا نشسته اند، اعزام ناو هواپيما بر "ترومن" تا حدی از دامنه اعتراض برخی ازمقامهای سياسی و نظامی اين کشور کاسته است . اين مقام ها وجود يک ناو هواپيمابررا در قالب ناوگان پنجم، خطری جدی برای منافع آمريکا در خليج فارس ميدانند.

اما به تازگی، آدميرال جاناتان گرينرت، فرمانده نيروی دريایی آمريکا، گفته است: در سال ۲۰۱۴ به سبب تنگناهای بودجه ای، اعزام دو ناو هواپيما بر به خليج فارس امکان پذير نخواهد بود.
به طور معمول هر ناو هواپيما بر را چهار تا پنچ ناو شکن همراهی ميکند و اين ناو گروه با داشتن چندين اسکادران هلی کوپتر تهاجمی و هواپيما های شکاری، بمب افکن، هشدار دهنده و ويژه جنگهای الکترونيکی و همچنين نزديک به ۶۰۰۰ پرسنل، يک نيروی رزمی پُرارزشی بشمار ميايد . ارزيابی محمد رضا نقدی، رئيس سازمان بسيج مستضعفان ، که اهميت ناو های هواپيمابرآمريکا را در خليج فارس تا سرحد "قوطی کنسرو" و "لگن" تنزّل داده است ، محلی از اِعراب ندارد.
تغيير استراتژی، تهديد های چند لايه
در اين راستا، شماری از کارشناسان نظامی و استراتژيک آمريکا توصيه کرده اند که پنتاگون با نگرش به کاهش درخورِ توجه هزينه های نظامی آمريکا، با باز بينی تهديدهای جمهوری اسلامی، استراتژی خود را در خليج فارس تغيير دهد و با سازماندهی مجدد ناوگان پنجم، به جای استفاده از ناوهای هواپيما بر، از يکانهای سبک و تند رو بهره گيرد و به موازات اين، همکاری خود را با نيرو های دريائی کشورهای جنوب خليج فارس گسترش دهد.
استراتژی نيروی دريایی سپاه پاسداران درخليج فارس و تنگه هرمز بر پايه جنگهای نامتقارن و حملات چند لايه، از جمله مين گذاری، حمله با قايق ها ی تند رو و بکار گيری موشکهای ساحل به دريا، استوار است و به باور اين کارشناسان، ناوهای هواپيما بر به رغم کارآئی و توانائی چشمگيرشان لزوماً مطمئن ترين و موثر ترين ابزارنظامی برای مقابله با اينگونه تهديد ها در آبهای محدود و کم عمق خليج فارس نيستند.
به گفته اين کارشناسان، نيروی دريایی سپاه با مين های پُر شماری که دارد ميتوانداز سرعت تردد ناو های آمريکائی در آبهای خليج فارس و تنگه هرمز بکاهد و سپس آنها را در معرض حمله های زنبوری ناوچه ها و قايقهای تندرو قرار دهد که به اژدر، راکت، موشک و تير بار مجهزند و سرعت برخی از آنها به ۷۰ گره دريائی (نزديک به ۱۳۰ کيلو متر در ساعت) ميرسد.
اين شناورهای تند رو با اختفا و استتار مناسب از صد ها نقطه در طول سواحل و جزاير ايران ميتوانند با طی مسافت کوتاهی به عمليات غافلگيرانه و تهاجمی دست زنند و به موازات اين، يکانهای ساحلی سپاه ميتوانند با استفاده از موشکهای کروز ضد کشتی ساحل به دريا و موشکهای بالستيک مانند موشک "خليج فارس" ، ناو های آمريکائی را هدف قرار دهند. برخی از موشکهای پيشرفته سپاه قادرند کوتاه ترين عرض تنگه هرمز را که از ۳۳ کيلومتر تجاوز نميکند و محل تردد ناو های آمريکائی است، در عرض چند دقيقه طی کنند.
واکنش دشوار
به عقيده برخی از کارشناسان آمريکائی واکنش به اينگونه حمله های احتمالی به ويژه حمله به محل استقرارموشکهای ساحل به دريا که قابل تغيير است، کاری دشوارو وقت گير خواهد بود و سپاه ميتواند کارآئی تکنولوژی پيشرفته آمريکا را در زمينه شناسائی و هدف گيری زير سئوال ببرد.
تکيه نيروی دريایی سپاه پاسداران براصول جنگ نامتقارن و اهميت و سنگينی آن بر پنتاگون و فرماندهان نظامی آمريکا پوشيده نيست. در سال ۲۰۰۲ ، آمريکا با هزينه ۲۵۰ ميليون دلار يک زرمايش را با استفاده از شبيه ساز ها به نام "چالش هِزاره" برای مقابله با تهديد های ايران در خليج فارس اجرا کرد که طی آن ۱۶ ناو آمريکائی از جمله يک ناو هواپيما برغرق شدند و اين نتيجه، براين ايده رايج در محافل نظامی که استفاده ازسلاحها و تجهيزات پيشرفته راعامل پيروزی در ميدان نبرد ميدانند، خط بطلان کشيد – نکته ای که شماری از فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی ضمن تائيد ناهمطرازی در سلاح و تجهيزات بين ايران و آمريکا و تاکيد به آسيب پذيری ناو های آمريکائی در خليج فارس، بارها به آن استناد کرده اند.
ناوچه های کلاس "سايکلون"
گزارش رسانه های آمريکائی حکايت از آن دارد که پنتاگون گام های نخستين را برای تغيير ساختار ناوگان پنجم به منظورآمادگی بهتر برای مقابله با تهديد های نيروی دريائی سپاه برداشته است. ماه گذشته پنتاگون تصميم گرفت که در آينده نزديک، شماری از ناوچه های کلاس "سايکلون" خود را به ناوگان پنجم اعزام کند. اين ناوچه ها با وزن جابجائی ۳۳۶ تن و طول ۵۵ متر و آبخور ۳/۲ متر وبا سرعت تا ۳۵ گره، به موشک سطح به سطح، تير بار و سکوی پرتاب نارنجک مجهزاند و ماموريت اصلی آنها در آمريکا، گشت ساحلی و پشتيبانی از واحد های عمليات ويژه نيروی دريائی موسوم به "سيل" است.
اين ناوچه ها در مقايسه با ناو های بزرگ، با آبخور و تناژ پائينی که دارند ميتوانند به آبهای کم عمق خليج فارس نفوذ کنند و در صورت لزوم با يکانهای سپاه در گير شوند. بر پايه ارزيابی کارشناسان نظامی آمريکا، ناوچه های سايکلون بر خلاف ناو های بزرگِ چند منظوره و پر هزينه اين کشور، با توجه به ماموريت های خاصی که برايشان تعيين خواهد شد، به سلاحهای مورد لزوم مجهز خواهند شد .همين کارشناسان ميگويند هزينه از دست دادن اين ناوچه ها در يک درگيری احتمالی با ايران به مراتب کمتر از ناو های بزرگ، مانند ناو شکن يا فريگيت خواهد بود.
تعميق همکاری با نيرو های منطقه ای
پنتاگون اميد وار است که استفاده از ناوچه های سايکلون و يا شناورهای مشابه در خليج فارس، عمق بيشتری به همکاريهای ناوگان پنجم و نيرو های دريائی کشور های عرب منطقه بدهد که در مقايسه با آمريکا شناورهای کوچک تری دارند. به باور کارشناسان، اين کار ميتواند راه را برای يک کاسه کردن فعاليت نيروهای دريائی کشور های عرب و يکانهای ناوگان پنجم در خليج فارس هموارکند ودر عين حال توان کلی نيروهای دريائی ياد شده را برای مقابله به تهديد های احتمالی ايران افزايش دهد. علاوه بر اين، بکار گيری اين ناوچه ها هزينه ناوگان پنجم را کاهش خواهد داد و حتی ميتواند به تخصصی کردن نيرو های دريائی منطقه بيانجامد ، بدين معنی که با تقسيم کار مناسب هر يک از اين نيرو ها پی گير ماموريت ويژه ای باشند که به آنها اختصاص داده خواهد شد.
خارج کردن ناو های هواپيما بر از خليج فارس بی شک توان هوائی ناوگان پنجم را به ويژه برای واکنش سريع و پرواز های تاکتيکی کاهش خواهد داد ولی کارشناسان آمريکائی ميگويند اين کمبود را ميتوان با تقويت يکانهای مقدم هوائی آمريکا در کشور های عرب منطقه خليج فارس بر طرف کرد.
بازدارندگی موثر با هزينه کمتر
تا به حال استراتژی دريایی آمريکا در خليج فارس بر پايه استفاده از ناو های بزرگ دارای سلاح ها و تجهيزات متراکم و متمرکز استوار بوده است. اما واقعيت های اقتصادی و مالی موجود در آمريکا که کاهش هزينه های نظامی اين کشور را به مسئله ای اجتناب ناپذير تبديل کرده ، برنامه ريزان پنتاگون را واداشته است تا راههای بازدارندگی موثر در خليج فارس را با صرف هزينه کمتری بررسی کنند.

به نظر ميرسد که استفاده از ناوچه های تند رو و يکانهای کوچک و چابک در ناوگان پنجم و در واقع تبديل بخشی از اين ناوگان به يک " نيروی دريائی آبهای سبز" ( Green-water navy ) يعنی نيروئی با قابليت عمليات تهاجمی در آبهای ساحلی، گزينه مطلوب آمريکا باشد. با اين حال گسترش همکاری های نظامی با کشور های عرب جنوب خليج فارس و يک کاسه کردن فعاليت نيروهای دريائی اين کشور ها با آمريکا و فرماندهی و کنترل آنها، بسيار چالش بر انگيز خواهد بود گو اينکه اکثر کشور های عرب ياد شده در مورد مهار نظامی جمهوری اسلامی با آمريکا همگام اند.
XS
SM
MD
LG