گاه علتش میتواند یک عشق ناکام باشد؛گاه انباشت کلافهای سردرگم جنسی در لایههای زیرین ضمیری پرخراش و فروخورده و گاهی هم عزمی زمخت و شوم به «نهی» از آنچه «منکر» فرض میکند.
دلیلش هر کدام از اینها که باشد، هر از چند گاهی در خیابانهای این شهر و آن شهر ترجمه میشود به برهنهترین خشونت؛ به شیشه تیره رنگ اسید تا شاید عشق نافرجام، روان صلب زخم دار، یا عطش انتقام از زیباییهایی را که قسمتش نشده، با قطرههای داغ تیزاب روی صورت دختر مرهم بگذارد.
این بار نوبت اصفهان است؛ و این روزها، روزهای تلخ دخترهای اصفهانی.
چهار موردش رسما تایید شده؛ چهار حادثهای که از هفته پیش هراس و وحشت را سایه انداز شهر کهن کرده است، آخرین پرده از سریال اسیدپاشی در اصفهان که به گفته وزارت بهداشت از اول سال ۹ قربانی گرفته؛ چهار مرد و پنج زن.
این هفته در برنامه «ساعت ششم»، در کنار مخاطبان رادیو فردا و محمد مصطفایی وکیل دادگستری، آمنه بهرامی نوا قربانی پیشین اسیدپاشی نیز مهمان ما بود تا از تجربه سوختن با قطرههای بیرحم اسید بگوید.
خانم بهرامی نوا که سه سال پیش تا پای اجرای حکم قصاص پیش رفت اما ساعاتی بعد از شرکت در همین برنامه، از اجرای حکم اساطیری «چشم در برابر چشم» گذشت، امروز از حسش درباره این تصمیم میگوید.
او میگوید که در ماجرای اصفهان، انگشت اتهام را به سوی دادگستری میگیرد.