محمد نورى، خواننده سرشناس موسيقى ايران، در سن ۸۱ سالگى در بيمارستانى در تهران درگذشت. وی آوازخوانی را در مكتب اساتيدى چون اسماعيل مهرتاش، اولين باغچه بان و فاخره صبا آموخته بود.
او در سال هاى فعاليت خود بيشتر با محمد سريرو فريبرز لاچينى در مقام آهنگساز فعاليت داشت و آثار ماندگارى را با كلام ترانه سرايان و شعرايى نظير اردلان سرفراز، فريدون مشيرى، حسين منزوى، نادر ابراهيمى و تورج نگهبان به يادگار گذاشته است.
رادیو فردا درباره درگذشت اين خواننده صاحب سبك با «عارف» خواننده همدوره او گفت وگو كرده است و عارف در اين گفت و گو از آخرين تماس تلفنى خود با محمد نورى مى گويد:
عارف: يكى از شاگردانش كه با من هم در ارتباط است به من زنگ زد و گفت كه آقاى نورى حالشان خوب نيست، بيمارستان است و مرخص شده اند. من زنگ زدم به همسرشان، صحبت كردم. ايشان گفتند كه آقاى عارف هستند و آقاى نورى هم خوشحال شدند و ما با هم صحبت كرديم.
چه صحبت هايى ميان شما و آقاى نورى رد و بدل شد؟
صحبت هاى بسيار ساده ، و احوال پرسى و از اينكه شما مى توانى ترانه بخوانى ؟ و من هم گفتم آخرين ويدئو شما را ديدم بسيار زيبا بود، و چقدر آهنگ زيبايى در مورد ايران خوانده بوديد. خيلى صميمانه با هم درد دل كرديم ؛ و اين آخرين صحبت ما (بود) دو، سه روز بعد با خبر شدم كه متاسفانه در بيمارستان فوت کرده اند.
البته ايشان به شدت وزن كم كرده بودند. بيمارستان هم اعلام كرده كه بيمارى ايشان، سرطان ريه بوده است.
آقاى عارف، برگرديم به گذشته كه شما ترانه مى خوانديد. به هر حال در آن زمان آقاى ويگن و آقاى نورى بودند و آن طورى كه خودشان گفته اند بين شما و آقاى ويگن قرار داشته اند.
ببينيد، ما هنرمندانى داريم كه «اپرا خوانى» مى كنند، اپرا خوانى اصلا مسئله و تكنيك اش جداست و براى مردم ما هم يك مقدارى غريبه است.
ايشان (نوری) در عين اينكه درست مى خواندند و« اپرا خوانى» مى كردند، سعى مى كردند كه به ترانه هاى محلى نزديك شوند .ترانه «جان مريم» ايشان خيلى معروف بود.
بايد بگويم فرق ايشان با ويگن اين بود كه ويگن ترانه هاى روز مى خواند، ولى محمد نورى راه خودش را از روز اول رفت و تا آخر هم درست به انجام رساند.
متاسفانه بعد از انقلاب ديگه حرمت ايشان و وضعيت ايشان آن چنان كه شايسته ايشان بود نگه داشته نشد. من مى دانم كه مخارج بيمارستانش خيلى سنگين بود و مى گفتند كه ايشان يك حقوق خيلى كوچك بازنشستگى دارند كه از آن دارند استفاده مى كنند و داروهايشان هم تا آنجا كه من مى دانم، بسيار گران بود.
آقاى نورى، خود را جزء خوانندگان پاپ نمى دانست، به اعتقاد شما سبك آقاى نورى در چه قالبى گنجانده مى شد؟
موسيقى وی آرام بخش بود، به هيچ عنوان شما صداى ناهنجار از ايشان نمى شنيديد، هيچ زمانى از فشار در صدايش استفاده نمى كرد و با كسانى هم كه كار مى كرد آنها هم ريتم هاى خيلى مدرن و راك و اين چيزها را در كارشان نداشتند، آخرين بسته اى كه ايشان از ايران براى من فرستاد تمام آهنگ هايشان را خوشبختانه دارم، آقاى نورى يك استاد بودند.
در دوره اى كه شما مى خوانديد تا پيش از دهه پنجاه، دوره اى بود كه بيشتر، صداهاى مخملى به گوش مى رسيد، چه چيزى آقاى محمد نورى را در قبال ساير خوانندگان هم نسل اش كه در آن دوره مى خواندند، منحصر به فرد كرده بود؟
سبك و كار آقاى نورى مورد مشابه اى نداشت و ايشان هيچوقت تابع بازار و ماركت و اين جور چيزها نبودند. كار خودشان را مى كردند، حتى استاد بودند و موسيقى تدريس مى كردند. مى دانستند كه چه جورى بايد نفس بكشند و چه جورى بايستى صدا را از حنجره بيرون بدهند.
ايشان يك حدى براى صدايشان مشخص كرده بودند و اصرارى به اين كه نت ها را بالا ببرند نداشتند. اصلا هم سعى نمى كردند و اگر هم مى رفتند بسيار نرم و لطيف اين كار را انجام مى دادند.
آقاى عارف، آيا در آن دوره اى كه با هم در راديو و تلويزيون ملى ايران همكار بوديد، با همديگر برخوردى داشتيد و برنامه اى بوده كه با هم ديگر داشته باشيد ؟
ايشان هيچ زمانى در جشن هاى عمومى شركت نمى كردند. كارهايشان به صورت كنسرت و خيلى فرهنگى و مشخص بود. در راديو ترانه هاى ايشان را ماهى يك يا دو بار ضبط مى كردند و مثل ما به عروسى ها ومهمانى ها نمى رفتند.
او در سال هاى فعاليت خود بيشتر با محمد سريرو فريبرز لاچينى در مقام آهنگساز فعاليت داشت و آثار ماندگارى را با كلام ترانه سرايان و شعرايى نظير اردلان سرفراز، فريدون مشيرى، حسين منزوى، نادر ابراهيمى و تورج نگهبان به يادگار گذاشته است.
رادیو فردا درباره درگذشت اين خواننده صاحب سبك با «عارف» خواننده همدوره او گفت وگو كرده است و عارف در اين گفت و گو از آخرين تماس تلفنى خود با محمد نورى مى گويد:
عارف: يكى از شاگردانش كه با من هم در ارتباط است به من زنگ زد و گفت كه آقاى نورى حالشان خوب نيست، بيمارستان است و مرخص شده اند. من زنگ زدم به همسرشان، صحبت كردم. ايشان گفتند كه آقاى عارف هستند و آقاى نورى هم خوشحال شدند و ما با هم صحبت كرديم.
چه صحبت هايى ميان شما و آقاى نورى رد و بدل شد؟
صحبت هاى بسيار ساده ، و احوال پرسى و از اينكه شما مى توانى ترانه بخوانى ؟ و من هم گفتم آخرين ويدئو شما را ديدم بسيار زيبا بود، و چقدر آهنگ زيبايى در مورد ايران خوانده بوديد. خيلى صميمانه با هم درد دل كرديم ؛ و اين آخرين صحبت ما (بود) دو، سه روز بعد با خبر شدم كه متاسفانه در بيمارستان فوت کرده اند.
موسيقى وی (محمد نوری) آرام بخش بود، به هيچ عنوان شما صداى ناهنجار از ايشان نمى شنيديد، هيچ زمانى از فشار در صدايش استفاده نمى كرد و با كسانى هم كه كار مى كرد آنها هم ريتم هاى خيلى مدرن و راك و اين چيزها را در كارشان نداشتند
عارف
آقاى عارف، برگرديم به گذشته كه شما ترانه مى خوانديد. به هر حال در آن زمان آقاى ويگن و آقاى نورى بودند و آن طورى كه خودشان گفته اند بين شما و آقاى ويگن قرار داشته اند.
ببينيد، ما هنرمندانى داريم كه «اپرا خوانى» مى كنند، اپرا خوانى اصلا مسئله و تكنيك اش جداست و براى مردم ما هم يك مقدارى غريبه است.
ايشان (نوری) در عين اينكه درست مى خواندند و« اپرا خوانى» مى كردند، سعى مى كردند كه به ترانه هاى محلى نزديك شوند .ترانه «جان مريم» ايشان خيلى معروف بود.
بايد بگويم فرق ايشان با ويگن اين بود كه ويگن ترانه هاى روز مى خواند، ولى محمد نورى راه خودش را از روز اول رفت و تا آخر هم درست به انجام رساند.
متاسفانه بعد از انقلاب ديگه حرمت ايشان و وضعيت ايشان آن چنان كه شايسته ايشان بود نگه داشته نشد. من مى دانم كه مخارج بيمارستانش خيلى سنگين بود و مى گفتند كه ايشان يك حقوق خيلى كوچك بازنشستگى دارند كه از آن دارند استفاده مى كنند و داروهايشان هم تا آنجا كه من مى دانم، بسيار گران بود.
آقاى نورى، خود را جزء خوانندگان پاپ نمى دانست، به اعتقاد شما سبك آقاى نورى در چه قالبى گنجانده مى شد؟
موسيقى وی آرام بخش بود، به هيچ عنوان شما صداى ناهنجار از ايشان نمى شنيديد، هيچ زمانى از فشار در صدايش استفاده نمى كرد و با كسانى هم كه كار مى كرد آنها هم ريتم هاى خيلى مدرن و راك و اين چيزها را در كارشان نداشتند، آخرين بسته اى كه ايشان از ايران براى من فرستاد تمام آهنگ هايشان را خوشبختانه دارم، آقاى نورى يك استاد بودند.
در دوره اى كه شما مى خوانديد تا پيش از دهه پنجاه، دوره اى بود كه بيشتر، صداهاى مخملى به گوش مى رسيد، چه چيزى آقاى محمد نورى را در قبال ساير خوانندگان هم نسل اش كه در آن دوره مى خواندند، منحصر به فرد كرده بود؟
سبك و كار آقاى نورى مورد مشابه اى نداشت و ايشان هيچوقت تابع بازار و ماركت و اين جور چيزها نبودند. كار خودشان را مى كردند، حتى استاد بودند و موسيقى تدريس مى كردند. مى دانستند كه چه جورى بايد نفس بكشند و چه جورى بايستى صدا را از حنجره بيرون بدهند.
ايشان يك حدى براى صدايشان مشخص كرده بودند و اصرارى به اين كه نت ها را بالا ببرند نداشتند. اصلا هم سعى نمى كردند و اگر هم مى رفتند بسيار نرم و لطيف اين كار را انجام مى دادند.
آقاى عارف، آيا در آن دوره اى كه با هم در راديو و تلويزيون ملى ايران همكار بوديد، با همديگر برخوردى داشتيد و برنامه اى بوده كه با هم ديگر داشته باشيد ؟
ايشان هيچ زمانى در جشن هاى عمومى شركت نمى كردند. كارهايشان به صورت كنسرت و خيلى فرهنگى و مشخص بود. در راديو ترانه هاى ايشان را ماهى يك يا دو بار ضبط مى كردند و مثل ما به عروسى ها ومهمانى ها نمى رفتند.