نيكو خردمند، هنرمند سينما و تلويزيون ايران دوشنبه شب پس از يك دوره بيمارى طولانى مدت در سن ۷۷ سالگى درگذشت.
خانم خردمند فعاليت خود را با كار گويندگى در راديو و دوبله فيلم هاى فارسى و خارجى در دهه ۳۰ آغاز كرد و به جاى هنرپيشگانى چون اوا گاردنر، اليزايت تيلور، كلوديو كارديناله، ايرن و كتايون صحبت كرده است.
او در اواخر دهه شصت به سينما راه پيدا كرد و در فيلم هاى خوبى مثل «خانه خلوت» مهدى صباغ زاده، «مسافران» بهرام بيضايى و «كاغذ بى خط» ناصر تقوايى حضور پيدا كرد.وی برنده جايزه بازيگرى نقش دوم در سه دوره فستيوال فيلم فجر بود.
آهو خردمند، بازيگر سينما و خواهر اين هنرمند، در گفت و گو با راديو فردا در باره سابقه فعاليت هاى هنرى اين بازيگر توضيح مى دهد.
راديو فردا: مرحوم خردمند از چه زمانى و چگونه وارد دنياى هنر شد؟
آهو خردمند: نيكو ۲۰ سال از من بزرگتر بود. هم خواهرم بود و هم جاى مادرم را داشت. او كار گويندگى را از ۱۷ سالگى با راديو آغاز كرد. دوبلور فيلم هاى تلويزيون و سينما شد. بعد از انقلاب من در ايران نبودم. خبرى كه شنيدم اين بود كه نيكو در فيلم بازى كرده است. خيلى تعجب كردم.
چون قبل از انقلاب خيلى به او پيشنهاد مى شد كه در سينما كار كند ولى هيچ كدام از اين پيشنهادات را قبول نكرد. با شنيدن اين خبر شوكه شدم كه چطور قبول كرده است وارد سينما بشود. اولين فيلمش را با آقاى واروژ كريم مسيحى بازى كرد كه جايزه بهترين نقش را هم دريافت كرد.
چه شد كه ايشان قبول كردند وارد سينما شوند. چون تا پيش از آن، فقط صداى ايشان از طريق دوبله فيلم هايش به ويژه در نقش هنرپيشه هاى معروفى چون اوا گاردنر شنيده مى شد؟
اين طور كه آقاى كريم مسيحى به من گفتند دنبال يك بازيگر براى آن كاراكتر خاص مى گشته اند. يك روز در خانه يكى از دوستان در حال ديدن آلبوم عكسى بوده اند كه با ديدن عكس نيكو پرسيده اند اين خانم كيست؟
نيكو هميشه پشت دوربين بود و براى عده اى چهره شناخته شده اى نبود. آقاى مسيحى گفته بود كه من مى خواهم اين خانم را ببينم. گفتند كه اين تصوير خانم نيكو خردمند است.
ايشان گفته بودند چه خوب. پس صداى ايشان هم قضيه را تكميل مى كند. بعد از آن آقاى واروژ كريم مسيحى با اصرار از نيكو خواسته بودند با ايشان كار كند. نيكو گفته بود كه من اصلا بلد نيستم و نمى توانم.
اما آقاى كريم مسيحى گفته بودند كه اين را به عهده من بگذاريد. اين توافق انجام شده بود و بعدها خود نيكو به من گفت كه وقتى جلوى دوربين رفتم ديدم وحشتى ندارم و جلوى دوربين خيلى راحتم. او كارش را به خوبى انجام داد و براى همين نقش هم جايزه گرفت.
وقتى به كارنامه خواهرتان نگاه مى كنيد فكر مى كنيد كدام وجه در كارنامه شان موفق تر است؟
من فكر مى كنم او در هر دو رشته به اوج خود رسيد. او يكى از شاخص ترين و بهترين دوبلورها بود. و وقتى هم وارد سينما شد جوايز زيادى كسب كرد. اما تا آخرين لحظه كه با هم صحبت مى كرديم مى گفت من اول يك گوينده هستم. در مرحله اول من يك دوبلورم و بعد بازيگرم. اگر چه ديگر در اين سال هاى اخير كمتر كار دوبله مى كرد.
خانم خردمند در اين سال هاى پايانى چقدر فعال بودند؟
نيكو نزديك به سه سال بود كه مرتب به خاطر ناراحتى قلبى اش در حال رفت و آمد به بيمارستان بود. در قلبش باطرى داشت و بايد عمل مى كرد، كه عمل نكرد. نمى دانم از تنبلى بود يا از ترس.
در هر صورت ما اين را نمى دانستيم چون او ۳۰ سال قبل قلبش را عمل كرده بود. به دليل ناراحتى قلبى همه اعضا بدنش هم فرسوده شده بود. بنابر اين در اين سه ساله مرتب بيمارستان بود. فكر مى كنم در اين سه سال در يك تله فيلم بازى كرد. آخرين كارش هم با آقاى فرمان آرا به نام «خاك آشنا» بود.
يك ماه و نيم پيش بود كه براى نيكو همراه با مراسم بزرگداشت آقاى قاليباف و آقاى تقوايى، مراسم بزرگداشتى در هتل هيلتون (استقلال) گرفتند. فردا شب (بعد از مراسم) حالش بد شد. خوشبختانه اينجا پيش من بود. بردمش اورژانس بيمارستان.
گفتند كه بايد بخوابد. ولى اصرار مى كرد كه حالم خوب است و مى خواهم به خانه برگردم. بالاخره من به حرفش گوش ندادم و بردمش بيمارستان. سى تى اسكن كه انجام شد گفتند خونريزى مغزى كرده است.
اول گفتند كه يكى از رگ هاى مغزش پاره شده است. بعد از دو هفته دو مرتبه از بيمارستان به من زنگ زدند و گفتند كه به او تشنج دست داده است. من رفتم آنجا. نيكو در كما بود. فهميدم كه آنجا سكته مغزى هم كرده است.
خانم خردمند فعاليت خود را با كار گويندگى در راديو و دوبله فيلم هاى فارسى و خارجى در دهه ۳۰ آغاز كرد و به جاى هنرپيشگانى چون اوا گاردنر، اليزايت تيلور، كلوديو كارديناله، ايرن و كتايون صحبت كرده است.
او در اواخر دهه شصت به سينما راه پيدا كرد و در فيلم هاى خوبى مثل «خانه خلوت» مهدى صباغ زاده، «مسافران» بهرام بيضايى و «كاغذ بى خط» ناصر تقوايى حضور پيدا كرد.وی برنده جايزه بازيگرى نقش دوم در سه دوره فستيوال فيلم فجر بود.
آهو خردمند، بازيگر سينما و خواهر اين هنرمند، در گفت و گو با راديو فردا در باره سابقه فعاليت هاى هنرى اين بازيگر توضيح مى دهد.
راديو فردا: مرحوم خردمند از چه زمانى و چگونه وارد دنياى هنر شد؟
آهو خردمند: نيكو ۲۰ سال از من بزرگتر بود. هم خواهرم بود و هم جاى مادرم را داشت. او كار گويندگى را از ۱۷ سالگى با راديو آغاز كرد. دوبلور فيلم هاى تلويزيون و سينما شد. بعد از انقلاب من در ايران نبودم. خبرى كه شنيدم اين بود كه نيكو در فيلم بازى كرده است. خيلى تعجب كردم.
چون قبل از انقلاب خيلى به او پيشنهاد مى شد كه در سينما كار كند ولى هيچ كدام از اين پيشنهادات را قبول نكرد. با شنيدن اين خبر شوكه شدم كه چطور قبول كرده است وارد سينما بشود. اولين فيلمش را با آقاى واروژ كريم مسيحى بازى كرد كه جايزه بهترين نقش را هم دريافت كرد.
چه شد كه ايشان قبول كردند وارد سينما شوند. چون تا پيش از آن، فقط صداى ايشان از طريق دوبله فيلم هايش به ويژه در نقش هنرپيشه هاى معروفى چون اوا گاردنر شنيده مى شد؟
اين طور كه آقاى كريم مسيحى به من گفتند دنبال يك بازيگر براى آن كاراكتر خاص مى گشته اند. يك روز در خانه يكى از دوستان در حال ديدن آلبوم عكسى بوده اند كه با ديدن عكس نيكو پرسيده اند اين خانم كيست؟
نيكو هميشه پشت دوربين بود و براى عده اى چهره شناخته شده اى نبود. آقاى مسيحى گفته بود كه من مى خواهم اين خانم را ببينم. گفتند كه اين تصوير خانم نيكو خردمند است.
ايشان گفته بودند چه خوب. پس صداى ايشان هم قضيه را تكميل مى كند. بعد از آن آقاى واروژ كريم مسيحى با اصرار از نيكو خواسته بودند با ايشان كار كند. نيكو گفته بود كه من اصلا بلد نيستم و نمى توانم.
اما آقاى كريم مسيحى گفته بودند كه اين را به عهده من بگذاريد. اين توافق انجام شده بود و بعدها خود نيكو به من گفت كه وقتى جلوى دوربين رفتم ديدم وحشتى ندارم و جلوى دوربين خيلى راحتم. او كارش را به خوبى انجام داد و براى همين نقش هم جايزه گرفت.
وقتى به كارنامه خواهرتان نگاه مى كنيد فكر مى كنيد كدام وجه در كارنامه شان موفق تر است؟
من فكر مى كنم او در هر دو رشته به اوج خود رسيد. او يكى از شاخص ترين و بهترين دوبلورها بود. و وقتى هم وارد سينما شد جوايز زيادى كسب كرد. اما تا آخرين لحظه كه با هم صحبت مى كرديم مى گفت من اول يك گوينده هستم. در مرحله اول من يك دوبلورم و بعد بازيگرم. اگر چه ديگر در اين سال هاى اخير كمتر كار دوبله مى كرد.
خانم خردمند در اين سال هاى پايانى چقدر فعال بودند؟
نيكو نزديك به سه سال بود كه مرتب به خاطر ناراحتى قلبى اش در حال رفت و آمد به بيمارستان بود. در قلبش باطرى داشت و بايد عمل مى كرد، كه عمل نكرد. نمى دانم از تنبلى بود يا از ترس.
در هر صورت ما اين را نمى دانستيم چون او ۳۰ سال قبل قلبش را عمل كرده بود. به دليل ناراحتى قلبى همه اعضا بدنش هم فرسوده شده بود. بنابر اين در اين سه ساله مرتب بيمارستان بود. فكر مى كنم در اين سه سال در يك تله فيلم بازى كرد. آخرين كارش هم با آقاى فرمان آرا به نام «خاك آشنا» بود.
يك ماه و نيم پيش بود كه براى نيكو همراه با مراسم بزرگداشت آقاى قاليباف و آقاى تقوايى، مراسم بزرگداشتى در هتل هيلتون (استقلال) گرفتند. فردا شب (بعد از مراسم) حالش بد شد. خوشبختانه اينجا پيش من بود. بردمش اورژانس بيمارستان.
گفتند كه بايد بخوابد. ولى اصرار مى كرد كه حالم خوب است و مى خواهم به خانه برگردم. بالاخره من به حرفش گوش ندادم و بردمش بيمارستان. سى تى اسكن كه انجام شد گفتند خونريزى مغزى كرده است.
اول گفتند كه يكى از رگ هاى مغزش پاره شده است. بعد از دو هفته دو مرتبه از بيمارستان به من زنگ زدند و گفتند كه به او تشنج دست داده است. من رفتم آنجا. نيكو در كما بود. فهميدم كه آنجا سكته مغزى هم كرده است.