در ماه های اخیر و به دنبال تلاش جامعه بین المللی برای اعمال فشار بیشتر بر برنامه هسته ای ایران، استفاده از سلاح نفت به عنوان یک عامل تعيين کننده، در تحريم های تازه علیه ايران مورد توجه قرار گرفته است.
در حالی که احتمالا اين تحريم ها از سوی شورای امنيت سازمان ملل به شدتی که آمريکا و متحدانش در نظر دارند تصويب نخواهد شد، دولت باراک اوباما میکوشد از راههای ديگری از جمله هدف گرفتن صدور نفت ايران به چين به جمهوری اسلامی فشار آورد.
دولت آمریکا به اين منظور با صادرکنندگان نفت حوزه خليج فارس چون عربستان سعودی و امارات متحده عربی پيوسته در گفت وگو بوده است تا صدور نفت آنها به چين افزايش يابد و از شدت وابستگی پکن به نفت ايران کاسته شود.
گفته می شود اين کشورها می توانند حدود ۴۰ درصد از نفت صادراتی ايران به چين را جبران کنند.
راديو فردا در اين زمينه با نصير شيرخانی، خبرنگار نشريه نفتی «آپ استريم» در بيروت، گفت و گو کرده است.
رادیو فردا: استفاده از اهرم نفت تا چه میزان می تواند بر ايران تاثیرگذار باشد؟
نصير شيرخانی: من فکر نمی کنم اين مسئله تاثير زيادی داشته باشد چون حتی اگر کشورهای خليج فارس بتوانند نيازهای نفتی چين را برآورده کنند، اول بايد ديد که آیا پالايشگاه های چين می توانند اين نوع نفت را بخرند و جايگزين کنند، يعنی بايد اين نفت جايگزين مناسبی برای نفت ايران باشد تا چين بتواند اين کار را انجام دهد. در اين صورت چين می تواند از کشورهای خليج فارس نفت وارد کند اما ايران هم می تواند نفت خود را به جای ديگری بفروشد.
وقتی نفت از ايران خارج می شود دست سوداگران می افتد و آنها هستند که نفت را می خرند و به جاهای مختلف می فروشند، مگر اين که تحريمها از طرف سازمان ملل باشد تا موثر واقع شود و گرنه اين اقدامات چندان موثر نخواهد بود.
اگر ايران نفت را در بازارهايی که گفتيد بفروشد آيا درآمدش به همان اندازه است؟
پايه محاسبه قيمت نفت، جهانی است؛ بنابر اين شما می توانيد نفت را به همان قيمت بفروشيد. البته قيمت به نوع نفت و اين که نفت را کجا تحويل دهيد بستگی دارد، ولی قيمت نفت زياد تفاوتی نمی کند. ممکن است ايران نفت را با قيمت نازل تری بفروشند ولی اين رقم چشمگير نخواهد بود.
چين با تحريم های ايران از سوی شورای امنيت مخالفت می کند و همراه با ترکيه و برزيل هنوز معتقد است می توان مسئله هسته ای ايران را با مذاکره حل کرد. فکر می کنيد تا چه حد اين موضع چين به دليل نياز نفتی به ايران است؟
فقط نياز نفتی چين به ايران موجب اين کار نيست، چين منافع ديگری دارد که نمی خواهد به خطر بيفتد. اکنون شرکت های بزرگ نفتی اروپايی و آمريکايی در ايران فعال نيستند و شرکت های چينی توانسته اند از اين خلاء استفاده کرده و بازار ايران را به دست بگيرند. چين برنامه های دراز مدت ديگری برای ايران دارد که میتواند از عدم آمادگی شرکت های بزرگ نفتی استفاده کرده و سرمايه گذاری های پر درآمدی را در ايران انجام دهد.
از طرف ديگر اکنون شرکت های چينی در عراق حضور بسيار فعال و گسترده ای دارند. آنها در مرز ايران روی حوزه های نفتی کار می کنند و قراردادهايی که با عراق امضا کرده اند نيز نزديک مرز ايران و عراق است، اين شرکت های نفتی می توانند از ايران به عنوان پلی استفاده کنند تا کارهای خود را در عراق پيش ببرند.
پس فقط منافع چين در ايران نيست که باعث اين موضع گيری شده، بلکه چين يک موضع منطقه ای اتخاذ کرده است.
آقای شيرخانی! ايران حدود يک سال پيش ذخيره ارزی خود را از دلار به يورو تبديل کرد. اگرچه قيمت نفت به دلار تعيين می شود ولی درآمد نفتی ايران به يورو تبديل و پرداخت می شود. با پايين آمدن قيمت يورو ايران چقدر ضرر می کند و آيا سياست تبديل ذخيره ارزی به يورو سياست عاقلانه ای بوده است؟
اين مسئله هم خوبی داشته و هم بدی. در گذشته قيمت يورو در برابر دلار بالا بود و ايران توانست از افت قيمت دلار استفاده کند، اما اکنون قيمت يورو کاهش يافته و ايران ضرر کرده است. ولی من فکر می کنم اين مسئله در دراز مدت به يک موازنه برسد.
در ماه های اخير ايران هر چند از بالا رفتن قيمت نفت استفاده کرده ولی ارزش ذخاير ارزی اش افت کرده چون قيمت يورو در برابر دلار کاهش يافته است. البته مبنای بودجه امسال ايران بر اساس محاسبه حدود ۴۰ دلار برای هر بشکه نفت بوده است درحالی که قيمت نفت اکنون حدود ۸۰ دلار است، يعنی دو برابر آن چيزی که ايران محاسبه کرده است در نتيجه دولت مازاد بودجه زيادی خواهد داشت.
در حالی که احتمالا اين تحريم ها از سوی شورای امنيت سازمان ملل به شدتی که آمريکا و متحدانش در نظر دارند تصويب نخواهد شد، دولت باراک اوباما میکوشد از راههای ديگری از جمله هدف گرفتن صدور نفت ايران به چين به جمهوری اسلامی فشار آورد.
دولت آمریکا به اين منظور با صادرکنندگان نفت حوزه خليج فارس چون عربستان سعودی و امارات متحده عربی پيوسته در گفت وگو بوده است تا صدور نفت آنها به چين افزايش يابد و از شدت وابستگی پکن به نفت ايران کاسته شود.
وقتی نفت از ايران خارج می شود دست سوداگران می افتد و آنها هستند که نفت را می خرند و به جاهای مختلف می فروشند، مگر اين که تحريمها از طرف سازمان ملل باشد تا موثر واقع شود و گرنه اين اقدامات چندان موثر نخواهد بود.
نصیر شیرخانی، خبرنگار نشريه نفتی «آپ استريم»
راديو فردا در اين زمينه با نصير شيرخانی، خبرنگار نشريه نفتی «آپ استريم» در بيروت، گفت و گو کرده است.
رادیو فردا: استفاده از اهرم نفت تا چه میزان می تواند بر ايران تاثیرگذار باشد؟
نصير شيرخانی: من فکر نمی کنم اين مسئله تاثير زيادی داشته باشد چون حتی اگر کشورهای خليج فارس بتوانند نيازهای نفتی چين را برآورده کنند، اول بايد ديد که آیا پالايشگاه های چين می توانند اين نوع نفت را بخرند و جايگزين کنند، يعنی بايد اين نفت جايگزين مناسبی برای نفت ايران باشد تا چين بتواند اين کار را انجام دهد. در اين صورت چين می تواند از کشورهای خليج فارس نفت وارد کند اما ايران هم می تواند نفت خود را به جای ديگری بفروشد.
وقتی نفت از ايران خارج می شود دست سوداگران می افتد و آنها هستند که نفت را می خرند و به جاهای مختلف می فروشند، مگر اين که تحريمها از طرف سازمان ملل باشد تا موثر واقع شود و گرنه اين اقدامات چندان موثر نخواهد بود.
اگر ايران نفت را در بازارهايی که گفتيد بفروشد آيا درآمدش به همان اندازه است؟
پايه محاسبه قيمت نفت، جهانی است؛ بنابر اين شما می توانيد نفت را به همان قيمت بفروشيد. البته قيمت به نوع نفت و اين که نفت را کجا تحويل دهيد بستگی دارد، ولی قيمت نفت زياد تفاوتی نمی کند. ممکن است ايران نفت را با قيمت نازل تری بفروشند ولی اين رقم چشمگير نخواهد بود.
چين با تحريم های ايران از سوی شورای امنيت مخالفت می کند و همراه با ترکيه و برزيل هنوز معتقد است می توان مسئله هسته ای ايران را با مذاکره حل کرد. فکر می کنيد تا چه حد اين موضع چين به دليل نياز نفتی به ايران است؟
فقط نياز نفتی چين به ايران موجب اين کار نيست، چين منافع ديگری دارد که نمی خواهد به خطر بيفتد. اکنون شرکت های بزرگ نفتی اروپايی و آمريکايی در ايران فعال نيستند و شرکت های چينی توانسته اند از اين خلاء استفاده کرده و بازار ايران را به دست بگيرند. چين برنامه های دراز مدت ديگری برای ايران دارد که میتواند از عدم آمادگی شرکت های بزرگ نفتی استفاده کرده و سرمايه گذاری های پر درآمدی را در ايران انجام دهد.
از طرف ديگر اکنون شرکت های چينی در عراق حضور بسيار فعال و گسترده ای دارند. آنها در مرز ايران روی حوزه های نفتی کار می کنند و قراردادهايی که با عراق امضا کرده اند نيز نزديک مرز ايران و عراق است، اين شرکت های نفتی می توانند از ايران به عنوان پلی استفاده کنند تا کارهای خود را در عراق پيش ببرند.
پس فقط منافع چين در ايران نيست که باعث اين موضع گيری شده، بلکه چين يک موضع منطقه ای اتخاذ کرده است.
آقای شيرخانی! ايران حدود يک سال پيش ذخيره ارزی خود را از دلار به يورو تبديل کرد. اگرچه قيمت نفت به دلار تعيين می شود ولی درآمد نفتی ايران به يورو تبديل و پرداخت می شود. با پايين آمدن قيمت يورو ايران چقدر ضرر می کند و آيا سياست تبديل ذخيره ارزی به يورو سياست عاقلانه ای بوده است؟
اين مسئله هم خوبی داشته و هم بدی. در گذشته قيمت يورو در برابر دلار بالا بود و ايران توانست از افت قيمت دلار استفاده کند، اما اکنون قيمت يورو کاهش يافته و ايران ضرر کرده است. ولی من فکر می کنم اين مسئله در دراز مدت به يک موازنه برسد.
در ماه های اخير ايران هر چند از بالا رفتن قيمت نفت استفاده کرده ولی ارزش ذخاير ارزی اش افت کرده چون قيمت يورو در برابر دلار کاهش يافته است. البته مبنای بودجه امسال ايران بر اساس محاسبه حدود ۴۰ دلار برای هر بشکه نفت بوده است درحالی که قيمت نفت اکنون حدود ۸۰ دلار است، يعنی دو برابر آن چيزی که ايران محاسبه کرده است در نتيجه دولت مازاد بودجه زيادی خواهد داشت.