چند روز پیش از فوت «بابک بیات»، ماهنامه «نسیم هراز» چاپ تهران، گفت و گوی مفصلی با او منتشر کرد. آهنگساز برجسته ایرانی در این مصاحبه از نوجوانی و جوانی خود گفته و ضمناً خاطراتی از دوستان صمیمی اش نقل کرده بود.
بیات علاوه بر «ایرج جنتی عطایی» - ترانه سرای شهیر که از دوران کودکی با او دوست بوده – از «محمد اوشال» آهنگساز بزرگ، «ابراهیم زال زاده» ناشر و از جمله اولین قربانیان قتل های زنجیره ای و خصوصاً «احمد شاملو» شاعر نوگرا به عنوان نزدیک ترین دوستان خود نام برده بود.
بیات سابقه همکاری در تهیه مجموعه شعرخوانی های «سکوت سرشار از ناگفته هاست» و «چیدن سپیده دم»، همچنین قصه کودکانه «خروس زری، پیرهن پری» را به عنوان سازنده موزیک متن این آلبوم ها، در کارنامه دارد؛ سه کاستی که با دکلمه و اجرای شاملو، در حوالی دهه 60 شمسی توسط نشر ابتکار به مدیریت زال زاده منتشر شدند و حتی تا امروز از جمله پرمخاطب ترین آلبوم های مشابه هستند.
از نزدیکی بابک و احمد همین بس که بیات وصیت کرده بود او را در امامزاده طاهر کرج دفن کنند تا آرامگاه ابدی اش در جوار یار سابق باشد.
این امامزاده از دیرباز مورد توجه اهل فرهنگ و هنرمندان بوده و خیلی از نامداران مرحوم در گورستان آن به خاک سپرده شده اند؛ از بنان و بدیعی و پوران و گل نراقی گرفته تا «مازیار» (عبدالرضا کیانی نژاد، خواننده)، «غزاله علیزاده» (نویسنده) و «دلکش» (عصمت باقرپور) که در همین چند سال گذشته به جمع اهالی این قبرستان پیوسته اند.
یک پاتوق خطرناک
به دلیل جو خاص اجتماعی - سیاسی سال های اخیر، کم کم حساسیت ها نسبت به امامزاده طاهر زیاد شده و مسئولان حکومتی ایران به دقت این قبرستان را زیر نظر گرفته اند. خصوصاً با افزوده شدن چهره های محبوب و تاثیرگذاری چون: احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، احمد محمود، صفرقهرمانی (قدیمی ترین زندانی سیاسی ایران)، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده (هردو از قربانیان قتل های زنجیره ای) و...
حالا دیگر امامزاده ای که تنها به لطف سنگ قبرهایی با نام هایی آشنا بر پیشانی، به شهرت رسیده بود؛ کاراکتری تازه یافته و به پاتوق گروه های مخالفی از هر نام و فرقه بدل شده است.
آنها در سالگرد تولد یا فوت ساکنان خاک این گورستان و هر مناسبت دیگری که بشود، گرد هم آمده و برنامه ای اجرا می کنند.
سخنرانی، شعرخوانی، پخش اطلاعیه یا نشریه از عمده ترین فعالیت هایی است که همراه با قرار دادن گل و روشن کردن شمع بر مزار هنرمندان محبوب انجام می شود.
طبیعتاً این برنامه ها باب طبع مسئولان حکومتی نبوده و با در نظر گرفتن بحث های داغی که معمولاً در سخنرانی ها مطرح می شود، امامزاده طاهر مکان دردسر سازی برای آنها شده است.
از پذیرفتن هنرمند معذوریم!
با وجود وصیت بابک بیات، صبح روز خاکسپاری خبر رسید که او در امامزاده طاهر دفن نخواهد شد.
خیلی از شرکت کنندگان در مراسم هم وقتی متوجه این قضیه شدند که اتوبوس های حامل آنان به جای رفتن به سوی جاده کرج، راه بهشت زهرا را در پیش گرفتند.
سال گذشته هم، کسانی که برای بدرقه پیکر منوچهر آتشی زودتر به امامزاده رفته بودند، پس از ساعت ها انتظار متوجه شدند برخلاف اعلام قبلی، جسد این شاعر به زادگاهش (بوشهر) منتقل شده اشت.
بعداً گزارش هايی تاييد نشده منتشر شد که خانواده آتشی تحت فشار قرار گرفته و مجبور شده محل دفن او را تغییر دهد.
در اواخر سال هم مراسم خاکسپاری م.آزاد (محمود مشرف آزاد تهرانی) با چنین مشکلی رو به رو شد. اما پافشاری خانواده و بعضی از هنرمندان باعث شد پس از تاخیری چند ساعته، بالاخره آزاد در امامزاده طاهر دفن شود.
دوم اسفندماه 1384، جمعیت زیادی از ساعت 10:30 تا 15 منتظر ماندند و جسد شاعر ساعت ها روی زمین ماند تا از طرف فرمانداری کرج مجوز خاکسپاری صادر شود.
م.آزاد را در قبری خواباندند که ابتدا قرار بود آرامگاه محمدعلی فردین، باشد اما با ممانعت مسئولان، این قهرمان کشتی و هنرپیشه مردمی به قطعه هنرمندان بهشت زهرا منتقل شد. بعد قرار شد آتشی در این قبر دفن شود که باز هم اجازه داده نشد.
چنين مخالفت هايی بر سر دفن دلکش نيز وجود داشت، اما اصرار فرزند وی، سرانجام موجب شد که او در اين امامزاده به خاک سپرده شود.
تعهد بدهید هنرمند نباشد
خبرهای غیر رسمی اما موثق حاکی از این است که هیئت امنای امامزاده طاهر دستور دارند به بهانه تکمیل شدن ظرفیت، دیگر اجازه دفن هیچ هنرمند یا شخصیت معروفی را در این قبرستان ندهند.
اما به گفته یک روزنامه نگار مطلع، در صورت دادن تعهد و البته مبلغ بالایی به عنوان کمک به صندوق خیریه امامزاده، می شود این اجازه را دریافت کرد.
این منبع که نمی خواست نامش فاش شود، به رادیو فردا گفت: «برای گرفتن اجازه از هیئت امنا، باید خانواده شخص مرحوم تعهد بدهند که او هنرمند نبوده و هیچ مراسم غیر معمول و دردسرسازی برایش برگزار نمی شود. در مورد م.آزاد مجبور شدیم علاوه بر این تعهد، 4 میلیون تومان هم بدهیم تا راضی بشوند.»
البته لازم به ذکر است قرار بوده مبلغ موردنظر بعداً پرداخت شود که گویا هنوز به دست هیئت امنا نرسیده و آنها به قولی رودست خورده اند!
اسد عظیم زاده، مترجم و مولف کتاب های سیاسی هم، دیگر هنرمندی بود که با دادن تعهد «عدم هنرمندی» اجازه همسایگی با گلشیری و دیگران را گرفت.
عوامل پشت صحنه!
در این میان، نقش آفرینی گروه ناشناسی که بخش قهرآمیز و خشن ماجرا را برعهده دارند، جالب توجه است.
این گروه شب دفن منوچهر آتشی، قبر کنده شده برای او را پرکرده و گفته بود به زور هم که شده مانع از خاکسپاری او در این محل خواهند شد.
این گروه بارها با جوانان و دانشجویانی که به امامزاده مراجعه می کنند برخورد کرده و در مواردی موجب برهم خوردن مراسم شده است.
هر چند از وقتی سختگیری ها بیشتر شده، دیگر اجازه برگزاری سالگردها یا هیچ برنامه دیگری در آنجا داده نمی شود.
همچنین در فروردین ماه امسال، برای چهارمین سال پیاپی سنگ قبر احمد شاملو شکسته شد؛ نیمه شب 11 فروردین، مثل تمام فروردین های سه سال گذشته، سنگ مزار این شاعر را از جا درآورده و با پتک خردش کردند.
سیروس شاملو فرزند شاعر، با توجه به شرایط موجود، پیگیری این حمله از طریق دستگاه قضایی را بیهوده دانسته و اعلام کرد: «دیگر سنگ جدیدی روی قبر پدرم نمی گذاریم. بگذارید گور شاعر این سرزمین بی سنگ بماند.»
با وجود اين، حالا آرامگاه شاملو صاحب یک روکش تازه است؛ روکشی سیمانی که نه می شود از جا درش آورد و نه شکستش!
نفسم این خاکه...
توهین به مزار هنرمندان مرده و شکستن سنگ شان، مختص شاملو نیست.
فریدون فروغی، خواننده متفاوت ایران هم دو بار با دردسر شکسته شدن سنگ مزارش مواجه بوده؛ روی سنگ او طرح جالبی از یک گیتار با سیم های پاره شده، دیده می شود.
این خواننده با وجود اینکه پس از انقلاب هرگز نتوانست مجوز فعالیت دوباره را به دست بیاورد، ایران را ترک نکرد و سرانجام هم در روستای قرقرک، در حوالی اشتهارد کرج به خاک سپرده شد.
سال گذشته، سنگ قبر فروغی توسط اشخاصی که ادعا می کردند «عده ای به بهانه حضور بر سر مزار او، برای تریاک کشی و دختربازی به اینجا می آیند» شبانه شکسته شد.
آرش قاسمی، وکیل فروغی دراین باره می گوید:«مگر جا قحط است که کسی این همه راه را در بیابان بیاید تا اینجا از این کارها بکند؟ معلوم است که بهانه شان بی اساس است و کسی شارژشان کرده مزاحم هواداران فریدون بشوند و سنگ قبرش را بشکنند.»
13 مهر، سالگرد فوت فروغی، امسال هم از طرف کلانتری محل اجازه برگزاری مراسم به خانواده این خواننده پرطرفدار داده نشد. یک روز قبل، قاسمی و چند هوادار فروغی مجبور شدند سنگ تازه ای را جایگزین سنگی کنند که دوباره شکسته شده بود.