آموزش و پرورش برای همه. تربيت بدنی رايگان برای همه. تسهيل و تعميم آموزش عالی برای همه.
اين آن چيزی است که قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران می گويد. اما اين طور که بهایيان ايران می گويند، اين همه شامل حال آنها نمی شود.
بهائيان ايران می گويند در طول بيش از ۳۰ سال گذشته، هيچ جوان بهايی در دانشگاه های دولتی ايران پذيرفته نشده است.
همين شايد جرقه ای بود که در سال ۱۳۶۴، مديران بهايی را به تاسيس دانشگاهی مخصوص بهائيان واداشت، دانشگاهی زيرزمينی.
حالا بعد از ۲۶ سال پرفراز و نشيب، بهایيان ايران می گويند که نيروهای امنيتی ايران ، دستکم ده مدير و استاد دانشگاه بهائيان را در چند شهر مختلف دستگير کرده اند.
شکوفه شادابی يکی از دانشجويان اين دانشگاه بوده که حالا ايران را برای تحصيل در يک دانشگاه واقعی ترک کرده و در ترکيه به سر می برد.
شکوفه شادابی: هر سال دوستانمان به ما اميد می دادند که بالاخره امسال درهای دانشگاه به روی شما باز می شود. متاسفانه سالی که من هم در کنکور شرکت کردم باز هم پشت درهای کنکور ماندم و برای هيچ کدام از بچه های بهايی کارنامه صادر نشد. خيلی هايشان با وجود رتبه های خوب مردود اعلام شدند و نتوانستند انتخاب رشته کنند.
من سال ۱۳۸۵ با وجود عدم علاقه، رشته حقوق را انتخاب کردم. با خودم فکر کردم شايد اين رشته ای باشد که بتوانم در منزل آن را ادامه بدهم و به آزمايشگاه احتياج ندارد.»
پويان مکاری يکی ديگر از دانشجويان بهايی اين دانشگاه در ايران است:
پویان مکاری: من بعد از اينکه نمی توانستم وارد دانشگاه های سراسری کشورمان بشوم و تحصليم را ادامه بدهم وارد دانشگاه بهایيان شدم و البته آن يک دانشگاه زيرزمينی بود. من در آنجا رشته شيمی کاربردی را خواندم، سال ۱۳۸۲ بود که وارد اين دانشگاه شدم.»
اما در دانشگاه خودگردان بهایيان ايران چه می گذرد؟ کتاب ها و واحدهای درسی چگونه اند و آيا تبليغ و تعليم بهائيت هم انجام می شود؟
شکوفه شادابی: کتاب هايی را که در اين دانشگاه داشتيم با دانشگاه های بيرون تطبيق دادم، تقريبا مشابه بود. با يک سری واحدهای اضافه. و البته درس هايی مانند بينش اسلامی را در اين دانشگاه زيرزمينی نداشتيم.
يک سری درس ها به جای بينش اسلامی وجود داشت که مربوط به دين بهايی بود و آنها را به جای بينش اسلامی تدريس می کردند که البته بعد از مدتی آنها هم حذف شد. يعنی همه دروس به طور تقريبی همان دروس عمومی و تخصصی بود که در دانشگاه های عادی هم تدريس می شد.
مثلا ما در ايران در دانشگاه ها درس تعاليم اسلامی را داريم برای اينکه جوانان با اصول مذهبی بيشتر آشنا باشند. حس می کنم که آن واحدهای درسی صرفا در جهت بالا بردن اطلاعات دانشجويان در زمينه مذهبشان بود.»
در دانشگاه های زيرزمينی، آن طور که دانشجويان بهايی داخل کشور می گويند، امکان ارائه همه رشته های تحصيلی وجود ندارد.
با اين حال حتی تحصيل در همين رشته های محدود هم برای دانشجويان بهايی، چندان آسان نيست.
شکوفه شادابی: سال اولی که من قبول شدم، تا دو سال بعد از قبولی مکانی به نام موسسه وجود داشت که يک مکان واحد و مشخصی بود که کلاس های ما در آنجا تشکيل می شد.
تا پيش از آن، اين مکان هم وجود نداشت و کلاس های دانشجويان در منازل تشکيل می شد. بهایيانی که در تهران زندگی می کردند خانه هايشان را در اختيار دانشجويان قرار می دادند تا کلاس هايشان را در آنجا تشکيل دهند.
مثلا صبح ما يک کلاس در شرق تهران داشتيم و حدود يک ساعت بعد از آن، يک درس و کلاس ديگر در غربی ترين نقطه تهران داشتيم. ما بايد اين مسافت را بدون اينکه نهار بخوريم يا وقتی برای استراحت داشته باشيم، طی می کرديم.»
پويان مکاری از دانشجويان دانشگاه بهایيان ايران می گويد که جوانان بهايی داخل ايران حتی همين دانشگاه را هم با توجه به دستگيری مديران و استادانش از دست داده اند.
پویان مکاری: الان به علت شوکی مقطعی که به علت دستگيری اساتيد و مديران دانشگاه بهايی وارد شده است، فعلا دانشگاه در حالت فلج به سر می برد.
اما بر اساس مشاهدات ما و تاريخچه ای که اين دانشگاه در طول ۲۶ سال اخير داشته است، اين دانشگاه در فعاليت خودش متوقف نشده است و توانسته است به کار خودش ادامه بدهد.
البته فعاليت اين دانشگاه برمی گردد به اين که از اين پس مديران اين دانشگاه بخواهند چه رويکردی را در پيش بگيرند؟»
اگر چه بسياری از دانشگاه های سراسر جهان از جمله دانشگاه های آمريکا و کانادا، مدرک تحصيلی دانشگاه خودگردان بهایيان در ايران را می پذيرند، اما دانشجويان فارغ التحصيل اين دانشگاه، عملا مدرکی می گيرند که هيچ ارزشی در ايران ندارد.
شکوفه شادابی: دانشگاه بهايی تنها راهی بود که ما می توانستيم تحصيل کنيم. اگر درس نمی خوانديم، چکار می کرديم؟ البته شايد در اين ميان، مهم مدرک تحصيلی نبود. برای اينکه مدرک تحصيلی ما را که قبول نمی کردند.
بچه های بهايی اگر هم بخواهند که کار کنند حتما بايد از دانشگاه های رسمی فارغ التحصيل شده باشند. يک وکيل بهايی اگر بخواهد کار کند بايد حتما برود فقط به عنوان يک دستيار وکيل ديگر فعاليت کند.»
حالا چند روزی است که مديران اين دانشگاه در بازداشت به سر می برند.
پويان مکاری که در جمعيت مبارزه با تبعيض تحصيلی هم فعاليت می کند، می گويد که گناه آنان چيزی نبوده است به جز تلاش برای برابری تحصيلی و ترويج علم.
پويان مکاری: جمعيت مبارزه با تبعيض تحصيلی همواره سعی کرده است که حق تضييع شده محروميت تحصيلی جامعه بهايی را به دست بياورد.
يعنی با وجود اينکه ممکن است دانشگاه آزاد علمی بهایيان در ايران را با تحت فشار گذاشتن به تعطيلی بکشانند، اما تمام تلاش ما اين است که از همان ابتدا حق تضييع شده اين اساتيد و مديران جامعه را که می خواسته اند با محروميت از تحصيل مبارزه کنند و علم را ترويج کنند را زنده کرده و به دست بياوريم و برای آزاديشان تلاش کنيم.
دليلی ندارد که بهائيان در ايران وارد دانشگاه زيرزمينی بشوند و بخواهند در آنجا با امکانات محدود و بسيار کم، تحصيل کنند.»
بازداشت اين گروه از بهایيان و محروميت از تحصيل دانشجويان بهايی در حالی اتفاق می افتد که محمدجواد لاريجانی، دبيرستاد حقوق بشر قوه قضائيه، اخيرا اعلام کرده است که «در ايران هيچ شهروند بهايی به دليل بهايی بودنش، به زندان نمی افتد و شهروندان بهايی هم مثل ساير شهروندان، از حقوق برابر شهروندی برخوردارند.»
اين آن چيزی است که قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران می گويد. اما اين طور که بهایيان ايران می گويند، اين همه شامل حال آنها نمی شود.
بهائيان ايران می گويند در طول بيش از ۳۰ سال گذشته، هيچ جوان بهايی در دانشگاه های دولتی ايران پذيرفته نشده است.
همين شايد جرقه ای بود که در سال ۱۳۶۴، مديران بهايی را به تاسيس دانشگاهی مخصوص بهائيان واداشت، دانشگاهی زيرزمينی.
حالا بعد از ۲۶ سال پرفراز و نشيب، بهایيان ايران می گويند که نيروهای امنيتی ايران ، دستکم ده مدير و استاد دانشگاه بهائيان را در چند شهر مختلف دستگير کرده اند.
شکوفه شادابی يکی از دانشجويان اين دانشگاه بوده که حالا ايران را برای تحصيل در يک دانشگاه واقعی ترک کرده و در ترکيه به سر می برد.
شکوفه شادابی: هر سال دوستانمان به ما اميد می دادند که بالاخره امسال درهای دانشگاه به روی شما باز می شود. متاسفانه سالی که من هم در کنکور شرکت کردم باز هم پشت درهای کنکور ماندم و برای هيچ کدام از بچه های بهايی کارنامه صادر نشد. خيلی هايشان با وجود رتبه های خوب مردود اعلام شدند و نتوانستند انتخاب رشته کنند.
من سال ۱۳۸۵ با وجود عدم علاقه، رشته حقوق را انتخاب کردم. با خودم فکر کردم شايد اين رشته ای باشد که بتوانم در منزل آن را ادامه بدهم و به آزمايشگاه احتياج ندارد.»
پويان مکاری يکی ديگر از دانشجويان بهايی اين دانشگاه در ايران است:
پویان مکاری: من بعد از اينکه نمی توانستم وارد دانشگاه های سراسری کشورمان بشوم و تحصليم را ادامه بدهم وارد دانشگاه بهایيان شدم و البته آن يک دانشگاه زيرزمينی بود. من در آنجا رشته شيمی کاربردی را خواندم، سال ۱۳۸۲ بود که وارد اين دانشگاه شدم.»
بهایيانی که در تهران زندگی می کردند خانه هايشان را در اختيار دانشجويان قرار می دادند تا کلاس هايشان را در آنجا تشکيل دهند. مثلا صبح ما يک کلاس در شرق تهران داشتيم و حدود يک ساعت بعد از آن، يک درس و کلاس ديگر در غربی ترين نقطه تهران داشتيم. ما بايد اين مسافت را بدون اينکه نهار بخوريم يا وقتی برای استراحت داشته باشيم، طی می کرديم.
شکوفه شادابی، دانشجوی سابق دانشگاه آزاد علمی بهاییان
اما در دانشگاه خودگردان بهایيان ايران چه می گذرد؟ کتاب ها و واحدهای درسی چگونه اند و آيا تبليغ و تعليم بهائيت هم انجام می شود؟
شکوفه شادابی: کتاب هايی را که در اين دانشگاه داشتيم با دانشگاه های بيرون تطبيق دادم، تقريبا مشابه بود. با يک سری واحدهای اضافه. و البته درس هايی مانند بينش اسلامی را در اين دانشگاه زيرزمينی نداشتيم.
يک سری درس ها به جای بينش اسلامی وجود داشت که مربوط به دين بهايی بود و آنها را به جای بينش اسلامی تدريس می کردند که البته بعد از مدتی آنها هم حذف شد. يعنی همه دروس به طور تقريبی همان دروس عمومی و تخصصی بود که در دانشگاه های عادی هم تدريس می شد.
مثلا ما در ايران در دانشگاه ها درس تعاليم اسلامی را داريم برای اينکه جوانان با اصول مذهبی بيشتر آشنا باشند. حس می کنم که آن واحدهای درسی صرفا در جهت بالا بردن اطلاعات دانشجويان در زمينه مذهبشان بود.»
در دانشگاه های زيرزمينی، آن طور که دانشجويان بهايی داخل کشور می گويند، امکان ارائه همه رشته های تحصيلی وجود ندارد.
با اين حال حتی تحصيل در همين رشته های محدود هم برای دانشجويان بهايی، چندان آسان نيست.
شکوفه شادابی: سال اولی که من قبول شدم، تا دو سال بعد از قبولی مکانی به نام موسسه وجود داشت که يک مکان واحد و مشخصی بود که کلاس های ما در آنجا تشکيل می شد.
تا پيش از آن، اين مکان هم وجود نداشت و کلاس های دانشجويان در منازل تشکيل می شد. بهایيانی که در تهران زندگی می کردند خانه هايشان را در اختيار دانشجويان قرار می دادند تا کلاس هايشان را در آنجا تشکيل دهند.
مثلا صبح ما يک کلاس در شرق تهران داشتيم و حدود يک ساعت بعد از آن، يک درس و کلاس ديگر در غربی ترين نقطه تهران داشتيم. ما بايد اين مسافت را بدون اينکه نهار بخوريم يا وقتی برای استراحت داشته باشيم، طی می کرديم.»
با وجود اينکه ممکن است دانشگاه آزاد علمی بهایيان در ايران را با تحت فشار گذاشتن به تعطيلی بکشانند، اما تمام تلاش ما اين است که از همان ابتدا حق تضييع شده اين اساتيد و مديران جامعه را که می خواسته اند با محروميت از تحصيل مبارزه کنند و علم را ترويج کنند را زنده کرده و به دست بياوريم و برای آزاديشان تلاش کنيم.
پویان مکاری، دانشجوی دانشگاه آزاد علمی بهاییان
پويان مکاری از دانشجويان دانشگاه بهایيان ايران می گويد که جوانان بهايی داخل ايران حتی همين دانشگاه را هم با توجه به دستگيری مديران و استادانش از دست داده اند.
پویان مکاری: الان به علت شوکی مقطعی که به علت دستگيری اساتيد و مديران دانشگاه بهايی وارد شده است، فعلا دانشگاه در حالت فلج به سر می برد.
اما بر اساس مشاهدات ما و تاريخچه ای که اين دانشگاه در طول ۲۶ سال اخير داشته است، اين دانشگاه در فعاليت خودش متوقف نشده است و توانسته است به کار خودش ادامه بدهد.
البته فعاليت اين دانشگاه برمی گردد به اين که از اين پس مديران اين دانشگاه بخواهند چه رويکردی را در پيش بگيرند؟»
اگر چه بسياری از دانشگاه های سراسر جهان از جمله دانشگاه های آمريکا و کانادا، مدرک تحصيلی دانشگاه خودگردان بهایيان در ايران را می پذيرند، اما دانشجويان فارغ التحصيل اين دانشگاه، عملا مدرکی می گيرند که هيچ ارزشی در ايران ندارد.
شکوفه شادابی: دانشگاه بهايی تنها راهی بود که ما می توانستيم تحصيل کنيم. اگر درس نمی خوانديم، چکار می کرديم؟ البته شايد در اين ميان، مهم مدرک تحصيلی نبود. برای اينکه مدرک تحصيلی ما را که قبول نمی کردند.
بچه های بهايی اگر هم بخواهند که کار کنند حتما بايد از دانشگاه های رسمی فارغ التحصيل شده باشند. يک وکيل بهايی اگر بخواهد کار کند بايد حتما برود فقط به عنوان يک دستيار وکيل ديگر فعاليت کند.»
حالا چند روزی است که مديران اين دانشگاه در بازداشت به سر می برند.
پويان مکاری که در جمعيت مبارزه با تبعيض تحصيلی هم فعاليت می کند، می گويد که گناه آنان چيزی نبوده است به جز تلاش برای برابری تحصيلی و ترويج علم.
پويان مکاری: جمعيت مبارزه با تبعيض تحصيلی همواره سعی کرده است که حق تضييع شده محروميت تحصيلی جامعه بهايی را به دست بياورد.
يعنی با وجود اينکه ممکن است دانشگاه آزاد علمی بهایيان در ايران را با تحت فشار گذاشتن به تعطيلی بکشانند، اما تمام تلاش ما اين است که از همان ابتدا حق تضييع شده اين اساتيد و مديران جامعه را که می خواسته اند با محروميت از تحصيل مبارزه کنند و علم را ترويج کنند را زنده کرده و به دست بياوريم و برای آزاديشان تلاش کنيم.
دليلی ندارد که بهائيان در ايران وارد دانشگاه زيرزمينی بشوند و بخواهند در آنجا با امکانات محدود و بسيار کم، تحصيل کنند.»
بازداشت اين گروه از بهایيان و محروميت از تحصيل دانشجويان بهايی در حالی اتفاق می افتد که محمدجواد لاريجانی، دبيرستاد حقوق بشر قوه قضائيه، اخيرا اعلام کرده است که «در ايران هيچ شهروند بهايی به دليل بهايی بودنش، به زندان نمی افتد و شهروندان بهايی هم مثل ساير شهروندان، از حقوق برابر شهروندی برخوردارند.»