رييس اداره اجتماعی حوزه پيشگيری قوه قضاييه ايران به وب سايت خبرآنلاين گفته است که آمار نزاع های اجتماعی عمدی در جامعه ايران در حال افزايش است.
به گفته جعفر بای، از دو سال پيش درصد نزاع های خيابانی عمد به غير عمد، از ۳۰ درصد به ۷۰ درصد افزايش يافته است.
درباره اين اظهارات با حسين قاضيان جامعه شناس در آمريکا گفت و گو کرده ام و نخست از او پرسيدم که افزايش تعداد نزاعهای عمدی در ايران مطابق آمارهای اين مقام مسول قوه قضائيه حاوی چه نکاتی است؟
حسين قاضيان: آمار اخير دوباره گواهی است بر فقدان انسجام اجتماعی در جامعه ايران و اختلاف آدم ها را در تعريف از ارزشهای مشترک و شيوههای حل اختلافات وقتی اين ارزشها مشترک نيست را بيان میکند.
به اين معنی که اگر آدمها ارزشهايشان مشترک باشد يا تعريف روشنی از حق داشته باشند سر اين حق اختلاف پيدا نمیکنند، حال میخواهد در مورد پيچيدن يک ماشين جلوی ماشين ديگر باشد يا هر مسئله ديگری که بر سر آن اختلاف پيدا میکنيم. اگر هر دو طرف به يک قاعده تن دهيم و اين قاعده بين ما مشترک باشد اختلافی بين ما پيش نمیآيد.
مسئله دوم اين است که اگر اختلافی بين ما پيش آمد چگونه آن را حل میکنيم. اگر ما به رويهها و نهادهای حل اختلاف مشترکی معتقد باشيم و بدانيم آنها کار خود را درست انجام میدهند، مطابق آن رويهها و از طريق آن نهادها اختلافات خود را حل میکنيم.
اما اگر اين طور نباشد و يا نسبت به ارزشهای اوليه اشتراک نداشته باشيم، اين اختلافات را به شيوه شخصی حل میکنيم که يکی از موارد شخصی حل اختلافات نزاع است و به خصوص که اين نزاع ها برنامه ريزی شده است چوت طرفين قصد داشتند اختلاف خود را به شيوه شخصی حل کنند.
اين نشان میدهد افراد به تعريف مشترکی از حق و رويههای حل اختلاف وقتی حق مشترک نيست نرسيدند، يعنی انسجام اجتماعی وجود ندارد.
در صحبتهای مسئول قوه قضاييه ايران آمده که ثبات در روند اقتصادی از راهکارهای کاهش نزاع خيابانی است. چرا جامعه ايران نسبت به سخت شدن شرايط اقتصادی در حال واکنش نشان دادن است؟
مثل هر جامعه ديگر وقتی شرايط اقتصادی سخت میشود يعنی منابع کمتر شده و دسترسی به منابع سختتر میشود، بنابراين دعوا بر سر دستيابی به آن منابع کمياب بيشتر شده و احتمال نزاع افزايش میيابد. طبيعی است اگر در جامعهای اين اتفاق بيفتد شاهد افزايش نزاعها هم هستيم.
چرا اين واکنشها به شکل نزاع و درگيری مردم با مردم بروز میکند و نه در شکل اعتراض به مديريت کلان جامعه؟
چون انسجام اجتماعی وجود ندارد. يعنی من، من هستم و شما هم يک من ديگر هستيد. من و شما در عين حال که مشکل مشترکی داريم احساس نمیکنيم ما هستيم. من مشکل خودم را میبينم و شما مشکل خودت را و وقتی مشکلی رخ میدهد من شما را مسئول مشکل خودم میدانم نه اين که خودمان را به عنوان ما تعريف کنم و احساس کنم آنهايی وجود دارند که مسئول مشکل ما هستند.
وقتی من، من هستم و شما هم من و ديگری هم من ديگری و نتوانيم از خودمان يک ما تعريف کنيم، چيزی به عنوان «ما» در مقابل مان قرار نمیگيرد که از حکومت بخواهد مشکل من و شما و ديگران را حل کند. تا زمانی که من و شما ما نشديم، حکومت هم آنها نمیشود و نمیتوانيم از حکومت چيزی بخواهيم پس فقط سعی میکنيم مشکل را بين خودمان حل کنيم و چون شما در مقابل من قرار گرفتيد و داريد از منابع کمياب استفاده بيشتر میکنيد، شما را مسئول و رقيب خود میدانم و نزاع را با شما شروع میکنم.
عوامل و مواردی که ریيس اداره اجتماعی حوزه پيشگيری قوع قضاييه در دلايل افزايش نزاعهای خيابانی مطرح کرده از جمله بيکاری، نبود شادی و نشاط، تورم و گرانی و حتی خبرهای نگران کننده، پيش از اين هم از سوی کارشناسان مطرح میشد اما مسئولان حکومتی کمتر آن را تاييد میکردند. به نظر شما چه اتفاقی افتاده که يکی از مسئولان قوه قضاييه وجود اين عوامل را تاييد کرده است؟
به نظر من تحول خاصی اتفاق نيفتاده است. چون يک مدير ميانی از قوه قضاييه اين حرف را زده و نه فردی از دستگاه اجرايی و حتی پليسی، بنابراين اتفاق خارقالعاده ای رخ نداده و فقط يک مسئول بنابر گزارشهايی که به او رسيده توانسته از اين اطلاعات نتايجی بگيرد که بعضا نتايج نادرستی هم نيست و در عين حال مسئولان ديگر هم روی آن تاکيد کردهاند.
ولی نبايد با اين فرض مسايل را ديد که تغييری در رويکرد مسولان و مديريت کلان نظام نسبت به مواجهه با مسايلی اجتماعی از اين دست را رخ داده که حالا يک مدير ميانی دارد اين تغيير رويکرد را بيان میکند.
در حال حاضر از يک مديريت مرکزی قابل کنترل در ايران استفاده نمیشود و نظام هم دموکراتيک نيست، بنايراين هميشه در گوشه و کنار ممکن است افراد و گروههايی باشند که حرفهای متناقضی بزنند يا حرفی بزنند که نسبت به حرف مسئول قبلی جديد به نظر برسد و اين بيانگر تغيير سياست نيست.
به گفته جعفر بای، از دو سال پيش درصد نزاع های خيابانی عمد به غير عمد، از ۳۰ درصد به ۷۰ درصد افزايش يافته است.
درباره اين اظهارات با حسين قاضيان جامعه شناس در آمريکا گفت و گو کرده ام و نخست از او پرسيدم که افزايش تعداد نزاعهای عمدی در ايران مطابق آمارهای اين مقام مسول قوه قضائيه حاوی چه نکاتی است؟
حسين قاضيان: آمار اخير دوباره گواهی است بر فقدان انسجام اجتماعی در جامعه ايران و اختلاف آدم ها را در تعريف از ارزشهای مشترک و شيوههای حل اختلافات وقتی اين ارزشها مشترک نيست را بيان میکند.
به اين معنی که اگر آدمها ارزشهايشان مشترک باشد يا تعريف روشنی از حق داشته باشند سر اين حق اختلاف پيدا نمیکنند، حال میخواهد در مورد پيچيدن يک ماشين جلوی ماشين ديگر باشد يا هر مسئله ديگری که بر سر آن اختلاف پيدا میکنيم. اگر هر دو طرف به يک قاعده تن دهيم و اين قاعده بين ما مشترک باشد اختلافی بين ما پيش نمیآيد.
مسئله دوم اين است که اگر اختلافی بين ما پيش آمد چگونه آن را حل میکنيم. اگر ما به رويهها و نهادهای حل اختلاف مشترکی معتقد باشيم و بدانيم آنها کار خود را درست انجام میدهند، مطابق آن رويهها و از طريق آن نهادها اختلافات خود را حل میکنيم.
اما اگر اين طور نباشد و يا نسبت به ارزشهای اوليه اشتراک نداشته باشيم، اين اختلافات را به شيوه شخصی حل میکنيم که يکی از موارد شخصی حل اختلافات نزاع است و به خصوص که اين نزاع ها برنامه ريزی شده است چوت طرفين قصد داشتند اختلاف خود را به شيوه شخصی حل کنند.
مثل هر جامعه ديگر وقتی شرايط اقتصادی سخت میشود يعنی منابع کمتر شده و دسترسی به منابع سختتر میشود، بنابراين دعوا بر سر دستيابی به آن منابع کمياب بيشتر شده و احتمال نزاع افزايش میيابد. طبيعی است اگر در جامعهای اين اتفاق بيفتد شاهد افزايش نزاعها هم هستيم.حسین قاضیان، جامعه شناس
اين نشان میدهد افراد به تعريف مشترکی از حق و رويههای حل اختلاف وقتی حق مشترک نيست نرسيدند، يعنی انسجام اجتماعی وجود ندارد.
در صحبتهای مسئول قوه قضاييه ايران آمده که ثبات در روند اقتصادی از راهکارهای کاهش نزاع خيابانی است. چرا جامعه ايران نسبت به سخت شدن شرايط اقتصادی در حال واکنش نشان دادن است؟
مثل هر جامعه ديگر وقتی شرايط اقتصادی سخت میشود يعنی منابع کمتر شده و دسترسی به منابع سختتر میشود، بنابراين دعوا بر سر دستيابی به آن منابع کمياب بيشتر شده و احتمال نزاع افزايش میيابد. طبيعی است اگر در جامعهای اين اتفاق بيفتد شاهد افزايش نزاعها هم هستيم.
چرا اين واکنشها به شکل نزاع و درگيری مردم با مردم بروز میکند و نه در شکل اعتراض به مديريت کلان جامعه؟
چون انسجام اجتماعی وجود ندارد. يعنی من، من هستم و شما هم يک من ديگر هستيد. من و شما در عين حال که مشکل مشترکی داريم احساس نمیکنيم ما هستيم. من مشکل خودم را میبينم و شما مشکل خودت را و وقتی مشکلی رخ میدهد من شما را مسئول مشکل خودم میدانم نه اين که خودمان را به عنوان ما تعريف کنم و احساس کنم آنهايی وجود دارند که مسئول مشکل ما هستند.
وقتی من، من هستم و شما هم من و ديگری هم من ديگری و نتوانيم از خودمان يک ما تعريف کنيم، چيزی به عنوان «ما» در مقابل مان قرار نمیگيرد که از حکومت بخواهد مشکل من و شما و ديگران را حل کند. تا زمانی که من و شما ما نشديم، حکومت هم آنها نمیشود و نمیتوانيم از حکومت چيزی بخواهيم پس فقط سعی میکنيم مشکل را بين خودمان حل کنيم و چون شما در مقابل من قرار گرفتيد و داريد از منابع کمياب استفاده بيشتر میکنيد، شما را مسئول و رقيب خود میدانم و نزاع را با شما شروع میکنم.
عوامل و مواردی که ریيس اداره اجتماعی حوزه پيشگيری قوع قضاييه در دلايل افزايش نزاعهای خيابانی مطرح کرده از جمله بيکاری، نبود شادی و نشاط، تورم و گرانی و حتی خبرهای نگران کننده، پيش از اين هم از سوی کارشناسان مطرح میشد اما مسئولان حکومتی کمتر آن را تاييد میکردند. به نظر شما چه اتفاقی افتاده که يکی از مسئولان قوه قضاييه وجود اين عوامل را تاييد کرده است؟
به نظر من تحول خاصی اتفاق نيفتاده است. چون يک مدير ميانی از قوه قضاييه اين حرف را زده و نه فردی از دستگاه اجرايی و حتی پليسی، بنابراين اتفاق خارقالعاده ای رخ نداده و فقط يک مسئول بنابر گزارشهايی که به او رسيده توانسته از اين اطلاعات نتايجی بگيرد که بعضا نتايج نادرستی هم نيست و در عين حال مسئولان ديگر هم روی آن تاکيد کردهاند.
ولی نبايد با اين فرض مسايل را ديد که تغييری در رويکرد مسولان و مديريت کلان نظام نسبت به مواجهه با مسايلی اجتماعی از اين دست را رخ داده که حالا يک مدير ميانی دارد اين تغيير رويکرد را بيان میکند.
در حال حاضر از يک مديريت مرکزی قابل کنترل در ايران استفاده نمیشود و نظام هم دموکراتيک نيست، بنايراين هميشه در گوشه و کنار ممکن است افراد و گروههايی باشند که حرفهای متناقضی بزنند يا حرفی بزنند که نسبت به حرف مسئول قبلی جديد به نظر برسد و اين بيانگر تغيير سياست نيست.