آيت الله استادی، امام جمعه پيشين قم، گفته است نظام ما از هر نظر که پيشرفت کرده باشد از نظر اخلاقی پيشرفتی نکرده است.
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفته است که دروغ و غيبت در جامعه رواج دارد. در همين ارتباط رادیو فردا گفت و گويی با احمد قابل، پژوهشگر دينی در خراسان، انجام داده است.
آقای قابل پيش از هر چيز معتقد است برخوردهای اخير در مراسم تشييع جنازه عزت الله سحابی، نشانه انحطاط اخلاقی مسولان است.
احمد قابل: بابت اين هجوم ناجوانمردانه ای که در مراسم تشييع پيکر مهندس سحابی از سوی حاکمان انجام گرفت که بدترين رفتارهای اخلاقی و شنيع ترين کردارها و حتی رکيک ترين فحش ها در آنجا نثار مردم و خانواده عزادار شد و جنايتی که در آنجا رقم خورد و دختر اين مرحوم به شهادت رسيد، به همه داغداران تسليت عرض می کنم.
اين اتفاق نمونه بارز ستم هايی است که در اين روزها اتفاق می افتد و اوج انحطاط اخلاقی حاکمان کشور ماست که حتی برای جنايتی که انجام می گيرد نه تنها عذرخواهی نمی کنند، بلکه با کمال پررويی و بی شرمی باز هم صحبت از اخلاق کرده و همگان را دعوت به رعايت اخلاق می کنند.
آقای استادی در قم گفته اند که نظام از هر جهت که پيشرفت کرده باشد، از نظر اخلاقی پيشرفت نکرده و امروزه دروغ در جامعه رواج پيدا کرده است. ارزيابی شما از اين موضوع که جامعه ايران از بابت مقوله دروغ، به لحاظ اخلاقی و دينی در چه جايگاهی و وضعيتی قرار دارد، چيست؟
ظاهرا آنقدر آش شور شده است که به قول معروف «خود خان هم فهميده است». مدت های مديدی است که در کشور ما دروغ جزو واجبات شده است. شما در نماز جمعه که يکی از شروط خطبه های آن رعايت عدالت است، انواع و اقسام رفتارهای خلاف اخلاق را می بينيد.
در اين خطبه ها تهمت می زنند، غيبت مومنان را می کنند، هتک حيثيت مومنين را می کنند. من حتی در دادگاه و در بازجويی ها در مقابل قاضی ، رسما به اين نکته اشاره می کردم که گويا در جمهوری اسلامی دروغ گفتن جزو واجبات است.
در اين رژيم، همگان، از رهبری گرفته تا ديگران، خود را ملتزم به دروغ گويی، تهمت زدن و هتک حيثيت ديگران می دانند.
البته من الان آقای استادی را از ديگران استثنا می کنم. گرچه در گذشته ايشان هم از همين روند حمايت می کردند و گاهی وقتها خودشان هم مرتکب اين افعال شده اند، اما ظاهرا ايشان چند سالی است که متنبه شده است.
راديو و تلويزيون همين آقايان که فعلا در همان موقعيت سابق هستند از صبح تا شب دارد دروغ می گويد. به مخالفان تهمت می زند. سوال اينجاست که اين سيستم را چه کسی هدايت می کند؟ چه کسی مديريت می کند؟
دروغ به عنوان يک ناهنجار مذموم اجتماعی با دروغی که از سوی يک فرد مسئول صادرمی شود متفاوت است. آيا شما اين دو شکل دروغ گويی را از نظر اثرگذاری اجتماعی و سياسی با همديگر متفاوت می دانيد؟
اگر دروغ از سوی مسئولين نظامی که نام خودشان را نظام اسلامی گذاشته اند و جا به جا از معنويت و اخلاق سخن می گويند، رواج پيدا کند ، رواج اين پديده به رويکرد حاکمان مربوط می شود.
ولی آقای قابل، در همين ايامی که دروغ در جامعه ايران رواج يافته است، آيت الله خامنه ای در مراسم بزرگداشت آقای خمينی گفته است که «معنويت، عقلانيت و عدالت جمهوری اسلامی در بهترين شرايط خود قرار دارد.»
بله. ولی در همان سخنرانی ايشان مجددا مخالفان خودش را به عنوان دشمن و کسانی معرفی کرده است که در پی صدمه زدن به اصل جمهوری اسلامی هستند.
اين در صورتی است که سران اين جنبش اعتراضی کسانی هستند که لحظه به لحظه عمرشان در تاکيد بر حفظ اين نظام با رعايت اصول اخلاقی و تعهدات انسانی گذشته است.
اين آقا که خودش پشت تريبون ديگران را دعوت به رعايت اخلاق می کند، خودش همان جا بداخلاقی می کند و شروع می کند به هتک حيثيت مخالفانی که ديگران به صداقت آنها و به پاکی آنها معترفند و شهادت می دهند.
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفته است که دروغ و غيبت در جامعه رواج دارد. در همين ارتباط رادیو فردا گفت و گويی با احمد قابل، پژوهشگر دينی در خراسان، انجام داده است.
آقای قابل پيش از هر چيز معتقد است برخوردهای اخير در مراسم تشييع جنازه عزت الله سحابی، نشانه انحطاط اخلاقی مسولان است.
احمد قابل: بابت اين هجوم ناجوانمردانه ای که در مراسم تشييع پيکر مهندس سحابی از سوی حاکمان انجام گرفت که بدترين رفتارهای اخلاقی و شنيع ترين کردارها و حتی رکيک ترين فحش ها در آنجا نثار مردم و خانواده عزادار شد و جنايتی که در آنجا رقم خورد و دختر اين مرحوم به شهادت رسيد، به همه داغداران تسليت عرض می کنم.
اين آقا (رهبر ایران) که خودش پشت تريبون ديگران را دعوت به رعايت اخلاق می کند، خودش همان جا بداخلاقی می کند و شروع می کند به هتک حيثيت مخالفانی که ديگران به صداقت آنها و به پاکی آنها معترفند و شهادت می دهند.
اين اتفاق نمونه بارز ستم هايی است که در اين روزها اتفاق می افتد و اوج انحطاط اخلاقی حاکمان کشور ماست که حتی برای جنايتی که انجام می گيرد نه تنها عذرخواهی نمی کنند، بلکه با کمال پررويی و بی شرمی باز هم صحبت از اخلاق کرده و همگان را دعوت به رعايت اخلاق می کنند.
آقای استادی در قم گفته اند که نظام از هر جهت که پيشرفت کرده باشد، از نظر اخلاقی پيشرفت نکرده و امروزه دروغ در جامعه رواج پيدا کرده است. ارزيابی شما از اين موضوع که جامعه ايران از بابت مقوله دروغ، به لحاظ اخلاقی و دينی در چه جايگاهی و وضعيتی قرار دارد، چيست؟
ظاهرا آنقدر آش شور شده است که به قول معروف «خود خان هم فهميده است». مدت های مديدی است که در کشور ما دروغ جزو واجبات شده است. شما در نماز جمعه که يکی از شروط خطبه های آن رعايت عدالت است، انواع و اقسام رفتارهای خلاف اخلاق را می بينيد.
در اين خطبه ها تهمت می زنند، غيبت مومنان را می کنند، هتک حيثيت مومنين را می کنند. من حتی در دادگاه و در بازجويی ها در مقابل قاضی ، رسما به اين نکته اشاره می کردم که گويا در جمهوری اسلامی دروغ گفتن جزو واجبات است.
در اين رژيم، همگان، از رهبری گرفته تا ديگران، خود را ملتزم به دروغ گويی، تهمت زدن و هتک حيثيت ديگران می دانند.
البته من الان آقای استادی را از ديگران استثنا می کنم. گرچه در گذشته ايشان هم از همين روند حمايت می کردند و گاهی وقتها خودشان هم مرتکب اين افعال شده اند، اما ظاهرا ايشان چند سالی است که متنبه شده است.
راديو و تلويزيون همين آقايان که فعلا در همان موقعيت سابق هستند از صبح تا شب دارد دروغ می گويد. به مخالفان تهمت می زند. سوال اينجاست که اين سيستم را چه کسی هدايت می کند؟ چه کسی مديريت می کند؟
دروغ به عنوان يک ناهنجار مذموم اجتماعی با دروغی که از سوی يک فرد مسئول صادرمی شود متفاوت است. آيا شما اين دو شکل دروغ گويی را از نظر اثرگذاری اجتماعی و سياسی با همديگر متفاوت می دانيد؟
اگر دروغ از سوی مسئولين نظامی که نام خودشان را نظام اسلامی گذاشته اند و جا به جا از معنويت و اخلاق سخن می گويند، رواج پيدا کند ، رواج اين پديده به رويکرد حاکمان مربوط می شود.
ولی آقای قابل، در همين ايامی که دروغ در جامعه ايران رواج يافته است، آيت الله خامنه ای در مراسم بزرگداشت آقای خمينی گفته است که «معنويت، عقلانيت و عدالت جمهوری اسلامی در بهترين شرايط خود قرار دارد.»
بله. ولی در همان سخنرانی ايشان مجددا مخالفان خودش را به عنوان دشمن و کسانی معرفی کرده است که در پی صدمه زدن به اصل جمهوری اسلامی هستند.
اين در صورتی است که سران اين جنبش اعتراضی کسانی هستند که لحظه به لحظه عمرشان در تاکيد بر حفظ اين نظام با رعايت اصول اخلاقی و تعهدات انسانی گذشته است.
اين آقا که خودش پشت تريبون ديگران را دعوت به رعايت اخلاق می کند، خودش همان جا بداخلاقی می کند و شروع می کند به هتک حيثيت مخالفانی که ديگران به صداقت آنها و به پاکی آنها معترفند و شهادت می دهند.