سه روز پس از ديدار ميان اهود باراک، وزير دفاع اسرائيل در سفر رسمی به آمريکا با باراک اوباما، رييس جمهوری ايالات متحده که اصلی ترين موضوع مطرح شده در ديدار آنها «تاکيد بر عزم قاطعانه دو کشور هم پيمان برای بازداشتن ايران از رسيدن به بمب هسته ای» بود، روزنامه اسرائيلی هاآرتص تفسير ديگری از عبارت مشهور «همه گزينه ها بروی ميز است» ارائه کرده است.
هاآرتص در تحليلی به قلم «امير اورن»، روزنامه نگار کارکشته اين روزنامه و کارشناس امور خاورميانه و ايران، نوشته است: عبارت تکراری «همه گزينه ها روی ميز است» که در هر زمانی، چه با مناسبت و چه بی مناسبت، دکلمه وار بر زبان مقامات جاری است، ممکن است بيش از آنکه هشداری به جمهوری اسلامی باشد، اخطاری تلويحی از سوی آمريکا به اسرائيل باشد که مبادا در صدد حمله يک جانبه به ايران برآيد.
هاآرتص با مطرح کردن اين پرسش که هدف ديدار «دو باراک»: باراک اوباما و اهود باراک، به اين شيوه شتابزده، آيا بازداشتن اسرائيل از رفتن به سوی حمله نظامی يک جانبه عليه تاسيسات هسته ای ايران بوده است، می پرسد آيا باراک اسرائيلی از باراک آمريکايی چراغ سبز لازم را برای حمله گرفته است؟
به نوشته هاآرتص، ملاقات «باراک» ها در شرايطی کمی غريب برگزار شد؛ این دیدار نه در کاخ سفيد يا به طرزی عادی در مکانی ديگر، بلکه در حاشيه کنگره «يهوديان جريان رفرميست» آمريکايی در ايالت مريلند صورت گرفت.
دو «باراک» در عکس های ارائه شده از سوی عکاس رسمی رييس جمهوری آمريکا در حالی ديده می شوند که در گوشه دنجی چسبيده به هم، بدون حضور هيچ کسی و در حالی ديده می شوند که مشغول متقاعد کردن یکدیگر هستند.
هاآرتص می نويسد: بسیاری از تصميم گيری های مهم تاريخ اسرائيل همواره در اتاق ساده غذاخوری کيبوتص ها گرفته شده و رهبران «خودمانی» اسرائيلی با همان لباس ها و کفش های صندل تابستانی و رفتارهايی که از فرط سادگی خارجی ها را ديوانه می کند، تصميمات سرنوشت ساز را گرفته اند.
تنها تفاوت ديدار غيرعادی «باراک» ها با آن تصميم گيری ها که روی صندلی های زهوار دررفته در کيبوتص های ساده و بی شيله پيله اسرائيلی گرفته می شد، در ظاهر قضيه است؛ دو «باراک» با کت و شلوار آخرين مد و کفش های واکس زده روی صندلی های خوبی در هتلی مجلل، گوشه دنجی برای خود يافته اند.
به نوشته امير اورن در هاآرتص، به نظر می رسد که اوباما به اين دليل با اهود باراک شخصا ديدار کرد تا يک بار ديگر تاکيد کند که چرا اقدام نظامی يک جانبه اسرائيل عليه ايران، می تواند نگران کننده باشد؛ ولی قدرت اقناع و پافشاری اهود باراک نيز مطرح است.
هنگامی که باراک اوباما، بلافاصله پس از پايان بردن آن ملاقات غريب، به روی سن رفت و سخنرانی «يهودی» خود را در کنار «تفسير فصل هفتگی تورات» و شرح حضرت يوسف در چاه کنعان آغاز کرد و از بهانه گيری دخترش، مليا، برای گرفتن جشن «بت ميتصوا» مثل ساير دختران هم مدرسه ای يهودی اش سخن ها گفت و عبارات و واژگان عبری را بر زبان آورد، يهوديان حاضر در نشست از شنيدن اين سخنرانی غرق در شعف و شادمانی شدند و بارها برای او ابراز احساسات کردند.
زمانی که باراک اوباما گفت، «همان گونه که اهود (باراک) می گويد که آمريکا بيش از هر زمان ديگر ملاحظات امنيتی اسرائيل را در نظر دارد»، و نيز چند بار افزود «همپيمانی آمريکا و اسرائيل غير قابل تزلزل است...» و «دولت من بيش از هر دولت ديگری در آمريکا حامی امنيت اسرائيل بوده است و...»، کف زدن های حضار يهودی آمريکايی، بويژه درصد چشمگيری از يهوديان حامی حزب دمکرات به اوج خود رسيد.
نظر به اين که مهم ترين جمله اوباما در آن سخنرانی اين بود: در مورد ايران «همه گزينه ها روی ميز است»، روزنامه هاآرتص پرسيده است: آيا از اين ديدار ظهر جمعه در هتل گايلورد در نشنال هاربور مريلند، به عنوان «فرصتی خجسته» در تاريخ اسرائيل ياد خواهد شد يا این رويدادی تلخ خواهد بود؟
امير اورن يادآور می شود، حدود سی سال پيش در شرايط غريب مشابهی بود که آريل شارون، وزير دفاع وقت اسرائيل با الکساندر هيگ، وزير خارجه وقت آمريکا در واشينگتن ملاقات کرد و موجب شد که شارون «برداشت نادرستی» داشته باشد؛ استنباطی که شارون آن را «چراغ سبز» آمريکايی (به آغاز جنگ در لبنان برای سرکوب ياسر عرفات و سازمان آزاديبخش فلسطين در لبنان) تعبیر کرد، و به نوشته هاآرتص، به فجايعی مبدل شد (که سالها ادامه يافت و حتی به تشکيل حزب الله لبنان نيز منجر شد.)
هاآرتص می نويسد، دفتر اين روزنامه از اعضای هيات همراه اهود باراک در سفر به آمريکا، در باره دستاورد اين ديدار پرس و جو کرد؛ ولی «خنده شديد تحویل گرفته است.»
اما هاآرتص خود می نويسد که وقتی ديداری به اين اهميت برگزار می شود، حق است که ابتداء نتیجه آن به آگاهی بنيامين نتانياهو، نخست وزير رسانده شود.
نظر به اين که باراک اوباما با وزير دفاع هر کشوری که به آمريکا می رود، ملاقات نمی کند و بسياری از سفرهای اهود باراک به آمريکا و حتی حضورش در کاخ سفيد بدون ديدن باراک اوباما تمام شده است، امير اورن می نويسد، اين که اين بار اوباما اين ديدار را انجام داده است، می تواند نشان اين باشد که اهود باراک به دستياران اوباما گفته است که مسئله بسيار مهمی را بايد مطرح کند.
امير اورن ارزيابی کرده است؛ ممکن است اهود باراک در آن ظهر جمعه سه راز را در گوش باراک اوباما نجوا کرده باشد: يک- خواسته باشد که شخصاً يکی از خطيرترين و مهم ترين رازهای امنيتی- سياسی را به اوباما بدهد؛ دوم- شخصاً تلاش کند که در ديدار رو در رو، سياست اوباما در قبال ايران را تغيير دهد؛ سوم- تلاش کند که اطلاع بسيار ذيقيمتی را از زبان خود اوباما بشنود که به اسرائيل امکان دهد تا ارزيابی دقيق تری در مورد ايران انجام دهد.
هاآرتص می نويسد: دولت اسرائيل در «تقسيم کار» خود در ارتباط های جهانی، اهود باراک را به مثابه «افسر ارتباط گيری با دمکرات های آمريکا» تعيين کرده است؛ نتانياهو خود به طور طبيعی از ارتباطی نزديک و حسنه ای با سران جمهوريخواه و به ويژه ستاره های رو به صعود جمهوريخواهان در انتخابات داخلی اين حزب برخوردار است؛ اما نقش سومی نيز وجود دارد؛ آويگدور ليبرمن، وزير خارجه روس تبار اسرائيل که مسئول حفظ ارتباط با ولاديمير پوتين مرد قدرتمند کاخ کرملين است (ليبرمن طی روزهای گذشته برای بحث درباره ايران با ولادیمیر پوتین ديدار کرد و حتی برای خوشامد وی، از معترضين روسيه انتقاد کرد و انتخابات پارلمانی روسيه را که در آن حزب پوتين- مدودف برنده شده اند، «انتخابات برحق» ناميد.)
هاآرتص تاکيد های پی در پی از زبان لئون پانه تا، وزير دفاع آمريکا و تام دانيلون، مشاور امنيت ملی کاخ سفيد را که در هفته های اخير تکرار کرده و گفته اند که ترجمان فشار بر ايران يعنی افزايش شديد تحريم های اقتصادی و سياسی، يادآوری کرده است.
هاآرتص می افزايد: آمريکا در تصميم گيری هايش بايد طيف وسيعی از نظرات کشورهای مهم ديگر، از جمله ترکيه و کشورهای عرب و امير نشين های خليج فارس را نيز لحاظ کند. اما با وجود اين، هم پانه تا و هم ژنرال مارتين دمپسی، رييس نيروهای مسلح آمريکا گفته اند که وظيفه آنها، ارائه طرح های نظامی به رييس جمهوری آمريکا در قبال ايران، به عنوان «آخرين و تنها راهکار باقيمانده است.»
امير اورن در هاآرتص، می نويسد که تصميم گيری نهايی (در قبال ايران) تنها از مسايل مرتبط با محور اورشليم- واشينگتن ناشی نمی شود و هيچ بعيد نيست که آمريکايی ها دارند به اسرائيل می گويند که بايد متحمل هر عاقبتی در صورت حمله يک جانبه به ايران باشند.
به نوشته هاآرتص، اگر هدف ملاقات اهود باراک با باراک اوباما، متقاعد کردن اوباما به رسيدن به مرحله کاربرد آخرين گزينه بوده است، به نظر می رسد که اين هدف فعلا در اين مرحله تامين نشده است اما هنوز مراحل ديگری در راه است و ممکن است در ادامه کمپين رياست جمهوری، زمانی که اوباما در برابر نامزد انتخابی حزب جمهوريخواه به خاطر سياست هايش در قبال ايران، فلسطين و درگيری های آمريکايی- اسرائيلی مورد انتقاد بيشتر قرار گيرد، او ناچار به دادن چراغ سبز لازم به اسرائيل (در زمينه ايران) شود.
امير اورن در هاآرتص می نويسد: «در آن مرحله است که شعله در منطقه در خواهد گرفت و شايد فراتر از آن.»
هاآرتص در تحليلی به قلم «امير اورن»، روزنامه نگار کارکشته اين روزنامه و کارشناس امور خاورميانه و ايران، نوشته است: عبارت تکراری «همه گزينه ها روی ميز است» که در هر زمانی، چه با مناسبت و چه بی مناسبت، دکلمه وار بر زبان مقامات جاری است، ممکن است بيش از آنکه هشداری به جمهوری اسلامی باشد، اخطاری تلويحی از سوی آمريکا به اسرائيل باشد که مبادا در صدد حمله يک جانبه به ايران برآيد.
هاآرتص با مطرح کردن اين پرسش که هدف ديدار «دو باراک»: باراک اوباما و اهود باراک، به اين شيوه شتابزده، آيا بازداشتن اسرائيل از رفتن به سوی حمله نظامی يک جانبه عليه تاسيسات هسته ای ايران بوده است، می پرسد آيا باراک اسرائيلی از باراک آمريکايی چراغ سبز لازم را برای حمله گرفته است؟
به نوشته هاآرتص، ملاقات «باراک» ها در شرايطی کمی غريب برگزار شد؛ این دیدار نه در کاخ سفيد يا به طرزی عادی در مکانی ديگر، بلکه در حاشيه کنگره «يهوديان جريان رفرميست» آمريکايی در ايالت مريلند صورت گرفت.
دو «باراک» در عکس های ارائه شده از سوی عکاس رسمی رييس جمهوری آمريکا در حالی ديده می شوند که در گوشه دنجی چسبيده به هم، بدون حضور هيچ کسی و در حالی ديده می شوند که مشغول متقاعد کردن یکدیگر هستند.
هاآرتص می نويسد: بسیاری از تصميم گيری های مهم تاريخ اسرائيل همواره در اتاق ساده غذاخوری کيبوتص ها گرفته شده و رهبران «خودمانی» اسرائيلی با همان لباس ها و کفش های صندل تابستانی و رفتارهايی که از فرط سادگی خارجی ها را ديوانه می کند، تصميمات سرنوشت ساز را گرفته اند.
تنها تفاوت ديدار غيرعادی «باراک» ها با آن تصميم گيری ها که روی صندلی های زهوار دررفته در کيبوتص های ساده و بی شيله پيله اسرائيلی گرفته می شد، در ظاهر قضيه است؛ دو «باراک» با کت و شلوار آخرين مد و کفش های واکس زده روی صندلی های خوبی در هتلی مجلل، گوشه دنجی برای خود يافته اند.
به نوشته امير اورن در هاآرتص، به نظر می رسد که اوباما به اين دليل با اهود باراک شخصا ديدار کرد تا يک بار ديگر تاکيد کند که چرا اقدام نظامی يک جانبه اسرائيل عليه ايران، می تواند نگران کننده باشد؛ ولی قدرت اقناع و پافشاری اهود باراک نيز مطرح است.
هنگامی که باراک اوباما، بلافاصله پس از پايان بردن آن ملاقات غريب، به روی سن رفت و سخنرانی «يهودی» خود را در کنار «تفسير فصل هفتگی تورات» و شرح حضرت يوسف در چاه کنعان آغاز کرد و از بهانه گيری دخترش، مليا، برای گرفتن جشن «بت ميتصوا» مثل ساير دختران هم مدرسه ای يهودی اش سخن ها گفت و عبارات و واژگان عبری را بر زبان آورد، يهوديان حاضر در نشست از شنيدن اين سخنرانی غرق در شعف و شادمانی شدند و بارها برای او ابراز احساسات کردند.
زمانی که باراک اوباما گفت، «همان گونه که اهود (باراک) می گويد که آمريکا بيش از هر زمان ديگر ملاحظات امنيتی اسرائيل را در نظر دارد»، و نيز چند بار افزود «همپيمانی آمريکا و اسرائيل غير قابل تزلزل است...» و «دولت من بيش از هر دولت ديگری در آمريکا حامی امنيت اسرائيل بوده است و...»، کف زدن های حضار يهودی آمريکايی، بويژه درصد چشمگيری از يهوديان حامی حزب دمکرات به اوج خود رسيد.
نظر به اين که مهم ترين جمله اوباما در آن سخنرانی اين بود: در مورد ايران «همه گزينه ها روی ميز است»، روزنامه هاآرتص پرسيده است: آيا از اين ديدار ظهر جمعه در هتل گايلورد در نشنال هاربور مريلند، به عنوان «فرصتی خجسته» در تاريخ اسرائيل ياد خواهد شد يا این رويدادی تلخ خواهد بود؟
امير اورن يادآور می شود، حدود سی سال پيش در شرايط غريب مشابهی بود که آريل شارون، وزير دفاع وقت اسرائيل با الکساندر هيگ، وزير خارجه وقت آمريکا در واشينگتن ملاقات کرد و موجب شد که شارون «برداشت نادرستی» داشته باشد؛ استنباطی که شارون آن را «چراغ سبز» آمريکايی (به آغاز جنگ در لبنان برای سرکوب ياسر عرفات و سازمان آزاديبخش فلسطين در لبنان) تعبیر کرد، و به نوشته هاآرتص، به فجايعی مبدل شد (که سالها ادامه يافت و حتی به تشکيل حزب الله لبنان نيز منجر شد.)
هاآرتص می نويسد، دفتر اين روزنامه از اعضای هيات همراه اهود باراک در سفر به آمريکا، در باره دستاورد اين ديدار پرس و جو کرد؛ ولی «خنده شديد تحویل گرفته است.»
اما هاآرتص خود می نويسد که وقتی ديداری به اين اهميت برگزار می شود، حق است که ابتداء نتیجه آن به آگاهی بنيامين نتانياهو، نخست وزير رسانده شود.
نظر به اين که باراک اوباما با وزير دفاع هر کشوری که به آمريکا می رود، ملاقات نمی کند و بسياری از سفرهای اهود باراک به آمريکا و حتی حضورش در کاخ سفيد بدون ديدن باراک اوباما تمام شده است، امير اورن می نويسد، اين که اين بار اوباما اين ديدار را انجام داده است، می تواند نشان اين باشد که اهود باراک به دستياران اوباما گفته است که مسئله بسيار مهمی را بايد مطرح کند.
امير اورن ارزيابی کرده است؛ ممکن است اهود باراک در آن ظهر جمعه سه راز را در گوش باراک اوباما نجوا کرده باشد: يک- خواسته باشد که شخصاً يکی از خطيرترين و مهم ترين رازهای امنيتی- سياسی را به اوباما بدهد؛ دوم- شخصاً تلاش کند که در ديدار رو در رو، سياست اوباما در قبال ايران را تغيير دهد؛ سوم- تلاش کند که اطلاع بسيار ذيقيمتی را از زبان خود اوباما بشنود که به اسرائيل امکان دهد تا ارزيابی دقيق تری در مورد ايران انجام دهد.
هاآرتص می نويسد: دولت اسرائيل در «تقسيم کار» خود در ارتباط های جهانی، اهود باراک را به مثابه «افسر ارتباط گيری با دمکرات های آمريکا» تعيين کرده است؛ نتانياهو خود به طور طبيعی از ارتباطی نزديک و حسنه ای با سران جمهوريخواه و به ويژه ستاره های رو به صعود جمهوريخواهان در انتخابات داخلی اين حزب برخوردار است؛ اما نقش سومی نيز وجود دارد؛ آويگدور ليبرمن، وزير خارجه روس تبار اسرائيل که مسئول حفظ ارتباط با ولاديمير پوتين مرد قدرتمند کاخ کرملين است (ليبرمن طی روزهای گذشته برای بحث درباره ايران با ولادیمیر پوتین ديدار کرد و حتی برای خوشامد وی، از معترضين روسيه انتقاد کرد و انتخابات پارلمانی روسيه را که در آن حزب پوتين- مدودف برنده شده اند، «انتخابات برحق» ناميد.)
هاآرتص تاکيد های پی در پی از زبان لئون پانه تا، وزير دفاع آمريکا و تام دانيلون، مشاور امنيت ملی کاخ سفيد را که در هفته های اخير تکرار کرده و گفته اند که ترجمان فشار بر ايران يعنی افزايش شديد تحريم های اقتصادی و سياسی، يادآوری کرده است.
هاآرتص می افزايد: آمريکا در تصميم گيری هايش بايد طيف وسيعی از نظرات کشورهای مهم ديگر، از جمله ترکيه و کشورهای عرب و امير نشين های خليج فارس را نيز لحاظ کند. اما با وجود اين، هم پانه تا و هم ژنرال مارتين دمپسی، رييس نيروهای مسلح آمريکا گفته اند که وظيفه آنها، ارائه طرح های نظامی به رييس جمهوری آمريکا در قبال ايران، به عنوان «آخرين و تنها راهکار باقيمانده است.»
امير اورن در هاآرتص، می نويسد که تصميم گيری نهايی (در قبال ايران) تنها از مسايل مرتبط با محور اورشليم- واشينگتن ناشی نمی شود و هيچ بعيد نيست که آمريکايی ها دارند به اسرائيل می گويند که بايد متحمل هر عاقبتی در صورت حمله يک جانبه به ايران باشند.
به نوشته هاآرتص، اگر هدف ملاقات اهود باراک با باراک اوباما، متقاعد کردن اوباما به رسيدن به مرحله کاربرد آخرين گزينه بوده است، به نظر می رسد که اين هدف فعلا در اين مرحله تامين نشده است اما هنوز مراحل ديگری در راه است و ممکن است در ادامه کمپين رياست جمهوری، زمانی که اوباما در برابر نامزد انتخابی حزب جمهوريخواه به خاطر سياست هايش در قبال ايران، فلسطين و درگيری های آمريکايی- اسرائيلی مورد انتقاد بيشتر قرار گيرد، او ناچار به دادن چراغ سبز لازم به اسرائيل (در زمينه ايران) شود.
امير اورن در هاآرتص می نويسد: «در آن مرحله است که شعله در منطقه در خواهد گرفت و شايد فراتر از آن.»