حسن روحانی گفته است بايد در رسانه ها و راديوتلويزيون ايران فضای باز ايجاد شود. سخنان حسن روحانی از آنجا که در گرماگرم جدال کلامی هفته اخير بين محمد خاتمی و اصولگرايان گفته شده، می تواند حايز اهميت باشد.
اما نکته مهم ديگری که در اين ميان وجود دارد، اين است که حسن روحانی ديگر آن نفوذ و قدرت کلامی را که در دولت های گذشته داشت، ندارد.
نام حسن روحانی- که البته نام واقعی او حسن فريدون است- هنگامی وارد عرصه سياست ايران شد که چند ماه قبل از پيروزی انقلاب ۱۳۵۷ او بر فراز منبری آيت الله خمينی را امام خمينی ناميد و اين لقب را عمومی کرد. پس از پيروزی انقلاب، حسن روحانی يکی از نزديکترين دستياران اکبر هاشمی رفسنجانی بود.
هنگامی که اکبر هاشمی رفسنجانی به نيابت از آيت الله خمينی فرمانده کل قوای ايران در جنگ با عراق شد، در زيرزمين ساختمان مجلس قرارگاهی جنگی تشکيل داد به نام قرارگاه خاتم الانبيا.
اداره کننده اين قرارگاه کسی نبود جز حسن روحانی که به نيابت از هاشمی رفسنجانی با فرماندهان سپاه و ارتش بحث های ريز و عملياتی را جمع بندی می کرد. پس از پايان جنگ، حسن روحانی همچنان دستيار ارشد هاشمی رفسنجانی باقی ماند و در مقام رياست کميسيون سياست خارجی مجلس و سپس دبير شورايعالی امنيت ملی قرار گرفت.
(صدای حسن روحانی): من در اينجا با جديت حضور خودم را در عرصه انتخابات به عنوان نامزد اعلام می کنم.
هنگامی که محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ رئيس جمهور شد، حسن روحانی مسئول مذاکرات هسته ای ايران و گروه ۱+۵ شد. صدای حسن روحانی را می شنويد در آن دوران:
«جمهوری اسلامی ايران همانند ساير کشورهايی که امضا کننده ان پی تی هستند، بايد به همه حقوق قانونی خودش در زمينه صلح آميز و فعاليت های هسته ای صلح آميز برسد.»
حسن روحانی به عنوان مذاکره کننده ارشد هسته ای ايران رياست تيمی متشکل از ديپلمات هايی چون محمد جواد ظريف، سيروس ناصری و حسين موسويان را بر عهده داشت. تيمی که توافق نامه سعدآباد را با وزرای خارجه فرانسه، آلمان و انگليس امضا کرد اما تمامی اعضای اين تيم بعدها از کار برکنار و حتی برخی بازداشت، محاکمه و متهم به جاسوسی برای دشمن شدند.
در سال ۱۳۸۴ که دوره رياست جمهوری محمد خاتمی به پايان رسيد، از حسن روحانی به عنوان يکی از شانس های جدی جايگزينی او ناميده شد. اما انتخابات به گونه ای رقم خورد که محمود احمدی نژاد به قدرت رسيد. و اين به معنای دوران افول و کاهش قدرت حسن روحانی در سلسله مراتب قدرت بود.
حسن روحانی از شورای عالی امنيت ملی کنار رفت و علی لاريجانی به جای وی نشست که می گفت تيم هسته ای تحت مديريت حسن روحانی «درّ غلطان را داده و آب نبات گرفته است.»
آقای لاريجانی همچنين بر اين باور بود که حسن روحانی و تيمش فريب خوشبينی به غربی ها را خورده اند:
علی لاريجانی: برداشت يک عده مثل ماها اين بود که اين در واقع نويد يک قاليچه ای را می دهد که ما رويش بنشينيم که هيچوقت قصد بافتنش وجود ندارد.»
فشار بر حسن روحانی بعدها به حدی رسيد که حتی به برخی از روزنامه ها که سخنان وی را چاپ کرده بودند، تذکر و اخطار داده شد. حتی برخی از صاحبان تريبون نظير حسن عباسی، رئيس مرکزی به نام مرکز دکترينال بدون مرز، در حالی حسن روحانی همچنان نماينده آيت الله خامنه ای در شورايعالی امنيت ملی بود، وی را مورد هجمه قرار دادند.
حسن عباسی: خط قرمز فقط برای آقای کمال خرازی، آقای خاتمی و آقای حسن روحانی موضوعيت دارد. جک استراو آمد ايران آقای خاتمی همه برنامه هايشان را تعطيل کرد ايشان را پذيرفت. همه ايران آقای خاتمی نيست. همه ايران آقای کمال خرازی و حسن روحانی نيست. زمانی که ما جلوی شماها ايستاديم، سفارت آمريکا را اشغال کرديم، شما را ريشه کن کرديم، زمانی که در دفاع مقدس ايستاديم، اين دوستان هيچکدام آن موقع نبودند.
سال گذشته در جريان اعتراضات و ناآرامی های پس از انتخابات حسن روحانی تلاش کرد نزديک به موضع اکبر هاشمی رفسنجانی بايستد که گفته بود:
«مسئله مهم مان اين است که آن اعتمادی که مردم را با آن وسعت وارد ميدان کرد و امروز يک مقدار مخدوش شده، آن اعتماد را برگردانيم.»
حالا نيز حسن روحانی هم نماينده آيت الله خامنه ای در شورای عالی امنيت است و هم رئيس مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام. و اين به معنای آن است که حسن روحانی هم منصوب آيت الله خامنه ای است و هم منصوب اکبر هاشمی رفسنجانی. چنين موقعيتی را می توان اين گونه تفسير کرد که حسن روحانی حالا و به طور همزمان به دو تن از قدرتمندترين سياستمداران جمهوری اسلامی نزديک است.
اما در حالی که آيت الله خامنه ای به صراحت اعلام کرده که ديدگاه های محمود احمدی نژاد را بر اکبر هاشمی رفسنجانی ترجيح می دهد، آيا حسن روحانی که همواره به عنوان دستيار نزديک هاشمی رفسنجانی شناخته شده، در فضای کنونی ايران نفوذ و قدرتی دارد؟
اما نکته مهم ديگری که در اين ميان وجود دارد، اين است که حسن روحانی ديگر آن نفوذ و قدرت کلامی را که در دولت های گذشته داشت، ندارد.
نام حسن روحانی- که البته نام واقعی او حسن فريدون است- هنگامی وارد عرصه سياست ايران شد که چند ماه قبل از پيروزی انقلاب ۱۳۵۷ او بر فراز منبری آيت الله خمينی را امام خمينی ناميد و اين لقب را عمومی کرد. پس از پيروزی انقلاب، حسن روحانی يکی از نزديکترين دستياران اکبر هاشمی رفسنجانی بود.
هنگامی که اکبر هاشمی رفسنجانی به نيابت از آيت الله خمينی فرمانده کل قوای ايران در جنگ با عراق شد، در زيرزمين ساختمان مجلس قرارگاهی جنگی تشکيل داد به نام قرارگاه خاتم الانبيا.
اداره کننده اين قرارگاه کسی نبود جز حسن روحانی که به نيابت از هاشمی رفسنجانی با فرماندهان سپاه و ارتش بحث های ريز و عملياتی را جمع بندی می کرد. پس از پايان جنگ، حسن روحانی همچنان دستيار ارشد هاشمی رفسنجانی باقی ماند و در مقام رياست کميسيون سياست خارجی مجلس و سپس دبير شورايعالی امنيت ملی قرار گرفت.
(صدای حسن روحانی): من در اينجا با جديت حضور خودم را در عرصه انتخابات به عنوان نامزد اعلام می کنم.
هنگامی که محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ رئيس جمهور شد، حسن روحانی مسئول مذاکرات هسته ای ايران و گروه ۱+۵ شد. صدای حسن روحانی را می شنويد در آن دوران:
«جمهوری اسلامی ايران همانند ساير کشورهايی که امضا کننده ان پی تی هستند، بايد به همه حقوق قانونی خودش در زمينه صلح آميز و فعاليت های هسته ای صلح آميز برسد.»
حسن روحانی به عنوان مذاکره کننده ارشد هسته ای ايران رياست تيمی متشکل از ديپلمات هايی چون محمد جواد ظريف، سيروس ناصری و حسين موسويان را بر عهده داشت. تيمی که توافق نامه سعدآباد را با وزرای خارجه فرانسه، آلمان و انگليس امضا کرد اما تمامی اعضای اين تيم بعدها از کار برکنار و حتی برخی بازداشت، محاکمه و متهم به جاسوسی برای دشمن شدند.
در سال ۱۳۸۴ که دوره رياست جمهوری محمد خاتمی به پايان رسيد، از حسن روحانی به عنوان يکی از شانس های جدی جايگزينی او ناميده شد. اما انتخابات به گونه ای رقم خورد که محمود احمدی نژاد به قدرت رسيد. و اين به معنای دوران افول و کاهش قدرت حسن روحانی در سلسله مراتب قدرت بود.
حسن روحانی از شورای عالی امنيت ملی کنار رفت و علی لاريجانی به جای وی نشست که می گفت تيم هسته ای تحت مديريت حسن روحانی «درّ غلطان را داده و آب نبات گرفته است.»
آقای لاريجانی همچنين بر اين باور بود که حسن روحانی و تيمش فريب خوشبينی به غربی ها را خورده اند:
علی لاريجانی: برداشت يک عده مثل ماها اين بود که اين در واقع نويد يک قاليچه ای را می دهد که ما رويش بنشينيم که هيچوقت قصد بافتنش وجود ندارد.»
فشار بر حسن روحانی بعدها به حدی رسيد که حتی به برخی از روزنامه ها که سخنان وی را چاپ کرده بودند، تذکر و اخطار داده شد. حتی برخی از صاحبان تريبون نظير حسن عباسی، رئيس مرکزی به نام مرکز دکترينال بدون مرز، در حالی حسن روحانی همچنان نماينده آيت الله خامنه ای در شورايعالی امنيت ملی بود، وی را مورد هجمه قرار دادند.
حسن عباسی: خط قرمز فقط برای آقای کمال خرازی، آقای خاتمی و آقای حسن روحانی موضوعيت دارد. جک استراو آمد ايران آقای خاتمی همه برنامه هايشان را تعطيل کرد ايشان را پذيرفت. همه ايران آقای خاتمی نيست. همه ايران آقای کمال خرازی و حسن روحانی نيست. زمانی که ما جلوی شماها ايستاديم، سفارت آمريکا را اشغال کرديم، شما را ريشه کن کرديم، زمانی که در دفاع مقدس ايستاديم، اين دوستان هيچکدام آن موقع نبودند.
سال گذشته در جريان اعتراضات و ناآرامی های پس از انتخابات حسن روحانی تلاش کرد نزديک به موضع اکبر هاشمی رفسنجانی بايستد که گفته بود:
«مسئله مهم مان اين است که آن اعتمادی که مردم را با آن وسعت وارد ميدان کرد و امروز يک مقدار مخدوش شده، آن اعتماد را برگردانيم.»
حالا نيز حسن روحانی هم نماينده آيت الله خامنه ای در شورای عالی امنيت است و هم رئيس مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام. و اين به معنای آن است که حسن روحانی هم منصوب آيت الله خامنه ای است و هم منصوب اکبر هاشمی رفسنجانی. چنين موقعيتی را می توان اين گونه تفسير کرد که حسن روحانی حالا و به طور همزمان به دو تن از قدرتمندترين سياستمداران جمهوری اسلامی نزديک است.
اما در حالی که آيت الله خامنه ای به صراحت اعلام کرده که ديدگاه های محمود احمدی نژاد را بر اکبر هاشمی رفسنجانی ترجيح می دهد، آيا حسن روحانی که همواره به عنوان دستيار نزديک هاشمی رفسنجانی شناخته شده، در فضای کنونی ايران نفوذ و قدرتی دارد؟