حميد رضا کاتوزيان از نمايندگان اصول گرای مجلس معتقد است: تشکيلات ۷+۸ که اصول گرايان برای وحدت بين خودشان ايجاد کرده اند يک تشکيلات کاملا صوری است و از آن يک ليست واحد انتخاباتی بيرون نمی آيد.
در گفت و گو با مهدی مهدوی آزاد، روزنامه نگار ساکن آلمان، در ابتدا از او پرسيدیم که تشکيلات ۷+۸ اصول گرايان شامل چه کسانی است؟
مهدی مهدوی آزاد: قبل از ماجرای دعوا بر سر وزارت اطلاعات و دعوای آقای احمدی نژاد و آقای خامنه ای، آقای احمدی نژاد با هدف گرفتن ابتکار عمل در ميان اصولگرايان، گروه سه نفره ای را تشکيل داد.
اين گروه سه نفره متشکل از حداد عادل، ولايتی و عسکراولادی بود که اين طرح بعدها شکست خورد، اما جامعتين- يعنی جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين- با هدف به دست گرفتن ابتکار عمل، سعی کرد اين تشکيلات را دوباره احيا کند.
به همين ترتيب دو روحانی از جامعه مدرسين و دو روحانی از جامعه روحانيت مبارزبه اين گروه سه نفره اضافه شدند و اين گروه تبديل به يک گروه هفت نفره شد که اسم آن را «شورای حکميت» گذاشتند.
بعد از تشکيل اين گروه هفت نفره، عده ای از اصولگرايان به اين مسئله اعتراض کردند. در آن زمان فرآيند تشکيل يک گروه هشت نفره به همين ترتيب شروع شد.
در اين گروه هشت نفره دو نفر از جبهه پيروان خط امام و رهبری- که پيش از اين فراگيرترين تشکل اصولگرايان در ايران بودند، يعنی از موتلفه شروع می شد تا جامعه اسلامی و مهندسين-، دو نفر از جمعيت ايثارگران و اصولگرايان تحول خواه- يا همان جمعيت رهپويان- يک نماينده از سوی آقای قاليباف، يک نماينده از سوی آقای لاريجانی و دو نماينده حامی دولت، از فراکسيون انقلاب اسلامی و يا همان رايحه خوش سابق حضور داشتند.
بنابر اين گروهی به نام «گروه هفت به علاوه هشت» با هدف ايجاد انسجام بين اصولگرايان تشکيل شد.
اين نکته جالب است که بدانيد اعضای گروه هشت نفره، همان طور که نمايندگان توسط شورای نگهبان و با نظارت استصوابی انتخاب می شوند، اعضا اين گروه هشت نفره هم با نظارت استصوابی گروه هفت، مخصوصا با نظارت آن چهار روحانی عضو جامعتين انتخاب می شوند.
حميدرضا کاتوزيان از نمايندگان اصولگرای مجلس، گفته اند که اين تشکيلات يک تشکيلات صوری است و به هيچ وجه يک ليست واحد از آن صادر نخواهد شد. حتی ايشان گفته اند که برخی از اين گروه های اصولگرا معتقدند که باید زير پای يکديگر ديناميت هم گذاشت. چرا برخی از اصولگرايان با وجود اينکه مشخص و واضح است که با همديگر اختلافات جدی دارند، تلاش می کنند که به يک ليست واحد برسند؟ اين در حالی است که احتمالا رقيبی به نام اصلاح طلبان در انتخابات آتی مجلس نخواهند داشت؟
من در اين مورد به سه دليل اصلی اشاره می کنم. نخستين دليل اين است که تشکيلات گروه هشت به علاوه هفت و اين بازی، در واقع يک پاسخ تشريفاتی از سوی اصولگرايان به نگرانی آيت الله خامنه ای است که می ترسد همانند دوران اصلاحات، دوباره تسلط و قدرت فائقه خودش را بر مجلس و دولت از دست بدهد.
دليل دوم نيز نوعی بازی سياسی از سوی تشکل اصولگرايان برای پرشور کردن انتخابات است. در شرايطی که اصلاح طلبان و گروه های منتقد همگی حذف شده اند و هيچ گروه منتقدی وجود ندارد، طبيعی است که اين بازی می تواند نوعی تنوع و تکثر را در جامعه – مخصوصا در بين کسانی که اخبار سياسی را پيگيری نمی کنند- القا کند.
دليل سوم نگرانی بزرگی است که ظاهرا در ته قلب اصولگرايان وجود دارد و آن را با شفافيت تمام هم ابراز می کنند، و آن اين است که نکند اين بار هم آقای احمدی نژاد و آقای مشايی، کليت جبهه اصولگرايان و حاميان آقای خامنه ای را بازی دهند و بتوانند اکثريت مجلس و به تبع آن، رياست جمهوری آتی را از آن خود کنند.
همان طور که الان خبر می رسد که طيف آقای مشايی و احمدی نژاد برای تصاحب حداقل ۱۷۵ کرسی در مجلس بعدی برنامه ريزی کرده اند.
برخی اصولگرايان معتقدند که کاهش فعاليت اصلاح طلبان در فضای سياسی کشور موجب شده است که اختلافات درون اصولگرايان هم بيشتر نمايان شود، چون ديگر اصولگرايان رقيب ندارند و با خودشان درگيرند. چرا در اين شرايط اختلاف ميان اصولگرايان بيشتر شده است؟
ببينيد، بدون اينکه بنده قصد اهانت داشته باشم بايد بگويم جبهه اصولگرايی، کاريکاتوريزه شده حاکميت جمهوری اسلامی است. به گمان من برای دوام و بقای خودش، نياز به يک دشمن مشترک و يک دشمن بزرگ دارد.
تا چندی قبل، جبهه اصلاح طلبان، منتقدان، جنبش دانشجويی و جنبش زنان، فعالان مدنی و غيره اين دشمن مشترک را تشکيل می دادند.
در آن شرايط اصولگرايان برای ترس از رسيدن اين قدرت و مثلا تکرار مجلس ششم و يا رسيدن کسی مثل آقای خاتمی به مقام رياست جمهوری، مجبور به وحدت بودند.
الان که اين دشمن مشترک وجود خارجی ندارد، سعی می کنند دشمن مشترک و جديدی را خلق کنند به نام «جريان انحرافی» که اتفاقا همين جريان انحرافی يعنی آقايان احمدی نژاد و مشايی و غيره، باز هم مولود دست همين طيف اند.
به گمان من اين هم يک بازی سياسی است برای اينکه انسجام بيشتری را در جبهه اصولگرايان ايجاد و حفظ کند.
در گفت و گو با مهدی مهدوی آزاد، روزنامه نگار ساکن آلمان، در ابتدا از او پرسيدیم که تشکيلات ۷+۸ اصول گرايان شامل چه کسانی است؟
گفت و گو با مهدی مهدوی آزاد، روزنامه ساکن آلمان، درباره اصولگرایان و انتخابات مجلس نهم
مهدی مهدوی آزاد: قبل از ماجرای دعوا بر سر وزارت اطلاعات و دعوای آقای احمدی نژاد و آقای خامنه ای، آقای احمدی نژاد با هدف گرفتن ابتکار عمل در ميان اصولگرايان، گروه سه نفره ای را تشکيل داد.
اين گروه سه نفره متشکل از حداد عادل، ولايتی و عسکراولادی بود که اين طرح بعدها شکست خورد، اما جامعتين- يعنی جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين- با هدف به دست گرفتن ابتکار عمل، سعی کرد اين تشکيلات را دوباره احيا کند.
به همين ترتيب دو روحانی از جامعه مدرسين و دو روحانی از جامعه روحانيت مبارزبه اين گروه سه نفره اضافه شدند و اين گروه تبديل به يک گروه هفت نفره شد که اسم آن را «شورای حکميت» گذاشتند.
بعد از تشکيل اين گروه هفت نفره، عده ای از اصولگرايان به اين مسئله اعتراض کردند. در آن زمان فرآيند تشکيل يک گروه هشت نفره به همين ترتيب شروع شد.
در اين گروه هشت نفره دو نفر از جبهه پيروان خط امام و رهبری- که پيش از اين فراگيرترين تشکل اصولگرايان در ايران بودند، يعنی از موتلفه شروع می شد تا جامعه اسلامی و مهندسين-، دو نفر از جمعيت ايثارگران و اصولگرايان تحول خواه- يا همان جمعيت رهپويان- يک نماينده از سوی آقای قاليباف، يک نماينده از سوی آقای لاريجانی و دو نماينده حامی دولت، از فراکسيون انقلاب اسلامی و يا همان رايحه خوش سابق حضور داشتند.
بنابر اين گروهی به نام «گروه هفت به علاوه هشت» با هدف ايجاد انسجام بين اصولگرايان تشکيل شد.
اين نکته جالب است که بدانيد اعضای گروه هشت نفره، همان طور که نمايندگان توسط شورای نگهبان و با نظارت استصوابی انتخاب می شوند، اعضا اين گروه هشت نفره هم با نظارت استصوابی گروه هفت، مخصوصا با نظارت آن چهار روحانی عضو جامعتين انتخاب می شوند.
حميدرضا کاتوزيان از نمايندگان اصولگرای مجلس، گفته اند که اين تشکيلات يک تشکيلات صوری است و به هيچ وجه يک ليست واحد از آن صادر نخواهد شد. حتی ايشان گفته اند که برخی از اين گروه های اصولگرا معتقدند که باید زير پای يکديگر ديناميت هم گذاشت. چرا برخی از اصولگرايان با وجود اينکه مشخص و واضح است که با همديگر اختلافات جدی دارند، تلاش می کنند که به يک ليست واحد برسند؟ اين در حالی است که احتمالا رقيبی به نام اصلاح طلبان در انتخابات آتی مجلس نخواهند داشت؟
من در اين مورد به سه دليل اصلی اشاره می کنم. نخستين دليل اين است که تشکيلات گروه هشت به علاوه هفت و اين بازی، در واقع يک پاسخ تشريفاتی از سوی اصولگرايان به نگرانی آيت الله خامنه ای است که می ترسد همانند دوران اصلاحات، دوباره تسلط و قدرت فائقه خودش را بر مجلس و دولت از دست بدهد.
دليل دوم نيز نوعی بازی سياسی از سوی تشکل اصولگرايان برای پرشور کردن انتخابات است. در شرايطی که اصلاح طلبان و گروه های منتقد همگی حذف شده اند و هيچ گروه منتقدی وجود ندارد، طبيعی است که اين بازی می تواند نوعی تنوع و تکثر را در جامعه – مخصوصا در بين کسانی که اخبار سياسی را پيگيری نمی کنند- القا کند.
دليل سوم نگرانی بزرگی است که ظاهرا در ته قلب اصولگرايان وجود دارد و آن را با شفافيت تمام هم ابراز می کنند، و آن اين است که نکند اين بار هم آقای احمدی نژاد و آقای مشايی، کليت جبهه اصولگرايان و حاميان آقای خامنه ای را بازی دهند و بتوانند اکثريت مجلس و به تبع آن، رياست جمهوری آتی را از آن خود کنند.
همان طور که الان خبر می رسد که طيف آقای مشايی و احمدی نژاد برای تصاحب حداقل ۱۷۵ کرسی در مجلس بعدی برنامه ريزی کرده اند.
برخی اصولگرايان معتقدند که کاهش فعاليت اصلاح طلبان در فضای سياسی کشور موجب شده است که اختلافات درون اصولگرايان هم بيشتر نمايان شود، چون ديگر اصولگرايان رقيب ندارند و با خودشان درگيرند. چرا در اين شرايط اختلاف ميان اصولگرايان بيشتر شده است؟
ببينيد، بدون اينکه بنده قصد اهانت داشته باشم بايد بگويم جبهه اصولگرايی، کاريکاتوريزه شده حاکميت جمهوری اسلامی است. به گمان من برای دوام و بقای خودش، نياز به يک دشمن مشترک و يک دشمن بزرگ دارد.
تا چندی قبل، جبهه اصلاح طلبان، منتقدان، جنبش دانشجويی و جنبش زنان، فعالان مدنی و غيره اين دشمن مشترک را تشکيل می دادند.
در آن شرايط اصولگرايان برای ترس از رسيدن اين قدرت و مثلا تکرار مجلس ششم و يا رسيدن کسی مثل آقای خاتمی به مقام رياست جمهوری، مجبور به وحدت بودند.
الان که اين دشمن مشترک وجود خارجی ندارد، سعی می کنند دشمن مشترک و جديدی را خلق کنند به نام «جريان انحرافی» که اتفاقا همين جريان انحرافی يعنی آقايان احمدی نژاد و مشايی و غيره، باز هم مولود دست همين طيف اند.
به گمان من اين هم يک بازی سياسی است برای اينکه انسجام بيشتری را در جبهه اصولگرايان ايجاد و حفظ کند.