توفان شن شامگاه جمعه، ۲۲ دی ماه، دو راه مهم ورودی به استان سيستان و بلوچستان يعنی جاده بم – ايرانشهر و بم به زاهدان را بست.
اگر چه گاه و بيگاه پديده توفان شن در جنوب شرق ايران روی می دهد اما پديده توفان شن در اواسط زمستان، شگفتی برخی کارشناسان محيط زيست را برانگيخته است.
در گفت وگو با سام خسروی فرد، روزنامه نگار و کارشناس محيط زيست ساکن هلند، نظر وی را در باره اين رويداد پرسيدم.
سام خسروی فرد: ممکن است در ذهن مخاطب چنين شکل بگيرد که اين اتفاق به دليل وزش بادهای ۱۲۰ روزه است. البته به طور متناوب بادهای ۱۲۰ روزه در آن منطقه باعث طوفان ماسه میشود، اما نکته مهم و دردآور ماجرا اين است که اين خبر هيچ ارتباطی با بادهای ۱۲۰ روزه ندارد. بادهای ۱۲۰ روزه با گرم شدن هوا يعنی از ارديبهشت ماه شروع شده و تقريبا تا شهريور ادامه دارد. اين عجيب است که در فصل سرما و بارندگی ما شاهد چنين اتفاقی هستيم.
دليل رخ دادن چنين پديدهای در اواسط زمستان چيست؟
دلايل را نمیتوان راحت عنوان کرد چون مسايل اقليمی و جوی مسايل بسيار پيچيدهای است. اما خشک شدن تالاب ها و از بين رفتن پوشش گياهی میتواند نقش مهمی در اين مسئله داشته باشد.
وضعيت اقليمی منطقه چه تفاوتهايی با قبل پيدا کرده است؟
اگر به عنوان مثال هامون را در نظر بگيريد به عنوان يک قطب مهم طبيعی و اقليمی منطقه، میبينيم هامون کاملا خشک شده و اين نشان میدهد جاهای ديگر هم در آن منطقه وضع مناسبی ندارد.
يا اگر به تصوير ماهوارهای نگاه کنيد میبينيد جازموريان هم روزهای خوبی ندارد و نخواهد داشت. اگر اين دو نقطه را به عنوان نقاط کانونی در نظر گيريم، گرچه نمیتوان آن را تعميم داد اما نشان میدهد که وضع طبيعی منطقه به خصوص در مورد تالاب ها اصلا وضعيت مناسبی نيست.
به نظر شما راهکار مناسب برای جلوگيری از بيابانی شدن بيشتر اقليم منطقه و رخدادهايی مانند طوفان شن چيست؟
از دهه ۲۰ خورشيدی کارهايی افتان و خيزان برای جلوگيری از روند بيابانی شدن انجام شده و حتی در سال ۵۳ ايران ميزبان کنفرانس بين المللی بود برای مقابله با اين پديده. با اين سابقه تاريخی که ما داريم و فعاليتهای دامنهداری که انجام شده خيلی عجيب است که اکنون روند رو به قهقرايی را تجربه میکنيم.
حتما میدانيد فرسايش خاک در ايران که هم بادی است و هم آبی، ساليانه ۴ تا ۵ ميليارد تن برآورد شده است. يعنی حدود دو ميليون هکتار در سال خاک حاصلخيز از دست میدهيم يا چيزی بيش از ۱۰ برابر بزرگترين جزيره خليج فارس. يعنی ۱۰ برابر بيشتر از جزيره قشم در سال خاک حاصلخيز قابل کشاورزی از دست میدهيم.
اين مسئله نشان میدهد کارهايی که بايد انجام میشده برای حفاظت از طبيعت و بهسازی آن انجام نشده است و شاهد آن مسايلی است که گاه و بیگاه در خبرها میبينيم از جمله طوفان هايی در آذربايجان، خوزستان يا سيستان و بلوچستان.
گرچه اين اتفاقات طبيعی را قبلا هم داشتيم ولی اکنون پريود زمانی آنها دارد خيلی زيادتر میشود و ماندگاری آن نيز بيش از قبل و اين عدم توجه ما به محيط زيست را نشان میدهد.
اگر چه گاه و بيگاه پديده توفان شن در جنوب شرق ايران روی می دهد اما پديده توفان شن در اواسط زمستان، شگفتی برخی کارشناسان محيط زيست را برانگيخته است.
در گفت وگو با سام خسروی فرد، روزنامه نگار و کارشناس محيط زيست ساکن هلند، نظر وی را در باره اين رويداد پرسيدم.
سام خسروی فرد: ممکن است در ذهن مخاطب چنين شکل بگيرد که اين اتفاق به دليل وزش بادهای ۱۲۰ روزه است. البته به طور متناوب بادهای ۱۲۰ روزه در آن منطقه باعث طوفان ماسه میشود، اما نکته مهم و دردآور ماجرا اين است که اين خبر هيچ ارتباطی با بادهای ۱۲۰ روزه ندارد. بادهای ۱۲۰ روزه با گرم شدن هوا يعنی از ارديبهشت ماه شروع شده و تقريبا تا شهريور ادامه دارد. اين عجيب است که در فصل سرما و بارندگی ما شاهد چنين اتفاقی هستيم.
دليل رخ دادن چنين پديدهای در اواسط زمستان چيست؟
دلايل را نمیتوان راحت عنوان کرد چون مسايل اقليمی و جوی مسايل بسيار پيچيدهای است. اما خشک شدن تالاب ها و از بين رفتن پوشش گياهی میتواند نقش مهمی در اين مسئله داشته باشد.
وضعيت اقليمی منطقه چه تفاوتهايی با قبل پيدا کرده است؟
اگر به عنوان مثال هامون را در نظر بگيريد به عنوان يک قطب مهم طبيعی و اقليمی منطقه، میبينيم هامون کاملا خشک شده و اين نشان میدهد جاهای ديگر هم در آن منطقه وضع مناسبی ندارد.
يا اگر به تصوير ماهوارهای نگاه کنيد میبينيد جازموريان هم روزهای خوبی ندارد و نخواهد داشت. اگر اين دو نقطه را به عنوان نقاط کانونی در نظر گيريم، گرچه نمیتوان آن را تعميم داد اما نشان میدهد که وضع طبيعی منطقه به خصوص در مورد تالاب ها اصلا وضعيت مناسبی نيست.
به نظر شما راهکار مناسب برای جلوگيری از بيابانی شدن بيشتر اقليم منطقه و رخدادهايی مانند طوفان شن چيست؟
از دهه ۲۰ خورشيدی کارهايی افتان و خيزان برای جلوگيری از روند بيابانی شدن انجام شده و حتی در سال ۵۳ ايران ميزبان کنفرانس بين المللی بود برای مقابله با اين پديده. با اين سابقه تاريخی که ما داريم و فعاليتهای دامنهداری که انجام شده خيلی عجيب است که اکنون روند رو به قهقرايی را تجربه میکنيم.
حتما میدانيد فرسايش خاک در ايران که هم بادی است و هم آبی، ساليانه ۴ تا ۵ ميليارد تن برآورد شده است. يعنی حدود دو ميليون هکتار در سال خاک حاصلخيز از دست میدهيم يا چيزی بيش از ۱۰ برابر بزرگترين جزيره خليج فارس. يعنی ۱۰ برابر بيشتر از جزيره قشم در سال خاک حاصلخيز قابل کشاورزی از دست میدهيم.
اين مسئله نشان میدهد کارهايی که بايد انجام میشده برای حفاظت از طبيعت و بهسازی آن انجام نشده است و شاهد آن مسايلی است که گاه و بیگاه در خبرها میبينيم از جمله طوفان هايی در آذربايجان، خوزستان يا سيستان و بلوچستان.
گرچه اين اتفاقات طبيعی را قبلا هم داشتيم ولی اکنون پريود زمانی آنها دارد خيلی زيادتر میشود و ماندگاری آن نيز بيش از قبل و اين عدم توجه ما به محيط زيست را نشان میدهد.