«کارزار هر ايرانی، يک صدا در حمايت از اعتصاب غذای ۱۲ زندانی سياسی» آغاز به کار کرده است.
اين کارزار پس از آغاز اعتصاب غذای ۱۲ زندانی بند ۳۵۰ اوين آغاز شد و تاکنون شماری از ايرانيان در نقاط مختلف جهان با فرستادن پيامهای صوتی و تصويری خود، حمايت خود را از اين زندانيان و خانوادههايشان و نيز اين حرکت سياسی اعلام کرده اند.
يکی از ايرانيانی که اقدام به ارسال پيام تصويری خود کرده، مازيار بهاری، روزنامه نگار در بريتانيا، است.
وی در مورد پيام تصويری خود به رادیو فردا می گويد:
مازیار بهاری: اصل پيام من اين بود که دولتهای مختلف در سراسر دنيا نبايد با دولت ايران به سرپرستی آقای احمدی نژاد در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران صحبت کنند، بلکه مورد خطابشان بايد آقای خامنه ای باشد.
آقای خامنه ای شخص اول کشور است که رئيس قوه قضاييه را منصوب می کند و در واقع قوه قضاييه تحت نظر او است و به عنوان فرمانده کل قوا که تمام نيروهای نظامی، انتظامی و سپاه تحت نظر او است و حتی میتوان گفت وزارت اطلاعات هم به صورتی تحت نظر آقای خامنه ای است.
پس آقای خامنه ای به عنوان شخص اول کشور بايد مورد خطاب نهادهای جهانی باشد در مورد وضعيت وخيم حقوق بشر در ايران.
در اين مورد با آقای احمدی نژاد هر صحبتی شود به گونه ای از زير آن در می رود و میگويد تقصير من نيست يا می گويد قوه های مختلف نبايد در کار هم دخالت کنند. اما آقای خامنه ای ديگر نمی تواند چنين صحبتی بکند و به عنوان شخص اول کشور مسئول جان و سلامت اين زندانيان است.
با توجه به اين که در گذشته خودتان در ايران زندانی سياسی بوديد، فکر میکنيد چه عواملی باعث میشود زندانيان سياسی حتی به قيمت به خطر افتادن جانشان دست به اعتصاب غذا بزنند؟
متاسفانه نظام جمهوری اسلامی ايران در مواردی که هر روز هم بيشتر می شود مردم را به جايی می رساند که ديگر جان شان به لب شان برسد. به عنوان مثال حمله و کشتن يک دختر در مراسم خاکسپاری پدرش چگونه توجيه میشود، با چه قانونی جور در میآيد، با چه مذهب و اخلاقی جور در میآيد؟ به هيچ عنوان نمی توان اين رفتار را در مورد فعالان ملی- مذهبی و فعالان نهضت آزادی توجيه کرد.
بنابراين يک سری از افراد که ماهها در زندان هستند، ديگر جان شان به لب شان رسيده است، جان شان را کف دست شان گرفته و با جان شان معامله می کنند.
جمهوری اسلامی واقعا بايد نگران باشد که مردم هم دارند به اين سمت سوق پيدا می کنند. يعنی نه آزادی اجتماعی به مردم میدهند و نه آزادی سياسی، وضع اقتصادی هم که خراب است و مردم نمی توانند دل شان را به هيچ چيز خوش کنند.
يک زمان در مورد مدل چينی صحبت می کردند، در حالی که مردم در چين يک سری آزادی های اجتماعی دارند، وضع اقتصادی خوب است، فساد و ارتشاء در دولت بسيار کم است و کسانی که رشوه بگيرند اعدام میشوند. ولی مقامهای جمهوری اسلامی خودشان می گويند معاون جديد وزارت امور خارجه کسی است که رسما رشوه میگرفته و اتهام فساد دارد.
دارند کاری می کنند که جان مردم به لبشان برسد و اين برای نظام جمهوری اسلامی خطرناک است. به قول خانم (مهرانگیز) کار، اين اقدامها خودکشی است، يعنی اين طوری دارند قبر خود را به دست خودشان می کنند.
شما به تاثير رفتار و سياست حکومت بر افکار عمومی مردم اشاره کرديد. واکنش مردم در قبال اين رفتار چه می تواند باشد؟
زندانيان سياسی ايران نخبگان جامعه هستند. با اين که دولت گفته در ايران ما جرم سياسی نداريم که بخواهيم زندانی سياسی داشته باشيم، اما هم مردم و هم دولت می دانند زندانيان سياسی وجود دارند که نخبگان کشور هستند و فشار بر نخبگان کشور مثل فشار بر سوپاپ اطمينان يک ديگ است.
وقتی شما سوپاپ اطمينان ديگ را فشار میدهيد و نمی گذاريد آزاد باشد، اين ديگ منفجر میشود.
مردم از طريق نخبگان، سياستمداران، احزاب، روزنامه ها و رسانههای مختلف می توانند ناراحتی خود را ابراز کنند از دولت و نظام.
موقعی که دولت روی اين افراد انگشت میگذارد يعنی روی مردم فشار می آورد به طور غير مستقيم و اين دردهای ناگفته مردم انباشته شده و به زودی به يک جريان اجتماعی تبديل می شود.
اين کارزار پس از آغاز اعتصاب غذای ۱۲ زندانی بند ۳۵۰ اوين آغاز شد و تاکنون شماری از ايرانيان در نقاط مختلف جهان با فرستادن پيامهای صوتی و تصويری خود، حمايت خود را از اين زندانيان و خانوادههايشان و نيز اين حرکت سياسی اعلام کرده اند.
يکی از ايرانيانی که اقدام به ارسال پيام تصويری خود کرده، مازيار بهاری، روزنامه نگار در بريتانيا، است.
وی در مورد پيام تصويری خود به رادیو فردا می گويد:
مازیار بهاری: اصل پيام من اين بود که دولتهای مختلف در سراسر دنيا نبايد با دولت ايران به سرپرستی آقای احمدی نژاد در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران صحبت کنند، بلکه مورد خطابشان بايد آقای خامنه ای باشد.
آقای خامنه ای شخص اول کشور است که رئيس قوه قضاييه را منصوب می کند و در واقع قوه قضاييه تحت نظر او است و به عنوان فرمانده کل قوا که تمام نيروهای نظامی، انتظامی و سپاه تحت نظر او است و حتی میتوان گفت وزارت اطلاعات هم به صورتی تحت نظر آقای خامنه ای است.
پس آقای خامنه ای به عنوان شخص اول کشور بايد مورد خطاب نهادهای جهانی باشد در مورد وضعيت وخيم حقوق بشر در ايران.
دولتهای مختلف در سراسر دنيا نبايد با دولت ايران به سرپرستی آقای احمدی نژاد در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران صحبت کنند، بلکه مورد خطابشان بايد آقای خامنه ای باشد. آقای خامنه ای شخص اول کشور است که رئيس قوه قضاييه را منصوب می کند و در واقع قوه قضاييه تحت نظر او است و به عنوان فرمانده کل قوا که تمام نيروهای نظامی، انتظامی و سپاه تحت نظر او است.
مازیار بهاری
در اين مورد با آقای احمدی نژاد هر صحبتی شود به گونه ای از زير آن در می رود و میگويد تقصير من نيست يا می گويد قوه های مختلف نبايد در کار هم دخالت کنند. اما آقای خامنه ای ديگر نمی تواند چنين صحبتی بکند و به عنوان شخص اول کشور مسئول جان و سلامت اين زندانيان است.
با توجه به اين که در گذشته خودتان در ايران زندانی سياسی بوديد، فکر میکنيد چه عواملی باعث میشود زندانيان سياسی حتی به قيمت به خطر افتادن جانشان دست به اعتصاب غذا بزنند؟
متاسفانه نظام جمهوری اسلامی ايران در مواردی که هر روز هم بيشتر می شود مردم را به جايی می رساند که ديگر جان شان به لب شان برسد. به عنوان مثال حمله و کشتن يک دختر در مراسم خاکسپاری پدرش چگونه توجيه میشود، با چه قانونی جور در میآيد، با چه مذهب و اخلاقی جور در میآيد؟ به هيچ عنوان نمی توان اين رفتار را در مورد فعالان ملی- مذهبی و فعالان نهضت آزادی توجيه کرد.
بنابراين يک سری از افراد که ماهها در زندان هستند، ديگر جان شان به لب شان رسيده است، جان شان را کف دست شان گرفته و با جان شان معامله می کنند.
جمهوری اسلامی واقعا بايد نگران باشد که مردم هم دارند به اين سمت سوق پيدا می کنند. يعنی نه آزادی اجتماعی به مردم میدهند و نه آزادی سياسی، وضع اقتصادی هم که خراب است و مردم نمی توانند دل شان را به هيچ چيز خوش کنند.
يک زمان در مورد مدل چينی صحبت می کردند، در حالی که مردم در چين يک سری آزادی های اجتماعی دارند، وضع اقتصادی خوب است، فساد و ارتشاء در دولت بسيار کم است و کسانی که رشوه بگيرند اعدام میشوند. ولی مقامهای جمهوری اسلامی خودشان می گويند معاون جديد وزارت امور خارجه کسی است که رسما رشوه میگرفته و اتهام فساد دارد.
دارند کاری می کنند که جان مردم به لبشان برسد و اين برای نظام جمهوری اسلامی خطرناک است. به قول خانم (مهرانگیز) کار، اين اقدامها خودکشی است، يعنی اين طوری دارند قبر خود را به دست خودشان می کنند.
شما به تاثير رفتار و سياست حکومت بر افکار عمومی مردم اشاره کرديد. واکنش مردم در قبال اين رفتار چه می تواند باشد؟
زندانيان سياسی ايران نخبگان جامعه هستند. با اين که دولت گفته در ايران ما جرم سياسی نداريم که بخواهيم زندانی سياسی داشته باشيم، اما هم مردم و هم دولت می دانند زندانيان سياسی وجود دارند که نخبگان کشور هستند و فشار بر نخبگان کشور مثل فشار بر سوپاپ اطمينان يک ديگ است.
وقتی شما سوپاپ اطمينان ديگ را فشار میدهيد و نمی گذاريد آزاد باشد، اين ديگ منفجر میشود.
مردم از طريق نخبگان، سياستمداران، احزاب، روزنامه ها و رسانههای مختلف می توانند ناراحتی خود را ابراز کنند از دولت و نظام.
موقعی که دولت روی اين افراد انگشت میگذارد يعنی روی مردم فشار می آورد به طور غير مستقيم و اين دردهای ناگفته مردم انباشته شده و به زودی به يک جريان اجتماعی تبديل می شود.