سالگرد خودسوزی دانشجويی به نام «یان پالاخ» در مرکز شهر پراگ در اعتراض به بیتفاوتی در قبال اشغال چکسلواکی توسط نیروهای شوروی و سرکوب جنبش موسوم به «بهار پراگ» روز ۲۶ دیماه پنجاهمین سالگرد خود را پشت سر گذاشت و به همین منظور مراسم متعددی در جمهوری چک برگزار شد.
یان پالاخ ۲۰ ساله که شاهد دورهای از اصلاحات در نظام کمونیستی چکسلواکی و به دنبال آن اشغال کشور توسط نیروهای ارتش سرخ بود، در اعتراض به بیتفاوتی و تضعیف روحیه عمومی مردم پس از این حوادث تصمیم گرفت خودسوزی کند.
او روز ۱۶ ژانویه ۱۹۶۹ به میدان واتسلاوسکه رفت، روی خود بنزین ریخت و خودش را به آتش کشید. عابران سعی کردند با پالتوهای خود آتش را مهار کنند ولی این دانشجوی رشته اقتصاد و فلسفه سه روز بعد بر اثر شدت سوختگی درگذشت.
او در نامهای که از خود به جا گذاشت خواستار پایان سانسور و پروپاگاندای اتحاد جماهیر شوروی و اعتصاب عمومی شده بود.
روز چهارشنبه به مناسبت پنجاهمین سالگرد این رویداد در نقاط مختلف جمهوری چک مراسم گوناگونی برگزار شد. یکی از آنها برگزاری کنسرت و نمایشگاهی در میدان واتسلاوسکه و پردهبرداری از یک پلاک یادبود در دانشگاه چارلز محل تحصیل یان پالاخ بود.
یان پالاخ در نامهای که از او به جا مانده خود را «مشعل شماره ۱» نامیده و این طور وانمود کرده که گویا عضوی از یک گروه بزرگتر است که در حقیقت وجود خارجی نداشت. ولی تعدادی دیگر در چکسلواکی و سایر کشورهای بلوک شرق از کار او سرمشق گرفتند.
مردم چکسلواکی برای یان پالاخ عزاداری کردند ولی خودسوزی او نتوانست مانع تحکیم قدرت جناح تندرو حزب کمونیست با حمایت اتحاد جماهیر شوروی شود که تا پایان حکومت کمونیستی در سال ۱۹۸۹ ادامه داشت.
در ژانویه ۱۹۸۹ همزمان با بیستمین سالگرد خودسوزی او هزاران نفر از مردم در بزرگترین تظاهرات ضد حکومتی دو دهه قبل از آن شرکت کردند. پلیس با توسل به خشونت تظاهرکنندگان را متفرق کرد ولی از همان زمان ضعفهای نظام خودکامه برملا شد و چند ماه بعد در نتیجه انقلاب مخملی سرنگون شد.
پتر بلازک مورخ میگوید: «این دقیقا همان چیزی است که او میخواست: مردم برای حقوق خود اعتراض و مبارزه کنند. بعد از ۲۰ سال بالاخره داستان او به نتیجه رسید».
خودسوزی یان پالاخ از یک راهبه بودایی ویتنامی الهام گرفته بود که در اعتراض به بدرفتاری حکومت با جامعه بودائیها در سال ۱۹۶۳ در شهر سايگون خودسوزی کرد.
این روش اعتراضی در دسامبر ۲۰۱۰ توسط یک دستفروش تونسی به نام محمد بوعزیزی تکرار شد که بسیاری آن را نقطه آغاز جنبش موسوم به «بهار عربی» میدانند.