آیتالله محمدرضا مهدوی کنی روز سهشنبه با ۸۶ رای به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد و آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی پس از نزدیک به سه سال از این سمت کنار گذاشته شد.
اما این تغییر چگونه قابل تحلیل است و پیامدهای آن چیست؟
رادیوفردا در گفتوگو با محمدجواد اکبرین، پژوهشگر مسائل دینی در پاریس، نظر وی را در این باره پرسیده است. آقای اکبرین معتقد است که این تغییر در جهت بیخاصیتتر شدن مجلس خبرگان بوده است.
محمدجواد اکبرين: خبرگان در سه سطح قابل تعريف است. خبرگان فوق رهبری، خبرگان برابر رهبری و خبرگان ذيل رهبری.
در خبرگان فوق رهبری، خبرگان بر رهبری نظارت میکند و در صورت مشاهده فساد او را عزل میکند و کس ديگری را جايگزين او میکند. اين تعريفی است که در قانون اساسی از خبرگان وجود دارد.
اما خبرگان برابر با رهبری تبديل به يک هسته مشورتی میشود که به رهبر مشاوره میدهد و مقام نظارت از فوق را ندارد.
اين صورت اول و دوم در حال حاضر وجود ندارد. چون صورت دوم را هم رهبری به مجمع تشخيص مصلحت واگذار کرده است و جنبه مشاوره را از خبرگان گرفته است و مجمع تشخيصی که قرار بود صرفا داور اختلافات ميان پارلمان و شورای نگهبان باشد به مقام مشاوره ارتقا داده است تا از اين جهت هم خبرگان را بیخاصيت کرده باشد.
اما صورت سوم: خبرگان ذيل رهبری. همان خبرگان مطيع که هر سال در يک مجمعی جمع بشوند و خطاب به رهبر بگويند که «رهبر! شما چه رهبر خوبی هستيد» و جرات نقد و بررسی وضعيت ايشان را نداشته باشند.
انتصاب آقای مهدوی کنی به رياست مجلس خبرگان به جای آقای هاشمی رفسنجانی در صورت تثبيت صورت سوم خبرگان بوده است. به عبارتی، اگر آقای هاشمی نمیتوانست خبرگان را به نوع اول يعنی خبرگان فوق رهبری تبديل کند، حداقل میتوانست اين نهاد را تبديل به يک مشاور منتقد برای رهبری نمايد.
اما چرا آقای مهدوی کنی انتخاب شده است؟ چون ايشان در حال حاضر توانايی انجام اين کار را آن جور که سزاوار است ندارد، آقای هاشمی هم در سخنانش به کنايه در اين مورد گفت که ايشان چهار سال پيش مسئوليتی نپذيرفت، دو سال پيش نپذيرفت، چون بسيار کسالت داشت و مريض بود.
اکنون انتخاب او فقط در جهت بیخاصيتتر کردن مجلس خبرگان و تثبيت صورت سومی میبينم که در سخنانم عرض کردم.
يعنی شما معتقديد که سخنان آقای هاشمی رفسنجانی مهمتر از اصل تغيير بوده است؟
در اين سخنان، سه نکته کليدی وجود داشت که به تحليلگران کمک میکند تا درباره آينده سياسی مجلس خبرگان و آرايش سياسی کشور نگاه تازهای داشته باشند.
نکات کليدی سخنان آقای هاشمی نخست اين بود که به صراحت گفت برای تغيير آرايش سياسی در مجلس خبرگان، سازماندهی صورت گرفته است.
اين چيزی بود که سعی میکردند پنهان کنند و وانمود کنند و بگويند که روند طبيعی اين بوده که فضای انتقادی نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی باعث شده است که او را به عنوان رئيس ديگر قبول نداشته باشند و به سراغ آقای مهدوی کنی بروند.
نکته دوم اين بود که ايشان اعلام کرد که با ارعاب و زور و ترساندن و گارد و پليس و بازداشت نمیتوان کشور را اداره کرد و برای جهان الگو شد.
نکته سوم اين که ايشان گفتهاند که آقای مهدوی کنی در اجلاس مجلس خبرگان حضور ندارد.
اشاره به عدم حضور آقای مهدوی کنی در اجلاس مجلس خبرگان را اگر بگذاريم کنار اين نکته که آقای هاشمی گوشزد کرد که دروغ به صورت رسمی در کشور گفته میشود، نشاندهنده اين است که برآمدن آقای مهدوی کنی در جايگاه رياست مجلس خبرگان اصلا طبيعی نبوده است و مجموعهای از دروغها برای قلب واقعيت و به صورت رسمی از سوی نظام گفته شده است.
آقای اکبرين، اين مسئله به معنای حذف آيتالله هاشمی رفسنجانی از دايره قدرت است؟
هنوز زود است که به اين نتيجه برسيم، من فکر میکنم جهتگيری آقای هاشمی رفسنجانی که از نماز جمعه معروف سال ۸۸ شروع شد و به سخنرانی ممتاز امروز خود در اجلاس مجلس خبرگان رسيد، هنوز تصميم نگرفته است که از مرز رهبری جمهوری اسلامی عبور کند.
اگر آقای هاشمی به اين جمعبندی برسد که بخواهد نقاط و انتقادات صريحتری را اعلام کند، به گمانم شرايط کشور تغيير خواهد کرد.
به گمانم اصلا اين گونه نيست که بنيادگراها و جريانات مامور از سوی حکومت بتوانند به سادگی آقای هاشمی را کنار بگذارند. آنها در حال حاضر از سکوت و خويشتنداری آقای هاشمی رفسنجانی دارند حداکثر استفاده را میکنند.
اما این تغییر چگونه قابل تحلیل است و پیامدهای آن چیست؟
رادیوفردا در گفتوگو با محمدجواد اکبرین، پژوهشگر مسائل دینی در پاریس، نظر وی را در این باره پرسیده است. آقای اکبرین معتقد است که این تغییر در جهت بیخاصیتتر شدن مجلس خبرگان بوده است.
محمدجواد اکبرين: خبرگان در سه سطح قابل تعريف است. خبرگان فوق رهبری، خبرگان برابر رهبری و خبرگان ذيل رهبری.
در خبرگان فوق رهبری، خبرگان بر رهبری نظارت میکند و در صورت مشاهده فساد او را عزل میکند و کس ديگری را جايگزين او میکند. اين تعريفی است که در قانون اساسی از خبرگان وجود دارد.
اما خبرگان برابر با رهبری تبديل به يک هسته مشورتی میشود که به رهبر مشاوره میدهد و مقام نظارت از فوق را ندارد.
اين صورت اول و دوم در حال حاضر وجود ندارد. چون صورت دوم را هم رهبری به مجمع تشخيص مصلحت واگذار کرده است و جنبه مشاوره را از خبرگان گرفته است و مجمع تشخيصی که قرار بود صرفا داور اختلافات ميان پارلمان و شورای نگهبان باشد به مقام مشاوره ارتقا داده است تا از اين جهت هم خبرگان را بیخاصيت کرده باشد.
اما صورت سوم: خبرگان ذيل رهبری. همان خبرگان مطيع که هر سال در يک مجمعی جمع بشوند و خطاب به رهبر بگويند که «رهبر! شما چه رهبر خوبی هستيد» و جرات نقد و بررسی وضعيت ايشان را نداشته باشند.
انتصاب آقای مهدوی کنی به رياست مجلس خبرگان به جای آقای هاشمی رفسنجانی در صورت تثبيت صورت سوم خبرگان بوده است. به عبارتی، اگر آقای هاشمی نمیتوانست خبرگان را به نوع اول يعنی خبرگان فوق رهبری تبديل کند، حداقل میتوانست اين نهاد را تبديل به يک مشاور منتقد برای رهبری نمايد.
اما چرا آقای مهدوی کنی انتخاب شده است؟ چون ايشان در حال حاضر توانايی انجام اين کار را آن جور که سزاوار است ندارد، آقای هاشمی هم در سخنانش به کنايه در اين مورد گفت که ايشان چهار سال پيش مسئوليتی نپذيرفت، دو سال پيش نپذيرفت، چون بسيار کسالت داشت و مريض بود.
اکنون انتخاب او فقط در جهت بیخاصيتتر کردن مجلس خبرگان و تثبيت صورت سومی میبينم که در سخنانم عرض کردم.
يعنی شما معتقديد که سخنان آقای هاشمی رفسنجانی مهمتر از اصل تغيير بوده است؟
در اين سخنان، سه نکته کليدی وجود داشت که به تحليلگران کمک میکند تا درباره آينده سياسی مجلس خبرگان و آرايش سياسی کشور نگاه تازهای داشته باشند.
نکات کليدی سخنان آقای هاشمی نخست اين بود که به صراحت گفت برای تغيير آرايش سياسی در مجلس خبرگان، سازماندهی صورت گرفته است.
اين چيزی بود که سعی میکردند پنهان کنند و وانمود کنند و بگويند که روند طبيعی اين بوده که فضای انتقادی نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی باعث شده است که او را به عنوان رئيس ديگر قبول نداشته باشند و به سراغ آقای مهدوی کنی بروند.
نکته دوم اين بود که ايشان اعلام کرد که با ارعاب و زور و ترساندن و گارد و پليس و بازداشت نمیتوان کشور را اداره کرد و برای جهان الگو شد.
نکته سوم اين که ايشان گفتهاند که آقای مهدوی کنی در اجلاس مجلس خبرگان حضور ندارد.
اشاره به عدم حضور آقای مهدوی کنی در اجلاس مجلس خبرگان را اگر بگذاريم کنار اين نکته که آقای هاشمی گوشزد کرد که دروغ به صورت رسمی در کشور گفته میشود، نشاندهنده اين است که برآمدن آقای مهدوی کنی در جايگاه رياست مجلس خبرگان اصلا طبيعی نبوده است و مجموعهای از دروغها برای قلب واقعيت و به صورت رسمی از سوی نظام گفته شده است.
آقای اکبرين، اين مسئله به معنای حذف آيتالله هاشمی رفسنجانی از دايره قدرت است؟
هنوز زود است که به اين نتيجه برسيم، من فکر میکنم جهتگيری آقای هاشمی رفسنجانی که از نماز جمعه معروف سال ۸۸ شروع شد و به سخنرانی ممتاز امروز خود در اجلاس مجلس خبرگان رسيد، هنوز تصميم نگرفته است که از مرز رهبری جمهوری اسلامی عبور کند.
اگر آقای هاشمی به اين جمعبندی برسد که بخواهد نقاط و انتقادات صريحتری را اعلام کند، به گمانم شرايط کشور تغيير خواهد کرد.
به گمانم اصلا اين گونه نيست که بنيادگراها و جريانات مامور از سوی حکومت بتوانند به سادگی آقای هاشمی را کنار بگذارند. آنها در حال حاضر از سکوت و خويشتنداری آقای هاشمی رفسنجانی دارند حداکثر استفاده را میکنند.