ريتا، مشهورترين خواننده زن اسرائيلی که زاده ايران است، پس از ۴۰ سال زندگی در اسرائيل، آلبوم کاملی از ترانه های ايرانی خود را در اسرائيل و جهان عرضه می کند.
اين تصميم ريتا توجه بسياری را در اسرائيل به خود جلب کرده است زيرا اسرائيلی ها فکر نمی کردند که ريتا هنوز چنان به ياد ايران باشد که بخواهد يک آلبوم کامل خود را به ترانه های فارسی اختصاص دهد.
تنش سياسی ايران و اسرائيل هيچ اثری بر ريتا نگذاشته است – همان گونه که ساير يهوديان ايرانی زاده ای که در اسرائيل زندگی می کنند، هر دو کشور را دوست دارند و زادگاهشان ايران را می ستايند.
اقدام ريتا در ارائه آلبوم ايرانی از اين نظر مهم است که دوستدارانش در اسرائيل از سه سال و نيم پيش در انتظار آلبوم جديدش بودند و انتظار داشتند که او ترانه های عبری بخواند.
تصميم ريتا به ارائه دست کم ۱۲ ترانه فارسی در آلبوم دوازدهم اش، با معيارهای سرمايه گذاری تجاری در ارائه آلبوم های هنری نيز مغايرت دارد زيرا بعيد است که فروش آن بتواند هزينه های کلان چنين آلبومی را جبران کند.
با وجود اين، ريتا اين روزها در مصاحبه های متعدد با رسانه های اسرائيل تأکيد دارد که در آستانه پنجاه سالگی، ترجيح می دهد که پاسخگويی به نيازهای قلبی خويش را در اولويت می داند و معيارهای ديگر برايش کمتر اهميت دارند.
ريتا تاکید دارد که هرگز نمی تواند خود را دور از ايران و زبان فارسی بداند - حتی اگر تا پايان عمر هم نتواند از ايران دست کم ديداری داشته باشد.
ريتا از هنگامی که شهرت و محبوبيتش تثبيت شد، گاهی در شماری از آلبوم هايش، يک ترانه فارسی را نيز در ميان ترانه های عبری ارائه می کرد يا در کنسرت هايش برای اسرائيلی ها ترانه ای فارسی نيز می خواند که شايد کمتر کسی از ميان جمعيت چنين ترانه ای را می شناخت.
اما تا کنون سابقه نداشت که او بخواهد تمامی يک آلبومش را به ترانه های فارسی اختصاص دهد.
پیشینه خانوادگی ریتا
ريتا که نام فاميلش جهان افروز است، از والدينی اصفهانی الاصل، در نوروز سال ۱۹۶۲ در تهران بدنيا آمده است.
هنگامی که با آغاز دهه هفتاد ميلادی، حکيمه جهان افروز، مادر ريتا شوهرش را متقاعد کرد که برای زندگی به اسرائيل بروند، ريتا تازه هشت سال داشت و کلاس دوم مدرسه بود.
ريتا پس از رفتن به سربازی ارتش اسرائيل به گروه خوانندگان ارتش پيوست ولی شهرتش از سال ۱۹۸۶ آغاز شد؛ زمانی که ترانه هايش گُل کرد و همراه با مادرش، که با نام عبری «شارونا» معرفی می شد، در شوهای محبوب تلويزيونی اسرائيل حضور يافت.
از آن سال به بعد، در يک دوره ۲۵ ساله، ستاره بخت ريتا تنها و تنها رو به اوج بوده و هرگز افول نکرده است.
او در طول سالها محبوب ترين خواننده زن و پرفروش ترين هنرمند بوده است. کنسرت هايش عليرغم بليط گران، دهها هزار نفر را به خود جلب می کند.
او که هنرپيشه ای بسيار قوی نيز هست، بينندگان کنسرت هايش را با توان عظيم خود ميخکوب می کند. در اين صحنه هاست که مردم می توانند پی ببرند چه کسی يک هنرمند واقعی و خلاق و بی نظير است.
ازدواجش با رامی کلاينشتين، خواننده و آهنگساز يهودی آمريکايی الاصل، که دوست دوران دبيرستانش بود، توجه بيشتری را جلب کرد زيرا رامی معرف خصلت های غربی معرفی می شد ولی ريتا می گفت که رامی را به فرهنگ ايرانی عادت داده و حتی خوراک های ايرانی به او می دهد به گونه ای که رامی تا «ته ديگ» نباشد، غذا نوش جانش نمی شود.
ريتا و رامی برای اسرائيلی ها نماد خيال انگيزی از پيوند کامل و بی نقص ميان فرهنگ های شرقی و غربی بودند.
ازدواجشان نيز بسيار مستحکم به نظر می رسيد و وجود دو فرزند دخترشان؛ «مِشی» («ابريشم») و «نوعام»، اين پيوند را در طول سالها محکم کرده بود.
کنسرت های آنها نيز بسيار پرشور و پرطرفدار و به شدت پولساز بود.
اما در سپتامبر ۲۰۰۷ آنها به ناگهان از هم جدا شدند، هرچند دوستانه.
جدايی شان آنها را منزوی نکرد، بلکه بر شهرت شان افزود؛ بويژه که آن دو را دوباره به هنرمندان مجردی که هر يک از رفت و آمدهای شان بازتابی گسترده در مطبوعات زنانه و زرد داشت، بازتاب می يافت.
کارهای هنری ريتا و رامی نيز در جدايی شان، ادامه يافت. بويژه ريتا ثابت کرد که بدون رامی هم همان هنرمند پرقدرت و شگفتی برانگيز است.
ريتا در سال های اخير با دکتر رونن برگمن، روزنامه نگار مشهوری که کارشناس امور ايران است، نزديکی داشت، هرچند که رونن از او جوان تر بود.
اما به نظر می رسد که علاقه ريتا به ريشه های ايرانی اش بود که او را هم به رونن برگمن نزديک کرده بود زيرا رونن دائم در جريان امور ايران است و در اين باره مطلب می نويسد و مورد مصاحبه رسانه های اسرائيل در باره ايران است.
صدای خوش در خانواده ريتا ذاتی و ارثی است. مادرش، حکيمه خانم، که هنوز نيز زنی بسيار جذاب است، در تهران و تل آويو در کنار آرايشگری، آواز نيز می خواند و دست کم چند بار در سالهای دهه های هشتاد و نود در اسرائيل نيز به روی صحنه رفت.
شماری ديگر از عموزاده ها و خواهرزاده های ريتا نيز اکنون خود به هنرمندان بسيار مشهوری درعرصه تئاتر، سينما و آواز در اسرائيل تبديل شده اند زيرا افزون بر زيبايی خاص و جذابيتی چشمگير، صدای خارق العاده ای دارند يا هنرپيشه هايی توانا هستند.
ريتا که يک «ديوا» محسوب می شود، در برابر پاپ اعظم و نيز سران جهانی نيز برنامه اجراء کرده است. هنگامی که سيلويو برلوسکونی، نخست وزيرايتاليا، ميهمان رسمی اسرائيل بود، شيمون پرز، رييس جمهوری اسرائيل، ريتا را به هنرنمايی دعوت کرد و برلوسکونی را مجذوب صدای خيره کننده اش کرد.
ريتا هنگامی که بسيار جوان بود در تئاتر مشهور «بانوی زيبای من» نيز هنرپيشه اول بود. از آن پس نيز به دليل قدرت اپرايی صدايش، در چند اپرا و تئاتر نيز ايفای نقش کرده است.
اکنون ريتا درنزديکی پنجاه سالگی، به خود زيباترين هديه را داده است: آلبومی از ترانه های زادگاهش؛ ايرانی که خاطره ای عزيز در ذهن اوست و همانند بسياری ديگر ازيهوديان ايرانی به دوراز ايران، ريتا نيز دعا می کند که ايرانش همواره در جهان پر قدر و منزلت باقی بماند و شايد او نيز روزی، نه چندان دور، بتواند دوباره بر خاک عزيز ايران بوسه زند.
اين تصميم ريتا توجه بسياری را در اسرائيل به خود جلب کرده است زيرا اسرائيلی ها فکر نمی کردند که ريتا هنوز چنان به ياد ايران باشد که بخواهد يک آلبوم کامل خود را به ترانه های فارسی اختصاص دهد.
تنش سياسی ايران و اسرائيل هيچ اثری بر ريتا نگذاشته است – همان گونه که ساير يهوديان ايرانی زاده ای که در اسرائيل زندگی می کنند، هر دو کشور را دوست دارند و زادگاهشان ايران را می ستايند.
اقدام ريتا در ارائه آلبوم ايرانی از اين نظر مهم است که دوستدارانش در اسرائيل از سه سال و نيم پيش در انتظار آلبوم جديدش بودند و انتظار داشتند که او ترانه های عبری بخواند.
تصميم ريتا به ارائه دست کم ۱۲ ترانه فارسی در آلبوم دوازدهم اش، با معيارهای سرمايه گذاری تجاری در ارائه آلبوم های هنری نيز مغايرت دارد زيرا بعيد است که فروش آن بتواند هزينه های کلان چنين آلبومی را جبران کند.
با وجود اين، ريتا اين روزها در مصاحبه های متعدد با رسانه های اسرائيل تأکيد دارد که در آستانه پنجاه سالگی، ترجيح می دهد که پاسخگويی به نيازهای قلبی خويش را در اولويت می داند و معيارهای ديگر برايش کمتر اهميت دارند.
ريتا تاکید دارد که هرگز نمی تواند خود را دور از ايران و زبان فارسی بداند - حتی اگر تا پايان عمر هم نتواند از ايران دست کم ديداری داشته باشد.
ريتا از هنگامی که شهرت و محبوبيتش تثبيت شد، گاهی در شماری از آلبوم هايش، يک ترانه فارسی را نيز در ميان ترانه های عبری ارائه می کرد يا در کنسرت هايش برای اسرائيلی ها ترانه ای فارسی نيز می خواند که شايد کمتر کسی از ميان جمعيت چنين ترانه ای را می شناخت.
اما تا کنون سابقه نداشت که او بخواهد تمامی يک آلبومش را به ترانه های فارسی اختصاص دهد.
پیشینه خانوادگی ریتا
ريتا که نام فاميلش جهان افروز است، از والدينی اصفهانی الاصل، در نوروز سال ۱۹۶۲ در تهران بدنيا آمده است.
هنگامی که با آغاز دهه هفتاد ميلادی، حکيمه جهان افروز، مادر ريتا شوهرش را متقاعد کرد که برای زندگی به اسرائيل بروند، ريتا تازه هشت سال داشت و کلاس دوم مدرسه بود.
ريتا پس از رفتن به سربازی ارتش اسرائيل به گروه خوانندگان ارتش پيوست ولی شهرتش از سال ۱۹۸۶ آغاز شد؛ زمانی که ترانه هايش گُل کرد و همراه با مادرش، که با نام عبری «شارونا» معرفی می شد، در شوهای محبوب تلويزيونی اسرائيل حضور يافت.
از آن سال به بعد، در يک دوره ۲۵ ساله، ستاره بخت ريتا تنها و تنها رو به اوج بوده و هرگز افول نکرده است.
او در طول سالها محبوب ترين خواننده زن و پرفروش ترين هنرمند بوده است. کنسرت هايش عليرغم بليط گران، دهها هزار نفر را به خود جلب می کند.
او که هنرپيشه ای بسيار قوی نيز هست، بينندگان کنسرت هايش را با توان عظيم خود ميخکوب می کند. در اين صحنه هاست که مردم می توانند پی ببرند چه کسی يک هنرمند واقعی و خلاق و بی نظير است.
ازدواجش با رامی کلاينشتين، خواننده و آهنگساز يهودی آمريکايی الاصل، که دوست دوران دبيرستانش بود، توجه بيشتری را جلب کرد زيرا رامی معرف خصلت های غربی معرفی می شد ولی ريتا می گفت که رامی را به فرهنگ ايرانی عادت داده و حتی خوراک های ايرانی به او می دهد به گونه ای که رامی تا «ته ديگ» نباشد، غذا نوش جانش نمی شود.
ريتا و رامی برای اسرائيلی ها نماد خيال انگيزی از پيوند کامل و بی نقص ميان فرهنگ های شرقی و غربی بودند.
ازدواجشان نيز بسيار مستحکم به نظر می رسيد و وجود دو فرزند دخترشان؛ «مِشی» («ابريشم») و «نوعام»، اين پيوند را در طول سالها محکم کرده بود.
کنسرت های آنها نيز بسيار پرشور و پرطرفدار و به شدت پولساز بود.
اما در سپتامبر ۲۰۰۷ آنها به ناگهان از هم جدا شدند، هرچند دوستانه.
جدايی شان آنها را منزوی نکرد، بلکه بر شهرت شان افزود؛ بويژه که آن دو را دوباره به هنرمندان مجردی که هر يک از رفت و آمدهای شان بازتابی گسترده در مطبوعات زنانه و زرد داشت، بازتاب می يافت.
کارهای هنری ريتا و رامی نيز در جدايی شان، ادامه يافت. بويژه ريتا ثابت کرد که بدون رامی هم همان هنرمند پرقدرت و شگفتی برانگيز است.
ريتا در سال های اخير با دکتر رونن برگمن، روزنامه نگار مشهوری که کارشناس امور ايران است، نزديکی داشت، هرچند که رونن از او جوان تر بود.
اما به نظر می رسد که علاقه ريتا به ريشه های ايرانی اش بود که او را هم به رونن برگمن نزديک کرده بود زيرا رونن دائم در جريان امور ايران است و در اين باره مطلب می نويسد و مورد مصاحبه رسانه های اسرائيل در باره ايران است.
صدای خوش در خانواده ريتا ذاتی و ارثی است. مادرش، حکيمه خانم، که هنوز نيز زنی بسيار جذاب است، در تهران و تل آويو در کنار آرايشگری، آواز نيز می خواند و دست کم چند بار در سالهای دهه های هشتاد و نود در اسرائيل نيز به روی صحنه رفت.
شماری ديگر از عموزاده ها و خواهرزاده های ريتا نيز اکنون خود به هنرمندان بسيار مشهوری درعرصه تئاتر، سينما و آواز در اسرائيل تبديل شده اند زيرا افزون بر زيبايی خاص و جذابيتی چشمگير، صدای خارق العاده ای دارند يا هنرپيشه هايی توانا هستند.
ريتا که يک «ديوا» محسوب می شود، در برابر پاپ اعظم و نيز سران جهانی نيز برنامه اجراء کرده است. هنگامی که سيلويو برلوسکونی، نخست وزيرايتاليا، ميهمان رسمی اسرائيل بود، شيمون پرز، رييس جمهوری اسرائيل، ريتا را به هنرنمايی دعوت کرد و برلوسکونی را مجذوب صدای خيره کننده اش کرد.
ريتا هنگامی که بسيار جوان بود در تئاتر مشهور «بانوی زيبای من» نيز هنرپيشه اول بود. از آن پس نيز به دليل قدرت اپرايی صدايش، در چند اپرا و تئاتر نيز ايفای نقش کرده است.
اکنون ريتا درنزديکی پنجاه سالگی، به خود زيباترين هديه را داده است: آلبومی از ترانه های زادگاهش؛ ايرانی که خاطره ای عزيز در ذهن اوست و همانند بسياری ديگر ازيهوديان ايرانی به دوراز ايران، ريتا نيز دعا می کند که ايرانش همواره در جهان پر قدر و منزلت باقی بماند و شايد او نيز روزی، نه چندان دور، بتواند دوباره بر خاک عزيز ايران بوسه زند.