مذاکرات نمايندگان ايران و گروه پنج به علاوه يک از روز پنجشنبه، ۳۰ آبان، در ژنو سوئيس آغاز میشود و اين مذاکرات قرار است دو روز طول بکشد. در حالی که مذاکرات ده روز پيش طرفين تا مرز توافق بر سر پرونده هستهای ايران پيش رفت ولی آنچه که «کارشکنی» برخی از مذاکره کنندگان عنوان گردید، باعث بینتيجه شدن آن دور از مذاکرات شد.
درباره دور جديد گفتوگوهای ژنو با روزبه پارسی، استاد دانشگاه لند (lund) گفتوگو کرده ايم. روزبه پارسی به مدت چهار سال تحليلگر ارشد موسسه مطالعات بين الملل اتحاديه اروپا بوده است.
راديو فردا: در صورت دستيابی ايران و پنج به علاوه يک به يک توافق، روندی که پس از آن بايد طی شود به نظر شما چگونه خواهد بود؟
روزبه پارسی: بايد توجه داشت که اين توافق اوليه و موقتی است و اولين قدم برای دستيابی به يک توافق نهايی است. آنچه که طرفين در تلاش برای انجام آن هستند اين است که طرفين قدمهای دقيق و مشخصی برای اعتمادسازی دو جانبه بر دارند.
در عين حال اين قدمها به کليت اين روند هم مربوط است. اين قدمها از جمله شامل اطمينان از عدم افزايش ذخيره اورانيوم غنی شده ايران و همچنين اجرای پروتکل الحاقی میشود که ايران آن را امضا کرده اما به تصويب مجلس نرسيده است. اين چنين قدمهايی در طول يک يا دو سال میتواند ما را به يک نوع از عادی سازی وضعيت نزديک کند. تاسيسات ايران تحت نظارت قرار میگيرد و پروتکل اجرا میشود و از سوی شش کشور هم تحريمها کاهش میيابد.
در بهار امسال هم در آلماتی گفتوگوهايی در جريان بود، اما در آن زمان کسی فکر نمیکرد چند ماه بعد، گفتوگوها طرفين را به تدوين يک توافقنامه سوق دهد و مذاکرات بر سر آن ادامه يابد. به نظرتان چه مسائلی در اين بازه زمانی بر روند فعلی تاثير گذار بوده است؟
به نظرم يکی از مهمترين مسائل، انتخاب حسن روحانی به رياست جمهوری ايران است. روحانی تجربه اين مذاکرات را دارد، و در عين حال در نظام روابط بسیار نزديک و خوبی دارد. در نتيجه او چه از طريق انتخابات و چه از سوی نظام، ماموريت دستيابی به يک توافق را دارد. موضوع مهم ديگر اين است که دولت باراک اوباما متوجه اين فرصت شد و تصميم به استفاده از آن گرفت. و تا اينجای کار به نظر من نتيجه آن بسيار خوب بوده است.
آيا فکر میکنيد که طرفين میتوانند در روزهای پيش رو به توافق دست يابند؟
فکر میکنم فرصت دستيابی به توافق بسيار بيشتر از آن است که کسی میتوانست شش ماه پيش تصور کند. اما هنوز توافق به دست نيامده است. نبايد فراموش کنيم که اگرچه میتوان احمدی نژاد را برای بسياری مسائل از جمله اين پرونده مقصر دانست، اما تنها او مقصر نبوده است. افراد، گروهها و ساختارهای مختلفی در تهران، واشنگتن و تل آويو و میتوان گفت امروز در پاريس هستند که نمیخواهند اين توافق به دست بيايد. اين افراد قدرت و نفوذ دارند و احتياج نيست راهی جايگزين پيدا کنند و تنها کافيست که توافق را از بين ببرند. آنچه آنها به وضوح نمیگويند اين است که در صورتی که توافق از بين برود، تنها گزينهای که در طولانی مدت باقی میماند، گزينه نظامی است. گزينهای که نه تنها بسياری گفتهاند که گزينه بدی است، بلکه مشکل را هم حل نخواهد کرد.
در صورتیکه طرفين به توافق دست يابند، چه تاثيری بر رابطه آمريکا و متحدانش خصوصا در خاورميانه خواهد داشت؟
آنچه که ايران بر آن تاکيد میکند و آمريکا نيز به نظرم تا حدی با آن همراه است، اين است که اين بازی بايد دو پيروز داشته و بازی برد-برد باشد. اين موضوعی است که آمريکا بايد دقيق برای اسراييل و عربستان سعودی روشن کند. اينکه اگر آمريکا رابطه کمتر خصومت آميزی با ايران داشته باشد بدين معنی نيست که الزاما به رابطه بد با عربستان میانجامد. تا زمانی که رويکرد اين کشورها اين باشد که تنها بازی ِ ممکن آن است که يک پيروز و يک بازنده داشته باشد، مخالفت با توافق ادامه خواهد داشت.
اين واقعيت بايد درک شود که اين توازن غريبی که ايران يک کشور باشد و کار خود را پيش برد و ساير کشورها شيوه خود را عمل کنند، نمیتواند تا ابد ادامه داشته باشد. ايران بسيار بزرگتر و قدرتمندتر و وضعيت منطقه بسيار حساستر و شکنندهتر از آن است که فکر کنيم چنين توازن قوايی میتواند سالها ادامه داشته باشد و به نظرم اين مشکل موضع عربستان سعودی و اسراييل است.