آريل شارون، نخست وزير سابق اسراييل درست يکسال است که به دليل خونريزی مغزی در کما به سر می برد .
آقای شارون در ۴ ژانويه ۲۰۰۶ به کما رفت و از آن زمان تلاش پزشکان برای به هوش آوردن وی بی نتيجه مانده است. پزشکان می گویند که به رغممراقبت های ويژه از وی، انتظار ندارند اين سياستمدار ۷۸ ساله بار ديگر به هوش بيايد .
از يک سال پيش که شارون به کما رفته است تحولات مهمی در رابطه با اسراييل و فلسطينی ها رخ داده است. در يک سال گذشته، گروه حماس که حاضر نيست اسراييل را به رسميت بشناسد، در انتخابات به پيروزی رسيد و از سوی ديگر جنگی ۳۴ روزه بين گروه حزب الله و اسراييل درگرفت که ويرانی های گسترده ای را در لبنان برجای گذاشت ولی بدون نتيجه به پايان رسيد.
«بولدوزر» سياست
شارون در ۲۷ فوريه ۱۹۲۸ میلادی در «سرزمین های فلسطينی تحت الحمايه بريتانيا»، از والدين اهل بلاروس متولد شد. وی مشهور به بی پروايی و جسارت بود و توانست خود را به عنوان سربازی زيرک به همگان معرفی کرده و راه خويش را برای ورود به عرصه سياست هموار کند .
او سابقه نظامی خود را از سن ۱۷ سالگی آغاز کرد و در جنگ های اسراييل با دولت های عربی نبوغ خود را نشان داد. وی در سال ۱۹۶۷ و در جنگ های شش روزه اعراب و اسراييل با مقام ژنرالی شرکت کرد ولی در سال ۱۹۷۳ و در جنگ يوم کيپور، هنگامی که پس از عقب نشينی اوليه اسراييل، نيروهای خود را از کانال سوئز عبور داد از سمت خود عزل شد .
شارون در سال ۱۹۸۲ در مقام وزير دفاع به لبنان حمله کرد و مقر نيروهای آزاديبخش فلسطين به رهبری ياسر عرفات را مورد تهاجم قرار داد. اما اين تهاجم به قيمت از دست رفتن سمت او تمام شد چرا که متهم شددر کشتار صبرا و شتيلا در جنوب لبنان به صورت «غير مستقيم مسئول» بوده است .
شارون مشهور به «بولدوزر» بود که برای توصيف رفتار و هيکل درشت او استفاده می شد. او همچنين به خاطر نقشی که در کشتار آوارگان فلسطينی در صبرا و شتيلا ايفاء کرد از سوی اعراب ملقب به «قصاب بيروت» بود
اما وی با حضور در کابينه اسراييل، در ابتدا به عنوان وزير امور زيربنايی و سپس وزير خارجه، وجهه خود را ترميم کرد تا اينکه در سال ۲۰۰۰ به رهبری حزب ليکود انتخاب شد. وی در فوريه ۲۰۰۱ و بعد از اينکه حضور جنجالی او درمسجد االقصی، «انتفاضه دوم فلسطينی ها» را به دنبال آورد، به مقام نخست وزيری رسيد.
شارون متقاعد شده بود که اسراييل بايد از فلسطينی ها جدا شده و مرزهای خود را مشخص کند. وی در سال ۲۰۰۵ نيروهای اسراييلی را بعد از ۳۸ سال از نوارغزه بيرون کشيد و حزب راستگرای ليکود را برای تشکيل حزب جديد و ميانه روی «کاديما» ترک گفت؛ اقدامی که از آن به عنوان يک حرکت تاريخی ياد شد .
شارون و آزمون دولت اولمرت
خروج شارون از صحنه قدرت آزمونی بود برای ايهود اولمرت، تا رهبری اسراييل را در سالی پرتلاطم برعهده گيرد؛ سالی که با نزول محبوبيت سياستمداران و نظاميان ارشد همراه بود .
براساس تازه ترين نظرسنجی های صورت گرفته در اسراييل، ۷۷ درصد مردم اين کشور از عملکرد اولمرت در يک سال گذشته ناراضی هستند .
اما بدليل همراهی متحدانی که در ائتلاف دولت آقای اولمرت حضور دارند وی در حال حاضر از حمايت ۷۸ نماينده پارلمان اسراييل ، کنست، برخوردار است که در تاريخ اين کشور بی سابقه است. پارلمان اسراييل دارای ۱۲۰ کرسی است.
آنچه که سبب شد تا محبوبيت مردمی آقای اولمرت نزد افکار عمومی به شدت کاهش پيدا کند موضوع جنگ فوری با گروه حزب الله بود که گفته می شود از سوی ايران و سوريه حمايت مالی و تسليحاتی می شود .
رعنان گيسين، از مشاوران سابق و عضو يک موسسه تحقيقاتی اسراييل می گويد: «شارون وارد جنگی نمی شد که در آن پيروز نباشد. رفتن به جنگ آن هم سه ساعت بعد (از اينکه حزب الله دو سرباز اسراييلی را به اسارت گرفت) در مخيله شارون نمی گنجيد.»
در نتيجه اين جنگ، يک ميليون اسراييلی يک ماه را در زير راکت های حزب الله گذراندند که راه گريزی برای مقابله ارتش اسراييل با آنها وجود نداشت. هرچند اين ارتش خسارات زيادی به لبنان وارد کرد ولی تنها موجبات نفرت از اسراييل را در جهان عرب فراهم کرد
صلح با فلسطينی ها از روزی که شارون به کما رفته است، بدون تغيير مانده و در زمان اولمرت دچار توقف شده است.
يک کاربر اينترنتی در پيغامی که به همين مناسبت در سايت روزنامه اسراييلی «هاآرتص» گذاشته است می گويد: « شارون که دو بار به مقام نخست وزيری رسيد ممکن بود با ترغيب محمود عباس، رييس تشکيلات خودگردان فلسطينی وی را وادار کند تا انتخابات ماه ژانويه سال گذشته که به پيروزی حماس انجاميد را به تعويق بياندازد.»
حماس در اين انتخابات توانست با شکست دادن جناح ميانه روی فتح تمام کوشش های صورت گرفته بعد از شارون برای دستيابی به صلح بين فلسطينی ها و اسراييل را در هاله ای از ابهام فرو ببرد.
گيسين می گويد که «اسراييلی ها به او اعتماد داشتند وغالبا کورکورانه، چرا که اعتقاد داشتند او می داند چه بايد انجام دهد.»