خبرگزاری آسوشيتدپرس گزارش داده که محمود احمدی نژاد، رییس جمهور اسلامی ايران، روز جمعه در یک نشست خبری در نيويورک گفته است که از «ايده برقراری خط ارتباطی بحران» بين مقامهای ايران و آمريکا يا از «هر تدبيری که مانع از برخورد در خليج فارس شود» استقبال میکند.
چند روز پيش تر، مايک مالن، رییس ستاد مشترک ارتش آمريکا، با اشاره به خط تلفنی موسوم به «تلفن قرمز» برای تماس رهبران آمريکا و اتحاد جماهير شوروی در دوران جنگ سرد، گفته بود که «فقدان هر گونه رابطه ای بين دو دولت ايران و آمريکا، میتواند مشکلساز باشد.»
در گفت و گو با آلکس وطنخواه، پژوهشگر موسسه امنيتی و دفاعی «جينز»، در واشنگتن، از او پرسیدیم که استقبال آقای احمدی نژاد از برقراری خط ارتباطی بحران، دارای چه پيام استراتژيک و سياسی است؟
آلکس وطنخواه: اين دفعه اول نيست که آقای احمدی نژاد چنين حرفی را به خبرنگاران غربی زده اند. در طول چند سال اخير چندين مورد بوده است که ايشان چنين حرف هايی را مطرح کرده اند ولی بايد اين را در نظر بگيريد که حرفی که ايشان می زند يک قصه است، مسئله استراتژيکش هم يک چيزی ديگری است.
اما آقای وطن خواه، چند روز پيش رییس ستاد ارتش آمريکا هم گفته بود اين که هيچ گونه رابطه ای بين دو دولت وجود ندارد، می تواند مشکل ساز باشد. اشاره ايشان هم به خط قرمز و يا تلفن قرمز بين آمريکا و شوروی سابق در واشنگتن و مسکو بود.
بله. درست است. آقای احمدی نژاد دارد به سخنان آقای مالن واکنش نشان می دهد. ولی اگر ما بخواهيم به تاريخچه اين ماجرا نگاه کنيم، به حضور ارتش آمريکا در خليج فارس و کشورهای اين منطقه مثل بحرين و کويت، بايد بگويم اين بار اول نيست که اينها چنين حرفی زده اند.
الان چندين سال است که آمريکاييها می گويند با اين کشتی ها و قايق های کوچک شناور در خليج فارس مشکل داريم. به خصوص با قايق ها و کشتی های کوچک متعلق به سپاه پاسداران که حواس شان نيست و از نظر تماس با ما همکاری نمی کنند و هميشه ترس آمريکا بروز يک جنگ تصادفی بوده است.
امکان برخوردهای ناخواسته تا چه اندازه محتمل است؟
ببينيد. همين چند مدت پيش که من در يکی از کشورهای حاشيه خليج فارس بودم و با برخی از ارتشی های آمريکايی صحبت می کرديم، می گفتند از يک نظر ما با نيروی دريايی ارتش همکاری های خوبی داريم، اينکه اصلا ارتباطی با ايرانی ها ندارند، من فکر نمی کنم صحيح باشد. در ارتباط هستند.
اين طور که من از خود آمريکایی ها شنيدم ارتباط دارند، حتی برخی مواقع همکاری داشته اند و رابطه شان به خصوص با نيروهای دريايی ارتش خوب بوده است.
ترسی که اينها دارند به خاطر نيروهای سپاه است. بالاخره ممکن است اين بچه های سپاه به خاطر شعارهايی که می دهند، در صحنه احساساتی بشوند و يک بلايی سر همديگر بياورند و اين احساساتی شدن منجر به درگيری شود.
آقای ژنرال متيس، فرمانده نيروهای مرکزی ايالات متحده در خاورميانه چند مدت پيش در همين شهر واشینگتن علنا گفت ما وقتی هواپيماهای اف ۵ ايرانی که متعلق به ۴۰ سال پيش و از زمان شاه باقی مانده است، را می بينيم که در منطقه مانور می دهند واقعا می ترسيم که مبادا به ما نزديک شوند و از نظر مشکلات الکترونيکی مبادا در هوا حادثه ای به وجود بيايد.
آقای مولن حرف سياسی جديدی نزدند. يعنی ايشان به هيچ وجه حرف تازه ای برای برداشتن يک قدم برای شروع مذاکره با ايران نزدند.اين يک مسئله تاکتيکی است. می خواهند در يک زاويه ای همکاری کنند که اين همکاری هم به نفع ايران باشد و هم به نفع آمريکا.
اما استقبال آقای احمدی نژاد از اين گفته به چه معناست؟
ايشان تا به حال چندين بار به خبرنگاران غربی گفته اند که ما احتياج به همکاری با آمريکا داريم اگر آمريکايی ها در اين ارتباط به ما احترام بگذارند.
ولی همين هفته ديديد که ايشان ۳۰ دقيقه وقت داشتند تا در سازمان ملل سخنرانی کنند، تمام حرف هايشان فقط حرف های ضد آمريکايی بود. اگر شما يک سياستمدار آمريکايی باشيد، به ايشان نگاه می کنيد و می پرسيد که حرفش چيست؟ چه هدفی را دنبال می کند؟
شما به عنوان يک پژوهشگر مسائل امنيتی و دفاعی فکر می کنيد حرف ايشان چيست؟
من فکر می کنم ايشان دارند يک بازی پوپوليسم سياسی انجام می دهند. از نظر سياسی ايشان دوست دارند که خودشان را به آمريکا نزديک تر کنند. به اعتقاد آقای احمدی نژاد ارتباط داشتن با آمريکا يک بازی سياسی است که به موقعيتش در جامعه ايران کمک می کند و او را بين مردم تقويت می کند.
ولی آمريکا در ارتباط با ايران فقط به تمايل آقای احمدی نژاد نگاه نمی کند. می بينند که ايشان تحت فشار آقای خامنه ای و گروه آقای خامنه ای است و الان هم دنبالش هستند.
الان صحبت در واشینگتن اين است که اصلا دوره رياست جمهوری آقای احمدی نژاد سال ۲۰۱۳ به پایان می رسد يا اينکه ممکن است مجلس شورای اسلامی او را از کار بر کنار کند.
اگر هم احيانا آقای خامنه ای و هواداران او بخواهند در روابط ايران و آمريکا تغييراتی ايجاد کنند، تصميم به اين کار فقط توسط خود او بايد گرفته شود.
رابطه با آمريکا خط قرمز محسوب می شود و روز اول هم به آقای احمدی نژاد گفتند که اگر قرار است تغييری در روابط ايران و آمريکا رخ بدهد، تصميم گيری در اين مورد فقط به عهده آقای خامنه ای است که کجا و کی و به چه کيفيتی اين کار را بايد انجام دهد؟
اصلا به آقای احمدی نژاد اين اجازه را نمی دهند و از نظر سياسی هم فکر نمی کنم زورش در تهران برسد که بخواهد اين کار را بکند.
چند روز پيش تر، مايک مالن، رییس ستاد مشترک ارتش آمريکا، با اشاره به خط تلفنی موسوم به «تلفن قرمز» برای تماس رهبران آمريکا و اتحاد جماهير شوروی در دوران جنگ سرد، گفته بود که «فقدان هر گونه رابطه ای بين دو دولت ايران و آمريکا، میتواند مشکلساز باشد.»
گفت و گو با آلکس وطنخواه درباره برقراری «خط بحران» میان ایران و آمریکا
در گفت و گو با آلکس وطنخواه، پژوهشگر موسسه امنيتی و دفاعی «جينز»، در واشنگتن، از او پرسیدیم که استقبال آقای احمدی نژاد از برقراری خط ارتباطی بحران، دارای چه پيام استراتژيک و سياسی است؟
آلکس وطنخواه: اين دفعه اول نيست که آقای احمدی نژاد چنين حرفی را به خبرنگاران غربی زده اند. در طول چند سال اخير چندين مورد بوده است که ايشان چنين حرف هايی را مطرح کرده اند ولی بايد اين را در نظر بگيريد که حرفی که ايشان می زند يک قصه است، مسئله استراتژيکش هم يک چيزی ديگری است.
اما آقای وطن خواه، چند روز پيش رییس ستاد ارتش آمريکا هم گفته بود اين که هيچ گونه رابطه ای بين دو دولت وجود ندارد، می تواند مشکل ساز باشد. اشاره ايشان هم به خط قرمز و يا تلفن قرمز بين آمريکا و شوروی سابق در واشنگتن و مسکو بود.
بله. درست است. آقای احمدی نژاد دارد به سخنان آقای مالن واکنش نشان می دهد. ولی اگر ما بخواهيم به تاريخچه اين ماجرا نگاه کنيم، به حضور ارتش آمريکا در خليج فارس و کشورهای اين منطقه مثل بحرين و کويت، بايد بگويم اين بار اول نيست که اينها چنين حرفی زده اند.
الان چندين سال است که آمريکاييها می گويند با اين کشتی ها و قايق های کوچک شناور در خليج فارس مشکل داريم. به خصوص با قايق ها و کشتی های کوچک متعلق به سپاه پاسداران که حواس شان نيست و از نظر تماس با ما همکاری نمی کنند و هميشه ترس آمريکا بروز يک جنگ تصادفی بوده است.
امکان برخوردهای ناخواسته تا چه اندازه محتمل است؟
ببينيد. همين چند مدت پيش که من در يکی از کشورهای حاشيه خليج فارس بودم و با برخی از ارتشی های آمريکايی صحبت می کرديم، می گفتند از يک نظر ما با نيروی دريايی ارتش همکاری های خوبی داريم، اينکه اصلا ارتباطی با ايرانی ها ندارند، من فکر نمی کنم صحيح باشد. در ارتباط هستند.
رابطه با آمريکا خط قرمز محسوب می شود و روز اول هم به آقای احمدی نژاد گفتند که اگر قرار است تغييری در روابط ايران و آمريکا رخ بدهد، تصميم گيری در اين مورد فقط به عهده آقای خامنه ای است که کجا و کی و به چه کيفيتی اين کار را بايد انجام دهد؟ اصلا به آقای احمدی نژاد اين اجازه را نمی دهند و از نظر سياسی هم فکر نمی کنم زورش در تهران برسد که بخواهد اين کار را بکند.
آلکس وطنخواه
اين طور که من از خود آمريکایی ها شنيدم ارتباط دارند، حتی برخی مواقع همکاری داشته اند و رابطه شان به خصوص با نيروهای دريايی ارتش خوب بوده است.
ترسی که اينها دارند به خاطر نيروهای سپاه است. بالاخره ممکن است اين بچه های سپاه به خاطر شعارهايی که می دهند، در صحنه احساساتی بشوند و يک بلايی سر همديگر بياورند و اين احساساتی شدن منجر به درگيری شود.
آقای ژنرال متيس، فرمانده نيروهای مرکزی ايالات متحده در خاورميانه چند مدت پيش در همين شهر واشینگتن علنا گفت ما وقتی هواپيماهای اف ۵ ايرانی که متعلق به ۴۰ سال پيش و از زمان شاه باقی مانده است، را می بينيم که در منطقه مانور می دهند واقعا می ترسيم که مبادا به ما نزديک شوند و از نظر مشکلات الکترونيکی مبادا در هوا حادثه ای به وجود بيايد.
آقای مولن حرف سياسی جديدی نزدند. يعنی ايشان به هيچ وجه حرف تازه ای برای برداشتن يک قدم برای شروع مذاکره با ايران نزدند.اين يک مسئله تاکتيکی است. می خواهند در يک زاويه ای همکاری کنند که اين همکاری هم به نفع ايران باشد و هم به نفع آمريکا.
اما استقبال آقای احمدی نژاد از اين گفته به چه معناست؟
ايشان تا به حال چندين بار به خبرنگاران غربی گفته اند که ما احتياج به همکاری با آمريکا داريم اگر آمريکايی ها در اين ارتباط به ما احترام بگذارند.
ولی همين هفته ديديد که ايشان ۳۰ دقيقه وقت داشتند تا در سازمان ملل سخنرانی کنند، تمام حرف هايشان فقط حرف های ضد آمريکايی بود. اگر شما يک سياستمدار آمريکايی باشيد، به ايشان نگاه می کنيد و می پرسيد که حرفش چيست؟ چه هدفی را دنبال می کند؟
شما به عنوان يک پژوهشگر مسائل امنيتی و دفاعی فکر می کنيد حرف ايشان چيست؟
من فکر می کنم ايشان دارند يک بازی پوپوليسم سياسی انجام می دهند. از نظر سياسی ايشان دوست دارند که خودشان را به آمريکا نزديک تر کنند. به اعتقاد آقای احمدی نژاد ارتباط داشتن با آمريکا يک بازی سياسی است که به موقعيتش در جامعه ايران کمک می کند و او را بين مردم تقويت می کند.
ولی آمريکا در ارتباط با ايران فقط به تمايل آقای احمدی نژاد نگاه نمی کند. می بينند که ايشان تحت فشار آقای خامنه ای و گروه آقای خامنه ای است و الان هم دنبالش هستند.
الان صحبت در واشینگتن اين است که اصلا دوره رياست جمهوری آقای احمدی نژاد سال ۲۰۱۳ به پایان می رسد يا اينکه ممکن است مجلس شورای اسلامی او را از کار بر کنار کند.
اگر هم احيانا آقای خامنه ای و هواداران او بخواهند در روابط ايران و آمريکا تغييراتی ايجاد کنند، تصميم به اين کار فقط توسط خود او بايد گرفته شود.
رابطه با آمريکا خط قرمز محسوب می شود و روز اول هم به آقای احمدی نژاد گفتند که اگر قرار است تغييری در روابط ايران و آمريکا رخ بدهد، تصميم گيری در اين مورد فقط به عهده آقای خامنه ای است که کجا و کی و به چه کيفيتی اين کار را بايد انجام دهد؟
اصلا به آقای احمدی نژاد اين اجازه را نمی دهند و از نظر سياسی هم فکر نمی کنم زورش در تهران برسد که بخواهد اين کار را بکند.