خروج نيروهای نظامی آمريکا از عراق در پايان سال جاری، نه تنها يکپارچگی جغرافيايی و امنيت ملی عراق، که می تواند، در چشم اندازی وسيعتر، جغرافيای سياسی منطقه را تحت تاثير مستقيم قرار دهد. جمهوری اسلامی در تهران و حکومت خود مختار کردستان در شمال عراق خود را برای بهره برداری از اين تحول آماده می کنند.
حضور نيروهای آمريکايی در عراق، در مدتی بيش و کم مشابه با جنگ ايران و عراق، هشت سال طول کشيد. هزينه مستقيم اين جنگ برای آمريکا معادل خسارات مالی ناشی از جنگ هشت ساله برای ايران و در حدود يک تريليون دلار برآورد شده است.
نيروهای آمريکايی طی جنگ هشت ساله در عراق همچنين متحمل ۴۴۰۰ کشته و ۳۳ هزار زخمی شدند. تلفات ايران در جنگ با عراق از اين ارقام بيشتر بود و به حدود يک ميليون رسيد.
با خروج نيروهای آمريکايی از عراق، شادی غير قابل انکار دولت تهران، نه از بابت ضعيف شدن دشمن سنتی ايران در مرزهای غربی، و يا فراهم آمدن شرايط بهتر برای پيشگيری از تکرار وضعيت منتهی به جنگ شهريور سال ۱۳۵۹، که بيشتر، ناشی از دور شدن نسبی نيروهای آمريکايی است.
هدف دولت تهران بعد از خروج نيرو های آمريکا، افزايش نفوذ در مناطق جنوبی عراق و نزد شيعيان آن کشور، و از اين راه اعمال نفوذ بيشتر بر دولت مرکزی در بغداد است.
مشکلات دولت بغداد
علاوه بر ضعف نيروهای دفاعی عراق، که هنوز در شرايط ابتدايی بازسازی به سر برده و در بهترين شرايط، تنها می توانند به مقابله با اقدامات تروريستی بر خاسته و عهده دار دفاع از تاسيسات شهری و اداری بشوند، موضوع حکومت «اقليم خود مختار کردستان» در شمال است. با استفاده از وضعيت تازه و ضعف نظامی دولت بغداد کردها ممکن است تلاش های تازه ای را برای جدايی و اعلام استقلال کامل تدارک ببينند.
دولت نوری المالکی ترجيح می داد که نيروهای آمريکايی، تا پيشرفت بيشتر آموزش نيروهای مسلح عراق، در آن کشور باقی بمانند. اما، پذيرفتن شرط مصونيت قضايی سربازان آمريکایی حاضر در آن کشور، برای دولت ائتلافی مالکی، به دليل مخالفت اسلام گرايان دولت ائتلافی و تهديد آنهای به خروج از دولت، به خصوص گروه مقتدا الصدر، ناممکن بود.
دولت آمريکا نيز که مايل بود تا ۵۰۰۰ نيروی مسلح خود را برای دفاع بهتر از «منطقه سبز» تا مدتی در بغداد حفظ کند، در عين حال خواستار امنيت قضايی سربازان خود در آن کشور نيز بود.
با خروج نيروهای آمريکايی، نفوذ اسلام گرايان شيعه در دولت مرکزی افزايش خواهد يافت. دولت خود مختار کردستان در شمال نيز تلاش خواهد کرد موقعيت خود را مستحکم تر کرده و تدريجا امور خود را از دولت مرکزی در بغداد مجزا نگاه دارد.
دو نتيجه پيش هنگام و غير قابل ترديد ناشی از اين تغييرات، گرايش نسبی دولت مالکی به حمايت از دولت اسد در دمشق، در نتيجه نفوذ ايران، و همچنين افزايش تحرکات نيرو های کرد پ کا کا در ترکيه، و پژاک، در مناطق کرد نشين ايران است.
در نتيجه درگيری های هفته گذشته کردها با نيروهای ارتش ترکيه، ۲۶ سرباز ترک به قتل رسيدند. تدارک سريع ديدار داوود اغلو وزير خارجه ترکيه و علی اکبر صالحی وزير خارجه جمهوری اسلامی، نشان داد که نگران های دو کشور از امنيت مناطق کردنشين در غرب ايران و جنوب ترکيه به شدت افزايش يافته است.
کردستان مستقل
بی شک مناسبات آمريکا با دولت خود گردان کردستان دوستانه تر از مناسبات واشنگتن با دولت مرکزی در بغداد است. کردهای کردستان که اينک جای پای محکمی در عراق به دست آورده اند تلاش می کنند که به هدف ايجاد دولت مستقل کردستان نزديک تر شوند.
در سال ۲۰۰۶، جو بايدن، معاون کنونی رييس جمهور و رييس وقت کميته با نفوذ روابط خارجی سنای آمريکا، پيشنهاد کرد که عراق به سه منطقه کردنشين در شمال، شيعيان در جنوب و سنی ها در حاشيه بغداد تقسيم شود.
دولت خود گردان در مناطق کردنشين عراق عليرغم حضور دولت مرکزی در بغداد، اينک عملا به صورت مستقل عمل می کند. پيوستن کردهای عراق به کردهای ساکن در سایر کشورهای خاورمیانه، می تواند به تشکيل يک دولت جداگانه با ۳۰ ميليون جمعيت کرد منتهی شود.
اين مناطق کردنشين، دارای ۵۰ تا ۱۰۰ ميليارد بشکه ذخيره نفت خام، ۲۰ تريليون متر مکعب گاز طبيعی، ذخاير قابل ملاحظه ذغال سنگ، اورانيوم، کروم، سنگ آهن، و روی است. تنها نقطه ضعف بزرگ اين منطقه، در صورت دست يافتن به يکپارچگی، محروم بودن آن از دسترسی به آب های آزاد خواهد بود.
دولت مرکزی عراق، با وجود داشتن نگرانی های جدی در مورد جدايی طلبان کرد شمال، تحمل ضعف نسبی و آسيب پذير تر شدن خود را بعد از خروج نيرو های آمريکايی، به واگذاری مصونيت قضايی به سربازان آمريکايی ترجيح داد.
دولت ترکيه، به منظور نزديک ماندن به آمريکا و حفظ پيوند های دفاعی خود با ناتو، و شايد پيشگيری از تحريک بيشتر کردها، و يا خريدن سکوت غرب در برابر اقدامات ارتش آن کشور در مناطق کردنشين، طرح استقرار دفاع موشکی در فاصله ۴۲۰ کيلومتری خاک ايران را، با وجود آشنايی با خشم تهران، پذيرفت.
جمهوری اسلامی، که طی ماه های اخير ناظر شدت گرفت تحرکات نظامی در مناطق غربی و کرد نشين ايران بوده، ظاهرا نگرانی های ناشی از تهديد عليه يکپارچگی، و تغيير معادلات امنيت ملی را فراموش ساخته، و تنها خوشحال از خروج نيروهای آمريکايی از عراق و دور شدن نسبی تهديد عليه ادامه حضور و حفظ قدرت خود در تهران است.
نگرانی های ناشی از خروج نيرو های آمريکايی از عراق تنها در بغداد، تهران و آنکارا احساس نمی شود. واشینگتن نيز به سهم خود در اين نگرانی ها سهيم است. نگرانی عمده آمريکا، که آثار آن در سخنان روز گذشته خانم کلينتون نيز کاملا محسوس بود، متوجه تلاش تهران برای پرکردن خلا ناشی از خروج آمريکا از عراق است. اگر چه بخشی از اين نگرانی ها را حضور ۴۰ هزار سرباز آمريکايی در کويت، عربستان، افغانستان و آبهای خليج فارس مرتفع می سازد.
حضور نيروهای آمريکايی در عراق، در مدتی بيش و کم مشابه با جنگ ايران و عراق، هشت سال طول کشيد. هزينه مستقيم اين جنگ برای آمريکا معادل خسارات مالی ناشی از جنگ هشت ساله برای ايران و در حدود يک تريليون دلار برآورد شده است.
نيروهای آمريکايی طی جنگ هشت ساله در عراق همچنين متحمل ۴۴۰۰ کشته و ۳۳ هزار زخمی شدند. تلفات ايران در جنگ با عراق از اين ارقام بيشتر بود و به حدود يک ميليون رسيد.
با خروج نيروهای آمريکايی از عراق، شادی غير قابل انکار دولت تهران، نه از بابت ضعيف شدن دشمن سنتی ايران در مرزهای غربی، و يا فراهم آمدن شرايط بهتر برای پيشگيری از تکرار وضعيت منتهی به جنگ شهريور سال ۱۳۵۹، که بيشتر، ناشی از دور شدن نسبی نيروهای آمريکايی است.
هدف دولت تهران بعد از خروج نيرو های آمريکا، افزايش نفوذ در مناطق جنوبی عراق و نزد شيعيان آن کشور، و از اين راه اعمال نفوذ بيشتر بر دولت مرکزی در بغداد است.
مشکلات دولت بغداد
علاوه بر ضعف نيروهای دفاعی عراق، که هنوز در شرايط ابتدايی بازسازی به سر برده و در بهترين شرايط، تنها می توانند به مقابله با اقدامات تروريستی بر خاسته و عهده دار دفاع از تاسيسات شهری و اداری بشوند، موضوع حکومت «اقليم خود مختار کردستان» در شمال است. با استفاده از وضعيت تازه و ضعف نظامی دولت بغداد کردها ممکن است تلاش های تازه ای را برای جدايی و اعلام استقلال کامل تدارک ببينند.
دولت نوری المالکی ترجيح می داد که نيروهای آمريکايی، تا پيشرفت بيشتر آموزش نيروهای مسلح عراق، در آن کشور باقی بمانند. اما، پذيرفتن شرط مصونيت قضايی سربازان آمريکایی حاضر در آن کشور، برای دولت ائتلافی مالکی، به دليل مخالفت اسلام گرايان دولت ائتلافی و تهديد آنهای به خروج از دولت، به خصوص گروه مقتدا الصدر، ناممکن بود.
دولت آمريکا نيز که مايل بود تا ۵۰۰۰ نيروی مسلح خود را برای دفاع بهتر از «منطقه سبز» تا مدتی در بغداد حفظ کند، در عين حال خواستار امنيت قضايی سربازان خود در آن کشور نيز بود.
با خروج نيروهای آمريکايی، نفوذ اسلام گرايان شيعه در دولت مرکزی افزايش خواهد يافت. دولت خود مختار کردستان در شمال نيز تلاش خواهد کرد موقعيت خود را مستحکم تر کرده و تدريجا امور خود را از دولت مرکزی در بغداد مجزا نگاه دارد.
دو نتيجه پيش هنگام و غير قابل ترديد ناشی از اين تغييرات، گرايش نسبی دولت مالکی به حمايت از دولت اسد در دمشق، در نتيجه نفوذ ايران، و همچنين افزايش تحرکات نيرو های کرد پ کا کا در ترکيه، و پژاک، در مناطق کرد نشين ايران است.
در نتيجه درگيری های هفته گذشته کردها با نيروهای ارتش ترکيه، ۲۶ سرباز ترک به قتل رسيدند. تدارک سريع ديدار داوود اغلو وزير خارجه ترکيه و علی اکبر صالحی وزير خارجه جمهوری اسلامی، نشان داد که نگران های دو کشور از امنيت مناطق کردنشين در غرب ايران و جنوب ترکيه به شدت افزايش يافته است.
کردستان مستقل
بی شک مناسبات آمريکا با دولت خود گردان کردستان دوستانه تر از مناسبات واشنگتن با دولت مرکزی در بغداد است. کردهای کردستان که اينک جای پای محکمی در عراق به دست آورده اند تلاش می کنند که به هدف ايجاد دولت مستقل کردستان نزديک تر شوند.
در سال ۲۰۰۶، جو بايدن، معاون کنونی رييس جمهور و رييس وقت کميته با نفوذ روابط خارجی سنای آمريکا، پيشنهاد کرد که عراق به سه منطقه کردنشين در شمال، شيعيان در جنوب و سنی ها در حاشيه بغداد تقسيم شود.
دولت خود گردان در مناطق کردنشين عراق عليرغم حضور دولت مرکزی در بغداد، اينک عملا به صورت مستقل عمل می کند. پيوستن کردهای عراق به کردهای ساکن در سایر کشورهای خاورمیانه، می تواند به تشکيل يک دولت جداگانه با ۳۰ ميليون جمعيت کرد منتهی شود.
اين مناطق کردنشين، دارای ۵۰ تا ۱۰۰ ميليارد بشکه ذخيره نفت خام، ۲۰ تريليون متر مکعب گاز طبيعی، ذخاير قابل ملاحظه ذغال سنگ، اورانيوم، کروم، سنگ آهن، و روی است. تنها نقطه ضعف بزرگ اين منطقه، در صورت دست يافتن به يکپارچگی، محروم بودن آن از دسترسی به آب های آزاد خواهد بود.
دولت مرکزی عراق، با وجود داشتن نگرانی های جدی در مورد جدايی طلبان کرد شمال، تحمل ضعف نسبی و آسيب پذير تر شدن خود را بعد از خروج نيرو های آمريکايی، به واگذاری مصونيت قضايی به سربازان آمريکايی ترجيح داد.
دولت ترکيه، به منظور نزديک ماندن به آمريکا و حفظ پيوند های دفاعی خود با ناتو، و شايد پيشگيری از تحريک بيشتر کردها، و يا خريدن سکوت غرب در برابر اقدامات ارتش آن کشور در مناطق کردنشين، طرح استقرار دفاع موشکی در فاصله ۴۲۰ کيلومتری خاک ايران را، با وجود آشنايی با خشم تهران، پذيرفت.
جمهوری اسلامی، که طی ماه های اخير ناظر شدت گرفت تحرکات نظامی در مناطق غربی و کرد نشين ايران بوده، ظاهرا نگرانی های ناشی از تهديد عليه يکپارچگی، و تغيير معادلات امنيت ملی را فراموش ساخته، و تنها خوشحال از خروج نيروهای آمريکايی از عراق و دور شدن نسبی تهديد عليه ادامه حضور و حفظ قدرت خود در تهران است.
نگرانی های ناشی از خروج نيرو های آمريکايی از عراق تنها در بغداد، تهران و آنکارا احساس نمی شود. واشینگتن نيز به سهم خود در اين نگرانی ها سهيم است. نگرانی عمده آمريکا، که آثار آن در سخنان روز گذشته خانم کلينتون نيز کاملا محسوس بود، متوجه تلاش تهران برای پرکردن خلا ناشی از خروج آمريکا از عراق است. اگر چه بخشی از اين نگرانی ها را حضور ۴۰ هزار سرباز آمريکايی در کويت، عربستان، افغانستان و آبهای خليج فارس مرتفع می سازد.