«قهرمان، استثنايی، فساد ناپذير» اينها بخشی از توصيف هايی است که در واکنش به درگذشت واتسلاو هاول از او شده است.
نمايشنامه نويس و ناراضی سياسی مشهوری که بعد از انقلاب مخملی ۱۹۸۹ و سرنگونی نظام کمونيستی چکسلواکی به سمت اولين ریيس جمهوری کشورش برگزيده شد.
واتسلاو کلاوس، ریيس جمهوری چک در سخنانی در تلويزيون اين کشور با اعلام خبر درگذشت هاول در سوگ او گفت:
«واتسلاو هاول نماد و سمبل جمهوری مدرن چک بود. او با مبارزه شجاعانه اش عليه رژيم تماميت خواه کمونيستی به عنوان رهبر انقلاب مخملی ما و در مقام اول ریيس جمهوری کشور آزاد ما، نقشی کليدی در تاسيس و تثبيت آن ايفا کرد.»
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در پيام تسليت اش به ریيس جمهوری و مردم چک گفت که مردم آلمان در سوگ يک اروپايی بزرگ نشسته اند.
وزير امور خارجه آلمان نیز، هاول را «روح انقلاب چک و مبلغ بزرگ دموکراسی و آزادی» خواند که کمک کرد تا اروپا بر شکاف ناشی از دوران جنگ سرد غلبه کند.
ریيس جمهوری اتريش، واتسلاو هاول را نويسنده، انسان دوست و يک اروپايی بزرگ و وزير امور خارجه اتريش او را «قهرمان، استثنايی و فسادناپذير» توصيف کرد. ریيس پارلمان اروپا گفت که هاول قهرمان بود و قهرمان باقی خواهد ماند.
وزير امور خارجه سوئد او را يکی از بزرگترين اروپایی های عصر ما خواند.
لخ والسا، ریيس جمهوری پيشين لهستان که خود، مبارزات مردم کشورش را عليه نظام کمونيستی رهبری کرد، هاول را مدافع بزرگ دموکراسی و آزادی و يک تئوريسين بزرگ اروپايی توصيف کرد که جای خالی اش به ويژه در دوره دشوار کنونی احساس خواهد شد.
باراک اوباما، ریيس جمهوری آمريکا هم در بيانيه ای گفت که مبارزه مسالمت آميز هاول، بنياد يک امپراطوری را لرزاند، تهی بودن يک ايدئولوژی سرکوبگر را به نمايش گذاشت و بالاتر از همه ثابت کرد که رهبری اخلاقی و مشروع، قدرتمندتر از هر سلاحی است.
در جمهوری چک نيز پرچم سياه بر فراز قصر تاريخی پراگ، پايتخت اين کشور برافراشته شده و چگونگی برگزاری مراسم تشييع و ترحيم او مهيا می شود.
مردم نيز پس از انتشار خبر درگذشت واتسلاو هاول در ميدان اصلی شهر جمع شده و شمع روشن کردند.
اما اين همه ستايش از واتسلاو هاول از چه روست؟ ستايش هايی که هيچ يک نه از سوی دستگاه پروپاگاندای اطلاعاتی و امنيتی بلکه از سوی مهمترين رهبران و البته انديشمندان و کوشندگان حقوق بشر و فرهنگی در دنيای معاصر ما نثارش شده است.
قطعا يکی از علل آن چهره متمايز سياسی هاول بوده است. چهره ای که امر قدرت سياسی را با تمام جذابيت های پنهان و آشکارش و همه اختياراتی که می توانست برای خود و هم پيمانان اش در روزهای بلافاصله پس از سقوط نظام پيشين به چنگ آورد را نه تنها نخواست، بلکه خود و زندگی اش را وقف آن کرد که لحظه ای از نقد قدرت پا پس ننهد.
روش مبارزه او مسالمت جويی، صبوری و پرهيز از انتقام کشی بود. اکبر گنجی در گفت و گو با راديو فردا اين روش را چنين توضيح می دهد:
اکبر گنجی: شما فرض کنيد در اين نظام توتاليتر، واتسلاو هاولی که مبارزه مسالمت آميز می کرد و سالها در زندان بود و در همين مورد هم دو کتاب نوشته است، در آنجا و بعد از اينکه در مبارزات شان پيروز شدند، می گويد که همه ما در جنايات اين رژيم توتاليترمشارکت داشتيم، چه آنهايی که اين رژيم را تاييد می کردند و چه ما که در برابرآن جنايات سکوت می کرديم.
حالا شما تصور کنيد؛ واتسلاو هاول خودش جزو کسانی نبود که سکوت کردند. واتسلاو هاول کسی بود که به جنايات رژيم اعتراض کرد و به خاطر اين اعتراض بود که سالها زندانی و شکنجه شد. ولی در عين حال اين آقای واتسلاو هاول می گفت که ما قرار است چه کسی را مجازات کنيم؟ اگر بخواهيم مجازات کنيم بايستی اکثريت ملت را مجازات کنيم.
لذا بحث واتسلاو هاول هم بخشش بدون فراموشی بود. و همه صحبت های او حول اين محور بود که ما بايد از اين گذشته به عنوان يک درس آموزی استفاده کنيم و اگر ما فرآيند مجازات را آغاز کنيم به دور باطل خشونت می افتيم. دوری که هيچ وقت پايان نمی يابد.
لذا الگويی برای مبارزه مسالمت آميز بود. برای گذار موفق دمکراسی با روش های مسالمت آميز.»
در مرکز شهر پراگ، شهر زادگاه واتسلاو هاول، مردم بسياری گرد آمدند و به يادش شمع هايی به رنگ سرخ برافروختند.
يکی از آنها دختر جوانی است که درباره واتسلاو هاول چنين می گويد: يکی از دوستانم درباره واتسلاو هاول جمله قشنگی نوشت که من هم به همين دليل الان اينجا هستم تا از او تشکر کنم. او نوشته بود سپاسگذارم از هاول که به خاطر وجود او ما نسل جوان می توانيم از دوران های سياه و سرکوب به عنوان يک دوران سپری شده حرف بزنيم.علاوه بر اين واتسلاو هاول نويسنده ای عالی و نمايش نامه نويسی فوق العاده بود که آثار بی نظيری از خودش به جای گذاشت.»
واتسلاو هاول پديده ای چند وجهی است که يکی از وجوه اش نوشتن بود. فرج سرکوهی، نويسنده و سردبير ماهنامه توقيف شده آدينه در ايران درباره اين وجه فرهنگی واتسلاو هاول چنين می گويد:
فرج سرکوهی: اصولا توجه کنيد که واتسلاو هاول به اعتبار کارنامه ادبی و هنری اش به سياست راه پيدا کرد و توانست در سياست نقش بازی کند. سياستی که واتسلاو هاول در آن نقش بازی کرد، سياست ضد سياست مدارانه بود. يعنی سياستی که سارتر تعريف کرده بود و خود هاول هم بارها اين را گفته بود.
واتسلاو هاول به لحاظ فرهنگی در دو وجه قابل توجه بود. يکی بعد نمايشنامه ها و ديگری بعد مقالات اش. او بعد از انتشار کتاب «جشن باغچه» در سال ۱۹۶۳ بسيار مشهور شد. پس از آن خاطرات و کتاب «گزارش اداری» را منتشر کرد که نمايشنامه مشهوری است و به فارسی هم ترجمه شده است و يا کتاب «پروانه ای روی آنتن» و سه گانه «آنيک» که آن هم به فارسی ترجمه شده است.
«اپرای گدايان»، «قدرت ضعيفان» و «کتاب خطا» را منتشر کرد. و «نامه هايی به اولگا» که همسرش بود و «زندگی در حقيقت» را منتشر کرد.
در ميدان اصلی شهر پراگ، مردی از جمعيت حاضر درباره واتسلاو هاول می گويد: من اينجا آمده ام تا ادای احترام کنم به ریيس جمهوری که بخش بزرگی از سرنوشت ام را فعاليت های او رقم زد. واتسلاو هاول مردی ماندگار در تاريخ خواهد بود که آزادی را برای کشور ما به ارمغان آورد.»
آيا هاول توانسته بود که امر سياسی را با فرهنگ و آفرينش هنری پيوند دهد؟
فرج سرکوهی، نويسنده و منتقد ادبی: دقيقا. توجه کنيد که هاول وقتی نمايش جشن باغچه ای اش مشهور شد، همزمان با آن بهار پراگ شروع شد. بهار پراگ در واقع جنبش روشنفکری فرهنگ دوستی بود عليه توتاليتر حزبی.
هاول در زندگی ادبی اش به اين جنبش پيوست و جالب اينجاست که در بيان مضمون اين جنبش، نمايشنامه هايی هم نوشت. نمايشنامه هايی که در آن بيان مستقيم سياسی نبود. ولی مضامين جنبش روشنفکری را گرفت و آن را دوباره در هنر بازآفرينی کرد. يعنی هاول هرگز نمی توانست يک متن سياسی ناب بنويسد. بلکه او در عين حال داشت يک خلق فرهنگی می کرد.»
واتسلاو هاول اگر چه خواستگاه طبقاتی اش بورژوازی بود و از خانواده ای ثروتمند برخاسته بود، اما هرگز زبان مردمش را فراموش نکرد.
يکی از کسانی که در پراگ به ياد هاول شمع به دست به خيابان آمده چنين می گويد: برای مردم جمهوری چک، واتسلاو هاول از احترام عظيمی برخوردار است برای اينکه معقتديم شخصيتی مانند او را تا سالها نخواهيم ديد.
او از انگشت شمار آدم هايی بود که مردم را با انديشه های متفاوتی آشنا کرد. واتسلاو هال می دانست چطور با مردم حرف بزند. ما عاشق اش بوديم. به نظرم همه مردم دل شان برای او تنگ می شود.»
فرج سرکوهی در باب ويژگی نمايشنامه های واتسلاو هاول می گويد: در نمايشنامه های هاول می شود چند خصوصيت مشترک پيدا کرد. يکی زبان اوست.
او يکی از فشرده ترين زبان ها را دارد که در عين حال دراماتيک است. يعنی زبانی که متناسب با تئاتر است و برای اجرا در صحنه تئاتر نوشته شده است. آفرينش چنين زبانی بسيار سخت است.
از سوی ديگر، هاول در بيشتر نمايشنامه های اش اسقاط زبان را نشان می دهد. اينکه چگونه قدرت يا حکومت ها و نظام ها و سيستم های توتاليتر، زبان را از ماهيت و کارکرد اصلی اش که انتقال واقعيت است تغيير می دهند و آن را برای پوشاندن واقعيت به کار می گيرند.
همچنين خلق موقعيت ابزورد؛ می دانيد که تئاترهای هاول از نظر زبانی به پوچی يا عبث نزديک می شود.»
ايوان کليما از نويسندگان مهم جمهوری چک و نويسنده کتاب روح پراگ می گويد که «نمايشنامه ها و به ويژه مقالات هاول در سال های سياه سرکوب و زندان بر برگه کاغذی به چاپ می رسيد و در ميخانه های شهر، خود مردم آن را دست به دست می چرخاندند»
واتسلاو هاول همواره دغدغه انسان داشت و بخش مهمی از عمرش را صرف کرد تا از ديگر مردمان در بند به جرم اعتقادات و باورهايشان حمايت کند، بی هيچ چشمداشتی و هيچ تاملی.
شيرين عبادی، وکيل برنده نوبل صلح که با واتسلاو هاول ديدارهای متعددی داشته است، در اين باره می گويد:
شیرین عبادی: من حدود پنج يا شش بار با آقای هاول ملاقات داشتم. ايشان مبتکر فرومی به نام فروم ۲۰۰۰ بودند که سالی يک بار در پراگ تشکيل می شد ودر آن به مسائل مختلف جهان می پرداختند. من از اعضای فعال اين فروم بودم و اين فروم آخرين بار و در حدود يک هفته قبل در پراگ تشکيل شد که در آن دالايی لاما هم شرکت داشت.
امسال آقای هاول بسيار بيمار بودند و امکان شرکت در فروم ۲۰۰۰ را نداشتند. نماينده ايشان، پيام شان را قرائت کرد. ايشان با دقت مسائل و تحولات ايران را دنبال می کردند. از جمله در فروم سال قبل که مصادف با دستگيری خانم ستوده بود، ايشان مفصلا راجع به شخصيت خانم ستوده صحبت کردند و درخواست آزادی زندانيان سياسی در ايران را مطرح کردند.
من به طور مرتب با آقای هاول در ارتباط بودم و ايشان را در جريان مسائل ايران می گذاشتم و مخصوصا ايشان در جريان مشکلاتی که برای زندانيان سياسی پيش آمده بود، قرار داشتند. آقای هاول مشکلات زندانيان سياسی را به خوبی درک می کردند چرا که خودشان زمانی زندانی سياسی بودند.»
يکی از باورهای عميق واتسلاو هاول اعتقاد به پيروزی نهايی عشق و صداقت بود. او در همه جا چنين گفت. چه در زندگی اش و چه در آثارش. اگر چه کسانی هستند که به سختی پيروزی نيکی بر بدی را باور دارند.
زنی که برای گراميداشت ياد هاول به ميدان اصلی پراگ آمده بود، می گويد: من هميشه فکر می کنم که اين بی انصافی بزرگی از سوی برخی آدم های بدبين است که اين اعتقاد هاول را که می گفت در نهايت هميشه صداقت و عشق و نيکی است که پيروز خواهد شد، را دست می انداختند.
ای کاش اين دسته آدم ها کمی بيشتر فکر کنند که منظور هاول چه بود و از او بيشتر ياد بگيرند. اين لحظه غم انگيری برای ماست که بخشی از يک دوران را داريم از دست می دهيم.»
هاول دمی از کوشيدن برای آزادی و حرمت انسان دست نکشيد و هر کاری که کرد با همين هدف بود.
نمايشنامه نويس و ناراضی سياسی مشهوری که بعد از انقلاب مخملی ۱۹۸۹ و سرنگونی نظام کمونيستی چکسلواکی به سمت اولين ریيس جمهوری کشورش برگزيده شد.
واتسلاو کلاوس، ریيس جمهوری چک در سخنانی در تلويزيون اين کشور با اعلام خبر درگذشت هاول در سوگ او گفت:
«واتسلاو هاول نماد و سمبل جمهوری مدرن چک بود. او با مبارزه شجاعانه اش عليه رژيم تماميت خواه کمونيستی به عنوان رهبر انقلاب مخملی ما و در مقام اول ریيس جمهوری کشور آزاد ما، نقشی کليدی در تاسيس و تثبيت آن ايفا کرد.»
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در پيام تسليت اش به ریيس جمهوری و مردم چک گفت که مردم آلمان در سوگ يک اروپايی بزرگ نشسته اند.
وزير امور خارجه آلمان نیز، هاول را «روح انقلاب چک و مبلغ بزرگ دموکراسی و آزادی» خواند که کمک کرد تا اروپا بر شکاف ناشی از دوران جنگ سرد غلبه کند.
ریيس جمهوری اتريش، واتسلاو هاول را نويسنده، انسان دوست و يک اروپايی بزرگ و وزير امور خارجه اتريش او را «قهرمان، استثنايی و فسادناپذير» توصيف کرد. ریيس پارلمان اروپا گفت که هاول قهرمان بود و قهرمان باقی خواهد ماند.
وزير امور خارجه سوئد او را يکی از بزرگترين اروپایی های عصر ما خواند.
لخ والسا، ریيس جمهوری پيشين لهستان که خود، مبارزات مردم کشورش را عليه نظام کمونيستی رهبری کرد، هاول را مدافع بزرگ دموکراسی و آزادی و يک تئوريسين بزرگ اروپايی توصيف کرد که جای خالی اش به ويژه در دوره دشوار کنونی احساس خواهد شد.
باراک اوباما، ریيس جمهوری آمريکا هم در بيانيه ای گفت که مبارزه مسالمت آميز هاول، بنياد يک امپراطوری را لرزاند، تهی بودن يک ايدئولوژی سرکوبگر را به نمايش گذاشت و بالاتر از همه ثابت کرد که رهبری اخلاقی و مشروع، قدرتمندتر از هر سلاحی است.
در جمهوری چک نيز پرچم سياه بر فراز قصر تاريخی پراگ، پايتخت اين کشور برافراشته شده و چگونگی برگزاری مراسم تشييع و ترحيم او مهيا می شود.
مردم نيز پس از انتشار خبر درگذشت واتسلاو هاول در ميدان اصلی شهر جمع شده و شمع روشن کردند.
واتسلاو هاول نماد و سمبل جمهوری مدرن چک بود. او با مبارزه شجاعانه اش عليه رژيم تماميت خواه کمونيستی به عنوان رهبر انقلاب مخملی ما و در مقام اول ریيس جمهوری کشور آزاد ما، نقشی کليدی در تاسيس و تثبيت آن ايفا کرد.
واتسلاو کلاوس، رییس جمهوری چک
اما اين همه ستايش از واتسلاو هاول از چه روست؟ ستايش هايی که هيچ يک نه از سوی دستگاه پروپاگاندای اطلاعاتی و امنيتی بلکه از سوی مهمترين رهبران و البته انديشمندان و کوشندگان حقوق بشر و فرهنگی در دنيای معاصر ما نثارش شده است.
قطعا يکی از علل آن چهره متمايز سياسی هاول بوده است. چهره ای که امر قدرت سياسی را با تمام جذابيت های پنهان و آشکارش و همه اختياراتی که می توانست برای خود و هم پيمانان اش در روزهای بلافاصله پس از سقوط نظام پيشين به چنگ آورد را نه تنها نخواست، بلکه خود و زندگی اش را وقف آن کرد که لحظه ای از نقد قدرت پا پس ننهد.
روش مبارزه او مسالمت جويی، صبوری و پرهيز از انتقام کشی بود. اکبر گنجی در گفت و گو با راديو فردا اين روش را چنين توضيح می دهد:
اکبر گنجی: شما فرض کنيد در اين نظام توتاليتر، واتسلاو هاولی که مبارزه مسالمت آميز می کرد و سالها در زندان بود و در همين مورد هم دو کتاب نوشته است، در آنجا و بعد از اينکه در مبارزات شان پيروز شدند، می گويد که همه ما در جنايات اين رژيم توتاليترمشارکت داشتيم، چه آنهايی که اين رژيم را تاييد می کردند و چه ما که در برابرآن جنايات سکوت می کرديم.
حالا شما تصور کنيد؛ واتسلاو هاول خودش جزو کسانی نبود که سکوت کردند. واتسلاو هاول کسی بود که به جنايات رژيم اعتراض کرد و به خاطر اين اعتراض بود که سالها زندانی و شکنجه شد. ولی در عين حال اين آقای واتسلاو هاول می گفت که ما قرار است چه کسی را مجازات کنيم؟ اگر بخواهيم مجازات کنيم بايستی اکثريت ملت را مجازات کنيم.
لذا بحث واتسلاو هاول هم بخشش بدون فراموشی بود. و همه صحبت های او حول اين محور بود که ما بايد از اين گذشته به عنوان يک درس آموزی استفاده کنيم و اگر ما فرآيند مجازات را آغاز کنيم به دور باطل خشونت می افتيم. دوری که هيچ وقت پايان نمی يابد.
لذا الگويی برای مبارزه مسالمت آميز بود. برای گذار موفق دمکراسی با روش های مسالمت آميز.»
در مرکز شهر پراگ، شهر زادگاه واتسلاو هاول، مردم بسياری گرد آمدند و به يادش شمع هايی به رنگ سرخ برافروختند.
يکی از آنها دختر جوانی است که درباره واتسلاو هاول چنين می گويد: يکی از دوستانم درباره واتسلاو هاول جمله قشنگی نوشت که من هم به همين دليل الان اينجا هستم تا از او تشکر کنم. او نوشته بود سپاسگذارم از هاول که به خاطر وجود او ما نسل جوان می توانيم از دوران های سياه و سرکوب به عنوان يک دوران سپری شده حرف بزنيم.علاوه بر اين واتسلاو هاول نويسنده ای عالی و نمايش نامه نويسی فوق العاده بود که آثار بی نظيری از خودش به جای گذاشت.»
واتسلاو هاول پديده ای چند وجهی است که يکی از وجوه اش نوشتن بود. فرج سرکوهی، نويسنده و سردبير ماهنامه توقيف شده آدينه در ايران درباره اين وجه فرهنگی واتسلاو هاول چنين می گويد:
فرج سرکوهی: اصولا توجه کنيد که واتسلاو هاول به اعتبار کارنامه ادبی و هنری اش به سياست راه پيدا کرد و توانست در سياست نقش بازی کند. سياستی که واتسلاو هاول در آن نقش بازی کرد، سياست ضد سياست مدارانه بود. يعنی سياستی که سارتر تعريف کرده بود و خود هاول هم بارها اين را گفته بود.
واتسلاو هاول به لحاظ فرهنگی در دو وجه قابل توجه بود. يکی بعد نمايشنامه ها و ديگری بعد مقالات اش. او بعد از انتشار کتاب «جشن باغچه» در سال ۱۹۶۳ بسيار مشهور شد. پس از آن خاطرات و کتاب «گزارش اداری» را منتشر کرد که نمايشنامه مشهوری است و به فارسی هم ترجمه شده است و يا کتاب «پروانه ای روی آنتن» و سه گانه «آنيک» که آن هم به فارسی ترجمه شده است.
«اپرای گدايان»، «قدرت ضعيفان» و «کتاب خطا» را منتشر کرد. و «نامه هايی به اولگا» که همسرش بود و «زندگی در حقيقت» را منتشر کرد.
در ميدان اصلی شهر پراگ، مردی از جمعيت حاضر درباره واتسلاو هاول می گويد: من اينجا آمده ام تا ادای احترام کنم به ریيس جمهوری که بخش بزرگی از سرنوشت ام را فعاليت های او رقم زد. واتسلاو هاول مردی ماندگار در تاريخ خواهد بود که آزادی را برای کشور ما به ارمغان آورد.»
واتسلاو هاول به اعتبار کارنامه ادبی و هنری اش به سياست راه پيدا کرد و توانست در سياست نقش بازی کند. سياستی که واتسلاو هاول در آن نقش بازی کرد، سياست ضد سياست مدارانه بود. يعنی سياستی که سارتر تعريف کرده بود و خود هاول هم بارها اين را گفته بود.
فرج سرکوهی، نویسنده
آيا هاول توانسته بود که امر سياسی را با فرهنگ و آفرينش هنری پيوند دهد؟
فرج سرکوهی، نويسنده و منتقد ادبی: دقيقا. توجه کنيد که هاول وقتی نمايش جشن باغچه ای اش مشهور شد، همزمان با آن بهار پراگ شروع شد. بهار پراگ در واقع جنبش روشنفکری فرهنگ دوستی بود عليه توتاليتر حزبی.
هاول در زندگی ادبی اش به اين جنبش پيوست و جالب اينجاست که در بيان مضمون اين جنبش، نمايشنامه هايی هم نوشت. نمايشنامه هايی که در آن بيان مستقيم سياسی نبود. ولی مضامين جنبش روشنفکری را گرفت و آن را دوباره در هنر بازآفرينی کرد. يعنی هاول هرگز نمی توانست يک متن سياسی ناب بنويسد. بلکه او در عين حال داشت يک خلق فرهنگی می کرد.»
واتسلاو هاول اگر چه خواستگاه طبقاتی اش بورژوازی بود و از خانواده ای ثروتمند برخاسته بود، اما هرگز زبان مردمش را فراموش نکرد.
يکی از کسانی که در پراگ به ياد هاول شمع به دست به خيابان آمده چنين می گويد: برای مردم جمهوری چک، واتسلاو هاول از احترام عظيمی برخوردار است برای اينکه معقتديم شخصيتی مانند او را تا سالها نخواهيم ديد.
او از انگشت شمار آدم هايی بود که مردم را با انديشه های متفاوتی آشنا کرد. واتسلاو هال می دانست چطور با مردم حرف بزند. ما عاشق اش بوديم. به نظرم همه مردم دل شان برای او تنگ می شود.»
فرج سرکوهی در باب ويژگی نمايشنامه های واتسلاو هاول می گويد: در نمايشنامه های هاول می شود چند خصوصيت مشترک پيدا کرد. يکی زبان اوست.
او يکی از فشرده ترين زبان ها را دارد که در عين حال دراماتيک است. يعنی زبانی که متناسب با تئاتر است و برای اجرا در صحنه تئاتر نوشته شده است. آفرينش چنين زبانی بسيار سخت است.
از سوی ديگر، هاول در بيشتر نمايشنامه های اش اسقاط زبان را نشان می دهد. اينکه چگونه قدرت يا حکومت ها و نظام ها و سيستم های توتاليتر، زبان را از ماهيت و کارکرد اصلی اش که انتقال واقعيت است تغيير می دهند و آن را برای پوشاندن واقعيت به کار می گيرند.
همچنين خلق موقعيت ابزورد؛ می دانيد که تئاترهای هاول از نظر زبانی به پوچی يا عبث نزديک می شود.»
ايوان کليما از نويسندگان مهم جمهوری چک و نويسنده کتاب روح پراگ می گويد که «نمايشنامه ها و به ويژه مقالات هاول در سال های سياه سرکوب و زندان بر برگه کاغذی به چاپ می رسيد و در ميخانه های شهر، خود مردم آن را دست به دست می چرخاندند»
واتسلاو هاول همواره دغدغه انسان داشت و بخش مهمی از عمرش را صرف کرد تا از ديگر مردمان در بند به جرم اعتقادات و باورهايشان حمايت کند، بی هيچ چشمداشتی و هيچ تاملی.
شيرين عبادی، وکيل برنده نوبل صلح که با واتسلاو هاول ديدارهای متعددی داشته است، در اين باره می گويد:
شیرین عبادی: من حدود پنج يا شش بار با آقای هاول ملاقات داشتم. ايشان مبتکر فرومی به نام فروم ۲۰۰۰ بودند که سالی يک بار در پراگ تشکيل می شد ودر آن به مسائل مختلف جهان می پرداختند. من از اعضای فعال اين فروم بودم و اين فروم آخرين بار و در حدود يک هفته قبل در پراگ تشکيل شد که در آن دالايی لاما هم شرکت داشت.
امسال آقای هاول بسيار بيمار بودند و امکان شرکت در فروم ۲۰۰۰ را نداشتند. نماينده ايشان، پيام شان را قرائت کرد. ايشان با دقت مسائل و تحولات ايران را دنبال می کردند. از جمله در فروم سال قبل که مصادف با دستگيری خانم ستوده بود، ايشان مفصلا راجع به شخصيت خانم ستوده صحبت کردند و درخواست آزادی زندانيان سياسی در ايران را مطرح کردند.
من به طور مرتب با آقای هاول در ارتباط بودم و ايشان را در جريان مسائل ايران می گذاشتم و مخصوصا ايشان در جريان مشکلاتی که برای زندانيان سياسی پيش آمده بود، قرار داشتند. آقای هاول مشکلات زندانيان سياسی را به خوبی درک می کردند چرا که خودشان زمانی زندانی سياسی بودند.»
يکی از باورهای عميق واتسلاو هاول اعتقاد به پيروزی نهايی عشق و صداقت بود. او در همه جا چنين گفت. چه در زندگی اش و چه در آثارش. اگر چه کسانی هستند که به سختی پيروزی نيکی بر بدی را باور دارند.
زنی که برای گراميداشت ياد هاول به ميدان اصلی پراگ آمده بود، می گويد: من هميشه فکر می کنم که اين بی انصافی بزرگی از سوی برخی آدم های بدبين است که اين اعتقاد هاول را که می گفت در نهايت هميشه صداقت و عشق و نيکی است که پيروز خواهد شد، را دست می انداختند.
ای کاش اين دسته آدم ها کمی بيشتر فکر کنند که منظور هاول چه بود و از او بيشتر ياد بگيرند. اين لحظه غم انگيری برای ماست که بخشی از يک دوران را داريم از دست می دهيم.»
هاول دمی از کوشيدن برای آزادی و حرمت انسان دست نکشيد و هر کاری که کرد با همين هدف بود.