هنری تی ووستر در اکتبر سال ۲۰۱۰ ميلادی مديريت دفتر امور ايران در وزارت خارجه آمريکا را بر عهده گرفت. اين دفتر در سال ۲۰۰۶ ميلادی تاسيس شد.
طبق گزارشی که چند سال پيش در روزنامه نيويورک تايمز منتشر شد، در اسناد داخلی وزارت امور خارجه آمريکا وظايف دفتر امور ايران بدين ترتيب تعريف شده است: «مقابله با تمام ابعاد تهديدهايی که از جانب ايران مطرح است» و هچنين «دراز کردن دست دوستی به سوی مردم ايران برای حمايت از خواست آنها برای دستيابی به آزادی و دمکراسی.»
هنری تی ووستر، مدير دفتر امور ايران وزارت خارجه آمريکا، در گفت و گو با راديو فردا به پرسش های مختلفی درباره سياست های ايالات متحده در قبال ايران پاسخ داده است.
شنيدم شما مدتی را در ايران گذرانده ايد؟
هری تی ووستر: بله همين طور است. من وقتی بچه بودم اين فرصت را پیدا کردم که به ايران بروم و در چند نوبت در آنجا زندگی کردم. بار اول را به خاطر ندارم چون از دو سالگی تا چهار سالگی در ايران بودم. بار دوم از هشت سالگی تا يازده سالگی و بار آخر زمانی که ۱۴ ساله بودم.
به خاطر پدر مادرتان به ايران رفتيد درست است؟
بله، درست است.
آيا آنها ديپلمات بودند؟
نه، پدر من مستشار نظامی بود و پدرو مادرم قبل از تولد من، اصلا در ايران با هم آشنا شدند و ازدواج کردند. بعدا که به آمريکا برگشتند من در آنجا متولد شدم و وقتی دو سالم بود با هم به ايران رفتيم.
آيا خاطراتی هم داريد از زمانی که در ايران بوديد؟
بله، خيلی زياد. تهران را به خوبی به خاطر دارم، صحنه های زيادی از آن زمان در ذهنم هست. يادم هست که به مدرسه می رفتم. تابستان می رفتيم شمال، کنار دريا. اغلب برای پيک نيک به کرج می رفتيم. برای اسکی می رفتيم کوه دماوند، البته من بلد نبودم وهمش می افتادم و البته از غذاها و خوردنی ها هم خاطراتی زيادی دارم.
آقای ووستر! باراک اوباما، رییس جمهور آمريکا، در پيام نوروزی خود به اعتراضات اخير در ايران و نقض حقوق بشر در اين کشور اشاره کرد و خطاب به جوانان ايرانی گفت من در اين «دوران تاريک» با شما هستم. منظور آقای اوباما از اين حرف چيست؟
پرزيدنت اوباما خيلی با علاقه و هيجان به جوانان ايرانی نگاه می کند. وقتی از «جوانان» صحبت می کنيم يکی منظور افرادی است که خب هم از نظر روحی و هم از نظر سنی جوان هستند ، يکی منظور کسانی است که برای آنها فردايی وجود دارد و منظور ديگر آقای اوباما از اين مفهوم اين است که اميد زيادی به فردا و آينده ايران دارد.
البته او با وضعيت جمعيتی ايران هم آشنا هست و می داند که بخش اعظم مردم ايران را جوانان تشکيل می دهند.
دولت آمريکا حاضر است چه اقدامات ملموسی را برای حمايت از جوانان ايرانی و جنبش دمکراتيک در اين کشور پيش بگيرد؟
سوال بسيار خوبی است. در حال حاضر ما با جامعه مدنی ايران همکاری می کنيم. مقام های آمريکايی از جمله وزير امور خارجه، اين موضوع را تاييد کرده اند. اين موضوع علنی و ثبت شده است. حدودا از سال ۲۰۰۴ تا به امروز ما تلاش کرديم از جامعه مدنی حمايت کنيم تا فعالان جامعه مدنی بتوانند صدای خودشان را به گوش همگان برسانند يا نماينده کسانی باشند که صدای شان به گوش کسی نمی رسد.
سعی کرديم برای افرادی همچون فعالان دمکراتيک و فعالان حقوق بشر که در زندان هستند يا کسانی که متاسفانه جان شان را از دست داده اند، فضای سياسی ايجاد کنيم تا پيام شان به گوش همه برسد.
همين اخيرا در کنگره آمريکا، از جفری فلتمن، معاون امور خاورميانه وزير خارجه، درباره جنبش سبز سوال شد و او گفت: دولت آمريکا از هيچ حزب و گروه سياسی در ايران حمايت مالی نمی کند بلکه از ارزش های دمکراتيک و حقوق بشر پشتيبانی می کند.
از آقای فلتمن درباره کمک مستقيم به جنبش سبز سوال شد و او پاسخ داد که جنبش سبز خودش اعلام کرده است که از دولت آمريکا کمکی نمی خواهد. چيزی که آقای فلتمن قصد داشت بيان کند اين بود که ما سعی نداريم کمکی را به کسی يا گروهی تحميل کنيم بلکه ما بر روی اصول و ارزش ها تمرکز می کنيم و تلاش می کنيم فضا ايجاد کنيم تا فعالان صدای خودشان را به گوش همه برسانند.
ولی وقتی تلاش های دولت آمريکا را برای توقف برنامه اتمی ايران با تلاش برای توقف نقض حقوق بشر در اين کشور می بينيم، متوجه می شويم که اين دو به هيچ وجه همسان نيستند!
ما خوشحاليم که چند هفته پيش در مقر سازمان در ژنو يک گزارشگر ويژه برای بررسی وضع حقوق بشر در ايران تعيين شد. شما از اين پس شاهد تمرکز بيشتر آمريکا بر روی موضوع حقوق بشر خواهيد بود.
ما هميشه به حقوق بشر توجه داشتيم و بر آن نظارت و از آن پشتيبانی کرديم ولی تمرکز ما بر آن زياد نبوده است اما از اين پس تمرکزی بيشتری بر حقوق بشر خواهيم داشت يا بهتر است بگوييم، برخورد آگاهانه تری نسبت به آن خواهيم داشت.
به هنگام تعيين گزارشگر ويژه سازمان ملل تلاش ديپلماتيک زيادی پشت صحنه صورت گرفت. ما می ديديم که ايران با انرژی خارق العاده ای تلاش می کرد تا مانع از تعيين اين گزارشگر شود ولی خوشبختانه جامعه جهانی به تعيين گزارشگر رای مثبت داد.
البته بايد در نظر داشت کشورهايی که در اين مورد رای دادند با محدوديت های ديپلماتيک هم روبرو هستند مثلا به خاطر روابط دو جانبه شان با ايران، ولی با وجود این حتی برخی از متحدان ايران علی رغم تلاش فراوان ايران تصميم درست را گرفتند و با انتخاب گزارشگر ويژه حقوق بشر موافقت کردند.
ولی آيا فکر می کنيد که تنها انتخاب يک گزارشگر کافی است؟
خوب وقتی می گوييد «کافی» بايد ديد از چه نظر...
آيا برای توقف نقض حقوق بشر در ايران کافی است؟
نه. اگر با اين دارو، بيماری نقض حقوق بشر درمان می شد، می گفتم کافی است. ولی اين طور نيست اما چيزی که اتفاق افتاده اين است که ما گامی به جلو برداشته ايم و اين يک دستاورد ديپلماتيک فوق العاده است، دستاوردی فوق العاده برای حقوق بشر در ايران است.
انتخاب گزارشگر ويژه باعث شده است که ايران در گروه حکومت هايی قرار بگيرد که مردم خودشان را به شدت سرکوب می کنند. هيچ کشوری دوست ندارد که در اين گروه جای بگيرد. بسيار غم انگيز است که مردم ايران بواسطه حکومت شان در اين شرايط قرار گرفته اند.
گام بعدی چيست؟ اگر دولت ايران با گزارشگر ويژه همکاری نکند چه اتفاقی می افتد؟
من فکر نمی کنم خيلی کسی باور داشته باشد که حکومت ايران درهای کشور را باز می کند، به گزارشگر ويژه خوش آمد می گوید و بازديد وی را از جاهايی مثل زندان اوين ميسر می کند. البته اميدوارم چنين اتفاقی بيافتد، ولی نشانه ها حکايت دارند که ايران چنين کاری انجام نمی دهد.
در هر صورت تصميم با ايران است و ما با دقت رفتار ايران را زير نظر داريم. اگر ايران با گزارشگر ويژه همکاری نکند، سازمان ملل گام های ديگری بر می دارد تا ايران را به خاطر رفتار خارج از استاندارهای جهانی معرفی کند.
برای من خيلی دشوار است تصور کنم که مردم ايران برای مدتی طولانی دست روی دست بگذارند و شاهد باشند که دولت شان عامدانه آنها را در جامعه جهانی منزوی کند، حال يا بواسطه سازش ناپذيری در سياست هسته ای يا سرکوب مردم خودش يا برخورد با گزارشگر ويژه.
اين رفتارها پيامدهای اساسی بدنبال دارند و دولت ايران را بيش از پيش منزوی می کنند. من فکر نمی کنم که اکثر مردم ايران بخواهند اين وضعيت پابرجا بماند.
آيا تلاش می شود برای اينکه ناقضان حقوق بشر در ايران در يک دادگاه بين المللی محاکمه شوند؟
اقداماتی در مورد ناقضان حقوق بشر انجام شده است، برخی از اين اقدامات زير چتر سازمان ملل انجام شده اند، برخی اقدامات ملی هستند، يعنی برخی کشورها خودشان ليستی از افراد ناقض حقوق بشر تهيه می کنند و تحريم هايی را در مورد آنها اعمال می کنند، مثلا ممنوعيت سفر به آن کشور يا ممنوعيت استفاده از سيستم مالی آن کشور.
اين کاری است که آمريکا انجام داده است، اتحاديه اروپا هم در اين مسير حرکت می کند و کشورهای مختلف، خارج از چارچوب اتحاديه اروپا يا سازمان ملل اقدامات ملی را در پيش گرفته اند. منطق حکم می کند که کشورها به اين سمت حرکت کنند.
به تاريخ مدرن که نگاه کنيم می بينيم که عمر حکومت های مستبد و حکومت هايی که مردم خودشان را سرکوب می کنند، محدود است. در مورد اتحاد جماهير شوری اين زمان حدود ۷۰ سال بود. نمی دانم طول عمر حکومت ايران چقدر خواهد بود ولی عملکرد اين حکومت نشان می دهد که چه ماهيتی دارد و به چه ارزش هايی معتقد است.
در اينجا آن چيزی که تعيين کننده است، رفتار حکومت ايران با آمريکا يا ديگر کشورها نيست بلکه اعتبار و مشروعيت آن نزد مردم ايران است.
برخی آمريکا را به داشتن معيارهای دوگانه متهم می کنند و می گويند آمريکا در مورد کشوری مثل ليبی وارد جنگ می شود اما در مورد نقض حقوق بشر در کشورهای متحدش مثل عربستان و بحرين واکنش متناسب نشان نمی دهد. پاسخ شما به اين منتقدان چيست؟
آمريکا مدت طولانی است که نقش مدافع حقوق بشر را ايفا می کند و هيچ کشوری از ايالات متحده در اين زمينه پيشرو نيست. برخی از افرادی که می گويند در برخورد ما نقص هايی می بينند يا نقطه ضعف هايی در سياست ما وجود دارد، انگيزه خالصانه ای ندارند، ولی انتقاد برخی ديگر جدی و مشروع است.
ما ادعا نمی کنيم که هم در گذشته و هم در حال برخورد کاملا بی نقصی داشته ايم ولی با وجود این، آمريکا از نظر دفاع از حقوق بشر از تمام کشورهای جهان جلوتر است.
در مورد برنامه اتمی ايران: جامعه جهانی از جمله آمريکا سال هاست که موضع فعلی را دارند. آيا واقعا دولت ايالات متحده باور دارد که ايران حاضر است دست از فعاليت های هسته ايش بردارد؟
آمريکا همچنان سياست دو بعدی خودش را در قبال ايران دنبال می کند؛ از يک سو تلاش می کند که ايران را به پای ميز گفت و گو بياورد و از سوی ديگر گزينه فشار و تحريم ها را دنبال می کند.
ما در چارچوب گروه پنج به علاوه يک می کوشيم که ايران را به پای ميز مذاکره بياوريم تا برای بحران اتمی راه حلی پيدا کنيم.
در پاسخ به اين پرسش که آيا ما با اين خط مشی موفق خواهيم بود يا خير، بايد بگويم، ما بر اين باوريم که اين شيوه، بهترين شيوه است. ما بدنبال يک راه حل ديپلماتيک هستيم و تمام انرژی و منابع خودمان را بر همين موضوع متمرکز کرده ايم، حال اين راه حل با اهرم فشار حاصل شود و يا با همراهی خود ايران.
اما پرسش ديگری که در اينجا مطرح است اين است که چرا اصولا ايران از آمدن بر سر ميز مذاکره و دستيابی به يک راه حل هراس دارد؟ من حرف ها و مواضع ايران را شنيده ام و می دانم که حکومت ايران اين توهم را در ذهن دارد که غرب با مذاکره هسته ای می خواهد اسب تروايی وارد نظام جمهوری اسلامی کند و آن را تغيير دهد.
ولی من تاکيد می کنم که گروه پنج به علاوه يک با نظارت شورای امنيت اعلام کرده است که ما دنبال يک چيز مشخص هستيم و آن برنامه هسته ای ايران است. ما ممکن است نظر خاصی درباره حکومت ايران داشته باشيم و اين موضوع در مورد آمريکا روشن است که ما حامی اين حکومت نيستيم ولی آن چيزی که الان در مورد اين کشور مطرح است و بايد به آن پرداخته شود، شفافيت در برنامه هسته ای است.
آيا اين احتمال وجود دارد که آمريکا غنی سازی اورانيوم توسط ايران را بپذيرد؟
ما تا کنون موضع مان را روشن بيان کرديم و در آينده هم اين کار را انجام خواهيم داد. هميشه گفته ايم که تهران بايد به پای ميز مذاکره بيايد و نکات مبهم برنامه هسته ايش را روشن کند. اين کار بايد قبل از هرچيز انجام شود و تا انجام نشده نمی توان سراغ موضوع ديگری رفت. اينکه ايران بيايد و پيشنهادی را درباره تغيير در روند غنی سازی ارائه کند، منطقی نيست، ابتدا بايد نکات مبهم روشن شوند. دولت ايران اين نکات را می داند و روشن کردن آنها کار خارق العاده ای نيست. فقط به شفافيت و مسئوليت پذيری نياز است.
آمريکا در گذشته بارها در ارتباط با برنامه اتمی ايران از احتمال استفاده از گزينه نظامی سخن گفته است. آيا اين گزينه همچنان مطرح است؟
من با عبارت مطرح بودن و مطرح نبودن مشکل دارم. طبق قانون اساسی ايالات متحده گزينه نظامی هميشه برای رئيس قوه مجريه که همان رئيس جمهور است وجود دارد. پس هيچ گاه اين گزينه از بين نمی رود. پس در پاسخ به اين پرسش که آيا گزينه استفاده از قدرت نظامی در قبال ايران وجود دارد، بايد بگويم، بله. ما اعلام کرده ايم که نمی پذيريم که ايران به توانايی ساخت بمب اتمی دست پيدا کند.
آيا مشخص است آمريکا چه زمانی از گزينه نظامی استفاده خواهد کرد؟
يک معيار وجود دارد و اگر به اين معيار توجه کنيم موضوع روشن می شود. معياری که برای آمريکا وجود دارد اين است که رژيم ايران با توانايی ساخت سلاح اتمی قابل پذيرش نيست. فکر می کنم که محدود کردن اين موضوع به تاريخ و زمان گمراه کننده است.
طبق گزارشی که چند سال پيش در روزنامه نيويورک تايمز منتشر شد، در اسناد داخلی وزارت امور خارجه آمريکا وظايف دفتر امور ايران بدين ترتيب تعريف شده است: «مقابله با تمام ابعاد تهديدهايی که از جانب ايران مطرح است» و هچنين «دراز کردن دست دوستی به سوی مردم ايران برای حمايت از خواست آنها برای دستيابی به آزادی و دمکراسی.»
هنری تی ووستر، مدير دفتر امور ايران وزارت خارجه آمريکا، در گفت و گو با راديو فردا به پرسش های مختلفی درباره سياست های ايالات متحده در قبال ايران پاسخ داده است.
شنيدم شما مدتی را در ايران گذرانده ايد؟
هری تی ووستر: بله همين طور است. من وقتی بچه بودم اين فرصت را پیدا کردم که به ايران بروم و در چند نوبت در آنجا زندگی کردم. بار اول را به خاطر ندارم چون از دو سالگی تا چهار سالگی در ايران بودم. بار دوم از هشت سالگی تا يازده سالگی و بار آخر زمانی که ۱۴ ساله بودم.
به خاطر پدر مادرتان به ايران رفتيد درست است؟
بله، درست است.
آيا آنها ديپلمات بودند؟
نه، پدر من مستشار نظامی بود و پدرو مادرم قبل از تولد من، اصلا در ايران با هم آشنا شدند و ازدواج کردند. بعدا که به آمريکا برگشتند من در آنجا متولد شدم و وقتی دو سالم بود با هم به ايران رفتيم.
آيا خاطراتی هم داريد از زمانی که در ايران بوديد؟
بله، خيلی زياد. تهران را به خوبی به خاطر دارم، صحنه های زيادی از آن زمان در ذهنم هست. يادم هست که به مدرسه می رفتم. تابستان می رفتيم شمال، کنار دريا. اغلب برای پيک نيک به کرج می رفتيم. برای اسکی می رفتيم کوه دماوند، البته من بلد نبودم وهمش می افتادم و البته از غذاها و خوردنی ها هم خاطراتی زيادی دارم.
آقای ووستر! باراک اوباما، رییس جمهور آمريکا، در پيام نوروزی خود به اعتراضات اخير در ايران و نقض حقوق بشر در اين کشور اشاره کرد و خطاب به جوانان ايرانی گفت من در اين «دوران تاريک» با شما هستم. منظور آقای اوباما از اين حرف چيست؟
پرزيدنت اوباما خيلی با علاقه و هيجان به جوانان ايرانی نگاه می کند. وقتی از «جوانان» صحبت می کنيم يکی منظور افرادی است که خب هم از نظر روحی و هم از نظر سنی جوان هستند ، يکی منظور کسانی است که برای آنها فردايی وجود دارد و منظور ديگر آقای اوباما از اين مفهوم اين است که اميد زيادی به فردا و آينده ايران دارد.
انتخاب گزارشگر ويژه باعث شده است که ايران در گروه حکومت هايی قرار بگيرد که مردم خودشان را به شدت سرکوب می کنند. هيچ کشوری دوست ندارد که در اين گروه جای بگيرد. بسيار غم انگيز است که مردم ايران بواسطه حکومت شان در اين شرايط قرار گرفته اند.
هنری تی ووستر، مدیر دفتر ایران وزارت خارجه آمریکا
دولت آمريکا حاضر است چه اقدامات ملموسی را برای حمايت از جوانان ايرانی و جنبش دمکراتيک در اين کشور پيش بگيرد؟
سوال بسيار خوبی است. در حال حاضر ما با جامعه مدنی ايران همکاری می کنيم. مقام های آمريکايی از جمله وزير امور خارجه، اين موضوع را تاييد کرده اند. اين موضوع علنی و ثبت شده است. حدودا از سال ۲۰۰۴ تا به امروز ما تلاش کرديم از جامعه مدنی حمايت کنيم تا فعالان جامعه مدنی بتوانند صدای خودشان را به گوش همگان برسانند يا نماينده کسانی باشند که صدای شان به گوش کسی نمی رسد.
سعی کرديم برای افرادی همچون فعالان دمکراتيک و فعالان حقوق بشر که در زندان هستند يا کسانی که متاسفانه جان شان را از دست داده اند، فضای سياسی ايجاد کنيم تا پيام شان به گوش همه برسد.
همين اخيرا در کنگره آمريکا، از جفری فلتمن، معاون امور خاورميانه وزير خارجه، درباره جنبش سبز سوال شد و او گفت: دولت آمريکا از هيچ حزب و گروه سياسی در ايران حمايت مالی نمی کند بلکه از ارزش های دمکراتيک و حقوق بشر پشتيبانی می کند.
از آقای فلتمن درباره کمک مستقيم به جنبش سبز سوال شد و او پاسخ داد که جنبش سبز خودش اعلام کرده است که از دولت آمريکا کمکی نمی خواهد. چيزی که آقای فلتمن قصد داشت بيان کند اين بود که ما سعی نداريم کمکی را به کسی يا گروهی تحميل کنيم بلکه ما بر روی اصول و ارزش ها تمرکز می کنيم و تلاش می کنيم فضا ايجاد کنيم تا فعالان صدای خودشان را به گوش همه برسانند.
ولی وقتی تلاش های دولت آمريکا را برای توقف برنامه اتمی ايران با تلاش برای توقف نقض حقوق بشر در اين کشور می بينيم، متوجه می شويم که اين دو به هيچ وجه همسان نيستند!
ما خوشحاليم که چند هفته پيش در مقر سازمان در ژنو يک گزارشگر ويژه برای بررسی وضع حقوق بشر در ايران تعيين شد. شما از اين پس شاهد تمرکز بيشتر آمريکا بر روی موضوع حقوق بشر خواهيد بود.
ما هميشه به حقوق بشر توجه داشتيم و بر آن نظارت و از آن پشتيبانی کرديم ولی تمرکز ما بر آن زياد نبوده است اما از اين پس تمرکزی بيشتری بر حقوق بشر خواهيم داشت يا بهتر است بگوييم، برخورد آگاهانه تری نسبت به آن خواهيم داشت.
به هنگام تعيين گزارشگر ويژه سازمان ملل تلاش ديپلماتيک زيادی پشت صحنه صورت گرفت. ما می ديديم که ايران با انرژی خارق العاده ای تلاش می کرد تا مانع از تعيين اين گزارشگر شود ولی خوشبختانه جامعه جهانی به تعيين گزارشگر رای مثبت داد.
البته بايد در نظر داشت کشورهايی که در اين مورد رای دادند با محدوديت های ديپلماتيک هم روبرو هستند مثلا به خاطر روابط دو جانبه شان با ايران، ولی با وجود این حتی برخی از متحدان ايران علی رغم تلاش فراوان ايران تصميم درست را گرفتند و با انتخاب گزارشگر ويژه حقوق بشر موافقت کردند.
ولی آيا فکر می کنيد که تنها انتخاب يک گزارشگر کافی است؟
خوب وقتی می گوييد «کافی» بايد ديد از چه نظر...
آيا برای توقف نقض حقوق بشر در ايران کافی است؟
نه. اگر با اين دارو، بيماری نقض حقوق بشر درمان می شد، می گفتم کافی است. ولی اين طور نيست اما چيزی که اتفاق افتاده اين است که ما گامی به جلو برداشته ايم و اين يک دستاورد ديپلماتيک فوق العاده است، دستاوردی فوق العاده برای حقوق بشر در ايران است.
انتخاب گزارشگر ويژه باعث شده است که ايران در گروه حکومت هايی قرار بگيرد که مردم خودشان را به شدت سرکوب می کنند. هيچ کشوری دوست ندارد که در اين گروه جای بگيرد. بسيار غم انگيز است که مردم ايران بواسطه حکومت شان در اين شرايط قرار گرفته اند.
گام بعدی چيست؟ اگر دولت ايران با گزارشگر ويژه همکاری نکند چه اتفاقی می افتد؟
من فکر نمی کنم خيلی کسی باور داشته باشد که حکومت ايران درهای کشور را باز می کند، به گزارشگر ويژه خوش آمد می گوید و بازديد وی را از جاهايی مثل زندان اوين ميسر می کند. البته اميدوارم چنين اتفاقی بيافتد، ولی نشانه ها حکايت دارند که ايران چنين کاری انجام نمی دهد.
در هر صورت تصميم با ايران است و ما با دقت رفتار ايران را زير نظر داريم. اگر ايران با گزارشگر ويژه همکاری نکند، سازمان ملل گام های ديگری بر می دارد تا ايران را به خاطر رفتار خارج از استاندارهای جهانی معرفی کند.
برای من خيلی دشوار است تصور کنم که مردم ايران برای مدتی طولانی دست روی دست بگذارند و شاهد باشند که دولت شان عامدانه آنها را در جامعه جهانی منزوی کند، حال يا بواسطه سازش ناپذيری در سياست هسته ای يا سرکوب مردم خودش يا برخورد با گزارشگر ويژه.
اين رفتارها پيامدهای اساسی بدنبال دارند و دولت ايران را بيش از پيش منزوی می کنند. من فکر نمی کنم که اکثر مردم ايران بخواهند اين وضعيت پابرجا بماند.
آيا تلاش می شود برای اينکه ناقضان حقوق بشر در ايران در يک دادگاه بين المللی محاکمه شوند؟
اقداماتی در مورد ناقضان حقوق بشر انجام شده است، برخی از اين اقدامات زير چتر سازمان ملل انجام شده اند، برخی اقدامات ملی هستند، يعنی برخی کشورها خودشان ليستی از افراد ناقض حقوق بشر تهيه می کنند و تحريم هايی را در مورد آنها اعمال می کنند، مثلا ممنوعيت سفر به آن کشور يا ممنوعيت استفاده از سيستم مالی آن کشور.
اين کاری است که آمريکا انجام داده است، اتحاديه اروپا هم در اين مسير حرکت می کند و کشورهای مختلف، خارج از چارچوب اتحاديه اروپا يا سازمان ملل اقدامات ملی را در پيش گرفته اند. منطق حکم می کند که کشورها به اين سمت حرکت کنند.
برای من خيلی دشوار است تصور کنم که مردم ايران برای مدتی طولانی دست روی دست بگذارند و شاهد باشند که دولت شان عامدانه آنها را در جامعه جهانی منزوی کند، حال يا بواسطه سازش ناپذيری در سياست هسته ای يا سرکوب مردم خودش يا برخورد با گزارشگر ويژه. اين رفتارها پيامدهای اساسی بدنبال دارند و دولت ايران را بيش از پيش منزوی می کنند. من فکر نمی کنم که اکثر مردم ايران بخواهند اين وضعيت پابرجا بماند.
تی ووستر
در اينجا آن چيزی که تعيين کننده است، رفتار حکومت ايران با آمريکا يا ديگر کشورها نيست بلکه اعتبار و مشروعيت آن نزد مردم ايران است.
برخی آمريکا را به داشتن معيارهای دوگانه متهم می کنند و می گويند آمريکا در مورد کشوری مثل ليبی وارد جنگ می شود اما در مورد نقض حقوق بشر در کشورهای متحدش مثل عربستان و بحرين واکنش متناسب نشان نمی دهد. پاسخ شما به اين منتقدان چيست؟
آمريکا مدت طولانی است که نقش مدافع حقوق بشر را ايفا می کند و هيچ کشوری از ايالات متحده در اين زمينه پيشرو نيست. برخی از افرادی که می گويند در برخورد ما نقص هايی می بينند يا نقطه ضعف هايی در سياست ما وجود دارد، انگيزه خالصانه ای ندارند، ولی انتقاد برخی ديگر جدی و مشروع است.
ما ادعا نمی کنيم که هم در گذشته و هم در حال برخورد کاملا بی نقصی داشته ايم ولی با وجود این، آمريکا از نظر دفاع از حقوق بشر از تمام کشورهای جهان جلوتر است.
در مورد برنامه اتمی ايران: جامعه جهانی از جمله آمريکا سال هاست که موضع فعلی را دارند. آيا واقعا دولت ايالات متحده باور دارد که ايران حاضر است دست از فعاليت های هسته ايش بردارد؟
آمريکا همچنان سياست دو بعدی خودش را در قبال ايران دنبال می کند؛ از يک سو تلاش می کند که ايران را به پای ميز گفت و گو بياورد و از سوی ديگر گزينه فشار و تحريم ها را دنبال می کند.
ما در چارچوب گروه پنج به علاوه يک می کوشيم که ايران را به پای ميز مذاکره بياوريم تا برای بحران اتمی راه حلی پيدا کنيم.
در پاسخ به اين پرسش که آيا ما با اين خط مشی موفق خواهيم بود يا خير، بايد بگويم، ما بر اين باوريم که اين شيوه، بهترين شيوه است. ما بدنبال يک راه حل ديپلماتيک هستيم و تمام انرژی و منابع خودمان را بر همين موضوع متمرکز کرده ايم، حال اين راه حل با اهرم فشار حاصل شود و يا با همراهی خود ايران.
اما پرسش ديگری که در اينجا مطرح است اين است که چرا اصولا ايران از آمدن بر سر ميز مذاکره و دستيابی به يک راه حل هراس دارد؟ من حرف ها و مواضع ايران را شنيده ام و می دانم که حکومت ايران اين توهم را در ذهن دارد که غرب با مذاکره هسته ای می خواهد اسب تروايی وارد نظام جمهوری اسلامی کند و آن را تغيير دهد.
ولی من تاکيد می کنم که گروه پنج به علاوه يک با نظارت شورای امنيت اعلام کرده است که ما دنبال يک چيز مشخص هستيم و آن برنامه هسته ای ايران است. ما ممکن است نظر خاصی درباره حکومت ايران داشته باشيم و اين موضوع در مورد آمريکا روشن است که ما حامی اين حکومت نيستيم ولی آن چيزی که الان در مورد اين کشور مطرح است و بايد به آن پرداخته شود، شفافيت در برنامه هسته ای است.
آيا اين احتمال وجود دارد که آمريکا غنی سازی اورانيوم توسط ايران را بپذيرد؟
ما تا کنون موضع مان را روشن بيان کرديم و در آينده هم اين کار را انجام خواهيم داد. هميشه گفته ايم که تهران بايد به پای ميز مذاکره بيايد و نکات مبهم برنامه هسته ايش را روشن کند. اين کار بايد قبل از هرچيز انجام شود و تا انجام نشده نمی توان سراغ موضوع ديگری رفت. اينکه ايران بيايد و پيشنهادی را درباره تغيير در روند غنی سازی ارائه کند، منطقی نيست، ابتدا بايد نکات مبهم روشن شوند. دولت ايران اين نکات را می داند و روشن کردن آنها کار خارق العاده ای نيست. فقط به شفافيت و مسئوليت پذيری نياز است.
آمريکا در گذشته بارها در ارتباط با برنامه اتمی ايران از احتمال استفاده از گزينه نظامی سخن گفته است. آيا اين گزينه همچنان مطرح است؟
من با عبارت مطرح بودن و مطرح نبودن مشکل دارم. طبق قانون اساسی ايالات متحده گزينه نظامی هميشه برای رئيس قوه مجريه که همان رئيس جمهور است وجود دارد. پس هيچ گاه اين گزينه از بين نمی رود. پس در پاسخ به اين پرسش که آيا گزينه استفاده از قدرت نظامی در قبال ايران وجود دارد، بايد بگويم، بله. ما اعلام کرده ايم که نمی پذيريم که ايران به توانايی ساخت بمب اتمی دست پيدا کند.
آيا مشخص است آمريکا چه زمانی از گزينه نظامی استفاده خواهد کرد؟
يک معيار وجود دارد و اگر به اين معيار توجه کنيم موضوع روشن می شود. معياری که برای آمريکا وجود دارد اين است که رژيم ايران با توانايی ساخت سلاح اتمی قابل پذيرش نيست. فکر می کنم که محدود کردن اين موضوع به تاريخ و زمان گمراه کننده است.