بامداد دوشنبه هشتاد و پنجمین دوره مراسم اهدای جوایز اسکار برگزار شد. مراسمی که این بار به دلیل انتخاب بهترین فیلم و نحوه اهدای جایزه آن به شدت بحثانگیز شده است. فیلم «آرگو» با موضوعی مرتبط با ایران در حالی که نامزد جایزه بهترین کارگردان نبود، اسکار را برای سازندگانش به ارمغان آورد.
جایزهای که باعث واکنشهای مختلف در ایران و خارج از ایران شده است از جمله وزیر فرهنگ و ارشاد ایران اهدای این جایزه را نیز در ادامه سیاستهای آمریکا علیه ایران دانسته است.
جمشید اکرمی منتقد فیلم و استاد سینما در دانشگاه ویلیام پترسن نیوجرسی در گفتوگو با رادیو فردا و در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان جوایز اسکار امسال را سیاسی دانست، چنین میگوید:
جمشید اکرمی: خيلی راحت میشود اين تعبير را کرد ولی من از ديد ديگری به قضيه نگاه میکنم. از ديد خود برگزارکنندگان اسکار که اينها چند سال است که مشکل جذب مخاطب جوان را دارند.
از نمايش تلويزيونی اسکار انتقاد میشود که سه ساعت و نيم طول میکشد و خستهکننده است و معمولا فيلمهايی در اين مراسم مطرح نمیشود که جوانترها به آن علاقمند باشند و به همين دليل هم معمولا به آن نگاه نمیکنند. امسال سعی خيلی زيادی شده بود که برنامه به شکلی برگزار شود که برای جوانترها جالب باشد. در نتيجه برگزارکنندگان امسال هم دو تهيهکننده جديد بودند و کسانی که قبلا کار کرده بودند نبودند.
اينها فکر کرده بودند که يک چنين سورپرايزی در پايان برنامه میتواند برنامهشان را جنجالیتر و جالبتر کند و حسشان هم درست بود و خود برگزارکنندگان هم اين را گفتند که ما فکر کرديم خيلی خوب میشود که با میشل اوباما تماس بگيريم و وقتی ايشان هم موافقت کرده است، اين بخش از برنامه هم برگزار شده است.
من مطمئنم که خانم اوباما و حتی خود آقای (باراک) اوباما هم ترجيح میدادند که فيلم لينکلن جايزه بگيرد. چون میدانيد که در آن صورت برگزيده شدن فيلم لينکلن معنای ديگری پيدا میکرد.
من فکر میکنم خيلیها و از جمله برگزار کنندگان اسکار آرزو میکردند فيلم لينکلن اين جايزه را دريافت کند ولی بايد اين را در نظر بگيريم که در آمريکا در مورد اين قبيل چيزها تقلبی وجود ندارد.
ولی يک اتفاق کمسابقه ديگر که رخ داد اين بود که فيلمی که سازندهاش اساسا نامزد دريافت بهترين کارگردانی نشده بود، جايزه بهترين کارگردانی فيلم را دريافت کرد در اسکار امسال. آيا آرگو بر اساس ارزشهای هنری و سينمايی واقعا بهترين فيلم سال بود؟
من فکر میکنم يکی از بدترين انتخابهايی بوده است که در طول تاريخ اسکار شده است. من میخواهم با تاکيد بگويم که شايد اين بزرگترين غفلت و اشتباهی که در تاريخ اسکار شده است که يک فيلمی مثل آرگو که ابدا فيلم خوبی نيست و ضعفهای زيادی دارد بيايد و جايزه بهترين فيلم سال را بگيرد و آنهم در سالی که قحطی فيلم خوب نبوده است.
۹ فيلم در رده شرکت داشتند که آن هشت فیلم دیگر بقيه به راحتی از آرگو بهتر بودند. ديدن نقطه ضعفهای آرگو هم کار سختی نيست. اين فيلمی است که نه سناريوی محکمی دارد و نه کارگردانی درست و حسابی دارد و فيلمی است که سوء استفاده میکند از يک اتفاق واقعی و آن را تبديل میکند به يک فيلم تو خالی جيمز باندی.
يعنی میآيد تمام آن عناصری را که میتوانستند در اين فيلم وجود داشته باشند و به تحليل يک مسئله تاريخی کمک کنند را کنار میگذارد و آن عناصر اکشن و حادثهای را بزرگ میکند تا يک فيلم پر تنش پر پر هيجان ساخته شود.
در آن مورد هم اتفاقا زياد موفق نيست چون از کليشههای تکراری و نخنما استفاده میکند از جمله آن صحنه تعقيب آخر فيلم.
با اين توضيحات چرا به نظرتان اعضای آکادمی اسکار به آرگو به عنوان بهترين فيلم سال رای دادند؟
من فکر میکنم اين فيلمی است که يک کارت پستالی برای خود اسکار و برای اعضای آکادمی بوده است. چون يک مورد نادری است که میبينيم خود هاليود در يک فيلم نقش بازی میکند. يعنی چند تهيهکننده هاليوودی جمع میشوند به بهانه ساختن يک فيلم جعلی باعث فراری دادن چند تن از هموطنانشان از يک کشور ديگر میشوند.
تصور می کنم اين شيرين کاری هاليوود برای خودشان خيلی جالب بوده و خواسته اند اين را تا جايی که میتوانند بزرگ کنند و متاسفانه تا آنجا پيش رفتهاند که بيايند و جايزه بهترين فيلم سال اين آکادمی را هم به آن بدهند.
جایزهای که باعث واکنشهای مختلف در ایران و خارج از ایران شده است از جمله وزیر فرهنگ و ارشاد ایران اهدای این جایزه را نیز در ادامه سیاستهای آمریکا علیه ایران دانسته است.
جمشید اکرمی منتقد فیلم و استاد سینما در دانشگاه ویلیام پترسن نیوجرسی در گفتوگو با رادیو فردا و در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان جوایز اسکار امسال را سیاسی دانست، چنین میگوید:
جمشید اکرمی: خيلی راحت میشود اين تعبير را کرد ولی من از ديد ديگری به قضيه نگاه میکنم. از ديد خود برگزارکنندگان اسکار که اينها چند سال است که مشکل جذب مخاطب جوان را دارند.
از نمايش تلويزيونی اسکار انتقاد میشود که سه ساعت و نيم طول میکشد و خستهکننده است و معمولا فيلمهايی در اين مراسم مطرح نمیشود که جوانترها به آن علاقمند باشند و به همين دليل هم معمولا به آن نگاه نمیکنند. امسال سعی خيلی زيادی شده بود که برنامه به شکلی برگزار شود که برای جوانترها جالب باشد. در نتيجه برگزارکنندگان امسال هم دو تهيهکننده جديد بودند و کسانی که قبلا کار کرده بودند نبودند.
اينها فکر کرده بودند که يک چنين سورپرايزی در پايان برنامه میتواند برنامهشان را جنجالیتر و جالبتر کند و حسشان هم درست بود و خود برگزارکنندگان هم اين را گفتند که ما فکر کرديم خيلی خوب میشود که با میشل اوباما تماس بگيريم و وقتی ايشان هم موافقت کرده است، اين بخش از برنامه هم برگزار شده است.
من مطمئنم که خانم اوباما و حتی خود آقای (باراک) اوباما هم ترجيح میدادند که فيلم لينکلن جايزه بگيرد. چون میدانيد که در آن صورت برگزيده شدن فيلم لينکلن معنای ديگری پيدا میکرد.
من فکر میکنم خيلیها و از جمله برگزار کنندگان اسکار آرزو میکردند فيلم لينکلن اين جايزه را دريافت کند ولی بايد اين را در نظر بگيريم که در آمريکا در مورد اين قبيل چيزها تقلبی وجود ندارد.
ولی يک اتفاق کمسابقه ديگر که رخ داد اين بود که فيلمی که سازندهاش اساسا نامزد دريافت بهترين کارگردانی نشده بود، جايزه بهترين کارگردانی فيلم را دريافت کرد در اسکار امسال. آيا آرگو بر اساس ارزشهای هنری و سينمايی واقعا بهترين فيلم سال بود؟
من فکر میکنم يکی از بدترين انتخابهايی بوده است که در طول تاريخ اسکار شده است. من میخواهم با تاکيد بگويم که شايد اين بزرگترين غفلت و اشتباهی که در تاريخ اسکار شده است که يک فيلمی مثل آرگو که ابدا فيلم خوبی نيست و ضعفهای زيادی دارد بيايد و جايزه بهترين فيلم سال را بگيرد و آنهم در سالی که قحطی فيلم خوب نبوده است.
۹ فيلم در رده شرکت داشتند که آن هشت فیلم دیگر بقيه به راحتی از آرگو بهتر بودند. ديدن نقطه ضعفهای آرگو هم کار سختی نيست. اين فيلمی است که نه سناريوی محکمی دارد و نه کارگردانی درست و حسابی دارد و فيلمی است که سوء استفاده میکند از يک اتفاق واقعی و آن را تبديل میکند به يک فيلم تو خالی جيمز باندی.
يعنی میآيد تمام آن عناصری را که میتوانستند در اين فيلم وجود داشته باشند و به تحليل يک مسئله تاريخی کمک کنند را کنار میگذارد و آن عناصر اکشن و حادثهای را بزرگ میکند تا يک فيلم پر تنش پر پر هيجان ساخته شود.
در آن مورد هم اتفاقا زياد موفق نيست چون از کليشههای تکراری و نخنما استفاده میکند از جمله آن صحنه تعقيب آخر فيلم.
با اين توضيحات چرا به نظرتان اعضای آکادمی اسکار به آرگو به عنوان بهترين فيلم سال رای دادند؟
من فکر میکنم اين فيلمی است که يک کارت پستالی برای خود اسکار و برای اعضای آکادمی بوده است. چون يک مورد نادری است که میبينيم خود هاليود در يک فيلم نقش بازی میکند. يعنی چند تهيهکننده هاليوودی جمع میشوند به بهانه ساختن يک فيلم جعلی باعث فراری دادن چند تن از هموطنانشان از يک کشور ديگر میشوند.
تصور می کنم اين شيرين کاری هاليوود برای خودشان خيلی جالب بوده و خواسته اند اين را تا جايی که میتوانند بزرگ کنند و متاسفانه تا آنجا پيش رفتهاند که بيايند و جايزه بهترين فيلم سال اين آکادمی را هم به آن بدهند.