آیتالله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در همایش سراسری ستادهای دهه فجر انقلاب اسلامی سراسر کشور که در چهارم بهمن ۱۳۹۳ با حضور شخصیتهای سیاسی برگزار شد، بر روی سه نکته مهم انگشت گذاشت.
اول - مذاکرات هستهای: او گفت که همه مردم در برابر سختیهای ناشی از تحریمهای فلج کننده اقتصادی ایستاده و مقاومت میکنند. اما عدهای از «افراد موثر مدیریتی» نظام، به دنبال «مقاصد شوم سیاسی» بوده و این نظر را القا می کنند که:
«مردم نمیتوانند در برابر مشکلات اقتصادی و تحریمها ایستادگی کنند و باید برای حل این مشکلات با دشمن کنار بیاییم تا فشار تحریمها برداشته شود، اقتصاد فعال شود و مشکلات گوناگون در کشور حل شود.»
سپس افزود که این دیدگاهی خطرناک است و باید برای «این افکار شوم» چارهای اندیشید. آنها اقتصاد مقاومتی طرح شده از سوی مقام معظم رهبری را قبول ندارند و می گویند نمی توان از این راه دشمن را شکست داد. این گروه از مدیران نظام، دائماً «چراغ سبز» به دشمن نشان می دهند، میگوید:
«برخی که خداوند شر آنان را کم کند بر این باورند که با دشمن باید کنار آمد، در هستهای باید کنار آمد و در سیاست باید کنار آمد در حالی که این رویارویی با مردم و رویایی با آرمانهای امام، انقلاب و خون شهدا است.»
دوم - کاریکاتورهای شارلی ابدو: جنتی گفت که توهین کشور فرانسه به پیامبر اسلام در ۲۵ کشور ديگر اجرا و به ۱۰ زبان ترجمه شد. این «فاجعه برای انسانیت» همه را ناراحت کرد، اما رسالت ما این است که این «انسان های وحشی و ناجور» را نجات بدهیم. چگونه؟ میگوید:
«اگر کشورهای اسلامی ذرهای غیرت داشتند باید اقدام سرکوبگرانهای انجام میدادند و حداقل آن این بود که فرانسه را تحریم کنند تا درس عبرتی شود تا کسی چنین جسارتی به خود ندهد.»
سوم - مطالبه رفع حصر: درخواست آزادی رهبران جنبش سبز موجب عصبانیت شدید اصولگرایان شده است. میگویند که هدف جنبش سبز براندازی نظام بود. اما عدهای به دنبال رفع حصرند تا «فتنهگران آزاد شوند تا دوباره فتنه کنند.» آنها «چهار آدم عوضی» هستند. راهحل مقابله با این عوضیها چیست؟ میگوید: «ما باید در دهان آنهایی بزنیم که می گویند حصر باید شکسته شود.»
درباره این ادعاها چه می توان گفت؟
یکم - موضوع مدعای اول حسن روحانی، محمد جواد ظریف و کلیه افرادی در نظام جمهوری اسلامی هستند که طرح سازش با دولتهای غربی را دنبال میکنند. از نظر آیتالله جنتی، آنان اهداف سیاسی شومی در سر میپرورانند و باید در برابرشان ایستاد. اما این دعا که «خداوند شر آنان را کم کند»، فقط یک دعا نیست. برای این که خداوند کاری به این کارها نداشته و در مسائل سیاسی و امور جزیی دخالت نمیکند. آدمیان باید با عقل خود مشکلاتشان را حل و فصل کنند. جنتی به عنوان یک فقیه به خوبی از این امر آگاه است. بدین ترتیب، اصول گرایان افراطی خود باید شر این افراد را کم کنند. درست به همان شیوههای متفاوتی که شر بسیاری را در ۳۶ سال گذشته کم کردهاند. این رهنمودی است به افراطیترین نیروهای نظام که کارتان را دنبال کنید.
دوم - در خصوص داستان شارلی ابدو، آیت الله جنتی آگاهانه و ناآگاهانه به آیت الله خامنهای اهانت میکند. می گوید «اگر کشورهای اسلامی ذرهای غیرت داشتند» این گونه واکنش نشان میدادند.
میدانیم که از نظر فقیهان، ایران اسلامیترین کشور کنونی جهان است. آیتالله خامنهای هم رهبری خردمندانه و فرزانه این نظام را بر عهده دارد. آیت الله جنتی دو واکنش حداکثری و حداقلی مطرح کرده است. الف- واکنش حداکثری: اقدام سرکوبگرانه علیه فرانسه. ب- اقدام حداقلی: تحریم فرانسه. مدعای او این است که رهبران کشورهای اسلامی که هیچ یک از این دو واکنش را انجام ندهند، «ذرهای غیرت» ندارند.
آیت الله خامنهای هیچ یک از این دو واکشن را نشان نداد. او در گام اول از «سختگیری بر کفار» سخن گفت (رجوع شود به مقاله «آیت الله خامنهای؛ سختگیری بر «کفار» به جای محکومیت تروریسم»). در گام دوم حتی یک گام عقب نشست و عاقلانه جوانان غربی را به مطالعه مستقیم قرآن و اسلام شناسی دعوت کرد و از آنان خواست که تحت تأثیر جریان «اسلامهراسی» قرار نگیرند (رجوع شود به مقاله «کاش خامنهای به جوانان اروپایی و آمریکایی پیام نمی داد»).
روشن است که هیچ یک از رهبران کشورهای اسلامی شجاعت - در واقع بیباکی ناشی از حماقت- انجام واکنش حداقلی و حداکثری مورد درخواست آیتالله جنتی را ندارند. اما آیتالله خامنهای که با بقیه تفاوت دارد. او چرا فاقد این شجاعت است؟ آیا دلیل آن این است که «ذرهای غیرت» ندارد؟ یا آن واکنشها با عقلانیت هدف – وسیلهای تعارض دارد؟
سوم - مطالبه آزادی رهبران جنبش سبز آن چنان اصولگرایان افراطی را عصبانی کرده که به اقدامات فیزیکی توسل جستهاند. در مجلس شورای اسلامی با حمله به جایگاه، نطق پیش از دستور علی مطهری را گرفته و پاره کرده و خود او را هم به زور پایین کشیدند.
حال آیتالله جنتی راهکاری فراگیر برای حل این مسأله - یعنی درخواست نشدن رفع حصر- پیشنهاد میکند. میگوید از این به بعد هر کس چنین مطالبهای مطرح کرد، بر دهانش بکوبید. بدینترتیب اگر از این به بعد فردی زخمی شد، مسئولیت مستقیم آن با آیتالله جنتی است. شاید حمله با قمه به عبدالله مومنی، پس از سالها زندان، نمایشی از همین پروژه «دهانزنی» بوده است؟
چهارم - ادب از که آموختی؟ از فقیهان. حقیقت این است که فقیهان در زوال اخلاقی ما نقش مهمی بازی کردهاند. وقتی آیتالله جنتی در ۸۸ سالگی این گونه سخن میگوید، تکلیف بقیه روحانیت روشن است. غربیها را «انسانهای وحشی و ناجور» مینامد. رهبران کشورهای اسلامی - از جمله آیتالله خامنهای - را بیغیرت میخواند. خیل بیشمار پیگیران رفع حصر را «چهار تا آدم عوضی» به شمار میآورد. اگر کمی بیشتر عصبانی شده بود، شاید به جای «باید به دهان آنها بزنیم» میفرمودند که «باید دهانشان را صاف کنیم».
حسن روحانی و محمد جواد ظریف و دیگر مسئولانی که به طور جدی به دنبال حل مسئله هستهای و سازش با دولتهای غربیاند، نیز مقاصد شومی دارند که خداوند باید شرشان را کم کند. همه اینها اهانتهای یک سخنرانی آیتالله جنتی است. اگر دیگر سخنرانیهای او را جمع کنیم، چندین جلد «دشنامنامه» خواهد شد.
پنجم - واکنش «سربکوبگرانه» به فرانسه چه معنایی دارد؟ آیا منظور او حمله نظامی به فرانسه است؟ بعید است او این هدف محال را تعقیب کند. شاید منظورش انجام عملیات تروریستی است؟ آیا این گونه سخن گفتن، تشویق علنی تروریسم دولتی نیست؟
جنایتهای بی شمار گروههای تروریستی مسلمان- القاعده، طالبان، داعش، جبهه نصرت، بوکوحرام، الشباب، و دیگر گروههای مشابه - موجب شده تا عالمان مسلمان ضمن محکوم کردن فعالیتهای ترویستی بگویند که اسلام دین رحمت است، نه دین خشونت. این(یعنی خشونتزدایی از اسلام) کنشی اخلاقاً موجه است که با اصلاح دینی رادیکال باید تکمیل شود. یعنی کلیه احکام خشونتآمیز باید به بایگانی تاریخ سپرده شود. اما گویی آیتالله جنتی همچنان همان راهها را دنبال میکند.
__________
نظرات مطرح شده در این نوشته، الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.