عبدالفتاح سیسی حدود یک سال پس از آنکه ارتش مصر، قدرت از از محمد مرسی ستاند، رییس جمهوی این کشور شد.
اگر چه پیش از برکناری محمد مرسی، خیابانهای مصر شاهد قیام مردمی چشمگیری علیه او بود، اما به نظر میرسد سیاستهای سیسی در چند ماه پس از برکناری رییس جمهوری اسلامگرا، مخالفان بسیاری حتی در میان مخالفان مرسی دارد. این خود میتواند دلیل پایین آمدن نسبت مشارکت در انتخابات باشد.
محمد مرسی و دیگر مقامهای مصر تلاش کردند مردم را به حضور گسترده در انتخابات فرا بخوانند. حتی برای بالا بردن نسبت مشارکت، یک روز به روزهای رای گیری اضافه شد؛ مسالهای که اگر نگوییم بیسابقه، بسیار کم سابقه است. حاکمان مصر به ویژه عبدالفتاح سیسی، میدانستند که برای مشروعیت بخشی به آنچه که در ماههای پیش از انتخابات انجام دادهاند، نیاز به مشارکت بالای مردم در رای گیری دارند. اما تمام تلاشها باعث نشد که نسبت مشارکت مردم در این انتخابات، از انتخاباتی که مرسی پیروز آن شد، فراتر رود.
در انتخابات اخیر و بر پایه اعلام رسمی، حدود ۴۴درصد از واجدان شرایط شرکت کردند، در حالی که در انتخابات ریاست جمهوری پیش از آن، بیش از ۵۲درصد واجدان شرایط پای صندوقهای رای رفتند.
البته «حمدین صباحی» رقیب سیسی در انتخابات، آمار رسمی از نسبت شرکت کنندگان در انتخابات را همچنان قبول ندارد و در آن تشکیک میکند؛ اگر چه او خود از مخالفان مرسی و موافقان برکناری او بود.
شماری دیگر از شخصیتهای سیاسی که مواضعشان همچون صباحی است، از جمله عمرو موسی که خود از نامزدهای انتخابات گذشته بود، با تقلاهای ستاد مستقل انتخابات برای بالا بردن نسبت مشارکت مخالفت کرده و گفته است: «نمیتوان مردم را به زور وا داشت تا به دیکتاتوری رای دهند.»
اما با این وجود، نسبت اقبال به سیسی کم نبود. همچنان شمار رای دهندگان به سیسی پیش از مرسی هستند. بیش از ۹۰ درصد واجدان شرایط در این انتخابات به سیسی رای دادند، در حالی که در انتخابات گذشته، نسبت رای دهندگان به مرسی، حدود ۵۱ درصد بود.
اما چه چیزی باعث شد سیسی رئیس جمهوری مصر شود؟ چه چیزی کسانی را که در سرنگونی نظام حسنی مبارک، فردی که ۳۰ سال حکومت مصر را در دست گرفته بود نقش داشتند، وا داشت به سیسی رای بدهند؟ چه چیزی باعث شد آنها به جای فریاد دموکراسی، با صدای بلند برای یک نظامی هورا بکشند؟ آیا عقربههای ساعت به عقب باز میگردد؟
به نظر میآید یکی از مهمترین مسائلی که بسیاری را به تایید سیسی وا داشته، نیاز آنها به امنیت است. بسیاری از مصریها احساس میکنند که کشورشان در آشوب به سر میبرد. پس از اگر بر سر دو راهی انتخاب میان اخوان المسلمین و ارتش قرار بگیرند، ارتش را ترجیح خواهند داد؛ اگر چه هردوی آنها، تشکیلاتی اقتدارگرا باشند.
ارتش از تجربه بیشتری برخوردار است، ملی گراتر است و به مصر به عنوان یک کشور احترام میگذارد، نه بخشی از یک منطقه اسلامی بزرگتر. دیدگاه ارتش نسبت به اسلام هم با دیدگاه اکثریت مصریها اگر یکسان نباشد، مشابه است.
بسیاری نیز معتقدند که ارتش، از تواناییهای بیشتری برای بهبود اوضاع بد اقتصادی برخوردار است. ارتش در مصر از راه در اختیار داشتن کارخانههای صنعتی، کارخانههای تولید مواد غذایی و زمین، حدود ۴۰ درصد از اقتصاد این کشور را در دست دارد.
توان ارتش مصر: واقعیت یا توهم؟
مصر هم اکنون به نسبت بسیار بالایی، بر کمکهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تکیه دارد، کشورهایی که اکثر آنها تشکیلات فرامنطقهای اخوان المسلمین را دشمن خود میدانند و بر حجم کمکهای اقتصادی خود به مصر پس از برکناری مرسی افزودند. بخشهای حیاتی همچون گردشگری تعطیل هستند و دخیره ارزی به سرعت کاهش مییابد.
اما باز هم اینجا این سوال مطرح میشود که آیا باور به توان ارتش در بهبود وضعیت اقتصادی واقعی است یا یک توهم. سابقه سوء مدیریت اقتصاد مصر توسط ارتش، آن قدر کهنه نشده که از یادها برود.
خشونتها در سوریه و لیبی که آغاز آن اعتراض مردمی بود و اکنون این در کشور شاهد جولان دادن گروههای مسلح اسلامگرا هستند نیز، تاثیر خود را بر رای دهندگان مصری گذاشت. از این رو بسیاری از مصریها معتقدند که وضعیت کنونی، بسیار بهتر از چیزی است که در آن دو کشور روی میدهد.
اما گروه اخوان المسلمین که پس از سرنگونی حسنی مبارک، به آن به عنوان جایگزینی مطلوب نگریسته میشد، بسیاری از جاذبههایش را به چند دلیل از دست داد. این سازمان در دوره یک ساله حضورش در قدرت، تصویری ارائه داد که با دیدگاه میانه روی اکثر مصریها از اسلام، در تضاد بود. اخوان المسلمین پس از رسیدن به قدرت نه تنها از حل و فصل مشکلات ریشهای در مصر همچون فساد گسترده، بیکاری مزمن و شکافهای عمیق دینی باز ماند، بلکه به جای آن به پر کردن سازمانها توسط اعضای خود و انجام معامله با ارتش پرداخت.
اين سياستها باعث شد که هرآنچه ساختار قدرت در مصر را تشکيل میدهد، از بازماندههای نظام مبارک و همپيمانان آن گرفته نابخش اقتصادی، رسانهها، ارتش و خود اخوان المسلمين، در هر نقطه عطفی، وارد بحران شوند.
به هر حال، بخشی از مصریها که از رفتارهای سازمانهای امنيتی رنج میبرند، تحت فشار هستند، به طور مستمر بازداشت میشوند و تحت انواع فشارها قرار میگيرند، چه از هوداران مرسی باشند چه از مخالفان او -که در ميان آنها میتوان فعالات ليبرال، روزنامه نگاران و ديگر قربانيان سرکوب دستگاههای امنيتی را مشاهده کرد- اين روزها شايد شبيه روزهای حکومت مبارک، بدتر از آن يا اندکی بهتر از آن باشد. اکثر آنها انتخابات را تحريم کردند و آن را «نمايشی مسخره» توصيف کردند.
اما برای بيشتر مصریهای هوادار سيسی، رای به نامزدشان، معنی رای به مخالفت با آشوب تا زمانی که گروههای و جريانهای انقلابی آينده نگر که به جامعه مدنی ايمان دارند، جايگزينی بهتر ارائه دهند.
_______
نظرات مطرح شده در این نوشته، بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.
اگر چه پیش از برکناری محمد مرسی، خیابانهای مصر شاهد قیام مردمی چشمگیری علیه او بود، اما به نظر میرسد سیاستهای سیسی در چند ماه پس از برکناری رییس جمهوری اسلامگرا، مخالفان بسیاری حتی در میان مخالفان مرسی دارد. این خود میتواند دلیل پایین آمدن نسبت مشارکت در انتخابات باشد.
محمد مرسی و دیگر مقامهای مصر تلاش کردند مردم را به حضور گسترده در انتخابات فرا بخوانند. حتی برای بالا بردن نسبت مشارکت، یک روز به روزهای رای گیری اضافه شد؛ مسالهای که اگر نگوییم بیسابقه، بسیار کم سابقه است. حاکمان مصر به ویژه عبدالفتاح سیسی، میدانستند که برای مشروعیت بخشی به آنچه که در ماههای پیش از انتخابات انجام دادهاند، نیاز به مشارکت بالای مردم در رای گیری دارند. اما تمام تلاشها باعث نشد که نسبت مشارکت مردم در این انتخابات، از انتخاباتی که مرسی پیروز آن شد، فراتر رود.
در انتخابات اخیر و بر پایه اعلام رسمی، حدود ۴۴درصد از واجدان شرایط شرکت کردند، در حالی که در انتخابات ریاست جمهوری پیش از آن، بیش از ۵۲درصد واجدان شرایط پای صندوقهای رای رفتند.
البته «حمدین صباحی» رقیب سیسی در انتخابات، آمار رسمی از نسبت شرکت کنندگان در انتخابات را همچنان قبول ندارد و در آن تشکیک میکند؛ اگر چه او خود از مخالفان مرسی و موافقان برکناری او بود.
شماری دیگر از شخصیتهای سیاسی که مواضعشان همچون صباحی است، از جمله عمرو موسی که خود از نامزدهای انتخابات گذشته بود، با تقلاهای ستاد مستقل انتخابات برای بالا بردن نسبت مشارکت مخالفت کرده و گفته است: «نمیتوان مردم را به زور وا داشت تا به دیکتاتوری رای دهند.»
اما با این وجود، نسبت اقبال به سیسی کم نبود. همچنان شمار رای دهندگان به سیسی پیش از مرسی هستند. بیش از ۹۰ درصد واجدان شرایط در این انتخابات به سیسی رای دادند، در حالی که در انتخابات گذشته، نسبت رای دهندگان به مرسی، حدود ۵۱ درصد بود.
اما چه چیزی باعث شد سیسی رئیس جمهوری مصر شود؟ چه چیزی کسانی را که در سرنگونی نظام حسنی مبارک، فردی که ۳۰ سال حکومت مصر را در دست گرفته بود نقش داشتند، وا داشت به سیسی رای بدهند؟ چه چیزی باعث شد آنها به جای فریاد دموکراسی، با صدای بلند برای یک نظامی هورا بکشند؟ آیا عقربههای ساعت به عقب باز میگردد؟
به نظر میآید یکی از مهمترین مسائلی که بسیاری را به تایید سیسی وا داشته، نیاز آنها به امنیت است. بسیاری از مصریها احساس میکنند که کشورشان در آشوب به سر میبرد. پس از اگر بر سر دو راهی انتخاب میان اخوان المسلمین و ارتش قرار بگیرند، ارتش را ترجیح خواهند داد؛ اگر چه هردوی آنها، تشکیلاتی اقتدارگرا باشند.
ارتش از تجربه بیشتری برخوردار است، ملی گراتر است و به مصر به عنوان یک کشور احترام میگذارد، نه بخشی از یک منطقه اسلامی بزرگتر. دیدگاه ارتش نسبت به اسلام هم با دیدگاه اکثریت مصریها اگر یکسان نباشد، مشابه است.
بسیاری نیز معتقدند که ارتش، از تواناییهای بیشتری برای بهبود اوضاع بد اقتصادی برخوردار است. ارتش در مصر از راه در اختیار داشتن کارخانههای صنعتی، کارخانههای تولید مواد غذایی و زمین، حدود ۴۰ درصد از اقتصاد این کشور را در دست دارد.
توان ارتش مصر: واقعیت یا توهم؟
مصر هم اکنون به نسبت بسیار بالایی، بر کمکهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تکیه دارد، کشورهایی که اکثر آنها تشکیلات فرامنطقهای اخوان المسلمین را دشمن خود میدانند و بر حجم کمکهای اقتصادی خود به مصر پس از برکناری مرسی افزودند. بخشهای حیاتی همچون گردشگری تعطیل هستند و دخیره ارزی به سرعت کاهش مییابد.
اما باز هم اینجا این سوال مطرح میشود که آیا باور به توان ارتش در بهبود وضعیت اقتصادی واقعی است یا یک توهم. سابقه سوء مدیریت اقتصاد مصر توسط ارتش، آن قدر کهنه نشده که از یادها برود.
خشونتها در سوریه و لیبی که آغاز آن اعتراض مردمی بود و اکنون این در کشور شاهد جولان دادن گروههای مسلح اسلامگرا هستند نیز، تاثیر خود را بر رای دهندگان مصری گذاشت. از این رو بسیاری از مصریها معتقدند که وضعیت کنونی، بسیار بهتر از چیزی است که در آن دو کشور روی میدهد.
اما گروه اخوان المسلمین که پس از سرنگونی حسنی مبارک، به آن به عنوان جایگزینی مطلوب نگریسته میشد، بسیاری از جاذبههایش را به چند دلیل از دست داد. این سازمان در دوره یک ساله حضورش در قدرت، تصویری ارائه داد که با دیدگاه میانه روی اکثر مصریها از اسلام، در تضاد بود. اخوان المسلمین پس از رسیدن به قدرت نه تنها از حل و فصل مشکلات ریشهای در مصر همچون فساد گسترده، بیکاری مزمن و شکافهای عمیق دینی باز ماند، بلکه به جای آن به پر کردن سازمانها توسط اعضای خود و انجام معامله با ارتش پرداخت.
اين سياستها باعث شد که هرآنچه ساختار قدرت در مصر را تشکيل میدهد، از بازماندههای نظام مبارک و همپيمانان آن گرفته نابخش اقتصادی، رسانهها، ارتش و خود اخوان المسلمين، در هر نقطه عطفی، وارد بحران شوند.
به هر حال، بخشی از مصریها که از رفتارهای سازمانهای امنيتی رنج میبرند، تحت فشار هستند، به طور مستمر بازداشت میشوند و تحت انواع فشارها قرار میگيرند، چه از هوداران مرسی باشند چه از مخالفان او -که در ميان آنها میتوان فعالات ليبرال، روزنامه نگاران و ديگر قربانيان سرکوب دستگاههای امنيتی را مشاهده کرد- اين روزها شايد شبيه روزهای حکومت مبارک، بدتر از آن يا اندکی بهتر از آن باشد. اکثر آنها انتخابات را تحريم کردند و آن را «نمايشی مسخره» توصيف کردند.
اما برای بيشتر مصریهای هوادار سيسی، رای به نامزدشان، معنی رای به مخالفت با آشوب تا زمانی که گروههای و جريانهای انقلابی آينده نگر که به جامعه مدنی ايمان دارند، جايگزينی بهتر ارائه دهند.
_______
نظرات مطرح شده در این نوشته، بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.