۱۶ آذر ۱۳۹۳ در فضای رکود دانشگاهها برگزار شد. امسال شمار برنامهها و کيفيت آنها از سال ۹۲ کمتر بود. البته با توجه به سکون حاکم در جامعه و افت سطح فعاليتهای سياسی و اجتماعی و سير نزولی جنبش دانشجويی از اواخر دهه هشتاد تا کنون به طور نسبی فعاليتهای پراکنده دانشجويان قابل قبول به نظر میرسد. اين ارزيابی با توجه به اين واقعيت است که حداقل به صورت مقطعی گرايش دانشجويان به سياست و کنشهای جمعی انتقادی کاهش چشمگير يافته و تغييرات ماهيتی در الگوی رفتاری دانشجويان محتمل به نظر میرسد، اگر چه هنوز در اين خصوص نمی توان به صورت قطعی داوری کرد.
در تمامی دانشگاههای بزرگ که تعداد دانشجوی زياد دارند مراسم ۱۶ آذر يا توسط تشکلهای دانشجویی و يا مقامات دانشگاه برگزار شد. برنامههای پر بازتاب در دانشگاههای علوم پزشکی ايران، پلی تکنيک، علم و صنعت، دانشگاه تهران، نوشيروانی بابل، شهيد بهشتی و دیگر دانشگاهها برگزار شد. برنامه ها عمدتا در قالب جلسات سخنرانی و ميزگرد بود و حالت ميتينگ و تريبون آزاد نداشت.
از اين رو مراسم بزرگداشت ۱۶ آذر امسال حالت جنبشی نداشت و تقريبا در چارچوب متعارف حاکم بر دانشگاهها برگزار شد. اما آنچه وضعيت را بر خلاف خواست حکومت تغيير داد شعارهای برخی از دانشجويان در حمايت از رهبران نمادين جنبش سبز و دانشجويان زندانی بود. شعارهايی از قبيل «جای رفقایمان خالی» ، «پيام ما روشنه، حصر بايد بشکنه»، «يا حسين، ميرحسين»، « منتظر تحقق وعدههای تان هستيم» ، «دانشگاه پادگان نيست آقای رئيس جمهور»،«۱۲۹۲ روز از حصر گذشت»، «دانشجوی زندانی آزاد بايد گردد»،«اصلاحات زنده باد موسوی پاينده باد» ، «سلام بر خاتمی، درود بر روحانی» وجه غالب را در تمامی برنامههای دانشجويی داشت. شعارهای مخالفان از جمله «مرگ بر فتنه» ،« انجمن اسلامی آمريکايی نمی خواهيم» پژواکی در بين اکثريت نداشت و بار ديگر موقعيت اقليت تشکل های دانشجويی طرفدار حکومت در جمعيت دانشجویی کشور را نشان داد.
سر دادن شعارها در حمايت از رفع حصر موسوی، کروبی و رهنورد، اصلاحات و توسعه سياسی روشن ساخت حتی در شرايط رکود جنبش دانشجويی باز مطالبات اصلی تغيير نيافته و کماکان مبارزه با خودکامگی، نفی استبداد، بهبود حقوق بشر و گشايشهای سياسی خواستههای اصلی دانشجويان هستند. اين رويداد همچنين نشان داد دانشجويان همچنان به سنت روشنگری دانشگاه و حمايت از جنبش سبز وفادار باقی ماندهاند و اصرار آنها بر رفع حصر در حضور حسن روحانی وی باعث شد تا وی تاکيد کند که بر عهدش با دانشگاهيان استوار مانده است و پيمان آنها شکستنی نيست.
اين رويداد شکست و ناکامی بزرگی برای رهبری و بخش مسلط قدرت است که بهرغم فضای سرکوب و تمهيدات مختلف بر عليه جنبش سبز و جريان سازی پيرامون «فتنه» باز حضور رهبران نمادين جنبش سبز در دانشگاه ها پر رنگ است و رفع حصر آنها در صدر خواسته های دانشجويان و دانشگاهيان قرار دارد.
همچنين ناکامی پروژه تکبعدیسازی دانشجو در حوزه علمی معطوف به برنامه های حکومت مشخص شد و دانشجويان نشان دادند در کنار کسب تخصص و دانش به ايفای رسالت اجتماعی و کنش جمعی برای مشارکت در تعيين سرنوشت و تحول در کشور اهميت میدهند.
ديگر پسامد ۱۶ آذر ۹۳ تداوم رويکرد راديکال جنبش دانشجويی در عرصه سياسی است که خارج از چارچوب تحول خواهی محافظه کار و ديدگاههای محتاط در جريان های معترض به وضع موجود عمل میکند. در واقع اگر فضای پليسی در دانشگاه ها به صورت کامل رخت بر بندد و تغيير در الگوی رفتاری نسل جديد دانشجويان مقطعی و عارضی باشد، جنبش دانشجويی بعد از مدتی سمت گيری سياسی گذشته را کمابيش به لحاظ ماهوی ادامه میدهد.
ممانعت از سخنرانی برخی از چهره های اصولگرای افراطی مانند حسين شريعتمداری، حميد رسايی، نبويان و مير تاج الدينی ديگر ويژگی مراسم ۱۶ آذر امسال بود. البته چهره های اصول گرا مانند غلامعلی حداد عادل، سعيد جليلی، مهرداد بذر پاش حضور يافتند. همچنين به فائزه هاشمی در دانشگاه آزاد اجازه سخنرانی داده نشد.
خبر ساز ترين برنامه در دانشگاه علوم پزشکی ايران و به هنگام دومين حضور حسن روحانی در جايگاه ریيس جمهوری رخ داد. روحانی اين بار ترجيح داد در دانشگاهی حضور يابد که زير مجموعه وزارت بهداشت و درمان است و تحت نظارت وزارت علوم نيست. دانشگاه علوم پزشکی ايران به لحاظ سطح کنش و مشارکت دانشجويان در حد دانشگاه های درجه اول ايران نيست. از اين رو از روحانی انتظار میرفت در دانشگاههايی حضور پيدا کند که موقعيت برجستهتری در جنبش دانشجويی کشور دارند تا ادعای وی در زمينه شنيدن حرفهای دانشجويان بهتر تحقق يابد.
برنامه حالت طبيعی کامل نداشت و دانشجويان به صورت محدود توانستند در سالن حضور يابند. بخش هايی از ظرفيت سالن پيشاپيش پر شده بود. برگزار کنندگان نمايندگانی از تشکل های صنفی ،علمی ،عقيدتی و هنری را برای صحبت انتخاب کردند. آنها در اقدامی عجيب وغير قابل قبول به فعالان دانشجويی شناخته شده وتشکلهای سياسی- دانشجويی تريبون ندادند. طبق ادعای دکتر محمدرضا داوودآبادی فراهانی از چهار تشکل جامعه اسلامی، انجمنهای اسلامی مستقل، جنبش عدالت خواه دانشجويی و دفتر تحکيم وحدت طيف شيراز به همراه بسيج دانشجويی که پنج تشکل جريان اصولگرا را تشکيل می دهند دعوت شده بود که دو نفر مطالب شان را در برابر رئيس جمهور بيان کنند. اما آنها به دليل اينکه همه خواهان صحبت بودند حتی وقتی امکان صحبت به سه نفر از آنها داده شد، نپذيرفتند. اين گروه های حکومتی خود مدعی شدند به دليل کم بودن وقت حاضر به صحبت نشدند. بسيج دانشجوئی دانشگاه علوم پزشکی ايران نيز انصراف داد. در نهايت تمامی تشکلهای دانشجويی همسو با اصولگرايان و شبه نظامی سياست بايکوت را در پيش گرفتند اما شماری از نيرو های آنها در برنامه حضور يافتند.
فعالان دانشجويی صنفی، اجتماعی، عقيدتی، علمی و هنری همه از کمبود بودجه شکايت کردند. نماينده کانونهای هنری و فرهنگی دانشگاه اعلام کرد هنوز چهره جامعه ايرانی دارد از اسيد می سوزد.
نماينده شوراهای صنفی نگرانی از گسترش نا اميدی در بين دانشجويان و مشکل بيکاری در دانش آموختگان دانشگاهی را برجسته ساخت. نماينده دانشگاه های آزاد نيز به رئيس جمهور متذکر شد که رای به وی ناشی از نارضايتی از مديريت ۸ ساله احمدی نژاد و ديدگاه های حاکم آن دوران بود اما هنوز کسانی که دانشگاه ها را تهديد می دانند کنترل را در دست دارند.
سخنان تمامی دانشجويانی که صحبت کردند رويکرد انتقادی به عملکرد دولت يازدهم و کليت حکومت داشت. اما جو غالب در دانشگاه ها کماکان به حمايت انتقادی از دولت روحانی گرايش دارد.
مراسم ۱۶ آذر امسال روحانی تفاوت ملموسی با سال گذشته در دانشگاه شهيد بهشتی داشت و نوعی عقب گرد به لحاظ اتخاذ مواضع را بازتاب داد. مقايسه سخنان روحانی در دو برنامه فوق تصوری را قوت میبخشد که توان تحول خواهی ادعايی وی در حوزه های سياسی و فرهنگی رو به کاهش است.
روحانی در سخنانش چشم انداز اميدوار کنندهای ارائه نداد. او با تکرار کلی گويی در خصوص ايستادگی بر پيمان و وعده هايش کوشيد تا دانشجويان و دانشگاهيان را اميدوار نگاه دارد. او همچنين تصريح کرد که محمد فرهادی وزير علوم راه مديران گذشته از جمله فرجی دانا و توفيقی را خواهد پيمود. حال روز های آينده مشخص می سازد تا چه حد ادعای روحانی با واقعيت تطبيق می کند. اما فرجام رابطه وی و جنبش دانشجويی وابسته به درجه تحقق مطالبات جامعه دانشگاهی خواهد بود. وی نمی تواند با دادن وعده های کلی و مبهم و برنداشتن گامهای عملی، دانشجويان و دانشگاهيان را راضی سازد.
________
نظرات مطرح شده در این نوشته، الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.