نويسندگان يک مقاله در در تازه ترين شماره هفته نامه آمريکايی « تايم »، با اشاره به چالش جامعه جهانی با ايران بر سر پرونده هسته ای اين کشور، ديدگاه تازه ای برای حل اين مشکل پيشنهاد کرده اند.
بروس کراملی و تونی کَرون، نويسندگان اين مقاله، در آغاز به موضع آمريکا در قبال پرونده هسته ای ايران اشاره کرده و با اشاره به انتخابات پيش روی رياست جمهوری آمريکا در ماه نوامبر آينده، به ديدگاه های دو نامزد رياست جمهوری آمريکا نوشته اند: «هر دو نامزد رياست جمهوری آمريکا براين نکته اتفاق نظر دارند که نبايد گذاشت ايران به توانايی ساخت سلاح هسته ای دست يابد.»
آنها می افزایند: « برای رسيدن به اين مقصود هر دو ترجيح می دهند که از ديپلماسی استفاده کنند، يعنی همان اعمال تحريم ها. هر چند از اين دو نامزد، سناتور مک کين، از حزب جمهوری خواه، اقدام نظامی را يکی از گزينه های خود مي داند، اما ارتش آمريکا اعلام کرده که پيامد چنين اقدامی به خطر انداختن منافع آمريکا است.»
اما بروس کراملی و تونی کرون اعتقاد دارند که تلاش های کنونی ديپلماتيک چاره ساز نيست و مشکلی را حل نمی کند. آنها به قطعنامه های اخير شورای امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران اشاره می کنند: ايران بارها اظهار داشته که هيچ قصدی برای تمکين از شورای امنيت ندارد و تأکيد کرده است که تحريم ها هم هيچ تأثيری بر موضع اين کشور نخواهد داشت.
به علاوه، به نوشته آنها، به دليل اختلاف نظر اعضای اصلی شورا در مورد ماهيت پرونده هسته ای ايران و نيز راه حل اين پرونده، تحريم ها علیه ایران عملا شکلی منفعلانه به خود گرفته است.
نويسندگان مقاله، در ادامه نتيجه گرفته اند که به دليل آنچه «ديپلماسی تنبيهی و نبود احتمال اقدام نظامیِ بازدارنده» خوانده اند، اکنون زمان رويکردی جديد فرا رسيده است.
ايران، شریکی هم تراز
رويکردی که نويسندگان اين مقاله به نقل از برخی کارشناسان فرانسوی پيشنهاد داده اند، مبتنی بر ديدگاهی است در بر اساس آن، ايران بيشتر به مثابه «شريکی همتراز» نگريسته می شود.
در اين مقاله، برنارد هورکد، کارشناس ايران در مرکز ملی پژوهش های علمی فرانسه، در اين زمينه می گوید: «اکنون فرصت آن فراهم شده است که از تصور خود در مورد ايران انقلابی، ايرانی خطرناک و دارای سوءنيت گذر کنيم و رابطه با ايرانی را آغاز کنيم که به سرعت در حال توسعه يافتن و تبديل شدن به قدرتی منطقه ای است. کليد حل مسئله در اين ميان، ورود مستقيم آمريکا به اين رابطه است، زيرا آنچه که ايران به شدت دنبال آن است، از سرگيری رابطه با آمريکا است.»
ديديه بيليون، معاون مدير کل مؤسسه روابط راهبردی و بين الملل در پاريس، کارشناس ديگری است که در اين مقاله هفته نامه تايم به نظرات وی اشاره شده است.
او می گويد: «بزرگترين دغدغه راهبردی ايران به دست آوردن نوعی مصالحه و تضمين امنيتی است و تنها کشوری که مي تواند چنين خواستی را تامين کند، آمريکا است.»
نويسندگان مقاله همچنين از توماس فرينگار، مدير شورای اطلاعاتی آمريکا و تحليلگر ارشد اطلاعاتی در واشینگتن، نقل قول کرده اند تا منطقی که در پس اينگونه اظهارات وجود دارد را روشن کنند: «آمريکا از پس عمده ترين تهديدات عليه ايران [يعنی صدام حسين و طالبان] برآمد و حالا تنها مانديم خودمان که ايرانيان ما را تهديدی حياتی نسبت به خود تلقی می کنند.»
بنا به نوشته تايم، برنارد هورکد بخشی از مشکل موجود در پرونده هسته ای را اينگونه می بيند: «برای آنکه ايران توانايی ساخت سلاح هسته ای پيدا نکند، غرب می خواهد به ايران بابت کنار گداشتن برخی فعاليت ها، مانند غني سازی اورانيوم، که ايران قانونا به واسطه پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای مجاز به انجام آن است، مشوق بدهد.»
این کارشناس می افزاید: « اشکال اين رويکرد آن است که رهبران ايران پيشرفت برنامه هسته ای را حق قانونی خود می دانند. بنابراين هر گونه پاداشی برای اين حق را غيرقانونی و تنبيهی بازدارنده می دانند.»
برنارد هورکَد در گفت و گوی خود با مجله تايم، اين نکته را واجد اهميت می بيند که «اگر امنيت مورد نظر ايران از راه های ديگر تأمين شود، مثلا از طريق پيمان با آمريکا، اين کشور به واقع به بمب هسته ای احتياجی نخواهد داشت»، و اضافه مي کند که «آلمان و ژاپن هم توانايی آن را دارند که در طول سه ماه بمب اتمی بسازند، اما اين مسئله باعث تشويش خاطر کسی نمي شود.»
او می افزاید: «هدف ما بايد آن باشد که ايران را به سمت رفتاری سوق دهيم تا داشتن مواد و دانش ساخت بمب، لاجرم به معنای ساخت واقعی آن نباشد.»
اين دو کارشناس فرانسوی مسائل ايران در پايان گفت و گو با هفته نامه تايم می گويند :«هم برای آمريکا و هم برای ايران، صرف نظر کردن از مواضع موجود، يعنی خدشه دار شدن غرور و کاسته شدن از اهميت ژئوپوليتيک در منطقه. پرونده بسيار مهم هسته ای ايران اکنون در ورطه کشمکش طولانی و گسترده اين دو کشور افتاده است.»
این دو می گویند: «همه دوست دارند ساختار سياسی ايران بازتر، آزادتر و کثرت گرا تر از اين باشد، اما سرسختانه ترين دشمنان ايران هم نمي تواند ايران را کشوری درهم ريخته و بی ثبات بداند.»