ری تکيه، کارشناس مسائل ايران و خاورميانه در شورای روابط خارجی در مطلبی در روزنامه لس آنجلس تايمز با اشاره به برگزاری دور ديگری از مذاکرات بين ايران و گروه پنج بعلاوه يک می نويسد: مذاکرات هسته ای برای ايران مقاصد دوگانه دارد. هر چه حکومت اسلامی گفت وگو و تماس با جامعه جهانی بر سر برنامه های هسته ای خود را فعال تر کند سرکوب مخالفان داخلی رژيم برای آنها ساده تر خواهد شد.
به نوشته ری تکيه، ديپلماسی جمهوری اسلامی يک تعادل بسيار شکننده بين اهدافی متناقض و رقابت آميز است. بلندپروازی های منطقه ای ايران برای گسترش نفوذ خود توسعه سلاح هسته ای را می طلبد و از طرف ديگر احساس خطر و مخمصه ای که در آن گرفتار آمده، مذاکره را توجيه می کند. برای مديريت اين تناقض، ايران به دنبال يک روند طولانی از مذاکره است که در خلال آن ممکن است امتيازهای کوچکی بدهد ولی در اصول فعاليت های هسته ای خود معامله نخواهد کرد.
در حقيقت، انگيزه اصلی حکومت ايران برای شرکت در اين مذاکرات ارتباط چندانی با پرونده هسته ای ندارد بلکه هدف آن ايجاد شکاف در جامعه بين المللی، کاهش فشارهای مالی و اقتصادی ناشی از تحريم ها و مهم تر از همه، برخوردار شدن از آزادی مطلق در سرکوب جنبش مخالفان است.
ری تکيه می افزايد که حکومت جمهوری اسلامی تمامی مشخصات يک حکومت پليسی را داراست و معمولا در آستانه مذاکرات پنهانی با جامعه جهانی، سرکوب در ايران تشديد می شود. حاکمان ايران به خوبی می دانند که جامعه جهانی به خاطر تمرکز روی مسئله هسته ای و تسريع مذاکرات مربوط به آن ممکن است از نقض حقوق بشر و سرکوب در ايران چشم پوشی کنند. به همين خاطر است که درست قبل از اعزام ديپلمات های خود برای شرکت در گفت وگو ها، سرکوب را در ايران تشديد می کنند.
در هفته های اخير، گروهی از فعالان مدنی و کلای مدافع حقوق بشر بازداشت شده و محيط های دانشگاهی مورد تعرض قرار گرفته اند. از نگاه جمهوری اسلامی، گفت وگو پيرامون مسئله هسته ای دقيقا به معنای تشديد سرکوب در ايران نگريسته می شود. برای حاکمان ايران، يک ارتباط مستقيم بين مسئله هسته ای و جنبش مخالفان وجود دارد. هر چه که ايران گفت وگو و تماس با جامعه جهانی را فعال تر کند، سرکوب و تعرض به مخالفان داخلی برايش ساده تر خواهد بود.
کارشناس «شورای روابط خارجی آمريکا» در ادامه می نويسد: هدف ديگر ايران از ورود به اين دور از مذاکرات، متوقف کردن تحريم ها است. با وجود انکار حکومت، شواهد نشان می دهد که اين تحريم ها تاثير به سزايی بر اقتصاد بيمار ايران داشته اند. حکومت ايران اميدوار است که با ژست مذاکره، باری ديگر در صفوف جامعه بين المللی شکاف انداخته و به عنوان مثال چين و يا روسيه را به سوی مخالفت با تشديد تحريم ها جلب کند.
آمريکا و متحدان اروپايی آن مصمم هستند که فشار را بر ايران ادامه دهند ولی اگرايران بتواند خود را به عنوان يک طرف مذاکره جدی جا بزند، ممکن است ساير کشورها در تداوم تحريم ترديد کنند. با اين وجود دولت آمريکا بايد مسئله حقوق بشر و وضعيت مخالفان حکومت را به طور جدی در مذاکرات با ايران بگنجاند.
ری تکيه معتقد است که برای حکومت ايران، برگزاری گفت وگوهای همه جانبه با قدرت های بزرگ جنبه های مثبت ديگری نيز دارد. ايران با تلاش برای گنجاندن مسائلی مثل بحران در عراق و افغانستان در دستور مباحثات به اعراب نشان خواهد داد که دولت آمريکا نقش ايران در ايجاد ثبات در منطقه را به رسميت پذيرفته است. يک چنين مضمونی برای مذاکرات، دولت های عربی را بيش از پيش نگران کرده و مناسبات آمريکا با متحدان منطقه ای خود را تضعيف خواهد کرد.
همه اين موارد، احتمال تحقق يک تفاهم و مناسبات عادی بين غرب با رهبران فعلی ايران را زير سئوال می برد. رژيم های ايدئولوژيکی که توسط رهبری هدايت می شوند که به اصطلاح «با خداوند» در تماس است، حاضر نيستند موازين و معيارهای حقوق بين المللی را بپذيرند . تعهد ايران به وعده هايش فقط تا زمانی واقعا ادامه خواهد يافت که برای آن کشور مفيد باشد.
در پايان اين تحليل در روزنامه لوس آنجلس تايمز، ری تکيه يادآوری می کند که تنها راه برون رفت از اين چرخه باطل، تاثير گذاری جدی بر سياست داخلی خود ايران است. اهرم تحريم های بين المللی مهم است ولی به تنهايی کافی نيست. اگر دولت آمريکا و متحدانش سياست خود را به جنبش مخالف دولت ايران نزديک تر کنند، واشينگتن از اهرم فشار لازم برای تحت تاثير قرار دادن طرف ايرانی برخوردار خواهد شد.
تا آن زمان، ديپلمات های آمريکايی روزها و هفته ها بايد وقت صرف کنند که شايد برای جلوگيری از توليد سلاح هسته ای در ايران، به يک توافق دست يابند. توافقی که در نفس خود هيچ تضمينی نخواهد داشت.
به نوشته ری تکيه، ديپلماسی جمهوری اسلامی يک تعادل بسيار شکننده بين اهدافی متناقض و رقابت آميز است. بلندپروازی های منطقه ای ايران برای گسترش نفوذ خود توسعه سلاح هسته ای را می طلبد و از طرف ديگر احساس خطر و مخمصه ای که در آن گرفتار آمده، مذاکره را توجيه می کند. برای مديريت اين تناقض، ايران به دنبال يک روند طولانی از مذاکره است که در خلال آن ممکن است امتيازهای کوچکی بدهد ولی در اصول فعاليت های هسته ای خود معامله نخواهد کرد.
در حقيقت، انگيزه اصلی حکومت ايران برای شرکت در اين مذاکرات ارتباط چندانی با پرونده هسته ای ندارد بلکه هدف آن ايجاد شکاف در جامعه بين المللی، کاهش فشارهای مالی و اقتصادی ناشی از تحريم ها و مهم تر از همه، برخوردار شدن از آزادی مطلق در سرکوب جنبش مخالفان است.
ری تکيه می افزايد که حکومت جمهوری اسلامی تمامی مشخصات يک حکومت پليسی را داراست و معمولا در آستانه مذاکرات پنهانی با جامعه جهانی، سرکوب در ايران تشديد می شود. حاکمان ايران به خوبی می دانند که جامعه جهانی به خاطر تمرکز روی مسئله هسته ای و تسريع مذاکرات مربوط به آن ممکن است از نقض حقوق بشر و سرکوب در ايران چشم پوشی کنند. به همين خاطر است که درست قبل از اعزام ديپلمات های خود برای شرکت در گفت وگو ها، سرکوب را در ايران تشديد می کنند.
در هفته های اخير، گروهی از فعالان مدنی و کلای مدافع حقوق بشر بازداشت شده و محيط های دانشگاهی مورد تعرض قرار گرفته اند. از نگاه جمهوری اسلامی، گفت وگو پيرامون مسئله هسته ای دقيقا به معنای تشديد سرکوب در ايران نگريسته می شود. برای حاکمان ايران، يک ارتباط مستقيم بين مسئله هسته ای و جنبش مخالفان وجود دارد. هر چه که ايران گفت وگو و تماس با جامعه جهانی را فعال تر کند، سرکوب و تعرض به مخالفان داخلی برايش ساده تر خواهد بود.
کارشناس «شورای روابط خارجی آمريکا» در ادامه می نويسد: هدف ديگر ايران از ورود به اين دور از مذاکرات، متوقف کردن تحريم ها است. با وجود انکار حکومت، شواهد نشان می دهد که اين تحريم ها تاثير به سزايی بر اقتصاد بيمار ايران داشته اند. حکومت ايران اميدوار است که با ژست مذاکره، باری ديگر در صفوف جامعه بين المللی شکاف انداخته و به عنوان مثال چين و يا روسيه را به سوی مخالفت با تشديد تحريم ها جلب کند.
آمريکا و متحدان اروپايی آن مصمم هستند که فشار را بر ايران ادامه دهند ولی اگرايران بتواند خود را به عنوان يک طرف مذاکره جدی جا بزند، ممکن است ساير کشورها در تداوم تحريم ترديد کنند. با اين وجود دولت آمريکا بايد مسئله حقوق بشر و وضعيت مخالفان حکومت را به طور جدی در مذاکرات با ايران بگنجاند.
ری تکيه معتقد است که برای حکومت ايران، برگزاری گفت وگوهای همه جانبه با قدرت های بزرگ جنبه های مثبت ديگری نيز دارد. ايران با تلاش برای گنجاندن مسائلی مثل بحران در عراق و افغانستان در دستور مباحثات به اعراب نشان خواهد داد که دولت آمريکا نقش ايران در ايجاد ثبات در منطقه را به رسميت پذيرفته است. يک چنين مضمونی برای مذاکرات، دولت های عربی را بيش از پيش نگران کرده و مناسبات آمريکا با متحدان منطقه ای خود را تضعيف خواهد کرد.
همه اين موارد، احتمال تحقق يک تفاهم و مناسبات عادی بين غرب با رهبران فعلی ايران را زير سئوال می برد. رژيم های ايدئولوژيکی که توسط رهبری هدايت می شوند که به اصطلاح «با خداوند» در تماس است، حاضر نيستند موازين و معيارهای حقوق بين المللی را بپذيرند . تعهد ايران به وعده هايش فقط تا زمانی واقعا ادامه خواهد يافت که برای آن کشور مفيد باشد.
در پايان اين تحليل در روزنامه لوس آنجلس تايمز، ری تکيه يادآوری می کند که تنها راه برون رفت از اين چرخه باطل، تاثير گذاری جدی بر سياست داخلی خود ايران است. اهرم تحريم های بين المللی مهم است ولی به تنهايی کافی نيست. اگر دولت آمريکا و متحدانش سياست خود را به جنبش مخالف دولت ايران نزديک تر کنند، واشينگتن از اهرم فشار لازم برای تحت تاثير قرار دادن طرف ايرانی برخوردار خواهد شد.
تا آن زمان، ديپلمات های آمريکايی روزها و هفته ها بايد وقت صرف کنند که شايد برای جلوگيری از توليد سلاح هسته ای در ايران، به يک توافق دست يابند. توافقی که در نفس خود هيچ تضمينی نخواهد داشت.