سال ۱۳۹۰ برای برنامه مناقشه برانگيز هسته ای ايران، سالی بسيار پر فراز و نشيب بود. سالی که ايران پس از سالها که هر از چند گاهی از احتمال آغاز فعاليت نيروگاه بوشهر خبر می داد، در نهايت اين نيروگاه را به شبکه برق کشور متصل و فعاليت آن را آغاز کرد.
در همين سال ۹۰ بود که ايران با گزارش های متعدد آژانس بين المللی انرژی اتمی روبرو شد. گزارش هايی که اين بار در تلاش بودند تا جوانب نامعلوم برنامه هسته ای ايران را کمی روشنتر توضيح دهند. همچنين ايران در سال ۹۰ شاهد ترور دو فرد ديگر مرتبط با برنامه هسته ای اش بود.
مروری بر يکسال گذشته در برنامه هسته ای ايران نشان می دهد که اين برنامه در يکی از مقاطع حساس خود، شهريور و آبان ۱۳۹۰ با دو گزارش آژانس بين المللی انرژی اتمی روبرو شد. گزارش هايی که برخی نتيجه آنها را تحريم های سنگينتری می دانند که در طول اين سال بر ايران اعمال شد. گزارش های سال ۹۰ بيشتر از گذشته بر احتمال وجود ماهيت نظامی در برنامه هسته ای ايران تاکيد کرد.
نگرانی آژانس
در شهريورماه ۹۰، آژانس بين المللی انرژی اتمی، در گزارش خود برای نخستين بار از «افزايش» نگرانیهای آژانس درباره ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ايران سخن گفت. در اين گزارش به طور مشخص آمده بود که آژانس «درباره احتمال وجود فعاليتهای هستهای اعلام نشده در گذشته يا حال، که نهادهای نظامی در آن دخيل هستند، به طور فزايندهای نگران» شده است. اما دو ماه بعد، آژانس در گزارشی ديگر در آبان ماه ۹۰، به چند نکته تازه اشاره کرد اما همچنان از الفاظی چون احتمال يا به احتمال بسيار زياد در آن استفاده کرد.
در اين گزارش برخی فعاليت های ايران گزارش شده بود که ناظران گفتند احتمالا با نظامی بودن برنامه هسته ای ايران مرتبط است. از جمله اينکه ايران مدل رايانهای کلاهکهای هستهای را آزمايش کرده و نيز يک محفظه فولادی برای آزمايش انفجاری در پارچين برپا کردهاست.
نماينده ايران در آژانس علی اصغر سلطانيه در واکنش به اين گزارش، آن را اشتباهی تاريخی خواند. ديويد آلبرايت، رييس موسسه علوم و امنيت بينالمللی در واشنگتن، معتقد است اينکه برخی می گويند اين گزارش به طور مستقيم به ماهيت احتمالا نظامی برنامه هسته ای ايران اشاره نکرده است، دست کم گرفتن اين گزارش است. «در اين گزارش آمده که نگرانی جدی وجود دارد و به شواهدی در اين زمينه اشاره می کند که راستش می شود گفت بسيار دقيق هستند و مسائل زيادی را که صحت آنها را تاييد کرده به تفصيل توضيح می دهد. مشکل آنجاست که بررسی و ارزيابی نهايی اين گزارش به صورت عمومی اعلام نشده است. البته در آژانس به صورت داخلی مطرح شده ولی برای عموم اعلام نشده. اين که مثلا آژانس بگويد توانايی علمی ايران به آن جا رسيده که بتواند ماده منفجره يا بمب بسازد. در نتيجه به نظر من اين گفته ها که آژانس تنها ابراز نگرانی کرده يا اينکه برخی شواهد از ماهيت نظامی برنامه هسته ای ايران حکايت دارد، دست کم گرفتن گزارش آژانس است.»
در اواخر سال ۹۰ همچنين يک هيات بلندپايه از آژانس دو بار به تهران سفر کرد که پس از بازگشت به وين از اين سفر ابراز نارضايتی کرد. اين هيئت در صدد بازديد از سايت نظامی پارچين بود که اجازه اين بازديد را دريافت نکرد و در روزهای پايانی اسفند ۹۰، ايران گفت که اجازه اين بازديد را تحت شرايطی صادر خواهد کرد.
پس از آن يوکيو آمانو، مديرکل آژانس بين المللی انرژی اتمی به خبرگزاری رويترز گفته بود که شواهدی در دست است که بر اساس آن احتمال می رود جمهوری اسلامی برای پاکسازی سايت پارچين، پيش از ورود بازرسان آژانس به اين کشور،تلاش هايی را انجام داده باشد اما سخنگوی وزارت خارجه ايران در روز ۲۳ اسفند اين گفته ها را نيز رد کرد.
نیروگاه بوشهر
در کنار گزارش های آژانس بين المللی انرژی اتمی و اظهارنظرها و واکنش ها به آن، در سال ۱۳۹۰، يک تحول در برنامه هسته ای ايران رخ داد که سال ها بود وعده آن داده می شد اما عملی نمی شد. پس از برخی مشکلات که گفته می شد بدافزار استاکس نت برای نيروگاه بوشهر به وجود آورده و ديگر مشکلات فنی، آن طور که پايگاه اطلاع رسانی دولت جمهوری اسلامی اعلام کرد، روز ۱۲ شهريور ماه ۱۳۹۰، نيروگاه اتمی بوشهر با قدرت حدود ۶۰ مگاوات به شبکه سراسری برق متصل شد و مراسم رسمی بهره برداری از آن روز ۲۱ شهريور با حضور مقام های ايرانی و روس برگزار شد. در بهمن ماه سال ۱۳۹۰ اعلام شد که اين نيروگاه پنجاه درصد بيش از ظرفيت اسمی خود برق توليد می کند.
عليرضا نادر، تحليلگر امور بين الملل در موسسه پژوهشی رند، در گفت وگو با راديو فردا آغاز به کار بوشهر پس از چند سال تاخير را اين گونه ارزيابی می کند: « به نظر من بوشهر، جايگاهی نمادين در ايران دارد. چراکه جمهوری اسلامی همواره اعلام کرده است که وجود اين تاسيسات نشان دهنده پيشرفت علمی ايران است؛ آن هم در دورانی که تحريم و فشارهای بين المللی وجود دارند. نيروگاه بوشهر، جايگاه خاصی در اتهامات ماهيت نظامی برنامه هسته ای ايران ندارد و خب روس ها در اين نيروگاه حضور مستمر دارند و بر آن نظارت می کنند. در نتيجه تهديدی از جانب اين نيروگاه احساس نمی شود اما همواره خطر اين وجود دارد که اين نيروگاه از لحاظ فنی با مشکل مواجه شود. از يک سو در منطقه ای زلزله خيز ساخته شده و از سوی ديگر، فناوری استفاده شده در اين نيروگاه بسيار قديمی است.»
ترور دانشمندان هسته ای
نگاهی به رويدادهای هسته ای سال ۱۳۹۰، به غير از آنکه موارد فنی اينچنينی را شامل شود، ما را به رخدادهای جنبی اما مهم ديگری نيز می رساند. پس از ترور مسعود عليمحمدی و مجيد شهرياری هر دو استاد فيزيک در سال ۸۸ و ۸۹ و همچنين سوء قصد به جان فريدون عباسی که پس از آن به عنوان رئيس سازمان انرژی اتمی ايران منصوب شد، در مرداد ماه سال ۹۰ داريوش رضايی نژاد در خودروی خود به همراه همسرش مورد سوء قصد واقع شد که در اين حادثه تنها همسرش زنده ماند.
البته پس از ترور رضايی نژاد، گزارش های مختلفی از ارتباط او با برنامه هسته ای ايران منتشر شد و مشخص نشد که آيا او به طور مستقيم با اين برنامه در ارتباط بوده است. اما به همان شيوه ی ترور رضايی نژاد، چند ماه بعد در دی ماه، مصطفی احمدی روشن ، معاون بازرگانی تاسيسات نطنز توسط دو موتورسوار ترور شد. اين گونه تحرکات از سوی مقام های جمهوری اسلامی محکوم شده و آنها بارها گفته اند که سرويس های جاسوسی خارجی، خصوصا اسرائيل مسئول اين ترورها هستند.
عليرضا نادر، تحليلگر امور بين الملل و ديويد آلبرايت در واشنگتن هر دو بر اين باورند که ترور دانشمندان و فعالان در برنامه هسته ای ايران، عاملی بازدارنده در اين برنامه نيست. عليرضا نادر به راديو فردا می گويد: « برخی می گويند اين دانشمندان کشته شدند تا نه تنها از توانايی انسانی ايران در اين زمينه بکاهند، بلکه ترس را هم در ميان دانشمندان هسته ای بپراکند. اين تصور که شايد دانشمندان ايرانی ترور همکارانشان را ببينندو دست از کار بکشند. اما آيا اين يک راهکار موثر است؟ من فکر نمی کنم. اين يک سری از توانايی ها را به دست آورده و خود را به جايی رسانده که بتواند از اين به بعد را هم پيش ببرد. صدها دانشمند ايرانی در اين برنامه فعال هستند که بسياری از آنها در دانشگاه های ايران تحصيل کرده اند. من حتی فکر می کنم چنين ترورهايی ممکن است تاثير عکس داشته باشد و حکومت ايران تلاش کند تا خيلی سريعتر اين برنامه را به نقطه مطلوب خود برساند و تمايلی به عقب نشينی از اين برنامه نداشته باشد. »
برنامه هسته ای به کدام سو می رود
اما اين برنامه هسته ای ايران با چنين فراز و نشيبی به کدام سو می رود؟ در سال ۱۳۹۱، ناظران بيش از هر چيز منتظر ادامه مذاکراتی هستند که قرار است بين ايران و گروه پنج به علاوه يک برگزار شود. ديويد آلبرايت از موسسه علوم و امنيت بينالمللی می اين طور می گويد: « به نظر من ايران اورانيوم بيشتری غنی و سانتريفوژهای تازه ای نصب خواهد کرد اما سوالی که مطرح است اين است که ايران چه زمانی از سانتريفوژهای مدرن تری استفاده خواهد کرد چرا که هنوز ايران حتی در سايت فردو هم از سانتريفوژهای نسل اول استفاده می کند. و اگر چنين کند احتمالا ايران توانايی بيشتری برای ساخت سلاح اتمی کسب می کند. من فکر نمی کنم ايران در سال ۹۱ به فکر توليد سلاح اتمی باشد. حتی اگر تصميمی دراين باره هم گرفته باشد، من فکر نمی کنم ايران آماده اين کار باشد. تنها در يک حالت ممکن است ايران تصميم به ساخت سلاح بگيرد آن هم زمانی است که اسرائيل حمله ای پيشگيرانه انجام دهد. درصورتی که اسرائيل تمام تاسيسات را نابود نکند، ايران به سمت ساخت می رود. اما بيشتر از هرچيزی اميدواريم که مذاکرات اتمی پی گرفته شود و ايران به ميز مذاکره بازگردد. چراکه اگر ايران به صورت آشکار و باز درباره گذشته صحبت کند و جامعه بين الملل هم متوجه اين صراحت بشوند، احتمال اينکه به سوی جنگ برويم کم می شود.»
در همين سال ۹۰ بود که ايران با گزارش های متعدد آژانس بين المللی انرژی اتمی روبرو شد. گزارش هايی که اين بار در تلاش بودند تا جوانب نامعلوم برنامه هسته ای ايران را کمی روشنتر توضيح دهند. همچنين ايران در سال ۹۰ شاهد ترور دو فرد ديگر مرتبط با برنامه هسته ای اش بود.
مروری بر يکسال گذشته در برنامه هسته ای ايران نشان می دهد که اين برنامه در يکی از مقاطع حساس خود، شهريور و آبان ۱۳۹۰ با دو گزارش آژانس بين المللی انرژی اتمی روبرو شد. گزارش هايی که برخی نتيجه آنها را تحريم های سنگينتری می دانند که در طول اين سال بر ايران اعمال شد. گزارش های سال ۹۰ بيشتر از گذشته بر احتمال وجود ماهيت نظامی در برنامه هسته ای ايران تاکيد کرد.
نگرانی آژانس
در شهريورماه ۹۰، آژانس بين المللی انرژی اتمی، در گزارش خود برای نخستين بار از «افزايش» نگرانیهای آژانس درباره ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ايران سخن گفت. در اين گزارش به طور مشخص آمده بود که آژانس «درباره احتمال وجود فعاليتهای هستهای اعلام نشده در گذشته يا حال، که نهادهای نظامی در آن دخيل هستند، به طور فزايندهای نگران» شده است. اما دو ماه بعد، آژانس در گزارشی ديگر در آبان ماه ۹۰، به چند نکته تازه اشاره کرد اما همچنان از الفاظی چون احتمال يا به احتمال بسيار زياد در آن استفاده کرد.
در اين گزارش برخی فعاليت های ايران گزارش شده بود که ناظران گفتند احتمالا با نظامی بودن برنامه هسته ای ايران مرتبط است. از جمله اينکه ايران مدل رايانهای کلاهکهای هستهای را آزمايش کرده و نيز يک محفظه فولادی برای آزمايش انفجاری در پارچين برپا کردهاست.
نماينده ايران در آژانس علی اصغر سلطانيه در واکنش به اين گزارش، آن را اشتباهی تاريخی خواند. ديويد آلبرايت، رييس موسسه علوم و امنيت بينالمللی در واشنگتن، معتقد است اينکه برخی می گويند اين گزارش به طور مستقيم به ماهيت احتمالا نظامی برنامه هسته ای ايران اشاره نکرده است، دست کم گرفتن اين گزارش است. «در اين گزارش آمده که نگرانی جدی وجود دارد و به شواهدی در اين زمينه اشاره می کند که راستش می شود گفت بسيار دقيق هستند و مسائل زيادی را که صحت آنها را تاييد کرده به تفصيل توضيح می دهد. مشکل آنجاست که بررسی و ارزيابی نهايی اين گزارش به صورت عمومی اعلام نشده است. البته در آژانس به صورت داخلی مطرح شده ولی برای عموم اعلام نشده. اين که مثلا آژانس بگويد توانايی علمی ايران به آن جا رسيده که بتواند ماده منفجره يا بمب بسازد. در نتيجه به نظر من اين گفته ها که آژانس تنها ابراز نگرانی کرده يا اينکه برخی شواهد از ماهيت نظامی برنامه هسته ای ايران حکايت دارد، دست کم گرفتن گزارش آژانس است.»
در اواخر سال ۹۰ همچنين يک هيات بلندپايه از آژانس دو بار به تهران سفر کرد که پس از بازگشت به وين از اين سفر ابراز نارضايتی کرد. اين هيئت در صدد بازديد از سايت نظامی پارچين بود که اجازه اين بازديد را دريافت نکرد و در روزهای پايانی اسفند ۹۰، ايران گفت که اجازه اين بازديد را تحت شرايطی صادر خواهد کرد.
پس از آن يوکيو آمانو، مديرکل آژانس بين المللی انرژی اتمی به خبرگزاری رويترز گفته بود که شواهدی در دست است که بر اساس آن احتمال می رود جمهوری اسلامی برای پاکسازی سايت پارچين، پيش از ورود بازرسان آژانس به اين کشور،تلاش هايی را انجام داده باشد اما سخنگوی وزارت خارجه ايران در روز ۲۳ اسفند اين گفته ها را نيز رد کرد.
نیروگاه بوشهر
در کنار گزارش های آژانس بين المللی انرژی اتمی و اظهارنظرها و واکنش ها به آن، در سال ۱۳۹۰، يک تحول در برنامه هسته ای ايران رخ داد که سال ها بود وعده آن داده می شد اما عملی نمی شد. پس از برخی مشکلات که گفته می شد بدافزار استاکس نت برای نيروگاه بوشهر به وجود آورده و ديگر مشکلات فنی، آن طور که پايگاه اطلاع رسانی دولت جمهوری اسلامی اعلام کرد، روز ۱۲ شهريور ماه ۱۳۹۰، نيروگاه اتمی بوشهر با قدرت حدود ۶۰ مگاوات به شبکه سراسری برق متصل شد و مراسم رسمی بهره برداری از آن روز ۲۱ شهريور با حضور مقام های ايرانی و روس برگزار شد. در بهمن ماه سال ۱۳۹۰ اعلام شد که اين نيروگاه پنجاه درصد بيش از ظرفيت اسمی خود برق توليد می کند.
عليرضا نادر، تحليلگر امور بين الملل در موسسه پژوهشی رند، در گفت وگو با راديو فردا آغاز به کار بوشهر پس از چند سال تاخير را اين گونه ارزيابی می کند: « به نظر من بوشهر، جايگاهی نمادين در ايران دارد. چراکه جمهوری اسلامی همواره اعلام کرده است که وجود اين تاسيسات نشان دهنده پيشرفت علمی ايران است؛ آن هم در دورانی که تحريم و فشارهای بين المللی وجود دارند. نيروگاه بوشهر، جايگاه خاصی در اتهامات ماهيت نظامی برنامه هسته ای ايران ندارد و خب روس ها در اين نيروگاه حضور مستمر دارند و بر آن نظارت می کنند. در نتيجه تهديدی از جانب اين نيروگاه احساس نمی شود اما همواره خطر اين وجود دارد که اين نيروگاه از لحاظ فنی با مشکل مواجه شود. از يک سو در منطقه ای زلزله خيز ساخته شده و از سوی ديگر، فناوری استفاده شده در اين نيروگاه بسيار قديمی است.»
ترور دانشمندان هسته ای
نگاهی به رويدادهای هسته ای سال ۱۳۹۰، به غير از آنکه موارد فنی اينچنينی را شامل شود، ما را به رخدادهای جنبی اما مهم ديگری نيز می رساند. پس از ترور مسعود عليمحمدی و مجيد شهرياری هر دو استاد فيزيک در سال ۸۸ و ۸۹ و همچنين سوء قصد به جان فريدون عباسی که پس از آن به عنوان رئيس سازمان انرژی اتمی ايران منصوب شد، در مرداد ماه سال ۹۰ داريوش رضايی نژاد در خودروی خود به همراه همسرش مورد سوء قصد واقع شد که در اين حادثه تنها همسرش زنده ماند.
البته پس از ترور رضايی نژاد، گزارش های مختلفی از ارتباط او با برنامه هسته ای ايران منتشر شد و مشخص نشد که آيا او به طور مستقيم با اين برنامه در ارتباط بوده است. اما به همان شيوه ی ترور رضايی نژاد، چند ماه بعد در دی ماه، مصطفی احمدی روشن ، معاون بازرگانی تاسيسات نطنز توسط دو موتورسوار ترور شد. اين گونه تحرکات از سوی مقام های جمهوری اسلامی محکوم شده و آنها بارها گفته اند که سرويس های جاسوسی خارجی، خصوصا اسرائيل مسئول اين ترورها هستند.
عليرضا نادر، تحليلگر امور بين الملل و ديويد آلبرايت در واشنگتن هر دو بر اين باورند که ترور دانشمندان و فعالان در برنامه هسته ای ايران، عاملی بازدارنده در اين برنامه نيست. عليرضا نادر به راديو فردا می گويد: « برخی می گويند اين دانشمندان کشته شدند تا نه تنها از توانايی انسانی ايران در اين زمينه بکاهند، بلکه ترس را هم در ميان دانشمندان هسته ای بپراکند. اين تصور که شايد دانشمندان ايرانی ترور همکارانشان را ببينندو دست از کار بکشند. اما آيا اين يک راهکار موثر است؟ من فکر نمی کنم. اين يک سری از توانايی ها را به دست آورده و خود را به جايی رسانده که بتواند از اين به بعد را هم پيش ببرد. صدها دانشمند ايرانی در اين برنامه فعال هستند که بسياری از آنها در دانشگاه های ايران تحصيل کرده اند. من حتی فکر می کنم چنين ترورهايی ممکن است تاثير عکس داشته باشد و حکومت ايران تلاش کند تا خيلی سريعتر اين برنامه را به نقطه مطلوب خود برساند و تمايلی به عقب نشينی از اين برنامه نداشته باشد. »
برنامه هسته ای به کدام سو می رود
اما اين برنامه هسته ای ايران با چنين فراز و نشيبی به کدام سو می رود؟ در سال ۱۳۹۱، ناظران بيش از هر چيز منتظر ادامه مذاکراتی هستند که قرار است بين ايران و گروه پنج به علاوه يک برگزار شود. ديويد آلبرايت از موسسه علوم و امنيت بينالمللی می اين طور می گويد: « به نظر من ايران اورانيوم بيشتری غنی و سانتريفوژهای تازه ای نصب خواهد کرد اما سوالی که مطرح است اين است که ايران چه زمانی از سانتريفوژهای مدرن تری استفاده خواهد کرد چرا که هنوز ايران حتی در سايت فردو هم از سانتريفوژهای نسل اول استفاده می کند. و اگر چنين کند احتمالا ايران توانايی بيشتری برای ساخت سلاح اتمی کسب می کند. من فکر نمی کنم ايران در سال ۹۱ به فکر توليد سلاح اتمی باشد. حتی اگر تصميمی دراين باره هم گرفته باشد، من فکر نمی کنم ايران آماده اين کار باشد. تنها در يک حالت ممکن است ايران تصميم به ساخت سلاح بگيرد آن هم زمانی است که اسرائيل حمله ای پيشگيرانه انجام دهد. درصورتی که اسرائيل تمام تاسيسات را نابود نکند، ايران به سمت ساخت می رود. اما بيشتر از هرچيزی اميدواريم که مذاکرات اتمی پی گرفته شود و ايران به ميز مذاکره بازگردد. چراکه اگر ايران به صورت آشکار و باز درباره گذشته صحبت کند و جامعه بين الملل هم متوجه اين صراحت بشوند، احتمال اينکه به سوی جنگ برويم کم می شود.»