لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۸:۴۶

يلتسين، از ماشین سازی تا کشور سازی


یلتسین کار خود را از کارگاه مونتاژ ماشین شروع کرد و به شکل دهی نظام سیاسی پایان داد
یلتسین کار خود را از کارگاه مونتاژ ماشین شروع کرد و به شکل دهی نظام سیاسی پایان داد

بوریس نیکولایوویچ یلتسین، فرزند خانواده ای از اهالی سیبری بود که کار خود را با ماشین سازی آغاز کرد و در پایان با «کشور سازی» از کار خود کناره گرفت.


وی نه در خانواده ای متول و ثروتمند و نه در محیطی با تاثیر سیاسی و فرهنگی، بلکه در خانواده ای فقیر به دنیا آمد که مهم ترین دغدغه اعضايش سیرکردن شکم بود.


يلتسين در اول فوریه ۱۹۳۱ در روستای بوتکا به دنیا آمد و در دوران سخت جنگ جهانی دوم، تلاش بسيار کرد. سخت کوشی، کاریزما و سابقه زندگی مردمی و فقیرانه او، کمک زیادی کرد تا جایی در دانشکده پلی تکنیک اورلاس پیدا کند.


پس از فارغ التحصیلی، یلتسین کاری در شرکت ماشین سازی یوژگوستروی به دست آورد و به سرعت از کارگر بخش ساخت و ساز و مونتاژ، به مهندس خط تولید ارتقا پیدا کرد.


در سال ۱۹۶۱ و در سن ۳۰ سالگی به حزب کمونیست پیوست و تا دو دهه پس از آن، مشغول کسب پله های رسیدن به کمیته مرکزی حزب بود و خیلی زود به منشی اول حزب تبدیل شد.


یلتسین خیلی علاقه مند بود تا با مترو در شهر حرکت کند، خواهان تقویت بازار اقتصادی مسکو بود و به عرضه و تقاضای بهینه کالاهای کشاورزان اهمیت می داد.


به زودی و با وزیدن بادهای مخالف از سوی او، اختلاف نظرها در حزب مرکزی با بوریس یلتسین، شدت گرفت.


در اکتبر ۱۹۸۷ ، بوریس یلتسین، نطقی کرد و در آن از سران مرکزی حزب کمونیست انتقاد کرد.


پس از آن به سرعت از مقام خود در حزب کنار گذاشته شد، اما دو سال بعد انتقام سختی گرفت و در مبارزه انتخاباتی آزاد، به پارلمان روسیه راه یافت.



اولين رييس جمهوری روسيه


پس از آن، در ماه می ۱۹۹۰ ، به مقام بالايی در حزب ارشد روسیه رسید. یک ماه بعد، استقلال جمهوری روسیه از اتحاد جماهیر شوروی اعلام شد و یک سال بعد، در انتخابات آزاد، به مقام نخستین رییس جمهوری روسیه رسید.


در آن زمان، مسکو پایتخت دو کشور بود: روسیه و اتحاد جماهیر شوروی. یلتسین بعد ها به آن زمان اشاره کرد و گفت:«در روزهای ۱۸ و ۱۹ اگوست، رییس جمهوری قانونی وانتخابی را داشتند از قدرت کنار می گذاشتند که نوعی کودتا بود، اما با شناخت مردم ما، دموکراسی دیگر راه خود را پیدا کرده و دیگر این مردم روسیه هستند که سرنوشت خود را هدایت می کنند.»


به محض انحلال اتحاد جماهیر شوروی، بوریس یلتسین در جمع مردم حاضر شد و گفت:«در دو روز گذشته بسیاری از رهبران سیاسی دنیا با من تماس گرفته اند تا فقط یک پیام را بدهند؛ سپاس فراوان از مردم روسیه، برای نجات دموکراسی و نجات ملت و صلح.»


دوران پر تب و تاب


اما همین بوریس یلتسین، خیلی زود قوانینی را به اجرا گذاشت که به آزاد کردن اقتصاد روسیه، آسیب رساند.


وی که تیم اقتصادی بسیار جوانی داشت، به سرعت اقتصاد روسیه را دگرگون و واژگون کرد، اما نتوانست تا مدتی سرپا بایستد.


آثار این تغییرات نيز بسيار بحران زا بود. خیلی زود، فروشگاه ها پر از جنس های خارجی و متنوع شد، اما کسی قدرت خرید نداشت و تورم هم به طور چشمگيری بالا رفته بود. هرچند مرزها همه باز شده بود، اما درگیری های داخلی در روسیه مدام رو به افزایش بود.


پارلمان روسیه که بسیاری از کمونیست های قدیم را در خود جا داده بود، مخالفت با رییس جمهوری روسیه، بوریس یلتسین را آغاز کرد.


در سپتامبر ۱۹۹۳ ، یلتسین به دلیل فشارهای وارده، پارلمان را منحل کرد، اما نمایندگان در ساختمان پارلمان باقی مانده و خواهان تغییر دولت شدند.


یلتسین تانک ها را به پارلمان فرستاد و نیروهای نظامی را راهی آنجا کرد تا با شورشی ها مقابله کنند. دریک حمله سریع، تمامی شورشی ها دستگیر شدند.


یلتسین پس از آن قانون اساسی را بازنویسی کرد تا پارلمان بعدی نتواند با او درگير شود.


وی همچنین با رهبران سیاسی منطقه ای وارد معامله شد تا در برابر کاهش مالیات، با دولت همکاری نزدیک داشته باشند.


پایان دوره اول ریاست جمهوری یلتسین با بهبود اقتصاد روسیه همراه بود، اما وی در همان زمان خود را درگیر جنگ در چچن هم کرده بود.


جنگ به نفع روسیه نبود و شمار تلفات روسیه رو به افزایش بود و اقتصاد نوپای روسیه توان پرداخت هزینه های جنگ را نداشت.


اوضاع جسمی یلتسین هم چندان مساعد نبود. اخبار و شایعاتی درباره مصرف بالای الکل و وضعیت بد قلب او مدام منتشر می شد. بار دیگر، کرملین به کانون جنگ قدرت تبدیل شده بود .


برنده ای بيمار


در یک زمان مناسب، یلتسین بار دیگر بازگشت تا در برابر رقیب خود، گنادی زیگانوف، صف آرایی کند. تمام کشور را طی کرد. در همه جا برنامه گذاشت و با هر کسی که می توانست ارتباط برقرار کرد.


در سال ۱۹۹۶ ، دور دوم انتخابات رياست جمهوری را برد و بار دیگر از انظار عمومی غایب شد و برای جراحی و مداوای قلب خود به آمریکا رفت.


یلتسین اعلام کرد که از قدرت کنار می رود و از تمام مردم پوزش خواست و جانشین خود، ولادیمیر پوتین را معرفی کرد

برای مدتی کوتاه سلامت خود را به دست آورد، اما به تدریج حالش رو به وخامت گذاشت. از آن پس، خیلی کم در دفتر خود حاضر می شدد و همواره مجبور به استراحت و مداوا بود.


اینها همه در زمانی روی می داد که کشور در شرایطی بحرانی قرار داشت و مدام بر تعداد بحران ها اضافه می شد.


در بهار ۱۹۹۸ ، یلتسین آخرین اقدام خود در جهت حفظ اصلاحات در روسیه و اجرای آن را انجام داد و ویکتور چرنومیردین را از کار برکنار کرد و سیاستمدار جوانی به نام سرگئی کرینکو را به جای او برگزید.


کرینکو، قول داد پول مالیات را از شرکت های بزرگ که از بار مالیات شانه خالی می کردند، بگيرد، اما او قدرت بسیار محدود و کمی داشت و نتوانست وعده های خود را عملی کند.


در تابستان سال ۱۹۹۸ و پس از هشت سال از فروپاشی اتحاد شوروی، روسیه با سخت ترین بحران اقتصادی خود رو به رو شد و تمامی مخالفان يلتسين خواهان برکناری او شدند.


در دسامبر، شهریور سال ۱۹۹۹ بود که تصمیم ناگهانی دیگر او خبر ساز شد. یلتسین اعلام کرد که از قدرت کنار می رود و از تمام مردم پوزش خواست و جانشین خود، ولادیمیر پوتین را معرفی کرد.


وی در نطق خود گفت:«امروز، آخرین روزی است که به عنوان رییس جمهوری روسیه با شما سخن می گویم. از شما تقاضای بخشش دارم که نتوانستم تمام آرزوهای شما را برآورده کنم.»


تاریخ درباره دوران و کارهای زمامداری یلتسین در روسیه، قضاوت خواهد کرد.


XS
SM
MD
LG