مهدی کروبی، از سران مخالف دولت که برای ديدار با آيت الله يوسف صانعی، از مراجع حامی اصلاحطلبان، به قم رفته بود، روز يکشنبه به دليل محاصره منزل اين روحانی از سوی گروهی از هواداران رهبر جمهوری اسلامی قادر به بازگشت به تهران نشد.
اين گروه همچنين به اتوموبيل آقای کروبی حمله کردند و در عين حال، اقدام به دادن شعار عليه آيت الله صانعی، مهدی کروبی و حسن خمينی، نوه آيت الله خمينی، کردند.
در سخنرانیای که در اطراف منزل آيت الله صانعی از سوی هواداران رهبر جمهوری اسلامی صورت گرفت، القابی مانند «نانجيب» و «ناخلف» به اين مرجع تقليد و نيز نوه آيت الله خمينی داده شد.
محمد علی توفيقی، روزنامهنگار و تحليلگر سياسی در پاريس، درباره تجمع هواداران رهبری در مقابل منزل آيت الله صانعی به راديو فردا میگويد:
«من تصور می کنم که اينها يک رفتار سازماندهی شده از سوی حاکميت است. در شرايطی که اين آقايان ادعا میکنند و اعلام میکنند نيروی انتظامی برای جلوگيری از هر نوع اقدام غيرقانونی آمادگی دارد، چگونه است که به راحتی، اين گونه افراد بدون مجوز تجمع میکنند و اصلاً چطور اينها خبردار میشوند که يک فرد، سفر غير رسمی به قم داشته است. همه اينها شواهدی است که نشان میدهد که اين تجمع سازماندهی شده بوده و از سوی خود حاکميت راه افتاده است. من فکر میکنم که دليل اين قضيه هم بر میگردد به نوع مقابلهای که حاکميت میخواهد با رهبران جنبش داشته باشد.
آقايان در محاسبات خود میدانند که بازداشت رهبران جنبش يا هر برخوردی با آنان، هزينههای بسيار سنگينی بر حاکميت تحميل خواهد کرد و طبيعتاً مردم نيز آن را تحمل نمیکنند.
به خاطر همين موضوع، آقايان سعی دارند با چنين اقدامات نمايشی که از سوی گروههای حامی و طرفدار حاکميت بروز میيابد، فضايی ايجاد کنند تا عرصه را برای فعاليت رهبران جنبش سبز تنگ تر و آنها را وادار به انفعال و سکوت کنند.
ادبياتی که در تجمع هواداران دولت و رهبر جمهوری اسلامی ايران در مقابل منزل آيت الله صانعی مطرح شد و از جمله، القابی مانند «نانجيب» و «ناخلف» خطاب به آيت الله صانعی و حسن خمينی، نوه بنيانگذار جمهوری اسلامی، را چگونه ارزيابی میکنيد؟
در تاريخ سياسی ايران، سازماندهی گروه های لوده و لمپن برای برخورد با آزاديخواهان و روشنفکران و جريانات منتقد حکومت، مخصوصاً در ۳۰ سال گذشته، يک پديده نوظهور نيست.
از ابتدای اين جنبش و حتی در ۳۰ سال گذشته، هر گاه، صدای مخالفی و به وجود آمده يا انتقادی مطرح شده است، در هر سطحی، حتی در سطح مرجعيت مذهبی يا در سطح رهبران سياسی، به نوعی سعی شده است که گروههايی که زمينههای اجتماعی اين نوع برخوردها و اين نوع سازماندهیها را دارند، تحريک شوند.
طبيعتاً اين گروهها، گروههايی هستند که از لحاظ اجتماعی از يک پايگاه معين اجتماعی پايين برخوردارند و وقتی تحريک و تهييج میشوند، از آن ادبيات ويژه خودشان که میتوانم بگويم فقط يک نوع لمپنيسم است، استفاده میکنند و معمولاً هم حرف هايی که میزنند، به نوعی، ترجمان سطح پايين همان ايدهها و تئوریهايی است که در روزنامه «کيهان» و رسانههای رسمی عنوان شده و آميزهای از آن تئوری است، که اين آقايان آن را در طول چند ماه عليه جنبش به کار بردهاند و گفتند که يک «فتنه» است.
ما میبينيم که اين افراد سعی دارند با تهييج احساسات و تحريک افکار عمومی به مقاصد خود، يعنی خاموش کردن جنبش سبز، برسند.
آيا شما ارتباطی بين تجمعی که در مقابل منزل آيت الله صانعی در روز يکشنبه برگزار شد، با اخلال در سخنرانی حسن خمينی در روز چهاردهم خرداد می بينيد؟
قطعاً همه اينها به صورت زنجيرهای به هم متصلند، به خاطر اينکه يک نهاد رهبری کننده و متمرکز در مقابله با جنبش سبز و اعتراض و دموکراسیخواهی و آزادیطلبی در ايران وجود دارد و اين اقدامی که در روز ۱۴ خرداد اتفاق افتاد، امکان ندارد در آن سطح و در آن وضعيتی که رهبر جمهوری اسلامی میآيد و سخنرانی میکند، بدون هماهنگی قبلی و بدون يک سازماندهی هوشمند صورت گرفته باشد.
فکر می کنيد چنين تجمعی و چنين توهينی به يک مرجع تقليد چه بازتابی میتواند در قم و در ميان مراجع تقليد داشته باشد؟
بدون شک بازتاب منفی خواهد داشت؛ زيرا مرجعيت اساساً بايد از يک آزادی برخوردار باشد و اين درخواستی که تجمعکنندگان مطرح کردند که آيت الله صانعی از مهر ماه درس نداشته باشد و جلوی تدريس او را بگيرند، بازتاب منفی خواهد داشت و اعتراضاتی را در سطوح مختلف مرجعيت قم ايجاد خواهد کرد.