آیا شما نمیخواهید روزی یک رئیسجمهور زن داشته باشید؟ این سؤالی است که هیلاری کلینتون، کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا، یک سال پیش و قبل از مطرح شدن قطعیاش برای کاندیداتوری دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرده بود.
این سؤال اینروزها برای بسیاری از زنان جهان چالش برانگیز شده است، به خصوص زنان آمریکایی که این روزها در اوج تبلیغات ریاست جمهوری قرار دارند.
اما پیروزی احتمالی هیلاری کلینتون بر رقیبش دونالد ترامپ نه تنها او را به قدرتمندترین فرد جهان تبدیل میکند بلکه او را در مثلث قدرت آنگلا مرکل ـ ترزا می ـ هیلاری کلینتون قرار میدهد. در صورت پیروزی هیلاری کلینتون رهبری سه کشور قدرتمند جهان، بریتانیا، آلمان و ایالات متحده آمریکا در دست زنان خواهد بود. با اینهمه گلناز اسفندیاری خبرنگار رادیو آزادی رادیو اروپای آزاد میگوید که پیشبینی پیروزی هیلاری کلینتون در انتخابات پیش روی آمریکا آسان نیست:
«من نمیخواهم در این زمینه پیشبینی کنم که چقدر ممکن است هیلاری کلینتون رییس جمهور آینده آمریکا شود. در نظرسنجیها که نگاه میکنید درصد طرفداران خانم کلینتون و آقای ترامپ نزدیک به هم است. ولی پیشبینی دقیق سخت است و باید منظر ماند. تا ماهها و هفتهها بسیاری معتقد بودند که ترامپ یک نامزد جدی نیست؛ ولی میبینیم که حالا نامزد حزب جمهوریخواه شده و طرفداران زیادی دارد. بررسی روند رشد طرفداران ترامپ برای خود من خیلی عجیب بود.
آقای ترامپ حرفهای نامتعارفی میزند، حرفهایی ضد پناهندهها یا مسلمانان. حرفهای او خلاف ارزشهایی است که در آمریکا از آن دفاع میشود. پس از شنیدن این سخنان، من فکر میکردم دیگر کسی طرفدارش نخواهد بود.
ولی در عمل انگار نه انگار و حتی بر تعداد طرفدارانش اضافه میشد. از سوی دیگر خیلیها هستند که مخالف آقای ترامپ هستند، ولی از خانم هیلاری هم زیاد خوششان نمیآید و او را کاندیدای مناسبی نمیدانند. ولی همچنان این احتمال هست که خیلی از آنها به خانم کلینتون رای بدهند برای اینکه جلوی پیروزی ترامپ را بگیرند.»
هیلاری کلینتون زن سیاستمداری است که در سی سال گذشته تجربه فعالیت سیاسی در ایالات متحده آمریکا را داشته است. او در مسند نمایندگی کنگره آمریکا، بانوی اول این کشور و وزیر امور خارجه آمریکا قرار داشته؛ با اینهمه چرا در رقابتهای انتخاباتی، رقیب جمهوریخواه او که سابقه سیاسی هم ندارد همطراز با او پیش میرود؟ نیره توحیدی جامعهشناس مقیم آمریکا این موضوع را بحث جامعهشناختی و نه سیاسی میداند:
«مردسالاری یک ایدئولوژی است که بخش زیادی از آن ناخودآگاه است. مثلاً میگویند "من از هیلاری بدم میآید. نمیتوانم بهش اعتماد کنم". بیشتر این واکنشها به این دلیل است که هیلاری یک زن است. حتی زنها هم از زن قوی، جاهطلب و یا زنی که قدرت سیاسی دارد خوششان نمیآید و ناخودآگاه نسبت به او مقاومت نشان میدهند.
به همین دلیل است که نفرت وحشتناکی به خصوص در مردان سفید و بخشی از زنان علیه خانم کلینتون وجود دارد. اگر به کنوانسیون اخیر جمهوریخواهان نگاه کنید که یک کنوانسیون بسیار نامتحد و آشفته بود، تنها چیزی که آنها را متحد میکرد شعارها و فحشها و تهدیدهایشان علیه خانم کلینتون بود. به نظر من این نفرت و کینهای که علیه خانم کلینتون وجود دارد، از لحاظ سیاسی قابل توضیح نیست. فقط باید از نظر روانشانسی توضیح داد.»
زن سیاستمدار، زن جادوگر
به گفته نیره نوحیدی، مسئولیتهای سیاسی هیلاری کلینتون سبب شده تا او به شدت زیر ذرهبین باشد. خانم توحیدی میگوید:
«ببینید او به خاطر زن بودن، چند بار محاکه شده است؟ پرونده او در مورد بنغازی را در مجلس یازده ساعت بررسی کردند و نتوانستند هیچ چیز را ثابت کنند اما هنوز هم میگویند او جنایت کرده و دستهایش به خون دیپلماتهای بنغازی آلوده است. یا در کنوانسیون جمهوریخواهان، در مورد این اشتباه و اهمال بدی که در مورد ایمیلهایش کرد، مانند آنچه در ایران رخ میدهد، فریاد میزدند و میگفتند: "هیلاری اعدام باید گردد" و بعضیها میگفتند: "از طناب آویزانش کنید". عدهای هم درخواست زندانی کردن او را مطرح میکردند. فضای کنوانسیون بیشتر شبیه دادگاههای جادوگران بود. این مسئله رسماً هم مطرح شد. بن کارسون- از کاندیداهای ریاست جمهوری- گفت خانم کلینتون تحت نفوذ ابلیس جنزده است. یعنی همان جادوگر است و البته تا همین یک قرن پیش در آمریکا هزاران زن را به جرم جادوگری سوزاندند.»
زن جنگطلب، زن صلحدوست
یکی از مهمترین انتقاداتی که علیه هیلاری کلینتون مطرح شده معرفی او به عنوان زنی جنگطلب است. گلناز اسفنداری در پاسخ به این سؤال که این اتهام «جنگطلبی» سیاستهای فردی خانم کلینتون است یا سیاستهای حزب دموکرات آمریکاست؟ میگوید:
«فکر میکنم بیشتر به مواضع خود خانم کلینتون برمیگردد. عدهای معتقدند خانم کلینتون مواضع تندتری نسبت به باراک اوباما دارد و البته عدهای معتقدند که باراک اوباما در جایگاه ریاست جمهوری قوی عمل نکرده است. مهمترین انتقاد هم در مورد سوریه است که بحران بیش از پنج سال ادامه داشته وبیش از۲۰۰ هزار نفر کشته شدهاند و آقای اوباما باقدرت عمل نکرده و نتوانسته این بحران را حل کند.
با این همه نمیشود انتظار داشت که به محض انتخاب خانم کلینتون، جنگ آغاز شود. هیچ رئیسجمهوری نمیخواهد که کار خود را با جنگ آغاز کند. هیلاری کلینتون هم میداند که مسئله اصلی مردم آمریکا هم مثل سایر نقط جهان، مسائل اقتصادی است و بسیار تلاش خواهد کرد اگر انتخاب شود سیاستی معقول داشته باشد و مسایل اقتصادی یا مسائلی را که مورد توجه مردم است، حل کند.»
زن خوب، رئیسجمهور خوب
نیره توحیدی اما ریشه منفی بودن جنگطلبی برای هیلاری کلینتون را ناساز بودن لباس ریاست جمهوری بر بدن زنان در جامعه مردسالار میداند و میگوید:
«خانم کلینتون به عنوان یک زن، با یک وضعیت بغرنج مواجه است. او در برابر دو توقع متناقض قرار دارد که هر کدام را انجام دهد، به ضرر دیگری است. به این معنا که مرد خوب بودن، رئیسجمهور خوب بودن یا رهبر خوب بودن در فرهنگ آمریکایی میتواند با همدیگر جمع شود و تناقضی ندارد. ولی یک زن خوب نباید این خصوصیات را داشته باشد. یعنی نباید قاطع، سختگیر و جاهطلب باشد.
حالا اگر هیلاری کلینتون بگوید که در عین حال که مثلاً معتقد به مذاکره با ایران است؛ بدیل جنگ را هم کنار نمیگذارد، میگویند عجب زن خشن و جنگطلبی است. در حالی که اگر مثلا آقای ترامپ این حرف را بزند، میگویند بله وظیفه یک رهبر همین است. او باید محکم جلوی تهدیدهای ایران علیه آمریکا و مرگ بر آمریکا گفتنها و تهدید علیه اسرائیل و غیره بایستد.
خانم کلینتون ده سال است که میخواهد رییس جمهور شود و در دوره قبل هم در مبارزات ریاست جمهوری شرکت کرده بود؛ میگویند این زن قدرت طلب است، جاهطلب است و فوراً از آن چهرهای که برای زن انتظار دارند دور میشود و بسیاری نسبت به او نگاهی منفی پیدا میکنند.
در حالی که مردان هم به دلیل جاهطلبی به دنبال رئیسجمهور شدن میروند و این به نظر دیگران کاملاً طبیعی است! همه این موارد سبب میشود که بیشتر ایرادهایی که خیلیوقتها به خانم کلینتون یا به زنهای سیاستمدار میگیرند در حد لباس و قیافه و ظاهرباقی میماند.»
الگویی برای همه دختران جهان
با این همه گلناز اسفندیاری معتقد است همه تجربیات تلخ هیلاری کلینتون در مبارزه با مردسالاری او را برای حضور در قامت ریاست جمهوری آمادهتر کرده است:
«ما هم زن هستیم و میدانیم زنها با چه مسایل و چالشهایی مواجه میشوند و صد در صد خانم کلینتون هم در جامعه آمریکا با این چالشها و سکسیم مواجه بوده و علیرغم آنها توانسته در زندگی حرفهای خود اینقدر پیشرفت کند. در نتیجه من فکر میکنم اگر خانم کلینتون رئیسجمهور شود، بخشی از تلاشهایش بر مسائل زنان خواهد بود. همانطور که به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا در این زمینه تلاش کرد. دو سال پیش خانم کلینتون کتاب خاطراتش را به نام گزینههای دشوار Hard Choices منتشر کرد. در آن کتاب یک بخش درباره مسائل زنان و حقوق بشر است. او در این کتاب در مورد فعالیتها و گفتو گوهایش با رهبران جهان نوشته و این این سؤال را مطرح کرده که چرا زنان نقش بیشتری در مذاکرات صلح ندارند؟
یکی دیگر از کارهای هیلاری کلینتون در دوران وزارت امور خارجه، پررنگ کردن دفتر "مسائل جهانی زنان" بود. او از این دفتر خواست تا گزارشها را مستقیم به خود او ارائه دهد و تا حدی باعث شد که مسایل زنان به بخش مهمی از سیاستهای آمریکا تبدیل شود. خانم کلینتون پیش از این گفته است که "آن چیزی که برای زنان خوب است برای آمریکا خوب است".
من فکر میکنم که هیلاری کلینتون اگر رئیسجمهور شود، رئیسجمهور زنان آمریکا نخواهد بود. همانطور که باراک اوباما رئیسجمهور سیاهان آمریکا نیست. بلکه رئیسجمهور همه مردم آمریکا خواهد بود. اما این انتخاب از لحاظ سمبولیک برای زنان بسیار مهم خواهد بود. زیرا دختربچهها این الگو را خواهند داشت که اگر بخواهند میتوانند حتی به مقام قدرتمندترین فرد در آمریکا و جهان برسند، رئیسجمهور آمریکا شوند و هیچ چیز نمیتواند آنها را متوقف کند.»