اگر قرار باشد اسمی روی این داستان بگذاریم، شاید مثلاً بگوییم «کشتهشدگان عشق». زنی کشته میشود چون عاشق مردی است که رسماً و بنا بر قانون با او ازدواج کرده و حاصل عشقش را هم در شکم دارد.
مردی عاشق زنی است که به جرم عشق و انتخاب مرگی فجیع پایانش بوده و همزمان مرد قاتل زن دیگری است که همسر پیشین او بوده. شاید هم باید اسم داستان «عشقهای خونین»باشد. فعالان حقوق بشر وحقوق زنان در پاکستان اما ترجیح میدهند اسم داستان به همان خشونت اتفاقی باشد که اغلب در پاکستان میافتد. نقض مستمر و بینظارت و گاه وحشیانه حقوق زنان. سنگسار کردن جان و روان و پیکر و هویت آنها حتی در برابر ساختمان دادگاه. جایی که زن برای دادخواهی به قانون پناه آورده است.
فرزانه پروین فقط ۲۵ سال داشت. با بچهای در شکمش و وعده آیندهای که میخواست به قیمت سرپیچی از قوانین مردسالار اجتماعی و خانوادگی آن را بسازد.
دهها مرد در برابر دادگاه شهر لاهور فرزانه را محاصره کردند. بعضی از مردان اعضای خانوادهاش بودند. جرم فرزانه از نگاه آنها ازدواج بدون اجازه خانوادهاش بود. زن به دادگاه آمده بود تا بگوید با میل و اراده خودش با مردی که دوستش میداشته ازدواج کرده. اما او هرگز فرصت حضور در دادگاه و اعلام این موضوع را پیدا نکرد.
مردان به زن باردار ۲۵ ساله حمله کردند و وقتی زن تلاش کرد فرار کند و جانش را نجات دهد تنش را بر زمین کشیدند و با سنگ بر سرش کوبیدند. سنگ، سنگ، سنگ. و مرگ بر اثر سنگسار. زن در برابر دادگاه و قانون و چشمهای مردم و پلیس در پیاده رو جان داد.
این صدای محمد اقبال است، همسر خانم فرزانه پروین در گفتگو با رادیو مشعل، بخش پاکستان رادیو اروپای آزاد. محمد اقبال به پرسشهای خبرنگار پاسخ میدهد و روز واقعه را توصیف میکند:
اما رسیدگی فوری به سنگسار فرزانه پروین تنها رسیدگی فوری به یکی از قصههای سنگینی است که هر سال در پاکستان اتفاق میافتد. خبرنگاران مستقل از پاکستان گزارش میدهند که سالانه صدها قتل موسوم به ناموسی یا شرافتی در این کشور اتفاق میافتد و قربانیان عمدتاً زنان هستند.
قتلهایی که البته به رغم پسوند «شرافتی» که دارند، به گفته ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر هیچ شرافتی در آنها نمیتوان یافت. خانم پیلای از دولت پاکستان خواسته است اقدامات فوری و قوی برای پایان دادن به قتلهای ناموسی انجام دهد. او گفته است در کشتن زن به این شیوه کوچکترین نشانهای از شرافت نیست.
اینها اما همه حرف است. واقعیت جایی بیرون از این اظهار نظرها همچنان ادامه دارد و تنها در سال گذشته میلادی ۸۶۹ زن در پاکستان قربانی قتلهای ناموسی شدند. یعنی روزی تقریباً بیش از دو نفر. و این آمار در حالی ارائه میشود که خبرنگاران میگویند آمار رسمی با آمار واقعی فاصله قابل توجهی دارد.
خاور ممتاز، رئیس کمیسیون بینالمللی حقوق زنان است. او در گفتوگو با خبرنگار رادیو مشعل، بخش پاکستان رادیو اروپای آزاد، از راههای دررو قانونی میگوید:
پاکستان را اغلب جامعهای مذهبی دانستهاند. حکومت رسمی «جمهوری اسلامی» است و ۹۸ درصد جمعیت این کشور را مسلمانان تشکیل میدهند. آیا این اسلام و قوانین ریشه دار در آن است که چنین اتفاقهایی را دامن میزند؟ محمدجواد اکبرین، پژوهشگر دینی پاسخش منفی است:
سعید پیوندی جامعه شناس از تضادهای سنت و مدرنیته در غیاب نهادهای ناظر و قانون میگوید:
فرزانه پروین روز چهارشنبه به خاک سپرده شد. سرش بر اثر ضربههای پی در پی و بیرحمانه سنگ و آجر خرد شده بود و شکمش مردهای را حمل میکرد.
مردی عاشق زنی است که به جرم عشق و انتخاب مرگی فجیع پایانش بوده و همزمان مرد قاتل زن دیگری است که همسر پیشین او بوده. شاید هم باید اسم داستان «عشقهای خونین»باشد. فعالان حقوق بشر وحقوق زنان در پاکستان اما ترجیح میدهند اسم داستان به همان خشونت اتفاقی باشد که اغلب در پاکستان میافتد. نقض مستمر و بینظارت و گاه وحشیانه حقوق زنان. سنگسار کردن جان و روان و پیکر و هویت آنها حتی در برابر ساختمان دادگاه. جایی که زن برای دادخواهی به قانون پناه آورده است.
فرزانه پروین فقط ۲۵ سال داشت. با بچهای در شکمش و وعده آیندهای که میخواست به قیمت سرپیچی از قوانین مردسالار اجتماعی و خانوادگی آن را بسازد.
دهها مرد در برابر دادگاه شهر لاهور فرزانه را محاصره کردند. بعضی از مردان اعضای خانوادهاش بودند. جرم فرزانه از نگاه آنها ازدواج بدون اجازه خانوادهاش بود. زن به دادگاه آمده بود تا بگوید با میل و اراده خودش با مردی که دوستش میداشته ازدواج کرده. اما او هرگز فرصت حضور در دادگاه و اعلام این موضوع را پیدا نکرد.
مردان به زن باردار ۲۵ ساله حمله کردند و وقتی زن تلاش کرد فرار کند و جانش را نجات دهد تنش را بر زمین کشیدند و با سنگ بر سرش کوبیدند. سنگ، سنگ، سنگ. و مرگ بر اثر سنگسار. زن در برابر دادگاه و قانون و چشمهای مردم و پلیس در پیاده رو جان داد.
این صدای محمد اقبال است، همسر خانم فرزانه پروین در گفتگو با رادیو مشعل، بخش پاکستان رادیو اروپای آزاد. محمد اقبال به پرسشهای خبرنگار پاسخ میدهد و روز واقعه را توصیف میکند:
«آنها سی چهل نفر بودند. به زنم حمله کردند و شش نفرشان او را میزدند. واقعاً او را به قصد مرگ میزدند. با سنگ و آجر به سرش میکوبیدند. و او همانجا جان داد. ما گریه میکردیم. التماس میکردیم و از پلیس کمک میخواستیم. اما پلیس فقط نظاره گر بود و هیچ اقدامی برای کمک نکرد. پلیس آنجا بود. در پنج یا شش قدمی ما ایستاده بودند و تماشا میکردند. حالا من از دولت میخواهم که عدالت را برقرار کند.»
پلیس پاکستان میگوید در پی یافتن مردانی است که زن باردار را کشتند. نواز شریف نخست وزیر پاکستان این سنگسار در برابر چشم عابران و در مقابل دادگاه لاهور را کاملاً غیر قابل قبول دانسته و دستور بررسی سریع صادر کرده است. آقای نواز شریف از سروزیر ایالت پنجاب خواسته است تا در اسرع وقت به این قضیه رسیدگی کند. لاهور مرکز ایالت پنجاب پاکستان است.اما رسیدگی فوری به سنگسار فرزانه پروین تنها رسیدگی فوری به یکی از قصههای سنگینی است که هر سال در پاکستان اتفاق میافتد. خبرنگاران مستقل از پاکستان گزارش میدهند که سالانه صدها قتل موسوم به ناموسی یا شرافتی در این کشور اتفاق میافتد و قربانیان عمدتاً زنان هستند.
قتلهایی که البته به رغم پسوند «شرافتی» که دارند، به گفته ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر هیچ شرافتی در آنها نمیتوان یافت. خانم پیلای از دولت پاکستان خواسته است اقدامات فوری و قوی برای پایان دادن به قتلهای ناموسی انجام دهد. او گفته است در کشتن زن به این شیوه کوچکترین نشانهای از شرافت نیست.
اینها اما همه حرف است. واقعیت جایی بیرون از این اظهار نظرها همچنان ادامه دارد و تنها در سال گذشته میلادی ۸۶۹ زن در پاکستان قربانی قتلهای ناموسی شدند. یعنی روزی تقریباً بیش از دو نفر. و این آمار در حالی ارائه میشود که خبرنگاران میگویند آمار رسمی با آمار واقعی فاصله قابل توجهی دارد.
خاور ممتاز، رئیس کمیسیون بینالمللی حقوق زنان است. او در گفتوگو با خبرنگار رادیو مشعل، بخش پاکستان رادیو اروپای آزاد، از راههای دررو قانونی میگوید:
«متاسفانه در قانون خلأ وجود دارد. بیشتر خانوادهها در چنین مواردی قاتل یا قاتلان را میبخشند. یعنی یک توافق دو طرفه میکنند و تمام. البته بر اساس بند ۳۱۱ همین قانون این قاتلان ممکن است مجازات هم بشوند. ولی خب این اتفاقی است که اغلب نمیافتد. به همین دلیل هم ما داریم تلاش میکنیم این قانون را به شکلی تغییر دهیم که بر اساس آن توافق طرفین برای فرار قاتل از مجازات کافی نباشد.»
پاکستان را اغلب جامعهای مذهبی دانستهاند. حکومت رسمی «جمهوری اسلامی» است و ۹۸ درصد جمعیت این کشور را مسلمانان تشکیل میدهند. آیا این اسلام و قوانین ریشه دار در آن است که چنین اتفاقهایی را دامن میزند؟ محمدجواد اکبرین، پژوهشگر دینی پاسخش منفی است:
«نهایتاً کسانی که تصور میکنند یا رای دینیشان بر این است که این دختر خلاف شرع عمل کرده حکمش مطلقاً اولاً این نیست، حتی اگر بخواهد دادگاه اسلامی اجرایش بکند و بر فرض اگر این بود، که نیست، این حکم را اشخاص حق اجرا کردنش را نداشتند. در نتیجه ماجرا یک تعصب قبیلهای و قومی است و تکلیف نظر دین در این باره کاملاً روشن است.»
از سویی دیگر سنتها هم ریشههای محکمی در پاکستان دارند. ازدواجهای از پیش تعیین شده در پاکستان رایج است و ازدواج برخلاف رضایت خانواده برای بسیاری از خانوادهها که هنوز سنتی باقی ماندهاند قابل سرزنش. در مواردی مثل مورد فرزانه پروین پدر او به عنوان قاتل اصلی خود را تسلیم پلیس میکند و میگوید تنها کاری که کرده دفاع از حرمت و شرف و ناموسش بوده است.سعید پیوندی جامعه شناس از تضادهای سنت و مدرنیته در غیاب نهادهای ناظر و قانون میگوید:
«گروههای جدید جامعه به خصوص طبقات متوسط شهری یا گروههای مدرن شده جامعه خواستار رفتن به سوی جامعه مدرنی هستند که درش فرد دارای خود مختاری است، دارای آزادی و امکان تصمیمگیری در مورد زندگیاش است. این در مورد زنها خیلی بیشتر صدق میکند و این مقاومت جامعه سنتی در جایی که نهادهای رسمی و قانون به درستی عمل نکنند، خب میتواند نتایج فاجعهآوری داشته باشد. همان جور در خیلی از کشورهای اسلامی، به خصوص پاکستان برای مثال یا در جاهای دیگر، ما شاهدش هستیم.»
فرزانه پروین روز چهارشنبه به خاک سپرده شد. سرش بر اثر ضربههای پی در پی و بیرحمانه سنگ و آجر خرد شده بود و شکمش مردهای را حمل میکرد.