ده سال مذاکرهی هستهای. حرفها و خبرها و شایعات. امیدها و ناامیدیها. تهدیدها و رجزخوانیها و نامهها و سخنرانیها. ده سال درگیری فشردهی هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی. سالهایی که فقط سیاسی نبودند.
سالهای تحریم که ماجرای سیاست را به خانههای مردم هم میبرد. داشتن یا نداشتن انرژی هستهای حالا موضوعی بود که به تخت بیمارستان و دارو و درمان و غذا و شغل و حساب بانکی و حتی خرید روزانهی شهروندان پیوند خورده بود.
حالا مذاکرات هستهای و سالها گفتوگوی دنبالهدار به نقطهای امن رسیده و دو طرف بر سر کلیاتی توافق کردهاند که تحریمهای بینالمللی علیه ایران را مرحله به مرحله حذف خواهد کرد.
اما مشارکت فعالی که جامعهی ایرانی در تمام اینسالها در پیگیری مذاکرات هستهای داشته شاید کم سابقه باشد. چرا مردم در ایران تا این حد با دقت و شدت مذاکرات هستهای را پی گرفتند؟
محمد از تهران از امیدواری مردم به تغییر شرایط پس از توافق هستهای میگوید:
«در طول این چند سال گذشته، این تحریمها که بر ملت ایران تحمیل شد، واقعاً مردم را از پا در آورد. در زندگی و معیشت مردم تأثیر زیادی داشت. اگر این تحریمها برداشته شود، واقعاً زندگی مردم بهبود پیدا میکند. این امیدواری هم در دل مردم ایران کاملاً هویداست.»
مهدی هم اتمی شدن ایران را راه نجات میداند :
«اگر ما اتمی شویم، خیلی از مسائل و مشکلات ما حل میشود، و محرومیتها برداشته میشود و روابط حسنه میشود، و خیلی تسهیلات زندگی ایجاد میشود.»
آقای سعادت که در صنعت مشغول است، میگوید نمیتوان تأثیر مستقیم تحریمها را بر زندگی مردم نادیده گرفت :
«اگر بنده یا هر کس دیگر به عنوان یک ایرانی، منکر اثر مستقیم این تحریمها روی و ملموس بودنش روی زندگی فرد فرد [مردم] شود، فکر میکنم که دروغی بزرگ گفته است. هر ایرانی واقعاً با گوشت و پوست خود شرایط بد اقتصادی، بیکاری و وضعیت خیلی ناجوری که الان در مملکت هست را درک میکند. به طور قطع این ناشی از همان کاغذپارههایی است که به لطف آقای احمدینژاد و امثال او این تحریمها را روز به روز برای ما بیشتر کردند و امروز هم شده آخر مملکت ما. بنده خودم در صنعت مشغولم و این را دقیقاً از نزدیک دیدهام که بعد از روی کار آمدن آقای روحانی و پیش کشیدن مذاکرات کمی اوضاع بهتر شد، و واقعاً خیلی روی صنعت مملکت ما اثر داشت. خیلی از کارخانههایی که به وضوح میدیدیم غیرفعال بودند، نه اینکه صد در صد فعال شدند، اما کمی چرخشان به گردش درآمد که این خودش کورسوی امیدی بود.»
آیا مردم در ایران به سیاست علاقهمندند یا سرنوشت خود را بسیار وابسته به میزهای مذاکرات سیاستورزان داخل و خارج کشور میبینند؟ آیا مردم در ایران نیاز دارند که امیدوار باشند؟ حسین قاضیان، جامعهشناس:
«به طور آدمها همیشه نیاز به امید دارند. برای همین رویاپردازی میکنند و رویاها برای آنها شیرین است. ولی در جامعهای که ناامیدی بیشتر است، و افقهایش تنگتر و بستهتر است، نیاز به امید قویتر است. برای جامعه ما که سالهاست در آن افقی از بهبود دیده نمیشود، کمترین امید به تغییر و بهبود هم، امید زیادی تولید میکند، و بنابراین حجم امیدی که تولید میشود، زیادتر است. ولی اینکه این موضوع در جامعه دنبال میشود برای این است که این موضوع پیوند خورده با بهبود اوضاع، و ایجاد امید. گویی که توافق هستهای یک کیمیایی معجزهآسایی است که همه مشکلات ما را حل میکند، و انتظارات بیش از اندازهای برای آن تولید شده.»
کسانی ممکن است بگویند حکومت ایران با تبلیغات گسترده و مستمر در طول سالها توانسته ایدئولوژی و اهداف هستهای خود را به غرور و مطالبهی ملی تبدیل کند. این تحلیل را با حسین قاضیان در میان میگذارم :
«به نظر من حکومت در مجموع موفق بوده در اینکه مسئله هستهای را از مسئلهای که حکومت در آن پس پشت و پنهان از مردم، و بدون در نظر گرفتن خواست نیاز مردم به دنبالش بوده، عملاً تبدیل کند به یک مسئله ملی یا غرور ملی. هم حکومت در این زمینه نقش داشته و موفق بوده، هم کسانی که با این سیاست هستهای مخالف بودند، از جمله نیروهای خارجی و در رأس آنها اسرائیل و آمریکا. آن نوع از مخالفتی که آنها ابراز کردند، نوع مخالفت ناعادلانهای که مردم در این حمله به سیاست هستهای حکومت احساس میکنند، هر دو نقش داشته در اینکه اوضاع و احوال سیاسی مرتبط با مسئله هستهای در این نوع جمع شدن و حمایت از برنامهای هستهای و تبدیل آن به یک خواست ملی مؤثر باشد.»
زمانی محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری وقت ایران، تحریمهای بینالمللی علیه ایران را کاغذپاره خوانده و گفته بود چندان نقشی در وضعیت کشور ندارند. با این حال در سالهای اخیر هر روز تعداد بیشتری از مسئولان اعلام کردهاند، که مقصر اصلی در بحران بیکاری، گرانی، تورم و تعطیل شدن صنایع تحریمهاست. آیا واقعاً از میان رفتن تحریمها میتواند همهی مشکلات عمدتاً اقتصادی مردم را حل کند؟ آقای قاضیان میگوید واقعیتها بار دیگر خود را تحمیل خواهند کرد :
«وضعیت اقتصادی ما به گفته بسیاری از اقتصاددانان خیلی ارتباطی با مسائل تحریم نداشته است. تحریم شاید آن را در دو سه سال اخیر تشدید کرده، ولی پایه این مشکلات سیاستهای مالی و پولی دولت در حدود ۱۰ سال اخیر بوده و بهویژه در هشت سال دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد. بنابراین آن سیاستها زمینهای را فراهم کرد در اوضاع و احوال مالی که تحریمها با تشدید خود، اوضاع را خرابتر کردند. اینکه تحریمها همه آن مسائل را حل کند، عمدتاً از نظر اقتصاددانان قابل قبول نیست. به این ترتیب فقط جنبه روانی بهبود میماند، که ممکن است خودش را در کاهش قیمت ارز یا طلا و تکان خوردن موقت بازار به دلایل روانی نشان دهد، اما بعد از اینکه این آثار روانی خوابید، و سطح امید به سطح معمول برگشت، و انتظارات تورمی دوباره بازگشت، آن وقت واقعیات اقتصادی دوباره خود را تحمیل میکنند و ممکن است دوباره از آن امید سطح بالا به وضعیت ناامیدی دچار شویم چرا که میبینیم واقعیات اقتصادی، سفت و سخت سر جای خود باقی هستند و هنوز دارند زندگی ما را ناراحت و دستخوش پریشانی میکنند.»
جامعهی ایرانی شادی، زندگی، امید و دسترسی آزاد و بیتحریم به منابع و امکانات جهان بزرگ را جستوجو میکند.