سیام تیرماه ۱۳۹۲؛ مردم پای تلویزیون نشستهاند و برنامه پربیننده ماه عسل پخش میشود. خیلیها مخاطب این برنامهاند. از کودک و نوجوان گرفته تا بزرگسالان و مسنترها.
پسربچهای وارد کادر دوربین میشود. مجری برنامه پسربچه را میبوسد و رو میکند به زوجی که در برابرش نشستهاند. همه مقابل دوربینهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. زن دارد گریه میکند. دوربین متمرکز شده روی اشکهایی که بر گونههایش سرازیر است.
مجری: «(خطاب به پسربچه) یادته با هم حرف میزدیم، دوست داشتی بری توی خونه، مامان بابا داشته باشی؟ آره؟ (خطاب به زن و مرد) این هدیه ماست به شما! هدیه ما که میگم یعنی که یه فرشتهای در خونه شما انشاءالله»
«این»، اشاره است به پسربچه خردسال مهمان برنامه و «هدیه»، یعنی قبول رسمی سرپرستی یک کودک بیسرپرست در برابر چشم میلیونها بیننده تلویزیون رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران. مراسم «اهدای هدیه» هم که تمام میشود، مجری برنامه چشم میدوزد در دوربین و خطاب به بینندگانش حرف میزند:
«من ذوقزدگی خودم را نمیتونم کتمان بکنم، باز هم همین را تکرار میکنم حرفهای آقای صحرادی را. نگاه کردن به این بچههای یتیم تو مملکت ما فوقالعاده است ها! خدا کنه که یه زوری داشته باشیم، یه توانی داشته باشیم، بتونیم یه گرهی ازشون باز کنیم.»
«یتیم»؛ واژهای که فعالان حقوق بشر، و حقوق کودکان، درباره به کار بردنش، و تحقیر و خوارشماری که در آن نهفته، هشدارهای بسیار دادهاند. شیوا شریفزاد، فعل حقوق کودکان در ایران:
«مثلاً [این کلمه] برای کودک بار منفی دارد و علت اینکه به جای کودک بیسرپرست از کودک یتیم استفاده میکنند، همان قصد برانگیختن احساسات مخاطب است و وقتی که میشنویم یک کودک یتیم وجود دارد خیلی حالت ترحمآمیزتری نسبت به آن پیدا میکنیم تا وقتی که میشنویم یک کودک بیسرپرست.»
فعالان حقوق کودکان در ایران، پس از پخش این برنامه، اعتراض و انتقادهاشان را عمومی کردند. بیانیهای منتشر شد با امضای صدها نفر از فعالان حقوق کودکان و نوجوانان، روزنامهنگاران و دانشجویان در ایران. بیانیهای که رفتارهای انجام شده در برابر دوربینهای تلویزیون را نقض کرامت انسانی یک کودک و سوءاستفاده از احساسات مردم برای پوشاندن ناکارآمدی سیاستهای ساختاری و فقر و محرومیت به گفته این بیانیه «میلیونها کودک در ایران» دانست.
شیوا شریفزاد، فعال حقوق کودکان در ایران، به شرایط حقوقی و قانونیای اشاره میکند که برای دریافت فرزندخواندگی و اعطای این به خانوادههای متقاضی در نظر گرفته شده است:
«از نظر حقوقی، قوانین و شرایطی در نظر گرفته شده برای پروسه فرزندخواندگی، که مهمترین هدف قانونگذار از وضع آنها، حمایت از حقوق کودک بوده است. از جمله اینکه در مقدمه تأکید شده کودکان بیسرپرست باید به خانوادههایی سپرده شوند که قانون تعیین کرده و بعد هم یک سری شرایط برای آن زوج مشخص شده. بعد هم اینکه متقاضیان باید تقاضای رسمیشان را به بهزیستی اعلام کنند و اینکه در انتهای همه این مراحل، دادگاه عمومی استان باید فرزندخواندگی را تأیید و حکم آن را صادر کند. بنابراین برای این برنامه دو حالت میشود در نظر گرفت: اول اینکه این طوج همان طور که در برنامه اعلام شده، بیخبر بودهاند و درخواست ندادهاند که وقتی درخواست نداده باشند، یعنی هیچکدام از این مراحل طی نشده که این نقض مسلم قوانین و زیر پا گذاشتن حقوق کودک است. دومین فرضی که میشود در نظر گرفت این است که تقاضا دادهاند و قبول شده و مراحل طی شده و دادگاه هم قبول کردهاما در برنامه تلویزیون خودشان را بیخبر نشان دادهاند که این هم چیزی جز آموزش فرهنگ دروغ و ریاکاری به آن کودکی که در آن برنامه است نیست. در کنار اینها باید ماده ۱۶ کنوانسیون حقوق کودک هم در نظر گرفت که گفته کسی حق دخالت خودسرانه در امور خصوصی و خانوادگی کودک را ندارد. بنابراین یک برنامه تلویزیونی حتی اگر با همکاری بهزیستی این کار را انجام داده باشد، نمیتواند چنین اقدامی کند که یک کودک از همه جا بیخبر و چند نفر آدم غریبه را جلوی دوربین بیاورد و برای او یک خانواده جدید تعریف کند.»
تهییج احساسات عمومی، این موضوعی است که در بیانیه فعالان حقوق کودکان و روزنامهنگاران و دانشجویان هم بر آن تأکید شده. فعالان حقوق کودکان میگویند که «ما به عنوان مردمان این کشور، حق داریم بپرسیم چرا خانوادهای را به تلویزیون میآورند و احساساتشان را تحریک میکنند تا بر شمار بینندگان خود بیفزایند. بر کدام اساس ناگهان کودکی بیسرپرست را به عنوان هدیه روی صحنه میآورند و به خانواده مذکور اهدا میکنند. کودکی بهتزده که نمیداند در آن موقعیت چه عکسالعملی نشان دهد».
امضاکنندگان بیانیه همینطور گفتهاند «کودکان اشیایی نیستند که دست به دست بچرخند. آنها انسانند و ما بزرگترها حق نداریم، از آنها برای منافع خود استفاده کنیم». شیوا شریفزاد، فعال حقوق کودکان در تهران:
«در صحبتهاشان از یک سری مسائل احساسی استفاده کردند که باعث میشود واقعیتهای اجتماعی این مسئله نادیده گرفته شود و مسلماً با انجام چنین اقداماتی بدون اینکه حقوق کودک را در نظر بگیرند، آسیبهای بیشتری میزنند. فکر میکنم با توجه به رویهای که از این برنامه همه در ذهن دارند، یکی از هدفهای اصلی برانگیختن احساسات مخاطب بوده، با توجه به این موضوع از نیت خیر صحبت میکنند و اینکه باید به همنوع کمک کنیم و از این حرفها، به دلیل آموزشی که ندیدهاند، چه در صدا و سیما و چه شاید خود مسئولان بهزیستی، توجه نمیکنند به اینکه این کودک حقوقی این وسط دارد، و در کنار اینها باید به حقوق کودک هم توجه شود. بنابراین صرف نیت خیر، این موضوع را نادیده میگیرند، گرچه در کنار این نیت خیر، اصول کلیتری در قبال حقوق کودک وجود دارد که باید حتماً به آنها توجه شود وگرنه آسیب آن بیش از نفعی است که میتواند برای جامعه داشته باشد.»
تحقق حقوق کودک و جهانی شایسته برای همه کودکان، آرزویی است که امضاکنندگان بیانیه اعتراضی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، از آن حرف میزنند. آرزویی که آنها میگویند تنها با همکاری همه نیروهای مدنی، مردمی و دولتی، به سوی برآورده شدن پیش خواهد رفت.