خبر درگذشت هارولد پینتر نمایشنامهنویس پرآوازه انگلیسی از پنجم دی ماه، برابر با ۲۵ دسامبر در تمام جهان پیچید. این نمایشینامهنویس صاحب نام، در شامگاه چهارشنبه ۲۴ دسامبر در سن ۷۸ سالگی در اثرابتلا به بیماری سرطان طولانی مری با دار هستی وداع گفت.
هارولد پینتر برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۵، به علت بیماریش نتوانست برای دریافت جایزهاش در مراسم اهدای آن در استکهلم حاضر باشد.
هارولد پینتر، فرزند سالهای تاریک جنگ، نمایشنامهنویسی است که بیش از هر نمایشنامهنویس دیگری آثارش برصحنه تئاتر اجرا شده، و یا بر پرده سینما و تلویزیون به تصویر کشیده شده است.
پینتر صاحب نمایشنامههای بسیاری ازجمله «اتاق»، «جشن تولد»، «سرایدار»، «آسانسور مَطبخ»، «بازگشت به وطن»، «سکوت»، «چشم انداز»، «روزگار قدیم»، «زبان کوهستان» و «وقت ضیافت» بوده است.
از این گذشته، پینتر نویسنده چندین فیلمنامه هم بوده، که مشهورترین آنها، «پیشخدمت»، توسط دو هنرمند دیگر انگلیسی هم دوره او، «جوزف لوزی» و «درک بوگارد»، کارگردانی و بازی شده است.
برای آشنایی بیشتر با سبک کار و زندگی «هارولد پینتر»، با نیلوفر بیضایی، کارگردان و تحلیلگر تئاتر گفتگو کردهایم:
رادیوفردا: خانم بیضایی، یکی از ویژگیهای کارهای «هارولد پینتر» این هست که شخصیتهایی را میپروراند، که از نقطه نظر روانشناسی، انسانهای پیچیدهای هستند، که گاه از خود فرار میکنند، و در فضایی پر از اضطراب و نگرانی به سر میبرند. این ویژگی در شخصیتپردازیهای پینتر از کجا میآید؟
نیلوفر بیضایی: بگذاريد در ابتدا يادآوری كنم كه، ۲۵ دسامبر برابر با ۵ دی روز، تولد پدر من، بهرام بيضایی و روز مرگ اكبر رادی هم هست. مرگ پينتر درست در روزی اعلام شد، كه اكبر رادی، نمايشنامهنويس بزرگ ما، سال گذشته در همين روز از اين دنيا رفت و فكر میكنم كه اين يادآوری بد نباشد.
چیزی که در مورد کار پینتر گفتید، کاملاً درست است، به روایتی آثار پینترهمه با یک نوع بحران هویت سر و کار دارد. معروف است که، می گویند، در آثار پینتر شخصیتها نمیدانند که از کجا آمدهاند به کجا قرار است بروند و در مورد جایی که هستند و در آن زندگی میکنند، همه چیز برای آنها پر از معما است و در این مورد گفته میشود که تمام تجربیاتی که پینتر در نمایشنامههای خویش به رسم درآورده، به نوعی با کودکی او سر و کار دارد.
دیالوگهای نمایشنامههای او، که بسیار قوی هستند، هرکدام مثل اسلحهای از یک سو به یک سوی دیگر پرتاب میشوند، درحین اینکه دیالوگ هستند، از یک نوع بی ارتباطی انسان ها نشان دارند، به عبارتی گفته می شود، که در حقیقت، پینتر شاعر تمام آن نادانستههای ما است و تمام آن چیزهایی که از آنها هراس داریم.
مسئله بسیار مهم این است، که آثار پینتر، آثاری است کاملاً انگلیسی. یعنی شخصیتهای اورا در فضای انگلیس میتوانیم بازیابیم و بشناسیم و فهم کارهای او، با وجود آنکه به یک زبان جهانی، دست یافته، در صورتی واقعاً ممکن است، که انسان، از فرهنگی که پیش زمینه نوشته شدن این آثار است، آگاهی داشته باشد. به همین دلیل است که سراغ کارهای پینتر رفتن، خیلی جرئت میخواهد، آن هم در ایران.
هارولد پینتر را به عنوان مبتکر سبک جدیدی از نمایش به نام کمدی آزارنده می شناسند و تقریباً آثار او را، در سه مرحله تقسیم میکنند، مرحله رئالیسم روانشناسی، مرحله تغزلی مانند نمایشنامه «چشم انداز» و بعد وارد مرحله سیاسی میشود. شما با این تقسیمبندی موافق هستید؟
این تقسیمبندی، شاید به نوعی میتواند گویای دورههای مختلف نمایشنامهنویسی پینتر باشد. میدانید که پینتر، بسیار دیر، به در حقیقت عکسالعمل نشان دادن در مقابل مسائل سیاسی روی آورد. یکی از نمونههای آن، زمانی است که با «آرتور میلر» به ترکیه سفر کرد و با کردهای ترکیه دیدار داشت و بعد از آن نمایشنامهای را نوشت به نام «زبان کوه».
اینکه نوعی کمدی آزاردهنده، یا به نوع دیگری میگوییم طنز سیاه، در آثار او هست، واقعیت دارد، اما اینکه آغازکننده چنین سبکی پینتر هست یا خیر، برای من جای سؤال دارد.
پینتر جدا از همۀ اینها، استاد پرداخت بسیار دقیق زبان است، پینتر استاد پرداخت نمایشی نیست، خود او در مصاحبههایی به این مسئله اشاره می کند و میگوید: «خلاقیتی را که برتولد برشت در استفاده تکنیکی و استفاده صحنهای از متن داشت، من ندارم».
به نظر من خلاقیت اصلی پینتر در پرداخت متن است و دردقیق بودن او. معروف است که پینتر، حتی در مورد کاماها و نقطههایی که در متنها میآمد، حساس بود.
شنیدهام خیلی آدم سختگیری بوده...
خیلی آدم سختگیری بود و این اواخر اورا پیرمرد بداخلاقی لقب میدادند.
خانم بیضایی شما به فعالیتهای حقوق بشری پینتر، از جمله سفرش به کردستان ترکیه و وارد شدنش به مسائل سیاسی، اشاره کردید. با خبر هستیم که او حتی از حمله آمریکا به عراق هم انتقاد کرده بود. شما درباره این جنبه از شخصیت پینتر نکته دیگری مورد نظرتان هست؟
بله، پینتر به دنیای سیاست حساسیت داشت. به دلیل تجربه ی کودکی خودش، آدمی بود که نسبت به بیعدالتی حساس بود. البته باید این را هم بگویم که پینتر در اظهار نظرهای سیاسی در دورههای مشخصی، اشتباهاتی هم کرده است. به ویژه هنگامی که از «اسلوبودان میلوسویچ» دفاع کرد، آنهم درزمانی که او در دادگاه حقوق بشر به جرم جنایت علیه بشریت محاکمه میشد.
اما خوشبختانه او در جامعهای زندگی کرد که این اشتباهاتی که مرتکب شد، سبب نشد که اعتبار او از بین بود و یا او از صحنه حذف شود. آن اتفاقی که در ایران ممکن است در مورد یک هنرمند بیفتد، و همچنان میافتد.
این از بخت اوست که در جهانی زندگی کرد، که در آن آدم حق اشتباه کردن هم داشت. پینتر از این اشتباهات مرتکب شده، در حین اینکه به هرحال، اهداف حقوق بشری خود را نیز دنبال کرده، و در جنگ عیله عراق، ساکت ننشست.
با وجود مرز بندی که شما با روشهای بیان عقاید سیاسی پینتر دارید، اما او به عنوان یکی از نمایشنامهنویسان بزرگ نیمه دوم قرن بیستم شناخته میشود.
بله دقیقأ، و این طور هم بود. پینتر بیشک از نمایشنامهنویسان بزرگ این قرن هست، و اینکه آیا آثارش، همیشه قابل اجرا باشد یا نه، مورد سؤال هست. اما مطمئن هستم که تا سالیان سال، آثارش و موضوع های آثارش، که اصولأ به انسان و سرگشتگیهای انسان برمیگردد، همیشه یک موضوع روز خواهد ماند، و به او به عنوان یک نمایشنامهنویس رجوع خواهد شد.