پیوند زدن تصمیم گیریهای روزمره حکومتی با منابع غیبی و تأثیر آن بر معادلات سیاسی، واکنشهای متعددی را به ویژه در دوره فعالیت دولت نهم برانگیخته است.
محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران، بارها در مدت فعالیت دولت خود، اقدامات دولت نهم را با «مدیریت الهی» پیوند زده و از جمله در نوروز ۸۷ در سخنانی در مشهد گفت که «ما در این دو سال و نیم، البته در تمام دوران انقلاب، به شما عرض کنم دست این مدیریت الهی را هر روز می بینیم. خدا خودش شاهد است که ما می بینیم و اغراق نمی گویم، ندیده را خدمتتان عرض نمی کنم.»
این نگرش بارها مورد انتقاد چهره های مختلف مذهبی و سیاسی در هر دو جناح سیاسی فعال ایران قرار گرفت و از جمله ناطق نوری روحانی سرشناس اصولگرا چندین بار درباره خطرهای خرافه گرایی هشدار داد.
آقای ناطق گرچه در هیچ یک از سخنرانیهای خود در این باره نامی از رییس جمهور یا دیگر دولتمردان نبرد، اما تصریح کرد که «وقتی کارها به اسم امام زمان تمام شود مردم می گویند لابد وقتی آقا هم بیاید همین طور مدیریت می کند.»
رادیو فردا درباره این نگرش، با محمد تقی فاضل میبدی، عضو شورای مرکزی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه و استاد دانشکده مفید در قم، که از نظر مراتب حوزوی در رده آیت اللهها جای دارد، به گفت و گو نشسته است.
رادیو فردا: دخالت دادن پیشوایان غایب مذهبی در تصمیمگیریهای روزمره حکومت، بر رفتار سیاسی دولتمردان و رابطه کانونهای قدرت در جمهوری اسلامی ایران مثلاً رابطه دولت با رهبر، دولت با مجلس و رابطه دولت با مردم، چه تأثیری می تواند داشته باشد؟
فاضل میبدی: دولتی که خود را به اعتقادات مذهبی مردم وصل کند، بر بخش عظیمی از جامعه مذهبی تأثیر دارد و شاید تأثیر آن مثبت باشد. ولی این تأثیر بر متفکران، نخبگان جامعه، کسانی که اطلاعات دقیق مذهبی دارند و قشر حوزوی و دانشگاهی منفی است.
برخی از چهرههای جناح اصولگرا بر این باورند که دخالت دادن برخی باورها در تصمیمگیریهای سیاسی، نه تنها در میان نخبگان مورد انتقاد است بلکه در میان مردم عادی نیز تاثیر مثبتی ندارد.
ما همیشه گفته ایم که نهاد سیاست دولت را باید از نهاد اعتقادات مذهبی کاملاً جدا کرد. دولت باید کار خود را انجام دهد و نهادهای مذهبی نیز کار خود را انجام دهند. این که دولت در نهادهای مذهبی به طرق مختلف دخالت کند، نتیجه مطلوبی ندارد. زیرا هر مشکلی که در جامعه به وجود آید مانند فقر، اعتیاد، بیماری اقتصادی، بیماری سیاسی و شکست سیاست خارجی به حساب مذهب گذاشته میشود.
در نتیجه ممکن است میان عامه مردم نتیجه مطلوبی نداشته باشد و مردم فکر کنند به نام دین و مذهب مسایلی را مطرح کردند، ولی نتوانستند آن را حل کنند. پس مذهب از حل مسائل عاجز است.
در حال حاضر نگرانی بسیاری از افراد جامعه مربوط به همین امر است؛ یعنی چرا هر چیزی به امام زمان وصل می شود.
دخالت نکردن نهاد سیاست در نهاد مذهب فقط در صورتیاست که رییس جمهور و اعضای دولت، روحانی نباشند، یا اگر دولتمردان روحانی هم باشند باید از در هم آمیختن نهاد سیاست و دین بر کنار بمانند؟
هیچ فرقی نمی کند، بحث مبنایی و تئوریک است. دولت، یعنی سیاست ورزی کردن و سیاست ورزی یک امر کاملاً عقلانی، عرفی و تجربی است.
به نظر من سیاست ورزی دولت، امر شرعی نیست و پایگاه شرعی ندارد. وظیفه دولت در جامعه دینی و اسلامی این است که کاری خلاف نص قرآن و حدیث انجام ندهد، اما این که دولت بخواهد سیاستهای خود را با تفسیر خاص شرعی و دینی کند، کار نادرستی است.
به نظر شما ریشههای فکری و انگیزههای روی آوردن به چنین رفتارهایی چیست؟
مسئله مهدویت در عرصه سیاست منحصر به ایران نیست بلکه در سودان و کشورهای آفریقایی هم وجود داشته است.
- «ما همیشه گفتهایم که نهاد سیاست دولت را باید از نهاد اعتقادات مذهبی کاملاً جدا کرد. دولت باید کار خود را انجام دهد و نهادهای مذهبی نیز کار خود را انجام دهند.»
بسیاری افراد چه در قالب مهدویت و چه مسئله آخرالزمانی می خواستند سیاستهای خود را جلو ببرند، ولی این سیاست در طول تاریخ شکست خورده است.
اعتقاد به امام زمان بین مسلمانان به ویژه شیعیان مسئله ای جدی است، ولی این که دولت بخواهد سیاستهای خود را به مهدویت وصل کند تا در بین تودههای مردم جا بیفتد، در نهایت به شکست منجر میشود و ضربههای بزرگی به دین وارد میکند.
برخی رفتارها بیانگر این مسئله است که بحثها تا اندازهای از اعتقادات فراتر رفته است. به عنوان مثال برای آخرالزمان، زمان تعیین میکنند و می گویند نزدیک است یا تا پایان همین قرن خواهد بود، یا مدیریت پیشوایان غیبی در برخی کارها دیده میشود. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟
من خوشبینانه برخورد نمیکنم و معتقدم این مسائل، دکانی بیش نیست. اینکه کسانی که ادعای رویت می کنند و ادعای تعیین زمان ظهور دارند و یا جایگاهی برای ظهور او درست می کنند، دکانی بیش نیست.
خوشبختانه مراجع و خبرگان علمی جامعه ما محکم در برابر این دکانداری ها ایستاده اند و اخیراً موضع گیری های خیلی خوبی اتخاذ شده است، به خصوص موضع گیری آقای ناطق نوری در سخنرانی ماه رمضان.
آقای ناطق نوری در سخنرانی امسال خود گفت که «راه ائمه را از علما بیاموزید». این گفته نشانه آن است که دستگاه روحانیت احساس خطر می کند؟
روحانیت نه تنها احساس خطر بلکه احساس تحریف دین می کند. به این معنی که ممکن است عقایدی برای مردم درست شود که مبنای شرعی و علمی ندارد.
مسئله جمکران دوم که آقای ناطق نوری مطرح کرد مطلب درستی است، زیرا جمکران جزو اعتقادات تشیع نبوده است. حتی به نظر من جمکران اول نیز جزو اعتقادات شیعه نیست و فقط مکانی است برای عبادت.
آقای فاضل میبدی! منظور این است که آیا دستگاه روحانیت احساس میکند در خطر حذف شدن قرار دارد و جریانهای آخرالزمانی، روحانیت را دور می زنند؟
چنین احساس خطری هنوز وجود ندارد و روحانیت با این چیزها از صحنه اجتماع حذف نمیشود. فقط ممکن است عده ای بخواهند روحانیت را از صحنه سیاست حذف کنند. روحانیت شیعه در میان تودههای مردم نفوذ و پایگاه محکمی دارد و با این چیزها حذف نمی شود.
این سیاستهای آخرالزمانی، سیاستهایی است که در کشور ما زود به شکست میانجامد.
واقعیت این است که اگر تمام تصمیمگیریهای دولت و حاکمیت متصل به منبع غیبی باشد و از سوی منبع غیبی تأییدیه بگیرد، عملاً فلسفه وجود ولایت فقیه یا دستگاه رهبری منتفی است. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
محمدتقی فاضل میبدی : بسیاری افراد چه در قالب مهدویت و چه مسئله آخرالزمانی می خواستند سیاستهای خود را جلو ببرند، ولی این سیاست در طول تاریخ شکست خورده است.
آقای ناطق نوری پارسال این مسئله را مطرح و احساس خطر کرد. این احساس خطر در جامعه نیز به شکل ترویج خرافات وجود دارد.
این مسائل از طرف دولتمردان مطرح شده و از آن سوء استفاده می شود. اینکه شخصی به سازمان ملل برود و در هر مصاحبهای بگوید که دست امام زمان پشت تمام قضایا است، در میان متولیان دین و متفکران مذهب و سخنرانهایی چون آقای ناطق نوری، امری مضحک و خنده آور است.
متأسفانه صدا و سیما در پاره ای اوقات به این مسائل دامن می زند و این امر جای انتقاد بسیار دارد که چرا در صدا و سیما مسائلی پخش می شود که پشتوانه محکم دینی، شرعی و مذهبی ندارد و فقط برای تحریک احساسات و ترویج خرافات است.
آقای فاضل میبدی! شما که در دوران پیش از انقلاب هم به فعالیتهای سیاسی و مذهبی اشتغال داشتید، یادتان هست که انجمن ضد بهاییت یا همان «انجمن حجتیه» که آخرالزمانی بودند و پیش از انقلاب توسط انقلابیون به انحراف از مسیر مبارزه متهم میشدند، در کنار کارهای نظری و به عنوان کار عملی، هواداران خود را به حمله به بهاییان ترغیب می کرد. به تازگی در نماز جمعه طوماری برای امضای نماز گزاران تهیه شده بود که از دادستان کل کشور درخواست می شد با بهاییان برخورد کند و آنچه تشکیلات بهاییت خوانده شده بود، منحل شود. آیا این گونه رفتارها، عضوگیری و بسیج هواداران و تحریک آنها نیست؟
مسئله بهاییت در ایران چه دوران پیش از انقلاب و چه پس از آن مسئله بغرنجی بوده است و همیشه این سؤال مطرح بوده که بهاییان چه جایگاهی دارند.
البته آیت الله منتظری اخیراً از حقوق شهروندی بهاییان و اینکه هر انسانی حق شهروندی اش باید محفوظ بماند، دفاع کرد.
بحثهای مربوط به بهاییت دوباره دارد زنده می شود و از سوی دیگر «انجمن حجتیه» نیز تقویت می شود. در حالی که تفکر حجتیه مورد قبول بسیاری از بزرگان نیست و حتی خود آیت الله خمینی هم این تفکر را قبول نداشت و تلاش می کرد این تفکر در جریانات سیاسی کشور نفوذ نکند.
دولت باید بر اساس عقل، عرف و تجربه بشری سیاست ورزی کند. این که اعتقاد ورزی کند و این اعتقاد ورزی را در سیاست دخالت دهد، قابل تأمل است.
اگر شما بخواهید عقاید مذهبی خود را در مسائل سیاسی دخالت دهید، ممکن است این اعتقادات مورد باور دیگران نباشد و بسیاری از علما، مراجع و دانشگاهیان آن را قبول نداشته باشند. ولی اگر سیاست ما بر مبنای علم و عقل و تجربه باشد، مورد قبول اکثریت است.
به عنوان مثال در مسئله انتخابات، مبنا دموکراسی و رأی آزاد مردم است. این مسئله سال هاست که در دنیا تجربه شده، ولی اگر من بگویم عقیده ام بر این است که باید نظام به صورت خلیفه گری باشد و نه نظام انتخابات پارلمانی، این امر بسیار خطرناک است. ما باید مرزهای اعتقادی را از مرزهای سیاسی کاملاً جدا کنیم.
«گفت و گوی ویژه هفته» را هر دوشنبه در مجله شامگاهی بعد از خبرهای ساعت ۱۹:۳۰ از رادیو فردا پخش میشود و باز پخش اول آن سهشنبهها پس از خبرهای سی دقیقه بامداد در مجله شامگاهی و بازپحش دوم آن پس از خبرهای ساعت ۱۳ در مجله نیمروزی است.