یک سال از ترور دکتر عبدالرضا سودبخش، رئیس بخش عفونی بیمارستان امام خمینی، در بلوار کشاورز تهران میگذرد. اما پیگیریهای خانواده وی برای شناسایی آمران و عاملان این جنایت تاکنون به نتیجه نرسیده است.
برخی سایتهای خبری نوشتهاند که دکتر عبدالرضا سودبخش از پزشکان مرتبط با پرونده بازداشتگاه کهریزک و زندانیانی بود که از بیماریهای عفونی آسیبدیده بودند و او حاضر نشده بر خلاف حقیقت و حتی تحت فشار مقامات امنیتی، بیماری آنها را مننژیت اعلام کند.
در سالگرد این ترور، دامون سودبخش، پسر آقای سودبخش در آمریکا، به پرسشهای رادیو فردا در این ارتباط پاسخ داده است.
طبق اطلاعات ما دو موتور و چهار موتورسوار ساعتی پیش از اینکه پدرم از مطبش خارج شود منتظر او بودهاند و قبل از اینکه پدرم سوار ماشین خود شود از جلو و عقب به قلب او شلیک میکنند. متأسفانه مهارت این افراد در تیراندازی و زاویهای که برای شلیک انتخاب کرده بودند، بسیار مرگبار بود و منجر به این فاجعه شد.
از روز اول تمام مصاحبههایی که مسئولان انجام دادند تقریباً پر از ابهام بود. من در نامهای که به وزارت بهداشت فرستاده بودم نیز به خیلی از این موارد اشاره کردم. مثلاً مسئولان گفته بودند قتل با انگیزه شخصی اتفاق افتاده درحالی که نه متهمی وجود دارد نه شاهدی و نه حتی یک سؤال از همکاران پدرم پرسیدند و یا اینکه از خانواده ما بپرسند به کسی مظنون هستیم یا نه.
وقتی قاتل را میبینند و حتی فیلم حادثه وجود دارد، اعلام میکنند ما هنوز از انگیزه این فرد اطلاعی نداریم. برای من عجیب است قبل از اینکه اصلاً مظنونی وجود داشته باشد تمامی مسئولان اعلام میکردند این قتل با انگیزه شخصی رخ داده است.
همان طور که گفتم مطرح کردن انگیزه شخصی هیچ پشتوانه و دلیل و مدرکی ندارد و بیشتر یک بازی است برای منحرف کردن جریان این پرونده. با توجه به این پدرم در جامعه پزشکی فردی شناخته شده بود و در دانشگاههای مختلف تدریس میکرد، از جمله دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد و دانشگاه یزد خیلی از افرادی که اکنون پزشک هستند او را میشناختند و این بحث مخاطب جدی پیدا نکرد. خیلی از افرادی که در مراسم پدرم شرکت کردند بیماران او بودند و من نمیدانم این بحث با چه هدفی و چگونه مطرح شد.
یکی از مسئولان نیروی انتظامی گفته بود ترور پدرم به مسایل کهریزک ربطی ندارد و استعلامی که از وزارت علوم کردند این را نشان میدهد. اما اگر شما از هر کسی در ایران بپرسید همه میدانند که وزارت بهداشت و وزارت علوم جدا هستند، وظایف مختلفی دارند و اصلاً به هم ربطی ندارند و دانشکده پزشکی و بیمارستانها زیر نظر وزارت بهداشت فعالیت میکنند. در جریان مصاحبههای مسئولان از این موارد عجیب زیاد گفته شده است.
ما هر کاری که توانستیم انجام دادیم. خانوادهام در ایران تا آنجا که توانستند مسئله را پیگیری کردند و هر روز با مسئولان مختلف آگاهی، نیروی انتظامی و نهادهایی که در جریان قضیه بودند ارتباط داشتند. من هم سعی کردم با وزارت بهداشت و مسئولان نیروی انتظامی و آگاهی تماس برقرار کنم تا ببینم چطور میتوان این قضیه را جلو برد.
ولی به نظر میآید متأسفانه انگیزه جدی از طرف مسئولان برای پیگیری پرونده و به نتیجه رساندن آن وجود ندارد. با توجه به اینکه بلوار کشاورز یک خیابان بسیار شلوغ در تهران است و آدمهای زیادی از آنجا عبور میکنند و موتور سوارها هم از ساعتی قبل منتظر پدرم بودند تا از مطب بیرون بیاید، پس افراد مختلفی اینها رادیدهاند و مطمئناً دوربینهایی وجود داشته، ولی طبق گفته مسئولان پرونده هنوزهیچ سرنخی برای به نتیجه رساندن این پرونده وجود ندارد.
برخی سایتهای خبری نوشتهاند که دکتر عبدالرضا سودبخش از پزشکان مرتبط با پرونده بازداشتگاه کهریزک و زندانیانی بود که از بیماریهای عفونی آسیبدیده بودند و او حاضر نشده بر خلاف حقیقت و حتی تحت فشار مقامات امنیتی، بیماری آنها را مننژیت اعلام کند.
در سالگرد این ترور، دامون سودبخش، پسر آقای سودبخش در آمریکا، به پرسشهای رادیو فردا در این ارتباط پاسخ داده است.
گفتوگوی وحید پوراستاد با دامون سودبخش، در مورد پیگیری ترور دکتر عبدالرضا سودبخش
- آقای سودبخش، نحوه ترور پدر شما چگونه بود؟
طبق اطلاعات ما دو موتور و چهار موتورسوار ساعتی پیش از اینکه پدرم از مطبش خارج شود منتظر او بودهاند و قبل از اینکه پدرم سوار ماشین خود شود از جلو و عقب به قلب او شلیک میکنند. متأسفانه مهارت این افراد در تیراندازی و زاویهای که برای شلیک انتخاب کرده بودند، بسیار مرگبار بود و منجر به این فاجعه شد.
- آقای سودبخش، شما و برخی از اعضای خانوادهتان طی مصاحبههای مختلف درباره این ترور ابهامات و سؤالات مختلفی را مطرح میکنید. ابهامات شما در جریان این ترور به چه مسئلهای برمی گردد؟
از روز اول تمام مصاحبههایی که مسئولان انجام دادند تقریباً پر از ابهام بود. من در نامهای که به وزارت بهداشت فرستاده بودم نیز به خیلی از این موارد اشاره کردم. مثلاً مسئولان گفته بودند قتل با انگیزه شخصی اتفاق افتاده درحالی که نه متهمی وجود دارد نه شاهدی و نه حتی یک سؤال از همکاران پدرم پرسیدند و یا اینکه از خانواده ما بپرسند به کسی مظنون هستیم یا نه.
وقتی قاتل را میبینند و حتی فیلم حادثه وجود دارد، اعلام میکنند ما هنوز از انگیزه این فرد اطلاعی نداریم. برای من عجیب است قبل از اینکه اصلاً مظنونی وجود داشته باشد تمامی مسئولان اعلام میکردند این قتل با انگیزه شخصی رخ داده است.
- برخی از سایتها ترور پدر شما را به این مرتبط میدانند که او حاضر نشده بیماری برخی از بازداشت شدگان کهریزک را مننژیت اعلام کند. از طرف دیگر برخی مقامات دولتی ایران هم میگویند ترور پدر شما کاملاً شخصی بوده است. نظر شما دراین باره چیست؟
همان طور که گفتم مطرح کردن انگیزه شخصی هیچ پشتوانه و دلیل و مدرکی ندارد و بیشتر یک بازی است برای منحرف کردن جریان این پرونده. با توجه به این پدرم در جامعه پزشکی فردی شناخته شده بود و در دانشگاههای مختلف تدریس میکرد، از جمله دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد و دانشگاه یزد خیلی از افرادی که اکنون پزشک هستند او را میشناختند و این بحث مخاطب جدی پیدا نکرد. خیلی از افرادی که در مراسم پدرم شرکت کردند بیماران او بودند و من نمیدانم این بحث با چه هدفی و چگونه مطرح شد.
یکی از مسئولان نیروی انتظامی گفته بود ترور پدرم به مسایل کهریزک ربطی ندارد و استعلامی که از وزارت علوم کردند این را نشان میدهد. اما اگر شما از هر کسی در ایران بپرسید همه میدانند که وزارت بهداشت و وزارت علوم جدا هستند، وظایف مختلفی دارند و اصلاً به هم ربطی ندارند و دانشکده پزشکی و بیمارستانها زیر نظر وزارت بهداشت فعالیت میکنند. در جریان مصاحبههای مسئولان از این موارد عجیب زیاد گفته شده است.
- آقای سودبخش، پیگیری خانواده شما درباره شناسایی آمران یا عاملان ترور پدرتان طی یک سال گذشته به کجا رسیده است؟
ما هر کاری که توانستیم انجام دادیم. خانوادهام در ایران تا آنجا که توانستند مسئله را پیگیری کردند و هر روز با مسئولان مختلف آگاهی، نیروی انتظامی و نهادهایی که در جریان قضیه بودند ارتباط داشتند. من هم سعی کردم با وزارت بهداشت و مسئولان نیروی انتظامی و آگاهی تماس برقرار کنم تا ببینم چطور میتوان این قضیه را جلو برد.
ولی به نظر میآید متأسفانه انگیزه جدی از طرف مسئولان برای پیگیری پرونده و به نتیجه رساندن آن وجود ندارد. با توجه به اینکه بلوار کشاورز یک خیابان بسیار شلوغ در تهران است و آدمهای زیادی از آنجا عبور میکنند و موتور سوارها هم از ساعتی قبل منتظر پدرم بودند تا از مطب بیرون بیاید، پس افراد مختلفی اینها رادیدهاند و مطمئناً دوربینهایی وجود داشته، ولی طبق گفته مسئولان پرونده هنوزهیچ سرنخی برای به نتیجه رساندن این پرونده وجود ندارد.