به اعتقاد برخی از فعالان اقتصادی، از جمله در ایران، راز موفقیت در این است که خود را متمول و مطمئن جلوه دهید. اگر این ژست به نتیجه نرسدی و یا شکست بخورد در آن صورت طلبکارانی که با تقبل هزینههای سنگین برای دور زدن تحریمهای بینالمللی در هر زمینه سرمایهگذاری کردهاند به سراغ بدهکاران خواهند آمد.
برزو درآگاهی روزنامهنگار ایرانی در مطلبی در روزنامه لسآنجلس تایمز شرایط دشوار و راز آلود فعالیت بخش خصوصی ایران را در دوره تشدید تحریمها بررسی کرده و در آغاز مطلب خود از قول یک تاجر ایرانی به نام محسن مینویسد که در به در دنبال دریافت وام یا استقراض جدید است چون در شرایط کنونی همه چیز در معاملات ایران با خارج در حد اغرق شدهای دشوار و پیچیده شده است.
به نوشته خبرنگار لسآنجلس تایمز از تهران، بسیاری از همین تاجران بخش خصوصی ایران که در به در به دنبال استقراض هستند و یا عملاً به معنای اقتصادی آن ورشکسته شدهاند هنوز زندگی و عادات لوکس خود را حفظ کردهاند. به گفته محسن که در یک شرکت صادرات مواد پتروشیمی شریک است «نیمی از تاجران ایرانی ورشکسته هستند. یک کار اقتصادی ورشکسته با کمک وام و یا کمک اقوام و دوستان به حیات خود ادامه میدهد.»
برزو درآگاهی در ادامه گزارش خود مینویسد که کارشناسان همواره از علائم و نمودارهای متناقض اقتصاد ایران در تعجب بودهاند. به عنوان مثال چطور با وجود افزایش قیمت بنزین هنوز مردم مثل قبل از اتومبیلهای شخصی خود استفاده کرده و شهرهای بزرگ چنین ترافیک بدی دارند؟ چطور طبقه متوسط که همواره از گرانی مینالد تفریحات و عادات لوکس و حتی سفرهای خارجیاش را تأمین میکند؟
اگر اقتصاد ایران تحت فشار است این همه بوتیک چطور در شمال شهر تهران گشایش مییابند. هفته پیش به عنوان مثال اولین شعبه فروشگاه لباس نسبتاً گرانقیمت «دیزل» در شمال شهر تهران افتتاح شد. قرار است چهار شعبه دیگر از این شرکت ایتالیایی به زودی افتتاح شوند.
خبرنگار لسآنجلس تایمز در ادامه مطلب خود به عنوان نمونه سرگذشت محسن تاجر ایرانی که با وی دیدار و گفتوگو کرده میپردازد. محسن با سری پر از طرحهای اقتصادی از رشته اقتصاد دانشگاههای ایران فارغالتحصیل شد.
او به درهای مختلفی زد تا بلکه بتواند صنایع جدید و سالمی مثل بازیافت پلاستیک و زباله و یا تجارت کربن را در ایران دایر کند. ولی به دلیل محدودیت واردات برخی از این ماشین آلات که ساخت آمریکا هستند نتوانست طرح خود را اجرا کند.
وی در پایان مجبور شد در رشته صادرات کالاهای پتروشیمی سرمایهگذاری کند و آن طور که خود اذعان میکند به دور ریخت ایدههایش شخصیت وی را تغییر داد. او خود اذعان میکند که روش فعالیت اقتصادی وی مثل تبهکاران است. «این سیستم آدم را مجبور میکند که به همه چیز خیانت کند.»
برزو درآگاهی به دورههای گوناگون فعالیت بخش خصوصی در ایران اشاره کرده و یادآوری میکند که از دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی این بخش مجال بیشتری پیدا کرد ولی از زمان روی کار آمدن محمود احمدینژاد و اطرافیان وی در سال ۲۰۰۵ محدودیتهای جدیدی برای پیشگامان بخش خصوصی ایران ایجاد شده است. به مرور دستگاههای دولتی و مراکز وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی روی بخشهای مختلف اقتصادی دست گذاشتند. محسن میگوید: «در حال حاضر خود دولت بزرگترین رقیب ماست.»
علاوه بر این سیاست خارجی جمهوری اسلامی فروش محصولات ایران در خارج را بسیار دشوار کرده است. به عنوان مثال محسن و شرکای وی برای صدور یک نوع محصول شیمیایی با مشکلات فراوانی روبهرو شدند و در نهایت با شکست طرح فروش آن محصول ناگزیر شدند هزینههای اضافی را برای انبار کردن آن متحمل شوند. محسن میگوید: «در ایران گرفتن وام به دو نوع است. یکی حالت قانونی است که تقریباً غیرممکن است و دیگری استفاده از تماس و پارتیبازی است.»
خبرنگار لسآنجلس تایمز در ادامه مینویسد که محسن و افراد بسیاری نظیر وی همیشه در حالت بدهکاری هستند ولی آن طور که وی میگوید: «راز موفقیت در این است که استقراض را با یک استقراضی دیگر پرداخت کرد. همیشه باید در حال حرکت و گفتوگو با سایر فعالان اقتصادی باشید و وانمود کنید که بسیار گرفتار و پرمشغلهاید . یک اتومبیل لوکس و عادات و زندگی مجلل نیز بر اعتبار شما میافزاید.»
بانک مرکزی ایران در ماه اکتبر اعلام کرد که در شش ماهه اول سال جاری شمسی مجموعه چکهای برگشتی حدود ۱۰ میلیارد دلار بوده است. زندانهای ایران پر از افرادی است که مانند محسن همین قمار را کرده ولی در نهایت بازنده از آب درآمدهاند.
محسن میگوید بازار و اقتصاد ایران بهترین زمینه برای سودآوری کسانی است که پول نقد دارند. آنها به صاحبان صنایع و فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی وامهای با بهره سنگین میدهند و وقتی که آن فعالیت اقتصادی سقوط میکند اموال آن را تصاحب میکنند.
در پایان گفتوگوی خبرنگار لسآنجلس تایمز با محسن، وی میگوید اگر امکان آن را داشت که زندگی حرفهای خود را دوباره شروع کند اصلاً سراغ تجارت و اقتصاد نمیآمد. وی میگوید: «ولی من حق شکایت کردن ندارم، چون خود من این تصمیم را گرفتهام و آنچه که من امروز هستم محصول همین سالهای فعالیت اقتصادی به شیوه نامتعارف آن در ایران است.»
برزو درآگاهی روزنامهنگار ایرانی در مطلبی در روزنامه لسآنجلس تایمز شرایط دشوار و راز آلود فعالیت بخش خصوصی ایران را در دوره تشدید تحریمها بررسی کرده و در آغاز مطلب خود از قول یک تاجر ایرانی به نام محسن مینویسد که در به در دنبال دریافت وام یا استقراض جدید است چون در شرایط کنونی همه چیز در معاملات ایران با خارج در حد اغرق شدهای دشوار و پیچیده شده است.
به نوشته خبرنگار لسآنجلس تایمز از تهران، بسیاری از همین تاجران بخش خصوصی ایران که در به در به دنبال استقراض هستند و یا عملاً به معنای اقتصادی آن ورشکسته شدهاند هنوز زندگی و عادات لوکس خود را حفظ کردهاند. به گفته محسن که در یک شرکت صادرات مواد پتروشیمی شریک است «نیمی از تاجران ایرانی ورشکسته هستند. یک کار اقتصادی ورشکسته با کمک وام و یا کمک اقوام و دوستان به حیات خود ادامه میدهد.»
برزو درآگاهی در ادامه گزارش خود مینویسد که کارشناسان همواره از علائم و نمودارهای متناقض اقتصاد ایران در تعجب بودهاند. به عنوان مثال چطور با وجود افزایش قیمت بنزین هنوز مردم مثل قبل از اتومبیلهای شخصی خود استفاده کرده و شهرهای بزرگ چنین ترافیک بدی دارند؟ چطور طبقه متوسط که همواره از گرانی مینالد تفریحات و عادات لوکس و حتی سفرهای خارجیاش را تأمین میکند؟
اگر اقتصاد ایران تحت فشار است این همه بوتیک چطور در شمال شهر تهران گشایش مییابند. هفته پیش به عنوان مثال اولین شعبه فروشگاه لباس نسبتاً گرانقیمت «دیزل» در شمال شهر تهران افتتاح شد. قرار است چهار شعبه دیگر از این شرکت ایتالیایی به زودی افتتاح شوند.
خبرنگار لسآنجلس تایمز در ادامه مطلب خود به عنوان نمونه سرگذشت محسن تاجر ایرانی که با وی دیدار و گفتوگو کرده میپردازد. محسن با سری پر از طرحهای اقتصادی از رشته اقتصاد دانشگاههای ایران فارغالتحصیل شد.
او به درهای مختلفی زد تا بلکه بتواند صنایع جدید و سالمی مثل بازیافت پلاستیک و زباله و یا تجارت کربن را در ایران دایر کند. ولی به دلیل محدودیت واردات برخی از این ماشین آلات که ساخت آمریکا هستند نتوانست طرح خود را اجرا کند.
وی در پایان مجبور شد در رشته صادرات کالاهای پتروشیمی سرمایهگذاری کند و آن طور که خود اذعان میکند به دور ریخت ایدههایش شخصیت وی را تغییر داد. او خود اذعان میکند که روش فعالیت اقتصادی وی مثل تبهکاران است. «این سیستم آدم را مجبور میکند که به همه چیز خیانت کند.»
برزو درآگاهی به دورههای گوناگون فعالیت بخش خصوصی در ایران اشاره کرده و یادآوری میکند که از دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی این بخش مجال بیشتری پیدا کرد ولی از زمان روی کار آمدن محمود احمدینژاد و اطرافیان وی در سال ۲۰۰۵ محدودیتهای جدیدی برای پیشگامان بخش خصوصی ایران ایجاد شده است. به مرور دستگاههای دولتی و مراکز وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی روی بخشهای مختلف اقتصادی دست گذاشتند. محسن میگوید: «در حال حاضر خود دولت بزرگترین رقیب ماست.»
علاوه بر این سیاست خارجی جمهوری اسلامی فروش محصولات ایران در خارج را بسیار دشوار کرده است. به عنوان مثال محسن و شرکای وی برای صدور یک نوع محصول شیمیایی با مشکلات فراوانی روبهرو شدند و در نهایت با شکست طرح فروش آن محصول ناگزیر شدند هزینههای اضافی را برای انبار کردن آن متحمل شوند. محسن میگوید: «در ایران گرفتن وام به دو نوع است. یکی حالت قانونی است که تقریباً غیرممکن است و دیگری استفاده از تماس و پارتیبازی است.»
خبرنگار لسآنجلس تایمز در ادامه مینویسد که محسن و افراد بسیاری نظیر وی همیشه در حالت بدهکاری هستند ولی آن طور که وی میگوید: «راز موفقیت در این است که استقراض را با یک استقراضی دیگر پرداخت کرد. همیشه باید در حال حرکت و گفتوگو با سایر فعالان اقتصادی باشید و وانمود کنید که بسیار گرفتار و پرمشغلهاید . یک اتومبیل لوکس و عادات و زندگی مجلل نیز بر اعتبار شما میافزاید.»
بانک مرکزی ایران در ماه اکتبر اعلام کرد که در شش ماهه اول سال جاری شمسی مجموعه چکهای برگشتی حدود ۱۰ میلیارد دلار بوده است. زندانهای ایران پر از افرادی است که مانند محسن همین قمار را کرده ولی در نهایت بازنده از آب درآمدهاند.
محسن میگوید بازار و اقتصاد ایران بهترین زمینه برای سودآوری کسانی است که پول نقد دارند. آنها به صاحبان صنایع و فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی وامهای با بهره سنگین میدهند و وقتی که آن فعالیت اقتصادی سقوط میکند اموال آن را تصاحب میکنند.
در پایان گفتوگوی خبرنگار لسآنجلس تایمز با محسن، وی میگوید اگر امکان آن را داشت که زندگی حرفهای خود را دوباره شروع کند اصلاً سراغ تجارت و اقتصاد نمیآمد. وی میگوید: «ولی من حق شکایت کردن ندارم، چون خود من این تصمیم را گرفتهام و آنچه که من امروز هستم محصول همین سالهای فعالیت اقتصادی به شیوه نامتعارف آن در ایران است.»