نازنین خسروانی یکی از دهها روزنامهنگاری است که طی یک سال و نیم گذشته و پس از انتخابات ریاست جمهوری، به پشت میلههای زندان رانده شده است.
پرونده خانم خسروانی نیز اما مانند بسیاری از همکاران مطبوعاتیاش، سرشار از پرسشهای بیپاسخ است. چرا بازداشت شده؟ چقدر قرار است در زندان باشد؟ موارد اتهامی چیست؟ و وضعیت جسمانیاش چگونه است.
با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت او، مادرش اعظم افشاریان، در گفتوگو با رادیو فردا، از بیخبری مطلق میگوید، و نگرانیهای خانواده و دوستانش.
خبری ندارم چون هفته گذشته که دادستانی رفته بودم، آقای معاون دادستان از قول دادستان به ما گفته بودند که حتماً نازنین در هفتهای که گذشت با ما تماس تلفنی خواهد گرفت و بعد از آن به ما ملاقات میدهند که سراسر هفته گذشته را ما در خانه نشستیم کنار تلفن و با هزار امید منتظر زنگ زدن نازنین... ولی متأسفانه هیچ خبری از زنگ تلفن... حالا ملاقات که هیچ، از زنگ تلفن هم نشد.
بله. به دلیل اینکه من واقعاً نگران هستم. الان بیشتر از یک ماه شده که از دخترم هیچ اطلاعی ندارم به جز اینکه زندان اوین بند ۲۰۹ و انفرادی هست، هیچ خبر دیگری ازش ندارم. هیچ تماسی ندارم.
با اینکه بارها خواهش کردهام که بچه من داروی قلبی استفاده میکند و من خیلی نگران سلامتیاش هستم، این جوابها را به من میدادند که من امروز دوباره مراجعه کردم، رفتم پیش آقای معاون دادستان. چون آقای دادستان که سرشان شلوغ است و ملاقات حضوری ندادند. رفتم پیش آقای معاون شان. ایشان رفتند با آقای دادستان صحبت کردند و به من گفتند که یک ماه دیگر باید صبر کنم.
من همین را سؤال کردم. که من به عنوان یک مادر حق این را دارم که زمانی که بچه من یک سال و نیم بیکار بوده توی خانه و با هیچ نشریهای کار نمیکرده، آمدهاند از خواب بیدارش کردهاند و بردهاند، من به عنوان مادرش باید اطلاع داشته باشم که جرمش چیست و اتهامش چیست، گفتند که نه از نظر قضایی هیچ لزومی ندارد که ما برای شما توضیحی داشته باشیم.
این است که من واقعاً در نگرانی به سر میبرم. دل واپس هستم. اصلاً نمیدانم بچهام سلامت است یا نه. امروز به آقای معاون گفتم ازتان خواهش میکنم به آقای دادستان بگویید که من اصلاً دیگر تلفن هم نمیخواهم. من فقط میخواهم حضوراً پنج دقیقه نازنین را ببینم. آنقدر ناراحت و نگران هستم گفتم اصلاً فقط میخواهم ببینم بچهام زنده است. گفتند بله انشاءالله زنده است.
زمانی که از منزل میرفت دارو را با خودش برده بود. ولی آنجا که من سؤال کردم، گفتند که هر دارویی که آنجا نیاز باشد، خودشان میدهند. این است که من نمیدانم اصلاً آنجا به چه شکل است. این اولین بار است که این مورد برای ما پیش آمده و واقعاً نگرانمان کرده.
نه خیر. به من میگویند که لزومی ندارد به شما بگوییم و فقط به خودش باید تفهیم اتهام شود.
بله. [اما] متأسفانه وکیلشان هم به پروندهشان هیچ دسترسی ندارد. یعنی اجازه ندادهاند.
امیدوارم که این روند ادامه پیدا نکند. من خواهش کردم مجدداً از آقای دادستان و رئیس قوه قضاییه که لطف کنند و جواب مرا به عنوان یک مادر به عنوان یک شهروند ایرانی تهرانی که دارم این جا زندگی میکنم، از نظر قانون بدهند. چون فکر میکنم این حق من است که بدانم.
پرونده خانم خسروانی نیز اما مانند بسیاری از همکاران مطبوعاتیاش، سرشار از پرسشهای بیپاسخ است. چرا بازداشت شده؟ چقدر قرار است در زندان باشد؟ موارد اتهامی چیست؟ و وضعیت جسمانیاش چگونه است.
با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت او، مادرش اعظم افشاریان، در گفتوگو با رادیو فردا، از بیخبری مطلق میگوید، و نگرانیهای خانواده و دوستانش.
- خانم افشاریان، تازهترین اطلاعات شما در مورد فرزندتان نازنین خسروانی چیست؟
خبری ندارم چون هفته گذشته که دادستانی رفته بودم، آقای معاون دادستان از قول دادستان به ما گفته بودند که حتماً نازنین در هفتهای که گذشت با ما تماس تلفنی خواهد گرفت و بعد از آن به ما ملاقات میدهند که سراسر هفته گذشته را ما در خانه نشستیم کنار تلفن و با هزار امید منتظر زنگ زدن نازنین... ولی متأسفانه هیچ خبری از زنگ تلفن... حالا ملاقات که هیچ، از زنگ تلفن هم نشد.
- خانم افشاریان، شما خودتان در این مدت به مسئولان قضایی مراجعه کردید که ببینید قضیه چیست؟
بله. به دلیل اینکه من واقعاً نگران هستم. الان بیشتر از یک ماه شده که از دخترم هیچ اطلاعی ندارم به جز اینکه زندان اوین بند ۲۰۹ و انفرادی هست، هیچ خبر دیگری ازش ندارم. هیچ تماسی ندارم.
با اینکه بارها خواهش کردهام که بچه من داروی قلبی استفاده میکند و من خیلی نگران سلامتیاش هستم، این جوابها را به من میدادند که من امروز دوباره مراجعه کردم، رفتم پیش آقای معاون دادستان. چون آقای دادستان که سرشان شلوغ است و ملاقات حضوری ندادند. رفتم پیش آقای معاون شان. ایشان رفتند با آقای دادستان صحبت کردند و به من گفتند که یک ماه دیگر باید صبر کنم.
- دلیلش را نگفتند چرا یک ماه باید صبر کنید و منتظر چه باشید؟
من همین را سؤال کردم. که من به عنوان یک مادر حق این را دارم که زمانی که بچه من یک سال و نیم بیکار بوده توی خانه و با هیچ نشریهای کار نمیکرده، آمدهاند از خواب بیدارش کردهاند و بردهاند، من به عنوان مادرش باید اطلاع داشته باشم که جرمش چیست و اتهامش چیست، گفتند که نه از نظر قضایی هیچ لزومی ندارد که ما برای شما توضیحی داشته باشیم.
این است که من واقعاً در نگرانی به سر میبرم. دل واپس هستم. اصلاً نمیدانم بچهام سلامت است یا نه. امروز به آقای معاون گفتم ازتان خواهش میکنم به آقای دادستان بگویید که من اصلاً دیگر تلفن هم نمیخواهم. من فقط میخواهم حضوراً پنج دقیقه نازنین را ببینم. آنقدر ناراحت و نگران هستم گفتم اصلاً فقط میخواهم ببینم بچهام زنده است. گفتند بله انشاءالله زنده است.
- خانم خسروانی به داروهایی که به آنها اشاره کردید، دسترسی دارد؟
زمانی که از منزل میرفت دارو را با خودش برده بود. ولی آنجا که من سؤال کردم، گفتند که هر دارویی که آنجا نیاز باشد، خودشان میدهند. این است که من نمیدانم اصلاً آنجا به چه شکل است. این اولین بار است که این مورد برای ما پیش آمده و واقعاً نگرانمان کرده.
- شما در صحبتهایی که با مسئولان قضایی داشتید، هیچ اشاره کردند به این که مورد اتهامی خانم خسروانی چیست و به چه دلیل الان در بازداشت هستند؟
نه خیر. به من میگویند که لزومی ندارد به شما بگوییم و فقط به خودش باید تفهیم اتهام شود.
- الان خانم خسروانی وکیل مدافع دارند؟
بله. [اما] متأسفانه وکیلشان هم به پروندهشان هیچ دسترسی ندارد. یعنی اجازه ندادهاند.
- اقدام بعدی شما چیست؟ میخواهید، اگر همین روند ادامه پیدا کند، چه کار کنید؟
امیدوارم که این روند ادامه پیدا نکند. من خواهش کردم مجدداً از آقای دادستان و رئیس قوه قضاییه که لطف کنند و جواب مرا به عنوان یک مادر به عنوان یک شهروند ایرانی تهرانی که دارم این جا زندگی میکنم، از نظر قانون بدهند. چون فکر میکنم این حق من است که بدانم.