بیش از هشت سال گذشته است و هنوز این پرونده جنجالی در کش و قوس قصاص یا بخشش است. سخن از درام یک پرونده جنایی است که شهلا جاهد، ناصرمحمدخانی و لاله سحرخیزان، بازیگران اصلی اش بودند.
قصه با قتل دلخراش یکی از این بازیگران، لاله سحرخیزان، آغاز شد. اما شروع واقعی داستان شاید اینجا نبود، جایی بود که ناصرمحمدخانی، فوتبالیست مشهور، تصمیم گرفت با وجود داشتن همسر و دو فرزند با زنی دیگر، شهلا جاهد، رابطه برقرار کند.
شهلا جاهد همچنان بر بیگناهیاش اصرار دارد. اما دستگاه قضایی با تکیه بر اقرار اولیه خانم جاهد، حکم اعدام را برای او تدارک دیده و آن طور که این روزها در رسانهها گفته میشود، سخن از اجرای حکم در روز دهم آذرماه است.
اگر چه هنوز حکمی ابلاغ نشده و عبدالصمد خرمشاهی وکیل خانم جاهد از صحت نداشتن اجرای حکم موکلش در روز دهم آذرماه خبر داده است اما این موضوع در مرکز توجه قرار گرفته و وکلا و فعالان حقوق بشر بر این عقیدهاند که شواهد کافی برای اثبات قاتل بودن شهلا جاهد در دست نیست؛ هر چند اقرار کرده باشد.
شهلا جاهد اقرار اولیه خود را پس گرفته و اعلام کرده است که تحت فشار، اقرار کرده است. با این حال نگاه دادگاه همچنان بر همان اقرار اولیه متمرکز مانده است. شهلا جاهد میگوید قاتل نیست.
شرین عبادی، حقوقدان، درباره اعتبار اقرار اولیه متهم نظر دیگری دارد .
شیرین عبادی: باید دادگاه رسیدگی کند و ببیند که آیا این اقرار صحیح است یا خیر؟ امیدوارم که در مورد اعترافات اولیه خانم شهلا جاهد این مسئله صورت گرفته باشد و دادگاه با توجه به شواهد و قرائن دیگر بررسی کند که آیا این اعترافها درست بوده است یا خیر؟
با این حال خانواده سحرخیزان و دو پسر لاله سحرخیزان که متقول بیگناه این پرونده است، همان اعتراف اولیه را همه چیز میدانند و به همین اساس متقاضی قصاص شهلا جاهد هستند.
خانم سحرخیزان، خواهر مقتول، میگوید: خود شهلا در اعترافاتش گفته است که خودم کردم. ما فکر میکنیم قاتل اصلی خود شهلاست و هیچ کس به جز شهلا نمیتواند قاتل باشد .
خانم سحرخیزان تأکید دارد که فرزندان خواهرش تنها با دیدن صحنه اعدام شهلا جاهد آرام خواهند گرفت.
وی میگوید: بچهها آن موقع که مادرشان را از دست دادند خیلی کوچک بودند. عرفان هفت ساله و علی ۱۱ ساله بود. انشاءالله هر دوشان به آرامش برسند. هم علی و هم عرفان خیلی منتظرند که حتماً شهلا اعدام شود و آن صحنه دلخراشی را که علی دیده است، دوست دارد خودش صحنه اعدام شهلا را ببیند.
اما نقش ناصرمحمدخانی، مردی که هر دو زن در ارتباط با او آسیب دیدند در این میان چیست؟
آقای محمدخانی کمی بعد از صدور حکم اعدام برای شهلا جاهد با اظهار نظرهایی از این دست، فاصله خودش را با او مشخص کرد.
ناصر محمدخانی در آن زمان گفت: «واقعاً عشق این [شهلا] هوس بود. ولی زن من با تمام وجودش به من عشق میورزید. با تمام وجودش مرا دوست داشت و همین طور هم متقابلاً من همین طور. من واقعاً دوستش داشتم. اصلاً نمیتوانم مقایسه کنم. حتی نمیتوانم نمره بدهم. اصلاً قابل مقایسه نیست همسرم با ایشان.»
خواهر لاله سحرخیزان نیز اگرچه همسر خواهر خود را محکوم میکند، اما نقش اصلی این داستان را همچنان به شهلا جاهد میدهد: «ما نه فقط آقای محمدخانی را بیگناه نمیبینیم بلکه فکر میکنیم هر مردی که میآید و به زنش خیانت میکند، دارد در حق خانوادهاش جنایت میکند».
وی ادامکه میدهد: «ولی من فکر نمیکنم آقای محمدخانی خودش هم میخواست که همسرش را به این شکل از دست بدهد.او به شهلا نگفته بود که بیا در زندگی من و بعدش برو زنم را بکش. خیلی زنها هستند که وارد زندگی دیگران میشوند ولی این جنایت را مرتکب نمیشوند.»
بیش از هشت سال گذشت و شهلا تا به حال بارها نزدیکی طناب دار را احساس کرده است. عبدالصمد خرمشاهی، وکیل شهلا، میگوید که شواهدی در دست است دال بر بیگناهی شهلا.
او از شواهدی سخن میگوید که در جریان دادرسی یکسره نادیده گرفته شدند. در میان این همه هیاهوی خبری و حقوقی اما به نظر میرسد که ماجرای مرگ با طناب دار، دیگر زیادی برای شهلا جاهد تکراری شده است.
او در دادگاه خود خطاب به قاضی میگوید: «میخوای منو بکشی؟ بکش. با مرگ در مپیچ که هر زنده مردنی است/ در مرگ زنده باش که آنت ستودنی است»
قصه با قتل دلخراش یکی از این بازیگران، لاله سحرخیزان، آغاز شد. اما شروع واقعی داستان شاید اینجا نبود، جایی بود که ناصرمحمدخانی، فوتبالیست مشهور، تصمیم گرفت با وجود داشتن همسر و دو فرزند با زنی دیگر، شهلا جاهد، رابطه برقرار کند.
شهلا جاهد همچنان بر بیگناهیاش اصرار دارد. اما دستگاه قضایی با تکیه بر اقرار اولیه خانم جاهد، حکم اعدام را برای او تدارک دیده و آن طور که این روزها در رسانهها گفته میشود، سخن از اجرای حکم در روز دهم آذرماه است.
اگر چه هنوز حکمی ابلاغ نشده و عبدالصمد خرمشاهی وکیل خانم جاهد از صحت نداشتن اجرای حکم موکلش در روز دهم آذرماه خبر داده است اما این موضوع در مرکز توجه قرار گرفته و وکلا و فعالان حقوق بشر بر این عقیدهاند که شواهد کافی برای اثبات قاتل بودن شهلا جاهد در دست نیست؛ هر چند اقرار کرده باشد.
شهلا جاهد اقرار اولیه خود را پس گرفته و اعلام کرده است که تحت فشار، اقرار کرده است. با این حال نگاه دادگاه همچنان بر همان اقرار اولیه متمرکز مانده است. شهلا جاهد میگوید قاتل نیست.
شرین عبادی، حقوقدان، درباره اعتبار اقرار اولیه متهم نظر دیگری دارد .
شیرین عبادی: باید دادگاه رسیدگی کند و ببیند که آیا این اقرار صحیح است یا خیر؟ امیدوارم که در مورد اعترافات اولیه خانم شهلا جاهد این مسئله صورت گرفته باشد و دادگاه با توجه به شواهد و قرائن دیگر بررسی کند که آیا این اعترافها درست بوده است یا خیر؟
با این حال خانواده سحرخیزان و دو پسر لاله سحرخیزان که متقول بیگناه این پرونده است، همان اعتراف اولیه را همه چیز میدانند و به همین اساس متقاضی قصاص شهلا جاهد هستند.
خانم سحرخیزان، خواهر مقتول، میگوید: خود شهلا در اعترافاتش گفته است که خودم کردم. ما فکر میکنیم قاتل اصلی خود شهلاست و هیچ کس به جز شهلا نمیتواند قاتل باشد .
خانم سحرخیزان تأکید دارد که فرزندان خواهرش تنها با دیدن صحنه اعدام شهلا جاهد آرام خواهند گرفت.
وی میگوید: بچهها آن موقع که مادرشان را از دست دادند خیلی کوچک بودند. عرفان هفت ساله و علی ۱۱ ساله بود. انشاءالله هر دوشان به آرامش برسند. هم علی و هم عرفان خیلی منتظرند که حتماً شهلا اعدام شود و آن صحنه دلخراشی را که علی دیده است، دوست دارد خودش صحنه اعدام شهلا را ببیند.
اما نقش ناصرمحمدخانی، مردی که هر دو زن در ارتباط با او آسیب دیدند در این میان چیست؟
آقای محمدخانی کمی بعد از صدور حکم اعدام برای شهلا جاهد با اظهار نظرهایی از این دست، فاصله خودش را با او مشخص کرد.
ناصر محمدخانی در آن زمان گفت: «واقعاً عشق این [شهلا] هوس بود. ولی زن من با تمام وجودش به من عشق میورزید. با تمام وجودش مرا دوست داشت و همین طور هم متقابلاً من همین طور. من واقعاً دوستش داشتم. اصلاً نمیتوانم مقایسه کنم. حتی نمیتوانم نمره بدهم. اصلاً قابل مقایسه نیست همسرم با ایشان.»
خواهر لاله سحرخیزان نیز اگرچه همسر خواهر خود را محکوم میکند، اما نقش اصلی این داستان را همچنان به شهلا جاهد میدهد: «ما نه فقط آقای محمدخانی را بیگناه نمیبینیم بلکه فکر میکنیم هر مردی که میآید و به زنش خیانت میکند، دارد در حق خانوادهاش جنایت میکند».
وی ادامکه میدهد: «ولی من فکر نمیکنم آقای محمدخانی خودش هم میخواست که همسرش را به این شکل از دست بدهد.او به شهلا نگفته بود که بیا در زندگی من و بعدش برو زنم را بکش. خیلی زنها هستند که وارد زندگی دیگران میشوند ولی این جنایت را مرتکب نمیشوند.»
بیش از هشت سال گذشت و شهلا تا به حال بارها نزدیکی طناب دار را احساس کرده است. عبدالصمد خرمشاهی، وکیل شهلا، میگوید که شواهدی در دست است دال بر بیگناهی شهلا.
او از شواهدی سخن میگوید که در جریان دادرسی یکسره نادیده گرفته شدند. در میان این همه هیاهوی خبری و حقوقی اما به نظر میرسد که ماجرای مرگ با طناب دار، دیگر زیادی برای شهلا جاهد تکراری شده است.
او در دادگاه خود خطاب به قاضی میگوید: «میخوای منو بکشی؟ بکش. با مرگ در مپیچ که هر زنده مردنی است/ در مرگ زنده باش که آنت ستودنی است»