شیرین هانتر، استاد روابط بینالملل در دانشگاه جورج تاون، در یادداشتی با اشاره به اظهارات مقامات آمریکا در خصوص کشف توطئهای برای ترور سفیر عربستان و ارتباط آن با ایران مینویسد که قبل از اعلام قضاوت نهایی و واکنش نشان دادن به این مسئله باید مشخص کرد که چه کسی از این ماجرا سود میبرد؟ از این منظر ایران بازنده و رقبای منطقهای آن از این ماجرا بهره میبرند.
وی در این یادداشت که در بخش دیدگاههای وب سایت سیانان منتشر شده ادامه میدهد که در شرایط فعلی سیاست داخلی ایران بیش از هر زمان دیگری دستخوش اختلاف است. محمود احمدینژاد در کمال تعجب در عرصه سیاست خارجی به میانهروی گرایش پیدا کرده، به آمریکا پیشنهاد تبادل سوخت هستهای داده و حتی در مورد احتمال مذاکرات با آمریکا سخن میگوید.
احمدینژاد از سوی محافل محافظهکار و نیرومند حکومت ایران تحت فشار است. اهرمهای وابسته به سپاه پاسداران و از جمله خبرگزاری فارس طی یک سال اخیر مرتب وی را زیر حمله گرفتهاند. بحث اختلاس را تا حد زیادی میتوان انعکاس همین جنگ قدرت تلقی کرد. بنابراین به احتمال فراوان ماجرای توطئه برای ترور سفیر عربستان اقدامی برای بیاعتبار کردن احمدینژاد بوده است.
شیرین هانتر سپس یادآوری میکند که ایران بیش از هر زمان دیگری تحت فشار اقتصادی و سیاسی است و سخت میکوشد که از اعمال تحریمهای بیشتر و یا آنطور که برخی در آمریکا و خاورمیانه تمایل دارند، از حمله نظامی به آن کشور پیشگیری کند. بنابراین حتی باور کردن این ادعا که سپاه پاسداران نیز در این ماجرا دست داشته و به دشمنان ایران چنین بهانهای داده باشد، بسیار دشوار است.
نویسنده سپس به مواردی از سابقه اقدامات تروریستی حکومت ایران در خارج از کشور پرداخته و به عنوان نمونه به بمبگذاری سال ۱۹۸۲ در مقر تفنگداران نیروی دریایی آمریکا در لبنان اشاره میکند. در آن زمان به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران گروگانگیری و یا بمبگذاریهای ایران با هدف تلافی کردن حمایت آمریکا از حکومت صدام حسین در جنگ با ایران صورت میگرفت.
در دهه ۱۹۹۰ هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت ایران، سعی کرد وجهه این کشور را در سطح بینالمللی بهبود ببخشد. ولی برخی از جریانهای تندرو از این سیاست نارضی بودند. به عنوان نمونه درست در ماههایی که معاون رئیسجمهور ایران خبر دیدار چند مقام ارشد اروپایی از ایران را اعلام کرد، شاهپور بختیار آخرین نخستوزیر رژیم شاه در پاریس ترور شد.
یک سال بعد از آن نیز سعید شرفکندی رهبر حزب دمکرات کردستان ایران و چند مقام دیگر این حزب در رستورانی به نام میکونوس در شهر برلین به قتل رسیدند.
شیرین هانتر در ادامه مطلب خود یادآوری میکند که قاضی پرونده ترور میکونوس مقامات ارشد حکومت ایران از جمله علی فلاحیان وزیر اطلاعات و حتی هاشمی رفسنجانی را در این ماجرا مجرم شناخت. سؤال این است که چرا هاشمی رفسنجانی که در آن زمان در پی بهبود مناسبات با غرب بود در یک چنین اقدامی دخالت کرده است. یک پاسخ به این سؤال این است که رقبا و دشمنان داخلی و خارجی وی ترتیب این ترورها را دادند تا به وی و سیاستهای وی ضربه بزنند.
در این سالها ایران در مواردی به انجام حملاتی متهم شده که بعداً مشخص شد کار دیگران بوده است. نمونه آن بمبگذاری در پایگاه خبار در عربستان سعودی در سال ۱۹۹۶ بود که دولتهای عربستان و امریکا اصرار داشتند که ایران در آن دست داشته است.
در آن شرایط پرتنش فقط پیروزی محمد خاتمی در انتخابات سال ۱۹۹۷ مانع از حمله نظامی به ایران شد. سالها بعد، ویلیام پری وزیر دفاع وقت آمریکا گفت که بمبگذاری «خبار» را القاعده انجام داده بود.
شیرین هانتر میافزاید که با در نظر گرفتن این تاریخچه هیچ بعید نیست که دیگران در طرح ترور سفیر عربستان شرکت داشتهاند. این توطئه تروریستی در ظاهر بهترین بهانه و توجیه برای حمله نظامی به ایران را فراهم میکند. مسلماً این موضوع بسیاری از اعراب و به خصوص عربستان سعودی را خوشحال میکند که از مدتها پیش طرفدار حمله نظامی به ایران بوده است و البته جریانهای تندرو در آمریکا و دولت اسراییل نیز از این رویداد خشنود خواهند شد.
دولت عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه و آسیای جنوبی در حال رقابت شدید با ایران است و مسلماً خصومت بیشتر آمریکا علیه ایران آن دولت را خشنود خواهد کرد. اگر کسی از منظر منافع حکومت ایران به این ماجرا نگاه کند به سادگی میتواند ببیند که یک چنین اقدامی برای ایران بسیار مضر و حتی ویرانگر است.
ولی در عین حال نباید فراموش کرد که جناحهای مختلف در حکومت ایران بر سر منافع خود از هر روشی برای تخریب جناح مقابل استفاده میکنند. بنابراین مشارکت ایران در این توطئه و یا تأیید آن توسط ایران فعلاً فقط یکی از احتمالات است. اما تا زمانی که تمام حقایق در این مورد روشن نشده هیچ چیزی قطعی نیست.
وی در این یادداشت که در بخش دیدگاههای وب سایت سیانان منتشر شده ادامه میدهد که در شرایط فعلی سیاست داخلی ایران بیش از هر زمان دیگری دستخوش اختلاف است. محمود احمدینژاد در کمال تعجب در عرصه سیاست خارجی به میانهروی گرایش پیدا کرده، به آمریکا پیشنهاد تبادل سوخت هستهای داده و حتی در مورد احتمال مذاکرات با آمریکا سخن میگوید.
احمدینژاد از سوی محافل محافظهکار و نیرومند حکومت ایران تحت فشار است. اهرمهای وابسته به سپاه پاسداران و از جمله خبرگزاری فارس طی یک سال اخیر مرتب وی را زیر حمله گرفتهاند. بحث اختلاس را تا حد زیادی میتوان انعکاس همین جنگ قدرت تلقی کرد. بنابراین به احتمال فراوان ماجرای توطئه برای ترور سفیر عربستان اقدامی برای بیاعتبار کردن احمدینژاد بوده است.
شیرین هانتر سپس یادآوری میکند که ایران بیش از هر زمان دیگری تحت فشار اقتصادی و سیاسی است و سخت میکوشد که از اعمال تحریمهای بیشتر و یا آنطور که برخی در آمریکا و خاورمیانه تمایل دارند، از حمله نظامی به آن کشور پیشگیری کند. بنابراین حتی باور کردن این ادعا که سپاه پاسداران نیز در این ماجرا دست داشته و به دشمنان ایران چنین بهانهای داده باشد، بسیار دشوار است.
نویسنده سپس به مواردی از سابقه اقدامات تروریستی حکومت ایران در خارج از کشور پرداخته و به عنوان نمونه به بمبگذاری سال ۱۹۸۲ در مقر تفنگداران نیروی دریایی آمریکا در لبنان اشاره میکند. در آن زمان به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران گروگانگیری و یا بمبگذاریهای ایران با هدف تلافی کردن حمایت آمریکا از حکومت صدام حسین در جنگ با ایران صورت میگرفت.
در دهه ۱۹۹۰ هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت ایران، سعی کرد وجهه این کشور را در سطح بینالمللی بهبود ببخشد. ولی برخی از جریانهای تندرو از این سیاست نارضی بودند. به عنوان نمونه درست در ماههایی که معاون رئیسجمهور ایران خبر دیدار چند مقام ارشد اروپایی از ایران را اعلام کرد، شاهپور بختیار آخرین نخستوزیر رژیم شاه در پاریس ترور شد.
یک سال بعد از آن نیز سعید شرفکندی رهبر حزب دمکرات کردستان ایران و چند مقام دیگر این حزب در رستورانی به نام میکونوس در شهر برلین به قتل رسیدند.
شیرین هانتر در ادامه مطلب خود یادآوری میکند که قاضی پرونده ترور میکونوس مقامات ارشد حکومت ایران از جمله علی فلاحیان وزیر اطلاعات و حتی هاشمی رفسنجانی را در این ماجرا مجرم شناخت. سؤال این است که چرا هاشمی رفسنجانی که در آن زمان در پی بهبود مناسبات با غرب بود در یک چنین اقدامی دخالت کرده است. یک پاسخ به این سؤال این است که رقبا و دشمنان داخلی و خارجی وی ترتیب این ترورها را دادند تا به وی و سیاستهای وی ضربه بزنند.
در این سالها ایران در مواردی به انجام حملاتی متهم شده که بعداً مشخص شد کار دیگران بوده است. نمونه آن بمبگذاری در پایگاه خبار در عربستان سعودی در سال ۱۹۹۶ بود که دولتهای عربستان و امریکا اصرار داشتند که ایران در آن دست داشته است.
در آن شرایط پرتنش فقط پیروزی محمد خاتمی در انتخابات سال ۱۹۹۷ مانع از حمله نظامی به ایران شد. سالها بعد، ویلیام پری وزیر دفاع وقت آمریکا گفت که بمبگذاری «خبار» را القاعده انجام داده بود.
شیرین هانتر میافزاید که با در نظر گرفتن این تاریخچه هیچ بعید نیست که دیگران در طرح ترور سفیر عربستان شرکت داشتهاند. این توطئه تروریستی در ظاهر بهترین بهانه و توجیه برای حمله نظامی به ایران را فراهم میکند. مسلماً این موضوع بسیاری از اعراب و به خصوص عربستان سعودی را خوشحال میکند که از مدتها پیش طرفدار حمله نظامی به ایران بوده است و البته جریانهای تندرو در آمریکا و دولت اسراییل نیز از این رویداد خشنود خواهند شد.
دولت عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه و آسیای جنوبی در حال رقابت شدید با ایران است و مسلماً خصومت بیشتر آمریکا علیه ایران آن دولت را خشنود خواهد کرد. اگر کسی از منظر منافع حکومت ایران به این ماجرا نگاه کند به سادگی میتواند ببیند که یک چنین اقدامی برای ایران بسیار مضر و حتی ویرانگر است.
ولی در عین حال نباید فراموش کرد که جناحهای مختلف در حکومت ایران بر سر منافع خود از هر روشی برای تخریب جناح مقابل استفاده میکنند. بنابراین مشارکت ایران در این توطئه و یا تأیید آن توسط ایران فعلاً فقط یکی از احتمالات است. اما تا زمانی که تمام حقایق در این مورد روشن نشده هیچ چیزی قطعی نیست.