همزمان با نمایشگاه کتاب تهران فرانتس هولر نویسنده سرشناس سوییسی به همراه دو نویسنده دیگر آلمانی زبان در تهران به سر میبرند. این نویسندهها در جلسات متعددی با مخاطبان ایرانی شرکت کرده، داستان خواندند و کارگاه برگزار کردند.
از فرانتس هولر چهار کتاب به فارسی ترجمه و منتشر شده که مترجم یکی از این آثار علی عبداللهی است. آقای عبداللهی در نشست روز یکشنبه فرانتس هولر با مخاطبانش در شبهای مجله بخارا ترجمه خودش از چند داستان فرانتس هولر را برای مخاطبان خواند. علی عبداللهی، مترجم، شاعر و نویسنده مهمان این برنامه است.
کمی از فرانتس هولر برای شنوندههای این برنامه بگویید.
علی عبداللهی: هر سال در نمایشگاه کتاب سه نویسنده آلمانیزبان از اتریش و سوییس و آلمان میآیند که از سوی سفارت سویس و آلمان و اتریش و با همکاری نمایشگاه بینالمللی کتاب و میرث فرهنگی، برنامهریزی میشود؛ فرانتس هولر هم در چاچوب این رسم به ایران آمد.
در واقع فرانتس هولر مهمان نمایشگاه کتاب تهران است؟
مهمان نمایشگاه کتاب تهران مشترکاً و مهمان غرفه سوییس و همچنین بخش فرهنگی سفارت سوییس.
کمی درباره خود هولر و کتابهایی که نوشته، سبک ادبی او و اهمیتش در ادبیات داستانی جهان آلمانیزبان بگویید.
فرانتس هولر داستاننویس است، رماننویس است و نمایش و شعر و ترانه و کارهای مختلفی دارد. داستانهایش بیشتر مایههای طنز دارند و اجتماعی هستند. مثلاً کتاب «یک جفت چکمه برای هزارپا» که من ترجمه کردم در نشر آموت چاپ دومش درآمده؛ بیشتر داستانهای طنز دارد که در طنز تلخ یا طنز جدید با وام گرفتن از افسانهها است. کتاب دیگرش که در فارسی ترجمه شده «کاروان ته کوزه شیر» است که نشر چشمه درآورده و آقای ناصر غیاثی ترجمه کرده. آن هم بعضی جاهایش طنز است ولی داستانهایی در مورد محیط زیست و مسائل امروز دارد. یک کتاب دیگر به نام «غافلگیری در پاریس» که الهام مقدس ترجمه کرده که آن هم داستانهایش به نسبت این کتاب داستانهای بلندتری است. و یک داستان کودکان به نام «دکتر پارکینگ» است که مصور چاپ شده. این چهار کتاب از او درآمده. ولی کتابهای زیادی دارد و میشود گفت جامعالاطراف است.
با توجه به این که کتابهای متعددی از فرانتس هولر به زبان فارسی برگردانده شده این نشان به نوعی از استقبال مخاطبان ایرانی از آثاری است که هولر نوشته است. آیا واقعاً از کتابهایش در ایران استقبال میشود و خوانندگان آثار ادبیات داستانی کتابهای او را میشناسند؟
تا حدود زیادی میشناسند. من قبل از این که این کتاب را ترجمه کنم در مجله داستان همشهری چندین شماره داستانهایی از او چاپ کردم و خیلی از سوی خوانندگان مجله داستان مورد استقبال قرار گرفت . و کتاب خود من هم در کمتر از یک سال یک چاپش تمام شد. داستانهای دیگرش هم تا جایی که من میدانم استقبالش بد نبوده ولی خب به هر حال خیلی زیاد هم نبوده. چون با این که چهار کتاب در آمده هنوز نویسنده ناشناختهای محسوب میشود.
جایگاه خود فرانتس هولر در جهان آلمانی زبان چطور است؟
فرانتس هولر نویسندهای است که در کار با کودکان، کارهای گروهی، نوشتن داستانهای گروهی، نوشتن داستان در برنامههای رادیویی و در ارتباط با مخاطبها و همچنین کارهایی که خودش روی صحنه اجرا میکند به عنوان کاباراتیف معروف است و رمانهایش هم به چندین زبان ترجمه شده که پرفروش است ؛ او جزو نویسندههای پرکار معاصر سوییسی است که به نظر میرسد از سایر نویسندههای سوییسی طرفداران بیشتری دارد به خاطر زبان ساده و واقعیتهای امروزی که در داستانهایش میآورد. همیشه در داستانهایش از افسانهها هم به خوبی استفاده میکند و بهروزش میکند. یا آیرونی میکند یا مثلاً نقیضه میکند. این جذابیتی به کارهایش میدهد...
فرانتس هولر در تهران یک برنامه داستانخوانی و صحبت و سخنرانی هم داشت که شما هم آنجا به عنوان مترجم آثار او حضور داشتید و ترجمه یکی از داستانهای او را برای شنوندگان و مخاطبان در تهران خواندید. درباره این شب یک مقدار توضیح بدهید.
دو برنامه بود که من مترجمش بودم. یا در آن شرکت داشتم. یکی در سرای اهل قلم در نمایشگاه بود که ۹ تا داستان خواند ... در مورد این که چه جوری نویسنده شده بود، صحبت کرد و یک برنامه هم در بنیاد افشار بود که شب فرانتس هولر بود به همت آقای دهباشی و من در آنجا هم داستان خواندم. همان داستانها را دوباره خواندم. چون سه مترجم بودیم باید هرکدام چند داستان میخواندیم. دو برنامه دیگر هم در دانشگاه داشت. در دانشگاه آزاد و شهید بهشتی داشت که من نبودم. یک برنامه هم در شهر کتاب که برنامه آخری همراه با دو نویسنده دیگر است که آلمانی و اتریشی هستند.
این اولین دیدار فرانتس هولر از ایران بود؟
بله. این اولین دیدار فرانتس هولر بود و آن دو نویسنده دیگر هم اولین بار. یک بار از فرانتس هولر پرسیدم خیلی از این دیدار راضی بود و فکر نمیکرد اینقدر علاقه به ادبیات داستانی در ایران وجود داشته باشد و خیلی شگفت زده شد.
به نظر شما به عنوان یک نویسنده، مترجم و شاعر حضور نویسندگانی مثل هولر و همینطور سایر نویسندگان امروز جهان در ایران چقدر اهمیت دارد؟
اهمیت زیادی دارد. چون ما در ۳۵ سال اخیر کمتر سفر نویسندگان و شاعران بزرگ را به ایران داشتیم و کمتر به ایران آمدند. خواندن این اثر از طریق ترجمه با روبهرو شدن با خود نویسنده خیلی فرق میکند. نویسندهها میتوانند در جلسات داستانخوانی یا خارج از جلسات با این نویسنده آشنا شوند و ارتباطاتی به وجود میآید که میتوانند اگر زبان بدانند یا به کمک کسی که زبان میداند ارتباط برقرار کنند. این سنگ بنای ارتباطهای جدیدتر را میسازد که میتوانند نویسندهها و خوانندههای علاقمند با نویسندههای مورد علاقهشان ارتباط نزدیکتری داشته باشند و از کارهایشان جویا شوند و باعث میشود که یک تصویر واقعیتری از نویسندههای خارجی در ایران به وجود بیاید.
نهایتاً این که تجربه این سه نویسنده در دیدار با مخاطب ایرانی و نمایشگاه کتاب و حضورشان در بین ایرانیان اهل کتاب چطور بود و تجربه آنها را در این رابطه چطور دیدید؟
خیلی خوب بود. تجربه نمایشگاه برای آنها که برای من گفتند خیلی جالب بود و اذعان کردند که این نمایشگاه یکی از پرطرفدارترین نمایشگاه از سوی مخاطبها است. در حتی میوشد گفت در دنیا. به خاطر تعداد زیاد بازدید کنندههایش و این که کتابفروشی هم در داخل نمایشگاه برایشان جالب بود. حضور در غرفهها که خیلی در همان یک ساعتی که حضور داشتند در دو سه غرفهای که آثارشان چاپ شده خیلی مورد استقبال قرار گرفت. خیلیها از آنها عکس گرفتند. امضا گرفتند و با آنها صحبت کردند. آنها که انگلیسی میدانستند یا آلمانی یا فرانسه حتی، میتوانستند با آنها صحبت کنند. به هر حال خود شخص هولر به هفت هشت زبان مسلط است که صحبت میکند و خیلی میتوانست با مخاطبها ارتباط برقرار کند و این جالب بود که خیلیها که کتابهایش را خوانده بودند از حس شان و برداشت شان در مورد داستانها میپرسیدند و او بهشان پاسخ میداد. این خیلی تجربه جالبی بود برای نویسندهها و بیشتر برای خوانندههای ایرانی.
از فرانتس هولر چهار کتاب به فارسی ترجمه و منتشر شده که مترجم یکی از این آثار علی عبداللهی است. آقای عبداللهی در نشست روز یکشنبه فرانتس هولر با مخاطبانش در شبهای مجله بخارا ترجمه خودش از چند داستان فرانتس هولر را برای مخاطبان خواند. علی عبداللهی، مترجم، شاعر و نویسنده مهمان این برنامه است.
کمی از فرانتس هولر برای شنوندههای این برنامه بگویید.
علی عبداللهی: هر سال در نمایشگاه کتاب سه نویسنده آلمانیزبان از اتریش و سوییس و آلمان میآیند که از سوی سفارت سویس و آلمان و اتریش و با همکاری نمایشگاه بینالمللی کتاب و میرث فرهنگی، برنامهریزی میشود؛ فرانتس هولر هم در چاچوب این رسم به ایران آمد.
در واقع فرانتس هولر مهمان نمایشگاه کتاب تهران است؟
مهمان نمایشگاه کتاب تهران مشترکاً و مهمان غرفه سوییس و همچنین بخش فرهنگی سفارت سوییس.
کمی درباره خود هولر و کتابهایی که نوشته، سبک ادبی او و اهمیتش در ادبیات داستانی جهان آلمانیزبان بگویید.
فرانتس هولر داستاننویس است، رماننویس است و نمایش و شعر و ترانه و کارهای مختلفی دارد. داستانهایش بیشتر مایههای طنز دارند و اجتماعی هستند. مثلاً کتاب «یک جفت چکمه برای هزارپا» که من ترجمه کردم در نشر آموت چاپ دومش درآمده؛ بیشتر داستانهای طنز دارد که در طنز تلخ یا طنز جدید با وام گرفتن از افسانهها است. کتاب دیگرش که در فارسی ترجمه شده «کاروان ته کوزه شیر» است که نشر چشمه درآورده و آقای ناصر غیاثی ترجمه کرده. آن هم بعضی جاهایش طنز است ولی داستانهایی در مورد محیط زیست و مسائل امروز دارد. یک کتاب دیگر به نام «غافلگیری در پاریس» که الهام مقدس ترجمه کرده که آن هم داستانهایش به نسبت این کتاب داستانهای بلندتری است. و یک داستان کودکان به نام «دکتر پارکینگ» است که مصور چاپ شده. این چهار کتاب از او درآمده. ولی کتابهای زیادی دارد و میشود گفت جامعالاطراف است.
با توجه به این که کتابهای متعددی از فرانتس هولر به زبان فارسی برگردانده شده این نشان به نوعی از استقبال مخاطبان ایرانی از آثاری است که هولر نوشته است. آیا واقعاً از کتابهایش در ایران استقبال میشود و خوانندگان آثار ادبیات داستانی کتابهای او را میشناسند؟
تا حدود زیادی میشناسند. من قبل از این که این کتاب را ترجمه کنم در مجله داستان همشهری چندین شماره داستانهایی از او چاپ کردم و خیلی از سوی خوانندگان مجله داستان مورد استقبال قرار گرفت . و کتاب خود من هم در کمتر از یک سال یک چاپش تمام شد. داستانهای دیگرش هم تا جایی که من میدانم استقبالش بد نبوده ولی خب به هر حال خیلی زیاد هم نبوده. چون با این که چهار کتاب در آمده هنوز نویسنده ناشناختهای محسوب میشود.
جایگاه خود فرانتس هولر در جهان آلمانی زبان چطور است؟
فرانتس هولر نویسندهای است که در کار با کودکان، کارهای گروهی، نوشتن داستانهای گروهی، نوشتن داستان در برنامههای رادیویی و در ارتباط با مخاطبها و همچنین کارهایی که خودش روی صحنه اجرا میکند به عنوان کاباراتیف معروف است و رمانهایش هم به چندین زبان ترجمه شده که پرفروش است ؛ او جزو نویسندههای پرکار معاصر سوییسی است که به نظر میرسد از سایر نویسندههای سوییسی طرفداران بیشتری دارد به خاطر زبان ساده و واقعیتهای امروزی که در داستانهایش میآورد. همیشه در داستانهایش از افسانهها هم به خوبی استفاده میکند و بهروزش میکند. یا آیرونی میکند یا مثلاً نقیضه میکند. این جذابیتی به کارهایش میدهد...
فرانتس هولر در تهران یک برنامه داستانخوانی و صحبت و سخنرانی هم داشت که شما هم آنجا به عنوان مترجم آثار او حضور داشتید و ترجمه یکی از داستانهای او را برای شنوندگان و مخاطبان در تهران خواندید. درباره این شب یک مقدار توضیح بدهید.
دو برنامه بود که من مترجمش بودم. یا در آن شرکت داشتم. یکی در سرای اهل قلم در نمایشگاه بود که ۹ تا داستان خواند ... در مورد این که چه جوری نویسنده شده بود، صحبت کرد و یک برنامه هم در بنیاد افشار بود که شب فرانتس هولر بود به همت آقای دهباشی و من در آنجا هم داستان خواندم. همان داستانها را دوباره خواندم. چون سه مترجم بودیم باید هرکدام چند داستان میخواندیم. دو برنامه دیگر هم در دانشگاه داشت. در دانشگاه آزاد و شهید بهشتی داشت که من نبودم. یک برنامه هم در شهر کتاب که برنامه آخری همراه با دو نویسنده دیگر است که آلمانی و اتریشی هستند.
این اولین دیدار فرانتس هولر از ایران بود؟
بله. این اولین دیدار فرانتس هولر بود و آن دو نویسنده دیگر هم اولین بار. یک بار از فرانتس هولر پرسیدم خیلی از این دیدار راضی بود و فکر نمیکرد اینقدر علاقه به ادبیات داستانی در ایران وجود داشته باشد و خیلی شگفت زده شد.
به نظر شما به عنوان یک نویسنده، مترجم و شاعر حضور نویسندگانی مثل هولر و همینطور سایر نویسندگان امروز جهان در ایران چقدر اهمیت دارد؟
اهمیت زیادی دارد. چون ما در ۳۵ سال اخیر کمتر سفر نویسندگان و شاعران بزرگ را به ایران داشتیم و کمتر به ایران آمدند. خواندن این اثر از طریق ترجمه با روبهرو شدن با خود نویسنده خیلی فرق میکند. نویسندهها میتوانند در جلسات داستانخوانی یا خارج از جلسات با این نویسنده آشنا شوند و ارتباطاتی به وجود میآید که میتوانند اگر زبان بدانند یا به کمک کسی که زبان میداند ارتباط برقرار کنند. این سنگ بنای ارتباطهای جدیدتر را میسازد که میتوانند نویسندهها و خوانندههای علاقمند با نویسندههای مورد علاقهشان ارتباط نزدیکتری داشته باشند و از کارهایشان جویا شوند و باعث میشود که یک تصویر واقعیتری از نویسندههای خارجی در ایران به وجود بیاید.
نهایتاً این که تجربه این سه نویسنده در دیدار با مخاطب ایرانی و نمایشگاه کتاب و حضورشان در بین ایرانیان اهل کتاب چطور بود و تجربه آنها را در این رابطه چطور دیدید؟
خیلی خوب بود. تجربه نمایشگاه برای آنها که برای من گفتند خیلی جالب بود و اذعان کردند که این نمایشگاه یکی از پرطرفدارترین نمایشگاه از سوی مخاطبها است. در حتی میوشد گفت در دنیا. به خاطر تعداد زیاد بازدید کنندههایش و این که کتابفروشی هم در داخل نمایشگاه برایشان جالب بود. حضور در غرفهها که خیلی در همان یک ساعتی که حضور داشتند در دو سه غرفهای که آثارشان چاپ شده خیلی مورد استقبال قرار گرفت. خیلیها از آنها عکس گرفتند. امضا گرفتند و با آنها صحبت کردند. آنها که انگلیسی میدانستند یا آلمانی یا فرانسه حتی، میتوانستند با آنها صحبت کنند. به هر حال خود شخص هولر به هفت هشت زبان مسلط است که صحبت میکند و خیلی میتوانست با مخاطبها ارتباط برقرار کند و این جالب بود که خیلیها که کتابهایش را خوانده بودند از حس شان و برداشت شان در مورد داستانها میپرسیدند و او بهشان پاسخ میداد. این خیلی تجربه جالبی بود برای نویسندهها و بیشتر برای خوانندههای ایرانی.