گزارش «انسداد نویسنده٬ داستان سانسور در ایران» یکی از پروژههای تحقیقاتی شرکت «رسانه خُرد» (Small Media) است که به بررسی وضعیت نشر و سانسور کتاب در ایران از انقلاب ۱۳۵۷ تا دوران ریاست جمهوری حسن روحانی پرداخته است.
در این گزارش که به زبان انگلیسی منتشر شده مراحل مختلف انتشار کتاب در کشور٬ تفاوتها و شباهتهای نشر در دورههای روسای جمهوری پس از انقلاب٬ وضعیت انتشار کتاب با موضوع زنان و اقلیتهای قومی و مذهبی و نیز کتابهای غیرفارسی در ایران و مبارزات ناشران در تبعید با سانسور کتاب به ویژه از راه نشر الکترونیک مورد بررسی قرار گرفته است.
گزارش با اشاره به نگرانی شاهان و روحانیت از محتوای کتابها در طول تاریخ و تمایل به استفاده از آنها در جهات منافع خود آغاز میشود٬ به مقایسه ژانر کتابهای منتشر شده در دوران روسای جمهوری بعد از انقلاب میپردازد و با اشاره به ادامه حیات سانسور و حاکمیت خطوط قرمز بر عرصه نویسندگی و نشر در دوران حسن روحانی پایان میپذیرد.
جیمز مرچنت٬ مدیر بخش پژوهش شرکت رسانههای خرد در این زمینه میگوید: «ریشههای سانسور در ایران بسیار عمیق است. با اینکه رئیسجمهوران مختلف به شیوههای گوناگون این سیستم را اداره کردهاند اما همهشان سیستم را فعال نگاه داشتهاند و نتوانستهاند اصلاحی ضد سانسور را آغاز کنند. در نتیجه سیستم امروز در اصل همان سانسوری است که در سالهای اول انقلاب اعمال میشده است. حالا شاید گاهی با ممیزان نرمتر.»
درباره این گزارش با جیمز مرچنت٬ مدیر بخش پژوهش شرکت «رسانه خُرد» و رها زاهدپور٬ از پژوهشگران این گزارش گفتوگویی انجام دادهام.
در بیانیه مطبوعاتی موسسه «رسانه خُرد» اعلام شده که گزارش «انسداد نویسنده» تصویری با جزئیات کامل از سیاستهای نشر بعد از انقلاب ارائه میکند. این سیاستها چه بوده است؟
جیمز مرچنت: انقلاب ایران در ابتدا قول داده بود که استبداد و سانسور پهلوی را متوقف کند اما این پیمان به محض پیروزی انقلاب و روی کارآمدن روحانیون شکسته شد. سانسور پیش از انتشار و اینکه نویسندگان و ناشران باید قبل از انتشار، اثر خود را به ممیزهای دولتی بسپارند، از سال ۶۱ به صورت دایمی اجرا شد. گرچه سختگیری ممیزان با دولتهای مختلف تغییر کرده اما آنها به صورت مداوم سعی در ساکت کردن مخالفان سیاسی و همچنین نابودی فرهنگ بودند.
سیستم یارانه و کمکهای دولتی هم نقش مهمی در نشر پس از انقلاب بازی کرده است. برای سالیان متمادی، دولت با کمکهای مستقیم خود به ناشران منتخب مذهبی و دانشگاهی که با ایدئولوژیهای رژیم همراه هستند، بر این صنعت تاثیر مستقیم گذاشته است.
گزارش میگوید دولت احمدینژاد «چگونه نتیجه کار دولت لیبرال محمد خاتمی را بیحاصل و صنعت نشر را به زانو درآورد.» اقدامات اصلی دولت احمدینژاد در این زمینه چه بوده است؟
جیمز مرچنت: احمدینژاد محافظهکارترین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را از زمان جنگ به اینطرف، روی کار آورد. ممیزان او نه تنها کتابها را برای ماهها در اداره کتاب میخواباندند و در انتها هم مجوز نمیدادند یا پارتیها، بوسهها و دشنامها را حذف میکردند، بلکه لیست سیاهی هم از نویسندگان در دست داشتند که از نظر سیاسی بسیار خطرناک تلقی میشدند که بتوان به آنها مجوز انتشار داد.
این لیست سیاه توسط گروهی از ماموران قدیمی وزارت اطلاعات تنظیم شده بود که از این میان میتوان علیرضا برازش را نام برد که یکی از اصولگرایان تندرویی است که در گذشته مسئول بازجویی روشنفکرانی بوده که وزارت اطلاعات به عنوان مخالفان نظام شناسایی کرده بوده است.
البته سانسور شدید و لیست سیاه بیسابقه دولت احمدینژاد فقط یک بخش از آسیبی است که این دولت به صنعت نشر ایران زده است. لغو یارانه کاغذ و تحریمهای غرب تاثیر عمیقی بر صنعت نشر ایران داشت که این افزایش قیمت کاغذ هم باعث شد تقاضای داخلی کتاب به علت گرانی آن کاهش یابد. پیرو این بحران اقتصادی خیلی از ناشران کوچک جمع شدند در حالی که دولت همچنان به گروهی از ناشرین برگزیده خود کمک میرساند تا محتوای همسو با سیاستهای دولت را منتشر کنند.
میزان و محتوای کتابهای منتشر شده در زمینههای مختلف در دوران ریاست جمهوری علی خامنهای٬ اکبر هاشمی رفسنجانی٬ محمد خاتمی و محمود احمدینژاد چه تفاوتهایی با یکدیگر داشته است؟
رها زاهدپور: باید این مقاطع را با دقت بررسی کرد چون به جز دولتی که سر کار بوده و سیاستهای آن، شرایط اجتماعی و اقتصادی آن زمان هم در تغییرات موثر است. اگر به تصویر کلی تعداد عناوین کتاب نگاه کنید، میبینید که میزان انتشار کتاب در طول این سی و چند سال سیر صعودی داشته است - با شیبهای متفاوت در مقاطع زمانی مختلف- و این مسئله با توجه به افزایش جمعیت، ثبات شرایط اجتماعی و سیاسی پس از جنگ و همچنین افزایش تعداد ناشران منطقی به نظر میرسد. در سالهای ابتدایی انقلاب تحولات اجتماعی و بعد از آن فشارهای اقتصادی ناشی از جنگ ایران و عراق روی صنعت نشر سایه انداخته است و رشد چشمگیری در صنعت نشر اتفاق نمیافتد.
اما رفتهرفته با به ثبات رسیدن شرایط اجتماعی و اقتصادی پس از جنگ، شیب صعودی تعداد عناوین منتشر شده تیزتر میشود و در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی که به عنوان دوران طلایی صنعت نشر و مطبوعات شناخته میشود، بیشترین میزان افزایش را شاهد هستیم. در این مقطع بیشترین تعداد ناشرین ثبت شده را هم شاهد هستیم.
در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، ابتدا رکودی کوتاه اتفاق میافتد، تغییر و تحولاتی که در اداره کتاب اتفاق میافتد، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی وارد وزارت فرهنگ و ارشاد میشوند و بعد در اواخر نیمه اول ریاست جمهوری تعداد کتابها کاهش قابل توجهی میکنند که نتیجه سختگیریهای زیاد وزارت ارشاد است و لغو تجدید چاپ کتابهایی که در دولت یا دولتهای قبلی قبلی مجوز گرفته بودند. اما دوباره این تعداد رو به افزایش میگذارد و اینجاست که با پدیده کتابسازی ناشرین مواجه هستیم که یکی از بزرگترین لطمههایی بوده که به پیکر نشر ایران خورده است.
گزارش «انسداد نویسنده» به چه صورتی وضعیت نشر در دوران دو ساله حسن روحانی را مطالعه کرده است؟ آیا تغییراتی در این مدت در مقایسه با دوران هشت ساله احمدینژاد ایجاد شده است؟ چه تغییراتی؟
جیمز مرچنت: گزارش ما نشان میدهد که نشانههایی از خوشبینی محتاطانه درباره سیاستهای نشر روحانی به چشم میخورد. به طور مشخص، واحدی که برازش آن را اداره میکرد برچیده شده است. وزارت ارشاد سانسور پیش از نشر بازتری را شروع کرده است و با ناشرین همکاری بیشتری میکند تا به جای رد کردن کل کتاب، در مورد محتوای مورد اختلاف به یک اتفاق نظر برسند. این باعث تقویت اعتمادبه نفس بسیاری از نویسندگان شده است که در دولت قبلی فکر میکردند امکان ندارد کتابهایشان در ایران منتشر شود.
همینطور، فساد هم به نظر میرسد که رو به کاهش گذاشته است. کتابسازی که در زمان احمدینژاد استفاده میشد، به طرز محسوسی کاهش پیدا کرده است و به نظر میرسد دولت در حمایتش از ناشران کمتر از گذشته ایدئولوژیک برخورد میکند. مثلا در زمان احمدینژاد مجموعه شعرهای جنگ و کتابهای مذهبی را می دیدیم که در تعداد نسخههای بالا توسط دولت خریداری میشد. این کتابها در دولت روحانی به آن تیراژ قبل و انبوه منتشر نمیشوند.
در عین حال سیستم ممیزی کار خودش را ادامه میدهد و انتقادات سیاسی و اجتماعی را سرکوب میکند، خلاقیت را خفه میکند و جلوی رشد فرهنگ ادبی پویا را میگیرد. بعضی از نویسندگان حتی میگویند که ممیزهای جدید در زمان روحانی مجهزتر از قبل هستند و قدرت تشخیص استعارات و تمثیلها را دارند که این خصوصیت آنها را از ممیزان زمان احمدینژاد که روی کلماتی مثل سکس و شراب و دشنامها حساسیت داشتند خطرناکتر میکند. روحانی کمی تیزیها را صیقل داده اما هیچ تغییر و اصلاح بنیادین ارائه نداده که بتواند آزادی نویسندگان ایرانی را به طور قابل ملاحظه افزایش دهد.
اگر بخواهید بر اساس این گزارش٬ وضعیت فعلی نشر کتاب در ایران را تشریح کنید٬ چه خواهید گفت؟
جیمز مرچنت: صنعت نشر ایران دارد کمکم از آن بحرانی که در زمان احمدینژاد در آن غوطهور بود بیرون میآید و به خود می آید. اما همچنان از محدودیتهای تولید آثار خلاقانه، کاهش آمار مطالعه و قیمتهای سربهفلک کشیده نشر رنج میبرد. سیستم سانسور کمی فشار را کم کرده است اما خط قرمزهای مشخصی در مورد مسائل جنجالبرانگیز سیاسی و اجتماعی پابرجاست که بهطور جدی سدی برای آزادی بیان ایجاد میکند.
یکی از نقاط قوت گزارش٬ بررسی منطقهای وضعیت نشر در ایران است. وضعیت نشر در سایر استانها به غیر از تهران چگونه است؟ کدام استانها فعالترند و چرا؟
جیمز مرچنت: بخش اعظم صنعت نشر ایران در تهران تمرکز دارد. قم و مشهد هم پس از تهران در مقام دوم قرار دارند که بیشتر به خاطر وجود مراکز آموزشی و زیارتی اسلامی در این مناطق است. شهرهایی مثل اصفهان، شیراز و تبریز کاملا در حاشیه قرار دارند و تولید ادبی آنها بسیار اندک است.
اگر سیستم توزیع کتاب ایران به درستی کار میکرد شاید این تمرکزگرایی مشکل بزرگی نبود تا بتوان کتابهایی را که در منطقه خاصی منتشر شدهاند به بقیه بخشهای کشور رساند. اما زیرساخت مورد نیاز در تهران متمرکز شده و در حالی که ۱۰۹ مرکز پخش در تهران وجود دارد، اصفهان تنها ۱۱ مرکز دارد و آذربایجان شرقی تنها ۲ مرکز دارد. این بدان معنی است که ناشرین منطقهای مشکلات زیادی برای بازاریابی و پخش محصول خود به باقی مناطق کشور دارند که این مساله مانع رشد آنها میشود.
در دوره بررسی شما٬ وضعیت کتابهای منتشر شده برای اقلیتهای قومی- مذهبی و زنان چگونه بوده است؟
رها زاهدپور: تعداد زنان فعال به طور آهسته و پیوسته در صنعت نشر رشد کرده است٬ چه نویسنده و مترجم و چه ناشر. زنان نویسنده یا مترجم بیشترین آثار را در طبقهبندی شعر و ادبیات داستانی داشتهاند. میزان مشارکت آنها در تولید کتابهای فناوری و علوم طبیعی تقریبا با مردان برابر بوده است و حوزهای که کمترین حضور را دارند کتابهای مذهبی است. در حال حاضر ۲۳ درصد کتابهای منتشر شده توسط زنان تالیف یا ترجمه شدهاند.
تبعیضهای قومی و تبعیضهای اقلیتهای زبانی در دادههای خانه کتاب کاملا مشخص است. کتابهای ترکی آذری و کردی روی هم کمتر از ۱ درصد عنوانهای این بانک اطلاعات را تشکیل میدهند. با وجودی که ۳۰ درصد جمعیت را این اقلیتها تشکیل میدهند. کتابهای اقلیت زمان بیشتری در انتظار مجوز میمانند. ناشران اقلیتهای قومی بسیار محتاط هستند تا متهم به تجزیه طلبی و اقدام علیه امنیت ملی نشوند.
به طور مثال هیچ کتابی به زبان بلوچی در دادههای خانه کتاب ثبت نشده است با اینکه حدود ۲ میلیون نفر بلوچ در ایران زندگی میکنند.
کتابهای منتشر شده برای کودکان چه محتوایی را در بر داشته است؟ آیا به محتوای سازماندهی شده خاصی در کتابهای کودک برخوردهاید؟
رها زاهدپور: متاسفانه اطلاعات خانه کتاب امکان تحلیل محتوا را به ما نمیدهد. کتابها با کدهای دیویی مشخص شدهاند و طبقهبندیهای کلی کتابها مشخص است. مثلا میتوان تعداد کلی کتابهای کودکان را در مقاطع مختلف مقایسه کرد اما دسترسی به محتوای آنها امکانپذیر نیست. گزارش ما تحلیلی در این زمینه ندارد.
در گزارش شما به سلیقه ناشران بعد از انقلاب توجه شده است؟ اساسا تغییری در کار بوده است؟ و آیا آماری درباره سلیقه خوانندگان هم دارید؟
جیمز مرچنت: آمار خانه کتاب تنها میتواند بخشی از این سوال را پاسخ بدهد: در این بانک اطلاعات آمار فروش کتابها ثبت نمیشود و فقط آمار انتشار آنها موجود است.
اما میتوان به چند نکته تقریبا مطمئن اشاره کرد و در مورد یک سری روندهای طولانی مدت صحبت کرد. یک روند مشخص افزایش انتشار کتابهای انگلیسی در مقابل عربی است. ادبیات انگلیسی و آمریکایی و آموزش زبان EFL یک رشد مداومی داشتهاند و ادبیات عرب در مقایسه، بعد از جنگ سیر نزولی پیدا کرده است.
از زمان آغاز ریاست جمهوری احمدی نژاد، کتابهای دانشگاهی در زمینه علوم اجتماعی، علوم طبیعی و علوم کاربردی، رشد قابل توجهی داشته اند و بخش بزرگی از عناوین منتشر بودهاند. مصاحبهشوندگان این گزارش میگویند که این احتمالا نتیجه افزایش کتابسازی بوده است تا یک رنسانس روشنفکری واقعی. فساد همهگیر بوده و مقالات علمی غیراستاندارد یا اغلب دزدیهای ادبی و علمی منتشر میشده اند و رسمی هم به عنوان آثار کامل ثبت میشدهاند.
اگرچه دادههای خانه کتاب به اندازه کافی گویا نیست که بتواند سلیقه ناشران را و تغییر آن را تصویر کند، میتواند نشانههای از مقیاس بالای فساد در دوره احمدینژاد در صنعت نشر را در اختیار ما بگذارد.
نقش ناشران ایرانی در تبعید در مبارزه با سانسور حکومتی کتابهای فارسی چه بوده است؟
رها زاهدپور: در حال حاضر ناشران کوچک و بزرگ ایرانی در سطح جهان پراکنده اند اما میشود گفت که خیلی از آنها نه تنها دیده و شناخته نمیشوند بلکه قادر به تاثیرگذاری در داخل کشور هم نیستند. تعداد اندک کتابهای آنها، نداشتن دسترسی به مخاطب کتابهایشان و نداشتن استراتژیهای مناسب بازاریابی باعث میشود که کتابهایشان برد بسیار کمی داشته باشد.
در مقابل مثالهای ناموفق، البته ناشرانی هستند که با استفاده از تکنولوژیهای جدید راه ارتباطی جدیدی را با دنیا و با خصوص با داخل ایران پیدا کردهاند و شاید بتوان گفت پس از سالها جدایی از مخاطب اصلی خود، توانستند پلی بین آنها و نویسندگانشان بزنند. همانطور که می دانید نرخ نفوذ اینترنت در ایران مدام در حال افزایش است و استفاده از گوشیهای هوشمند نیز هر روز بیشتر رواج پیدا میکند.
با درنظر گرفتن این عوامل بهترین راه دسترسی به مخاطب داخل ایران حرکت به سوی نشر دیجیتال است. کتابهای الکترونیک و صوتی به راحتی میتواند در ایران دانلود و استفاده شوند. حالا نویسنده هرکجای دنیا که باشد میتواند خواننده خود را پیدا کند، روی وبلاگ یا رسانههای اجتماعی و یا بهتر از همه پلتفرم و اپلیکیشنهای ناشر.
ناشرینی همچون نوگام، ناکجا، اچ اند اس مدیا و باران در اروپا، گامهای بزرگی در زمینه نشر الکترونیک برداشتهاند و باید گفت قدم بسیار مهمی در رساندن ادبیات سانسور نشده به مخاطب ایرانی برداشته شده. هرچند به خاطر تحریم بانکها باز معضل پرداخت وجود دارد اما مهم این است که راه باز شده و جای رشد بسیار دارد.
یافتههای اصلی شما در این گزارش چه بوده است؟ و آیا این گزارش راهکاری برای مبارزه با سانسور کتاب در ایران پیشنهاد کرده است؟
جیمز مرچنت: گزارش نشان میدهد که ریشههای سانسور در ایران بسیار عمیق است. با اینکه رئیسجمهوران متخلف به شیوههای گوناگون این سیستم را اداره کردهاند اما همهشان سیستم را فعال نگاه داشتهاند و نتوانستهاند اصلاحی ضد سانسور را آغاز کنند. در نتیجه سیستم امروز در اصل همان سانسوری است که در سالهای اول انقلاب اعمال میشده است. حالا شاید گاهی با ممیزان نرمتر.
گزارش ما بر این نکته اشاره میکند که بزرگترین شانس و فرصت برای ادبیات آزاد در گروی رشد و توسعه نشر الکترونیک است. کتابهای الکترونیک میتوانند بدون عبور از مجراهای قانونی تولید و توزیع شوند. مخصوصا ناشران خارج از ایران که از دستان سانسورچیان حکومت ایمن هستند. فیلترینگ اینترنت و دسترسی محدود به اینترنت میتواند برایشان موانعی به وجود بیاورد اما با نفوذ ۵۰٪ ای اینترنت و رشد سریع آن و دسترسی ایرانیان خوره تکنولوژی به ویپیان ها و فیلترشکنها، برای دولت تلاش بیهودهای خواهد بود که بخواهد ناشران آنلاین را از میدان به در کند.
تکنولوژی انقلابی در شیوه دسترسی مردم به تلویزیون، موسیقی و فیلم ایجاد کرده است که کنترل شدید فرهنگی دولت را به سخره میگیرد. اگر تکنولوژی توانسته رشتههای دولت را در آن زمینههای فرهنگی پنبه کند، چرا نتواند در مورد ادبیات این کار را بکند.
دلیل شما برای انتشار این گزارش به زبان انگلیسی چه بوده و آیا قرار است گزارش برای سازمانها و ارگانهای بینالمللی هم ارسال شود؟
جیمز مرچنت: این گزارش برای تعداد زیادی از نهادها و موسسات بینالمللی آزادی بیان و آزادی ادبیات فرستاده شده است و امیدواریم که - این گزارش بتواند دید کلی و جامعی از مشکلات صنعت نشر ایران به جامعه بینالمللی بدهد.
با این گزارش، همچنین قصد داشتیم که مزایای درخشان نشر الکترونیک ناشران ایرانی را مشخص کنیم. با احتمال برداشته شدن تحریمها باورداریم که فرصت بسیار خوبی برای ناشرین بینالمللی و ایرانی خارج از ایران وجود دارد تا با نویسندگان داخل ایران همکاری کنند تا به توسعه آیندهی غنی، متنوع و برپایه تکنولوژی ادبیات کمک کنند.