روند گفتوگوهای دیپلماتیک پیرامون برنامه هستهای ایران در شهر وین وارد مرحله حساسی شده است. ایران و شش قدرت جهانی، از ۱۱ تیرماه، دور نهایی گفتوگو در وین را آغاز کردهاند تا شاید بتوانند تا پایان مهلت شش ماه توافق اولیه ژنو به توافقی جامع و نهایی دست یابند. در همین حال ایران گفتوگوها و همکاریهای موازیای را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه میدهد، تا درباره ابعاد مختلف برنامه اتمیاش شفافسازی کند.
بیش از یک دهه گفتوگو و مناقشه بر سر برنامه اتمی ایران، موضوع گفتوگوی رادیو فردا با دانا درابوا دانشمند فیزیک هستهای و رئیس دفتر ایمنی هستهای جمهوری چک است. خانم درابووا در این گفتوگو درباره موضوعات مختلفی از جمله پیشینه گفتوگوها، احتمال وجود ماهیت نظامی، تاسیسات پارچین، امیدهایش درباره دستیابی به توافق و همچنین همکاریهای هستهای ایران و جمهوری چک سخن میگوید.
خانم درابوا، از زمانی که در اختیار رادیوفردا گذاشتید سپاسگزارم. سوال اول من، به گذشته بر میگردد. آیا خاطرتان هست که چه زمانی اولین بار با برنامه هستهای مواجه شدید؟
فکر میکنم بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ بود که من برای وظیفه تازهام به عنوان نماینده جمهوری چک در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی آماده میشدم، چرا که برنامه کاری شورای حکام تنها مربوط به ایمنی هستهای نیست و مسایل مربوط به خلع سلاح و پادمانها را نیز شامل میشود. در نتیجه من باید اطلاعاتی را که مربوط به برنامه شورای حکام در آن زمان بود در این زمینه جمعآوری و مطالعه میکردم. جمهوری چک بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ عضو شورای حکام بود. میتوانم بگویم این اولین بار بود که من باید اطلاعات موجود درباره برنامه هستهای ایران را تجزیه و تحلیل میکردم. باید بگویم که این همان زمانیست که اولین بار اطلاعاتی درباره احتمال تمایل مقامهای ارشد ایران به ابعاد دیگری از برنامه هستهای (غیر از جنبه صلحآمیز آن) به دست آمد. در این زمان اطلاعات اندکی منتشر شد مبنی بر اینکه شاید برخی تاسیسات در ایران احتمالا قابلیت ارائه خدمات برای مصارف نظامی از انرژی هستهای را دارند.
این بازه زمانیای که از آن صحبت میکنید، بسیار زمان با اهمیتی است. پس از این سالهاست که ما شاهد قطعنامهها و تحریمها و سالها مذاکره بر سر برنامه هستهای ایران هستیم. در عین حال اطلاعات بسیار متفاوتی از این دوران منتشر میشود. برخی تحلیلگران این روزها مینویسند که هستند کشورهای عضو ان پی تی، که این پیمان را نقض کردهاند، اما هیچکدام به سرنوشت ایران دچار نشدهاند. نظر شما دراینباره چیست؟
برای من شخصا این موضوعی ساده نیست. میتوانم بگویم که من تا سال ۲۰۰۵ که پس از آن محمود احمدینژاد رئیس جمهور شد، تقریبا مطمئن بودم که برنامه هستهای ایران ماهیت صلح آمیز دارد. ببینید این یک موضوع بسیار بنیادین در فناوری هستهای است. چرا که این فناوری میتواند تنها برای مصارف صلح آمیز استفاده شود. اما وقتی شما فناوری را در اختیار دارید، این بدین معنی است که امکان این را دارید که از آن برای مصارف دیگر، یعنی اهداف نظامی، هم استفاده کنید. این متاسفانه ماهیت طبیعی فناوری هستهای است. من هنوز هم به طور قطع راضی نشدهام که برخی مطمئن باشند که گروههایی در ایران تمایل به مصرف نظامی از برنامه هستهایاش دارد. اما این را میتوانم بگویم که در یک دهه گذشته اقداماتی انجام شده که میتواند شکبرانگیز باشد.
ممکن است به نمونههایی از این اقداماتی اشاره کنید؟
شما خودتان از پیمان ان پی تی (پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای) صحبت کردید که ایران امضاکننده آن است. اما انچه سوالبرانگیز است این است که برخی اوقات اقدامات بعد از آنکه شواهد آن بر روی میز بود به آژانس اعلام شد. شواهدی که از منابع دیگر مانند عکسهای ماهوارهای به دست آمده بود. این را شاید نتوان نقض پیمان خواند، اما به نظر من این خلاف کردارِ خوب است. اگر شما تصمیم به داشتن تاسیساتی دارید، توقع این است که شما در مرحله طرحریزی برای آن، تصمیم خود را اعلام کنید. ما به دفعات شاهد بودیم که رویکرد ایران، چنین رویکردی نبود.
این برمی گردد به بازه زمانی ده تا دوازده سال پیش است. اما در گزارشهای متعدد آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به مورد دیگری هم اشاره شده و آن «اقدامات گذشته» است. اقداماتی که به سالهای پیش از ۲۰۰۲ یا ۲۰۰۳ بازمی گردد. به نظر شما به عنوان یک دانشمند هستهای، آیا پاسخ به همه پرسشهای آژانس، درباره «اقدامات گذشته» در حال حاضر ممکن است؟
توضیح و پاسخ یافتن برای اقدامات احتمالی که مثلا در دهه ۸۰ یا ۹۰ اتفاق افتاده، کار بسیار دشواری است. امروز یافتن شواهد برای اثبات قطعی چنین مسئلهای اصلا آسان نیست. در نتیجه من فکر میکنم امروز باید تمرکز بر توانایی غنیسازی ایران و هدف آن، برنامههای آتی ایران برای غنیسازی و یا میزان ذخیره اورانیوم غنیشده در ایران باشد. مثلا اینکه هدف از راهاندازی تاسیسات اراک چیست. این تاسیسات از جمله موضوعات سوالبرانگیز است. اما حتی در مورد اراک هم میتوان به خوبی توضیحی برای اثبات ماهیت صلح آمیز آن ارائه کرد و گفت برای تولید رادیو ایزوتوپ ساخته شده است.
یکی دیگر از موضوعات مناقشه برانگیز درباره برنامه هستهای ایران، موضوع تاسیسات نظامی پارچین است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی هنوز مجوز ورود به آن را دریافت نکرده است. گزارشها و تحقیقاتی که مثلا در واشنگتن منتشر شده در طول ماهها و سالهای اخیر، حاکی از آن بوده که ایران سعی در پنهان کردن شواهدی دارد، که نشان میدهد احتمالا این تاسیسات با برنامه نظامی هستهای ایران در ارتباط است. آیا میتوان به راحتی شواهد اقدامات اینچنینی را پنهان کرد؟
ببینید مسئله اینجاست که هدف این بوده که در پارچین چه چیزی تولید شود. چرا که بخش هستهای یک برنامه نظامی احتمالی، تنها یک بخش از اجزا متعدد برنامه نظامی میتواند باشد، شما همچنین نیاز به فناوریهای دیگری دارید مثلا موشک به عنوان ابزاری که ماده منفجره را به مقصد یا هدف برساند یا اینکه احتیاج به ادوات الکترونیکی متعددی دارید. در نتیجه به نظر من، و این واقعا نظر شخصی من است، پارچین بیشتر تاسیساتی برای سایر ابعاد یک برنامه احتمالی نظامی بود تا اینکه کار هستهای در آن انجام شود. این نتیجه من از اطلاعاتی بوده که موفق به دستیابی آنها از منابع مختلف شدهام.
خانم درابوا به امروز بازگردیم. امروز وضعیت مذاکرات ایران با شش کشور اینگونه است که احتمال دستیابی به یک توافق جامع و نهایی وجود دارد. در این روزها و هفتهها مقالات متعددی دراینباره نوشته شده، و تمرکز بسیاری از آنها بر روی موضوع «زمان فرار» (breakout time) بوده است. برخی این زمان را در مورد برنامه هستهای ایران دو یا سه ماه خواندهاند، ایران میگوید این زمان بسیار طولانیتر است. در این میان گروهی هم متمرکز کردن گفتمان برای روی این موضوع را بیمورد میدانند و میگوید زمان فرار مثل افسانه است. نظر شما دراینباره چیست؟
ببینید ما شاهد اقدامات و گفتههای نوید بخشی از رئیس جمهوری تازه ایران، هستیم. از سوی دیگر مذاکرات با کشوری مثل ایران همیشه پیچیده است و نمیتوان آن را با عجله انجام داد. به نظر من بعد از ده سال میتوان به یک توافق عملی دست یافت، اما زمان میبرد.
این از طول زمان مذاکرات، اما بحث «زمان فرار» چطور، یعنی زمانی که ایران تصمیم به تولید سلاح بگیرد، تا زمانی که آن را به دست آورد. اگرچه که ایران میگوید هدف از برنامه هسته ایاش صلحآمیز است و حتی فناوری لازم برای تولید سلاح را ندارد.
من سعی کردم پیشتر توضیح بدهم که ماده منفجره برای استفاده در سلاح تنها یک بخش است و شاید بتوان گفت یکی از سادهترین بخشهای این روند است. شما برای آنکه بمب تولید کنید، دستکم به یک بار آزمایش دستگاهتان نیاز دارید. هیچ نشانهای از اینکه ایران برای چنین آزمایشی آماده میشود وجود ندارد. بدون آزمایش شما میتوانید مطمئن باشید که ماده منفجره یا بقیه ادوات را دارید، اما از داشتن بمب مطمئن نیستید. شما نمیدانید که آیا همه اجزا بر هم منطبق هستند یا اینکه به نتیجه مطلوب میرسد یا خیر. به نظر من آماده شدن برای چنین آزمایشی چند ماهی طول میکشد، معمولا اولین آزمایش موفقیت آمیز نیست. در نتیجه دستیابی به یک بمب که کارایی داشته باشد، دستکم چندین ماه طول میکشد.
در نتیجه به نظر شما این «زمان فرار» برای ایران بسیار بیشتر از دو یا سه ماه است.
بله به نظر من قطعا همینطور است.
موضوع دیگر بحث پروتکل الحاقی است. برخی از تحلیلگران بر این باورند که امضا کردن و تصویب این سند توسط ایران، باید مهمترین موضوع تمرکز باشد. و اهمیت آن از تعداد سانتریفوژهای ایران هم مهمتر است. چرا که با اختیاری که به آژانس میدهد میتواند مانع از کجرویها در برنامه هستهای ایران شود. نظر شما دراینباره چیست؟
این موضوع همیشه ترکیبی است. بازرسیها بر مبنای پروتکل الحاقی همیشه بخش مهمی از راههای شناخت اهداف یک برنامه هستهای است. اما دامنه و توانایی تاسیسات هستهای بخش دیگری از این داستان است. بدین معنی که شما نمیتوانید یک خط بکشید و بگویید کلید طلایی مشکل پروتکل است. این سند میتواند ضمانتهایی را فراهم آورد، اما در عین حال قطعهای از یک پازل است.
اگر بخواهیم تصور کنیم که ایران روزی بخواهد سلاح اتمی بسازد. آیا به نظر شما با توجه به حضور بازرسان آژانس در تاسیساتش به دلیل توافقهای صورت گرفته، این کار را در تاسیسات فعلی انجام میدهد، یا اینکه در تاسیسات پنهان به ساخت سلاح میپردازد؟
جواب این سوال سخت است. آنچه ما در یک دهه گذشته شاهد بودیم این است که تاسیسات اعلام نشدهای وجود داشت که تنها پس از شواهد قطعی ایران حاضر شد از ساخت این تاسیسات پرده بردارد. اما در عین حال ایران هم این منطق را مطرح کرد که وظیفه نداشته تا زمان راهاندازی درباره این تاسیسات اطلاع رسانی کند. این درست است. اما به نظرم ایران از آنجایی که از نظر جغرافیایی پهناور و پیچیده است این کار را در تاسیسات پنهانی انجام میدهد. اگرچه که ایران به شدت در اظهارات متعددی گفته است که تمایلی به ساخت سلاح ندارد.
سوال این روزهای کسانی که پیگیر مذاکرات هستهای شش کشور با ایران هستند، این است که آیا دستیابی به توافق تا بیستم جولای ممکن است. شما دراین باره چه فکر میکنید؟
من امیدوارم، اما باید دید که چه میشود. کسی نمیداند چرا که دنیا غیر قابل پیشبینی است و همیشه هم اینگونه بوده است.
از چه جهت امیدوار هستید؟ آیا به نظر شما مهم است که این مذاکرات یک نقطه پایانی داشته باشد؟
به نظر من برای همه طرفهای درگیر در این موضوع دستیابی به توافق مهم است. منزوی ماندن ایران به نفع هیچ کس نیست. در نتیجه امیدوارم که همه طرفها به یک توافق معقول دست پیدا کنند و بار دیگر ایران را بسیار بیشتر از آنچه در ۱۵ سال گذشته ممکن بوده، با جامعه جهانی مرتبط کنند.
به نظر شما یک توافق معقول چه توافقی است؟
اینکه ایران به غافلگیرکردن جامعه بینالمللی پایان دهد؛ منظورم با تاسیسات اعلام نشده است که تنها پس از افشای آن توسط سایر ابزار مجبور به صحبت از آنها بشود. همچنین ایران فعالیت و ارتباط بیشتر داشته باشد و بازتر از گذشته عمل کند. اما مهمترین موضوع همین است که ایران در اعلام طرح و تصمیماتش پیشقدم باشد. و از سوی جامعه بینالمللی هم ضمانتهای واقعیای به ایران داده شود که از دستیابی به فناوریها و تجهیزات برای برنامه صلح آمیز محروم نمیشود.
بخش مهمی از کار شما مربوط به ایمنی تاسیسات هستهای جمهوری چک است. به نظرتان این بیش از یک دهه گذشته و مناقشه با ایران، چه تاثیری در این بخش از برنامه هستهای ایران داشته است؟
ایمنی هستهای تاسیسات ایران موضوعی بود که ما به شدت از اقدامات آژانس درآن باره حمایت کردیم. چرا که آژانس با جدیت درباره همکاری در زمینههای انرژی صلحآمیز هستهای تفاوت قائل شده و میشود. مثال این موضوع راهاندازی نیروگاه بوشهر و ارزیابیهای ایمنی پیرامون این نیروگاه است. به نظر من این یک تصمیم عملگرایانه و معقول از سوی کشورهای عضو آژانس بود که همکاریهای فنی در این زمینه با ایران متوقف نشد. ایمنی هستهای در کشوری منزوی، نمیتواند تضمین شود. مثال اینکه چگونه منزوی بودن به محدودیت منجر میشود تایپه است. به دلیل ارتباط خاص تایپه با حکومت مرکزی چین، هماکنون در آنجا نگرانیهای جدیای درباره ایمنی هستهای وجود دارد. و این موضوع نه به نفع تایوان، و نه سایر کشورهای دنیاست، چرا که موضوع ایمنی هستهای یک بحث بینالمللی است.
خانم درابووا، بیایید تصور کنیم که شش قدرت جهانی با ایران به یک توافق جامع و نهایی دست پیدا کنند. آیا جمهوری چک آماده است که در زمینه انرژی هستهای و خصوصا ایمنی هستهای با ایران همکاری کند؟
ما اگر چه به دلیل وجود تحریمها مجبور به توقف همکاریهای دو جانبه شدیم اما رابطه حرفهای خود را زیر چتر آژانس با ایران حفظ کردیم. ما متخصصانی را در این زمینه به ایران معرفی کردیم و همکارانی نیز از ایران پروژههای تحقیقاتی در جمهوری چک انجام دادند. برخی از همکاران من در دفتر هماهنگی ایمنی هستهای، در قالب هیئتهای آژانس به ایران سفر کردهاند. و ما آماده هستیم که این همکاری را ادامه دهیم. و نه فقط در زمینه هستهای بلکه مثلا در زمینه استفادههای پزشکی از این انرژی و فناوریهای تشعشعات. همچنین یک موضوع مشترک بین ایران و جمهوری چک وجود دارد و آن رادیواکتیوته طبیعی است. چرا که میدانیم که در هر دو کشور میزان تقریبا بالایی از عنصر رادون در فضاهای بسته وجود دارد.
در نتیجه به نظرشما در صورتیکه مثلا تحریمها بر طرف شده و فرصت رابطه دو جانبه وجود داشته باشد، شما آماده همکاری هستید.
ما به هر حال که در زیر چتر آژانس به همکاری ادامه میدهیم، و اگر تحریمها تا حدی بر طرف شوند، ما آماده همکاری دو جانبه هستیم.