آخر تیرماه در ایران اگر فصل اوج گرما و برداشت برنج از شالیزار و محصولات جالیزی و میوههای تابستانی باشد، فصل باران، توفان و سیل نیست. اما انگار یکی دو سالی است که در خرداد و تیرماه داغ و ملتهب ایران، نم باران تبدیل به توفانی عظیم میشود که خسارت جانی و مالی در پی دارد.
بعد از توفان شدید و تندباد معروف خردادماه سال گذشته تهران که کشته و زخمی داشت، امسال در یک روز گرم تابستانی دیگر باد قوی و شدید تهران به جادهها رسید و کوهی در جاده امامزاده داوود ریزش کرد و چند نفر کشته شدند. جاده هراز مسدود شد. در بخشهای مختلف استان البرز خسارتهایی به اتوموبیلهای پارکشده کنار داربستها و ساختمانهای نیمهکاره زد. به قزوين، کردستان، خراسان شمالی، سمنان و مازندران رسید و بر اساس آمار رسمی اعلامشده به ۳۹ شهرستان و ۵۸ روستا آسیب رساند. رودخانهها طغیان کردند و بسیاری از خانههای اطراف آب فرو ریخت.
آمار کشتهشدگان و مفقودشدهها متفاوت و متنقاض است. مسئولان هم درست مثل سال گذشته تقصیرها را برای پیشبینی وضعیت هوا و مسئولیت در قبال حوادث غیرمترقبه و آگاهسازی و آمادهکردن مردم، به گردن یکدیگر میاندازند.
اما در کنار این سیل و آبگرفتگی و سقوط ماشینها در دره و توفان خانهمانبرانداز، برخی کارشناسان از ریشههای این توفانها و سیلابهایی میگویند که با دست خودمان به وجود آمده. حمیدرضا میرزاده، روزنامهنگار و وبلاگنویس و فعال محیط زیست در تهران از جنس این توفانهای سهمگین میگوید: «توفان تهران اول با یک حجم عظیمی از دود سیاه شروع شد. گرد و غباری شدیدی به هوا بلند شد و یک منظره بسیار وحشتناک شکل گرفت. آسمان یکباره تیره شد و بعد توفان شروع کرد به وزیدن. گردوخاکی که در هوا میبینید، همان خاک فرسودهای است که از اطراف شهرهای ما از عرصههای طبیعی که قبلاً مرتع و جنگل بودند یا بستر رودخانه و دریاچه بودند، بلند شده. این یکی از نمودهای بزرگ و عینی فرسایش خاک است که ما در دنیا رتبه اول را داریم. همین باد میتواند آلودگی هوای شهرها را به وجود بیاورد. چرا در گذشته اگر باد شدیدی در تهران میآمد فقط جنبه تخریب داشت؟ درختها را میشکست و هیچ وقت در تهران اینقدر گرد و غبار نداشتیم. فارغ از این باد یک ماه گذشته حداقل ۱۵ روز شرایط هوای تهران ناسالم برای گروههای حساس بوده و تنها دلیل این ناسالمی بالا بودن ذرات کمتر از ۲.۵ میکرون یا همان ریزگردها است. این ریزگردها از کجا میآیند؟ دقیقاً از همین بسترهای تخریبشده طبیعی میآیند که با کوچکترین بادی به هوا بلند میشوند و داخل شهرها میشوند. زمانی متوجه این اثرات میشویم که حادثهای مثل توفان به وقوع میپیوندد و ما حجم عظیمی، شاید چندین تُن خاک را در هوای تهران میبینیم و بخشی از این خاک توی ریههای ما میرود و بخشیاش روی هوا میماند.»
بارش برف وسط تابستان
طالقانیها از این طوفان وسط تابستان، برفش را گرفتند و طالقان سفیدپوش شد تا محصولات کشاورزی و درختان میوه ناگهان زمستان را تجربه کنند. سیلابها بخش وسیعی از زمینهای کشاورزی و شالیزارهای برنج شمال را که آماده برداشت بودند، از بین برد.
حمید میرزاده که در مورد این موضوع پژوهش کرده، از تخریبهای اساسی سیل و توفان در شمال ایران میگوید. به گفته او این شرایط بیشتر در مناطقی پیش آمده که زیستبوم دستکاری شده است:«نه فقط چالوس که در خیلی از شهرهای شمالی، در خیلی از مسیلهایی که سیلابهای غیرمخرب در گذشته میآمده، حالا سیلابهای مخرب داریم. منطقه عرصههای شمالی بارندگیهای زیادی دارند در قسمت مناطق دیگر ایران و طبیعی است که سیلاب زیادی هم در اینجا جریان داشته باشد. ولی بیشتر مواقعی که سیلابها مخرب نیستند، به خاطر پوشش جنگلی است که در آن مناطق از سرعت سیلاب کم میکنند و بخش زیادی وارد خاک میشود و بخشی وارد رودخانهها میشود و تخریب ایجاد نمیکند. در ۱۰ سال گذشته ما در منطقه گرگان و منطقه پارک ملی گلستان و خیلی مناطق دیگر سیلابهای وحشتناکی داشتیم. سیلابهای بسیار مخربی که هیچوقت سابقه نداشته. روز یکشنبه در جاده چالوس سیلاب خیلی وحشتناکی داشتیم. سیلاب از نقطهای وارد مسیر میشود که در گذشته، جاده نبوده. جایی نزدیک مرزنآباد مسیر جدیدی را باز کردند که فاز آخر اتوبان تهران شمال است. سیلاب در نقطه اصلی قدرت گرفته و وارد جاده شده که طبیعت را جابجا کردیم؛ درخت بالادست را قطع کردیم، خیابانکشی شده، یک عرصه بسیار مستعد برای سرعت گرفتن سیلاب آماده کردیم. همین مسیر تبدیل شده به کانال سیلاب. جایی ساخت و سازی شده و بالاخره تغییری به وجود آمده که این سیلاب بیسابقه جاری شده است.»
«کنون کوش کآب از کمر درگذشت نه وقتی که سیلاب از سر گذشت»
سرمایهگذاران در حوزه انرژی به ایران میروند
ورود دوباره شرکتهای غربی به ایران از نخستین خبرهای پس از اعلام توافق هستهای با ایران و تصویب قطعنامه در شورای امنیت بود. با این خبرها، گویا در بدن حوزه انرژی ایران هم که در دوران تحریمها به انزوا رسیده بود و کهنگی و فرسودگی تجهیزات باعث به هدر رفتن بخش زیادی از آن شده بود، خون تازهای جریان پیدا کرده.
علاقمندان به سرمایهگذاری به انرژی در ایران این روزها در فرودگاههای کشورهای اروپایی مقصد تازهای پیدا کردهاند. آنها سوار هواپیماهایی میشوند به مقصد شهرهای بزرگ ایران. بهروز عبدالوند مشاور ارشد شورای روابط خارجی آلمانی که یکی از این مسافران در فرودگاه برلین است که راهی یک سفر تحقیقاتی و اقتصادی برای بررسی وضعیت انرژیهای نو در ایران بود. او هفته گذشته پیش از این سفر درباره اثر برداشتهشدن تحریمها به انرژیهای نو و محیط زیست ایران میگوید: « ایران به انرژی خورشیدی تمایل نشان میدهد. با تحولاتی که در وزارت نیرو اتفاق افتاده مسئله انرژی بادی هم مورد توجه قرار گرفته. من انتظار دارم ظرف دهه آینده یک تحول اساسی در انرژی ایران اتفاق بیفتد. ما هدررفت انرژی خیلی زیادی داریم و فکر میکنم که با باز شدن دروازههای ایران به روی سرمایهها و تجربیات جهانی مسئله انرژی یکی از مسایل اساسی اقتصاد آینده ایران است. همین که میلیونها شغل به آن وابسته است. همین که سرمایهبر است و در عین حال تخصصی است. گمان میکنم این یکی از بخشهایی باشد که اقتصاد ایران را متحول کند. از لحاظ محیط زیست هم با توجه به اینکه ایران پروتکل کیوتو را امضا کرده، جزو برنامههای دولت خواهد بود که بدون قید و شرط حجم دیاکسیدکربن را کم کند و روی آن سرمایه گذاری کند.»
بازدهی بسیار کم نیروگاهها و هدر رفتن بخش چشمگیری از تولید برق ایران، هدر رفتن گاز، تولید سوخت غیراستاندارد که باعث افزایش آلایندهها در هوا میشود و بهینهنبودن تولید و مصرف انرژی، باعث شده که مدیرعامل شرکت بهینهسازی مصرف سوخت ایران بگوید، شرایطی که هماکنون در مورد آب به وجود آمده برای مخازن نفت و گاز هماتفاق میافتد و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند تا ۸ سال آینده، ایران واردکننده انرژی خواهد شد.
بهروز عبدالوند، استاد دانشگاه آزاد برلین در روابط بینالملل که سالهاست با ایران در زمینه انرژیهای نو همکاری میکند، از ضرورتهای بهینهسازی سیستمها و تولید انرژی میگوید که از تخریب محیط زیست کم میکند: « با توجه به اینکه جامعه و دولت ایران به این نتیجه رسیدند که این وضعیت نمیتواند ادامه یابد، این مسئله دیگر تبدیل به ضرورت شده است، بخش برق ایران نیاز به سرمایهگذاری دارد. آینده کشور از این دید در حال تحول است.»