سخنگوی قوه قضاییه روز دوشنبه اعلام کرد که بازداشت غنچه قوامی شهروند ۲۵ ساله ایرانی - بریتانیایی هیچ ربطی به فضای ورزش ندارد.
غنچه قوامی تیر ماه امسال پس از رفتن به یک مسابقه والیبال مردان در ایران بازداشت شده بود.
خانواده قوامی میگویند که نمیدانند او با چه اتهامی تحت بازداشت است.
مادر غنچه قوامی میگوید: دخترش هیچ کاری نکرده که به آن اعتراف کند:
مادر غنچه: آخرین باری که دیدمش گفت من هیچ کاری نکردهام. کاری نکردهام که بخواهند با من اینطوری رفتار کنند. ۴۱ روز انفرادی، ۸۵ روز است الان آنجا مانده. این بچه من با هزار امید برگشت ایران. خود آقای روحانی گفت این بچهها برگردند. بچه من برگشت. آن موقع که آمد رفت جمعیت امام علی و به بچههای کار درس میداد. ولی واقعاً حقش این نبود که با او این کار را بکنند.
وضعیت روحی و جسمی دخترتان در ملاقاتهایی که با او داشتید چطور است؟
وضعیت روحیش که اصلاً خوب نیست. یک مقدار که لاغر شده. خودش نگران است. میگوید من اصلاً نمیدانم برای چه اینجا ماندهام. من هیچ کاری نکردهام. میگوید به کاری هم که نکردهام هیچوقت اعتراف نمیکنم. من نمیدانم چند وقت پیش توی یکی از همین سایتها خواندم، نمیدانم اسمش چه بود، نوشته بودند بچه من با برنامه قبلی این مسئله والیبال را درست کرده، و از خارج از کشور برنامهریزی شده. یک حرفهایی که اصلاً هیچوقت به فکر خود ما هم نمیرسید. والیبالی که برنامه ریزیاش از توی ایران بود، خود آقای روحانی، خود خانم مولاوردی دستور داده بودند این کار قانونی است و بروند، حالا نمیدانم چطوری شده که این صحبت را کردند.
میتوانم بپرسم چرا در این مدتی که دخترتان انفرادی و تحت فشار بوده سکوت کردید؟
برای اینکه به ما گفتند، از همان روز اول از همان هفته اول، به ما گفتند شما ساکت باشید بچهتان آزاد میشود. هیچ کاری نکنید. این روالش است، این روال قانونیاش است باید طی شود، آزاد شود. از همان هفته دوم من هر هفته هر روز دم دادسرا بودم. هر هفته شنبهها به امید دیدار مردمی ساعت هشت هشت و نیم صبح آنجا هستم. ۸۵ روز است من فقط دو بار توانستم بروم بالا. هیچکس به من جواب نمیدهد. حتی منشی دادگاه و دادسرا هم حاضر نیست با من صحبت کند. فقط میگویند پرونده هنوز تکمیل نشده. بروید هر موقع تکمیل شد خبرتان میکنیم.
بیخبری از وضعیت پروندهتان، توی انفرادی تحت فشار بودن و پاسخگو نبودن مسئولان در این مدت که به آن اشاره میکنید چه تاثیری روی خود شما و خانواده گذاشته؟
پدرش ده سال پیر شده. سه ماه است نتوانسته یک مریض عمل کند. به خاطر این که اینقدر دستهایش میلرزد، نمیتواند. مریض نمیبیند. پدرم الان توی سنی است که همهاش میگوید من نمیدانم بازهم میتوانم نوهام را ببینم یا نه. مادرم توی این مدت دو بار رفته بیمارستان. من که وضعیت روحیام دیگر توصیف کردنی نیست. یعنی هر کسی جای من باشد میداند من الان چه وضعیتی دارم.
وضعیت روحی دخترتان چطور است در زندان؟
او هم خیلی گریه میکند به خاطر ما ناراحت است. همهاش میگوید من به خاطر شما خیلی ناراحتم. به خاطر پدرم، تو، مامان بزرگ و بابا بزرگ. خیلی نگران است میگوید تو این جریان آسیبی نبینند. همهاش نگرانیاش به خاطر ما است وگرنه خودش که همهاش میگوید من مطمئنم هیچ کاری نکردهام، از هیچ چیز هم نمیترسم.
در این مورد مشخص خود دولت هم وعده داده بود که راه ورود زنان به استادیوم را باز کند. خانم مولاوردی هم در این مورد ماموریت داشتند و حتی گفته بودند پیگیر این موضوع است. میخواستم ببینم چه کمکی به شما کردهاند در این مدت؟ چون میدانم دیدارهایی داشتید با ایشان.
متاسفانه خانم مولاوردی هم هیچ کمکی به ما نکردند. من از هفته اول رفتم با ایشان صحبت کردم. الان که هیچ. واقعاً هیچ. یعنی یک چند بار رفتم آمدم ولی دیدم... خودشان هم میدانند جریان چیست ولی هیچ کمکی به من نکردند.
الان که مسئولان ممکن است صدای شما را بشنوند چه خواستهای دارید؟
خواسته من ازشان فقط این است که یک کم بیشتر توجه کنند. مسئله را کمی جدیتر بگیرند و من تنها خواستهام این است که بچه مرا آزاد کنند. من هیچ چیز دیگری نمیخواهم. برای اینکه میدانند در جریان هستند که ۸۵ روز است که ما داریم چه میکشیم. هفتاد روز من ساکت مانده بودم. الان امروز روز هشتاد و پنجم است که اولین بار صدای مرا دارند میشنوند. یعنی اینقدر من صبر و تحملم در این مدت زیاد بود فقط به امید آزادی بچهام بودم. تمام این صبر و تحملم.